ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 127 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
مقولات عشر
بر خلاف طب جدید، قدما و طبیبان گذشته برای درک بهتر ازمحیط اطراف خود و تقسیم بندی مفاهیم از علومی همچون طبیعیات کمک میگرفتند.
بر این اساس نیازمند به دانستن فلسفه و آمیختن آن با طب بودند که اتفاقاً بدین وسیله خیلی بهتر و میتوانستند به اهداف خود برسند.
بر این اساس به بررسی پارهای از این مفاهیم میپردازیم.
هر مفهومی که به ذهن آدمی برسد، وجود یا عدم وجود آن 3 حالت میتواند داشته باشد:
1 – وجودش ضروری و عدم وجود آن محال و ممتنع است مثل خالق جهان که آن را واجب الوجود گویند.
2 – وجودش محال و ممتنع و عدم آن واجب است مانند شریک برای خداوند که این را ممتنع الوجود گویند.
3 – وجودش و عدمش ضرورتی ندارد و میتواند باشد یا نباشد مثل تمام اشیای اطراف ما که اینها را ممکن الوجود گویند.
ممکن الوجودها از 10 مقوله خارج نیستند که این 10 مقوله را مقولات عشر گویند.
1 – مقولة اول جوهر است و جوهر چیزی است که به خودی خود وجود دارد و وجودش وابسته به وجود چیز دیگری نیست.
جوهر خود بر 5 قسم است که به آنها جواهر پنجگانه گویند و عبارتند از:
الف – جواهر مادی: شامل: 1 – جسم 2 - هیولی 3 – صورت
ب – جواهر مجرّد (مفارق) شامل : 1 – نفس 2 – عقل
الف – جواهر مادی:
1 – جسم، جوهری است که بتوان برای آن ابعاد 3 گانة طول و عرض ارتفاع را در نظر گرفت.
2 – هیولی یا مادة المواد یا ماده همان اجزای غیر قابل تجزیة هر جسم هستند. در واقع جوهری است که جسم به آن بالقوه میتواند موجود شود و تحقق یابد در واقع هیولی، جوهری است که استعداد تبدیل شدن به جسم را دارد. اگر جسم را صندلی فرض کنیم، مادة المواد آن چوب است.
3 – صورت، جوهری است که جسم بوسیلة آن به فعلیت میرسد. در واقع مادة المواد یا هیولی وقتی ابعاد میپذیرد و طول و عرض و ارتفاع پیدا میکند، صورت جسمیه پیدا میکند.
هیولی و صورت جسمیه لازم و ملزوم هستند و نمیتوان مادهای داشت بدون صورت جسمیه و نمیتوان صورت جسمی تصور کرد بدون اینکه ماده داشته باشد.
صندلی صورت جسمیهای است که از ماده چوب تشکیل شده است. صورت جسمیه را باید از صورت نوعیه و شکل افتراق دهیم.
انسان، درخت و کبوتر از نظر صورت جسمیه همگی یکسان هستند یعنی همگی دارای طول و عرض و ارتفاع هستند اما از نظر صورت نوعیه با هم متفاوت هستند، انسان دارای صورت نوع انسان و درخت دارای صورت نوع درخت است. به عبارتی میتوان گفت نوع چینش اجزای هر جسمی صورت نوعیه آن را ایجاد میکند. گاهی چینش اجزا، صورت انسان و گاهی صورت درخت را ایجاد میکند.
همه انسانها دارای صورت نوعیة نوع انسان هستند اما شکل انسانها متفاوت است.