مقدمه:
در غالب جرایم دو کنشگر ضروری است: بزهکار و بزه دیده بر اساس نظریه حسابگری بنتام شخص قبل از ارتکاب جرم با سنجش منافع و مضار آن به حسابگری میپردازد و چنانچه دریابد منافع مکتبی احتمالی بیشتر از مضار است، اقدام خواهد کرد یکی از مواردی که میتواند در حسابگری بزهکار مورد لحاظ قرار گیرد وجود بزه دیدهای است که آماج مناسبی برای ارتکاب جرم باشد. اطفال و زنان به دلیل وضع فیزیولوژیکشان آماج مناسبی برای بزهکارانند. این گروه به دلیل فقدان قدرت جسمی کافی در مقابل ارتکاب جرم علیه خود مقاومت کمتری نشان میدهند و بعد از ارتکاب جرم نیز ادعای آنها به سختی پذیرفته میشود، از این رو از افشای بزهدیدگی خود ابا دارند. این مشکل باعث شده است که هم در عرصه بینالمللی و هم داخلی در جهت حمایت از این دو گروه سیاست افتراقی اتخاذ شود در عرصه بینالمللی اسناد بینالمللی و در عرصه داخلی قوانین حمایتی عهدهدار این هدفند که در حقوق داخلی گاه به صورت جرمانگاری خاص و گاه به صورت وضع مجازات شدیدتر نیست به مرتکبان جرایم علیه آنها تجلی پیدا میکند موقعیت اطفال که «بزه دیدگاه آرمانی» هستند به مراتب وخیمتر موقعیت زنان است، از این رو نیازمند حمایت و مساعدتهای خاصی اند که متناسب با سن و مراحل رشد و نیازهای ویژه و فردی آنها باشد.
آنچه در این تحقیق در پی بررسی آنیم، وضعیت کودکان به عنوان بزه دیدگان بالقوهای است که یافتههای بزهدیده شناسی حمایت هر چه بیشتر از آنان را ایجاب میکند.
در این تحقیق سعی بر آن است که حداقل به چند سئوال مطرح دراین زمینه پاسخ داده شود:
سئوال اصلی آن است که چه علل و عواملی در بروز چنین رفتارهایی دخیل بوده و راهکارهای مناسب مبارزه با چنین عوامل کدامند. سئوال دیگر اینکه چه ارقام و حمایتهای کیفری از طرف قانونگار در این زمینه پیشبینی شده است و سئوال آخر اینکه پیامدهای آزار کودکان به چند صورت قابل تصور است.
کودک آزاری
هر گونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک طفل شود کودک آزاری است و دیگر اینکه عبارت است از آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یاسعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افرادی که نسبت به او مسئول هستند.