فایلساز

فروشگاه فایلساز ، فروش فایل ارزان , فروش ارزان فایل, پروژه, پایان نامه, مقاله و ...

فایلساز

فروشگاه فایلساز ، فروش فایل ارزان , فروش ارزان فایل, پروژه, پایان نامه, مقاله و ...

پاورپوینت روانشناسی رشد 2

پاورپوینت روانشناسی رشد 2
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل pptx
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 151
پاورپوینت روانشناسی رشد 2

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت روانشناسی رشد 2 - 151 اسلاید

•1-روان شناسی رفتار آدمی را مطالعه می کند •2-روان شناسی می تواند محیط روان شناختی مساعدی برای آدمی فراهم آورد تا افراد بشر بتوانند از زندگی سالم برخوردار شوند این جنبه کاربردی روان شناسی را «هنر» و « تکنولوژی رفتار » می نامند . • •روان شناسی هم علم است هم هنر •4-روان شناسی در شناخت رفتار آدمی از ادبیات ، تاریخ و دین کمک می گیرد •5-روان شناسی رشد شاخه ای از روان شناسی است که تغییرات درونی و بیرونی را مطالعه می کند . • •6- روان شناسان رشد پنج هدف مهم را دنبال می کنند : •- کشف تغییرات سنی •- زمان تغییرات •- علل تغییرات •- اینکه آیا می توان این تغییرات را پیش بینی کرد یا نه ؟ •- اینکه آیا تغییرات فردی هستند یا همگانی ؟ • •7- اصطلاح رشد و تکامل به معنای یک رشته تغییرات پیشرفتی است که در نتیجه نضج و تجربه پیدا می شوند •8- آدمی هرگز ایستا و ثابت نیست •9- تغییرات رشدی مداوم آدمی پاسخ به شرایط تجربی هستند • …


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سیر تحول مدیریت

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سیر تحول مدیریت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 84 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 68
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سیر تحول مدیریت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

سیر تحول مدیریت

سابقه مدیریت به هزاران سال پیش و قدمت تاریخی بشری مربوط می شود ایرانیان، مصریان، رومیان، چینیان و سایرین دارای پیشینه هایی در مورد چگونگی اداره واحد های اداری، تجاری، نظامی و آموزشی خود بودند. به عنوان مثال لشکر کشی پانصد هزار نفری خشایار به مقدونیه و لشکر کشی اسکندر به آسیا و ایران بدون نوعی تقسیم کار و مدیریت ممکن نبوده است. و یا ساختن اهرام ثلاثه مصر بدون نوع سازماندهی، هماهنگی، برنامه ریزی و کنترل غیر ممکن بوده است.[1]

موارد زیادی از این قبیل کارها در تاریخ بشری وجود دارد که نشانه بکارگیری برخی از اصول مدیریت در زمان های قدیم میباشد و نمی توان جایگاه تاریخی مشخصی را برای تئوری ها و عملیات مدیریت نشان داد. در کشور ما به دلیل قدمت تاریخی آن، چنین مواردی ممکن است بیش از سایر کشور ها باشد که بحث در مورد آنها از مقوله این رساله خارج است.

برخی از مفاهیم و اصول مدیریت نیز به وسیله دانشمندان ایام قدیم مطرح شده است. به عنوان مثال سقراط وظایف مدیر خوب را بررسی میکند و بیان میدارد که مدیر باید حسن نیت کارکنان را جلب کند و چنانکه علاقه همگان جلب کرد و همکاری آسان شود. [2]

فارابی نیز با عنوان نمودن صفات برجسته مدیران و رهبران، مطرح میکند که در انجام کارها باید سلسله مراتب رعایت گردد و رهبر باید دارای هوش زیاد، حافظه قوی و نیروی بیان باشد و عاشق عدالت و صداقت بوده و در انجام کارها استوار باشد.

غزالی نیز در همین زمینه داشتن ویژگی های عدالت، هوش، شکیبایی و فروتنی را برای رهبران لازم می داند و معتقد است که رهبران باید از صفات رشک، غضب، تنگ چشمی و بد اندیشی احتراز کنند.[3]

علاوه بر اینها دانشمندان زیادی در مورد مدیریت دارای نظرات و تالیفاتی بوده اند که هر کدام به نوبه خود سهمی در گسترش این علم داشته اند که بحث در مورد آنها نیاز به رساله ای مستقل دارد.

نظریه های کلاسیک مدیریت

هر چند سابقه مدیریت به هزاران سال پیش و به وجود آمدن اولین تمدن های بشری مربوط می گردد، با این حال سابقه مدیریت به عنوان یک علم سازمان یافته به اوایل قرن بیستم برمی گردد، و شامل تئوری های کلاسیک مدیریت میشود، که عبارتند از: نظریه مدیریت علمی، نظریه مدیریت اداری (اصول گرایان) و نظریه بوروکراسی.

نظریه مدیریت علمی

در اوایل قرن نوزدهم «فردریک وینسلو تیلور» با همکاری عده ای از دانشمندان سعی نمودند تلاش های مدیریتی را با استفاده از تکنیک های فنی و بکارگیری روش های مهندسی در «طراحی شغل» علمی تر سازند.

هدف اولیه این گروه را میتوان استفاده موثر از نیروی کار و افزایش کارآیی قلمداد نمود. خود تیلور در این زمینه بیان می دارد «هدف اصلی مدیریت باید به دست آوردن بیشترین نیک فرجامی برای کارفرما همراه با بیشترین نیک فرجامی برای هر یک از کارکنان باشد و این کار میتواند تنها از طریق بزرگترین بهره دهی ممکن کارکنان و ماشین آلات یک سازمان پدید آید.» اصولی را که تیلور بهعنوان اصول مدیریت علمی مطرح نموده و مدیران را به توجه به آنها فرا می خواند عبارتند از:[4]

1) مدیران باید نخست برای هر بخشی از کار یک انسان، دانشی پدید آورند که جای روش های کهنه «سرانگشتی» را خواهد گرفت.

2) آنها باید کارگران را به روش علمی انتخاب کنند، به آنها کار بیاموزند و آنها را آموزش داده و بپرورانند.

3)آنها باید با کارگران همکاری کنند تا اطمینان بیابند که همه کارها بر پایه اصولی که از دانش نو پدید آمده است به انجام برسند.

4) میان مدیریت و کارگران باید به تقریب، یک تقسیم عادلانه و برابر کار و مسئولیت وجود داشته باشد.

نظریه مدیریت اداری (اصول گرایان)

هنری فایول، صنعت گر فرانسوی یکی دیگر از نظریه پردازان کلاسیک مدیریت بود که فعالیت های سازمان را در شش دسته فنی، بازرگانی، ایمنی، حسابداری، مالی و وظایف مدیریتی طبقه بندی نمود و وظایف مدیریتی را در قالب برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل مطرح نمود. او همچنین اصولی را که در اثر تجربه به آنها دست یافته بود و برای تقویت پیکره سازمان، آنها را لازم و ضروری می دانست، به صورت اصول چهارده گانه مدیریت بیان نمود که عبارتند از: تقسیم کار، اختیار، انضباط، وحدت فرماندهی، وحدت مدیریت، وابستگی منافع فردی به اهداف کلی سازمان، جبران خدمات کارکنان، سلسله مراتب، نظم، عدالت، ثبات، ابتکار عمل، تمرکز و احساس یگانگی.[5]

نظریه بوروکراسی

«ماکس وبر» جامعه شناس آلمانی که تقریباً همزمان با تیلور و فایول زندگی میکرد، نظریه پرداز دیگر مکتب کلاسیک مدیریت بود که مفاهیم بوروکراسی را مطرح نموده و بر اساس آن یک سلسله راهنمایی های عقلائی را برای ایجاد ساختار مناسب سازمانی پیشنهاد نمود. ماکس وبر با ارائه فهرستی از ویژگی های مدیریت بوروکراتیک سعی در ارائه یک الگوی ایده آل برای سازمانها داشت.

مزایا و محدودیت های عمده تئوری های کلاسیک مدیریت

الف) مزایا:

1) منجر به یافته هایی شدند که برای توسعه تئوری های مدیریت مفید بودند.

2) فرآیند ها، وظایف و مهارت های کلیدی مدیریت را که امروزه هم شناخته شده هستند، مشخص و تعریف نمودند.

3) توجه به مدیریت به عنوان یک رشته معتبر علمی را رواج دادند.

ب) محدودیت ها:

1) بیشتر در مورد سازمان های ساده و ثابت مناسب هستند و درباره سازمان های پیچیده و پویا کارایی چندانی ندارد.

2) اغلب رویه های جهان شمولی را تجویز میکردند که در برخی موقعیت ها مناسب نبودند.

3) به انسانی به جای آنکه به عنوان یک منبع و یک موجود ارزشمند بنگرند، بیشتر به عنوان یک ابزار می نگریستند.

مکتب روابط انسانی

نهضت روابط انسانی از مطالعات هاثورن آغاز شد. بر خلاف تئوری های کلاسیک مدیریت که یک رابطه «محرک-پاسخ» ساده ای را در صحنه کار فرض می کردند که در آن طراحی صریح مشاغل و مشوق های مناسب سبب میگردید که کارگران همانگونه که از آنها خواسته شده است کار کنند و در نتیجه بازدهی را افزایش دهند. تئوری روابط انسانی فرآیند پیچیده ای را پیشنهاد میکند که در آن کارگران به متغیرهای اجتماعی همچون احساسات، وضعیت متقابل افراد در صحنه کار و گروه های کاری بیشتر از متغیرهای فیزیکی پاسخ میدهند. یک فرضیه مکتب روابط انسانی این بود که اگر مدیریت به کارکنان و گروه های کاری توجه بیشتری داشته باشد سبب رضایت آنها شده و در نتیجه منجر به عملکرد بهتری خواهد شد. التون مایو، ابراهام مزلو و مک کریکور از جمله کسانی بودند که سهم عمده ای در این مکتب داشتند.

تئوری مقداری مدیریت (علم مدیریت)

تئوری علم مدیریت در اواخر جنگ جهانی دوم توسعه یافت و در ابتدا به وسیله نظامیان در هنگام حرکت تجهیزات و جابجایی نیروها مورد استفاده قرار گرفت. هدف این تئوری استفاده از تکنیک های فنی، آماری و ریاضی برای حل مسائل عملیاتی برنامه ریزی و کنترل و همچنین کمک به مدیریت در امر تصمیم گیری است، اختراع کامپیوتر و همچنین گسترش کاربرد های آن سبب رشد بیشتر علم مدیریت گردید.

نگرش سیستمی- مدیریت نظام گرا

در نگرش سیستمی سازمان به عنوان یک سیستم باز در نظر گرفته میشود که از پنج جز اصلی (داده- ستاد- فرآیند- باز خور و محیط) تشکیل گردیده است. این نوع نگرش همچنین بهترین وسیله وحدت بخشیدن به مفاهیم و تئوری های گوناگون مدیریت به منظور دستیابی به یک نظریه جامع است. در نگرش سیستمی سازمان بهعنوان یک کل، نگریسته میشود که برای شناخت و درک آن، شناخت اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن و همچنین روابط و کنش های متقابل میان اجزا آن ضروری است. خاصیت کل به این امر اشاره دارد که همیشه یک کل بزرگتر از مجموع اجزا آن است.

این خاصیت این پیام مهم را برای مدیران دارد که در آن به نیاز به همکاری با یکدیگر جهت دستیابی به اهداف کلی تاکید شده است. خاصیت خرده سیستم ها و روابط میان آنها این مفهوم را برای سازمان در بر دارد که تغییر در هر بخشی از سامان در سایر بخش ها و همچنین کل سازمان تاثیر خواهد گذاشت و بالاخره مفهوم سیستم باز این مسئله را به مدیران گوشزد میکند که بایستی همواره به اهمیت محیط و عوامل تشکیل دهنده آن توجه نموده و تاثیرات آنها را بر روی سازمان شناسایی نموده و مد نظر قرار دهند. .

مدیریت اقتضایی

حرکت به سوی سیستم های باز باعث مطرح شدن دیدگاه «طراحی موقعیتی یا اقتضائی» شد. این دیدگاه را به طور خلاصه میتوان بدین گونه بیان کرد که محیط های گوناگون، نیازمند روابط سازمانی متفاوتی هستند تا از این طریق بیشترین کارایی حاصل آید. بر این اساس دیگر «تنها یک بهترین راه» وجود ندارد.

خواه آن راه مورد نظر به شیوه کلاسیک تعیین شود، خواه بر مبنای نظریات رفتاری. [6]

تئوری اقتضائی بیان می دارد که مناسب ترین رفتار مدیر در هر موقعیتی بستگی به ویژگی ها و شرایط آن موقعیت دارد. مدیران بایستی از تمام تئوری ها اعم از تئوری های رفتاری، کلاسیک، روش های مقداری و همچنین نگرش سیستمی آگاهی داشته و در هر وضعیتی با توجه به ویژگی های آن وضعیت از هر کدام از تئوری ها به نحو مطلوب استفاده نمایند.

تاثیر تئوری های مدیریت بر مدیریت آموزشی

تئوری ها و مکاتب مدیریت هر کدام به نوبه خود تاثیراتی را بر روی مدیریت آموزشی داشتند. نهضت مدیریت علمی علاوه بر موسسات صنعتی و کارخانه ها در نظام های آموزشی نیز موثر واقع شد. دوره ای از تاریخ مدیریت آموزش و پرورش کشور ایالات متحده به نام عصر پرستش کارایی معروف است که طی آن هواداران مدیریت علمی به کاربرد اصول آن در نظام های آموزشی همت گماشتند.[7] تعیین دقیق وظایف، مسئولیت ها، ابزار و روش های انجام کار و همچنین نظارت، سنجش و ارزشیابی دقیق در سازمان ها از جمله سازمان های آموزشی را می توان به عنوان تاثیرات مدیریت علمی برشمرد. نظریه مدیریت اداری نیز بر مدیریت آموزشی اثر گذاشته است. جوانب رسمی سازمان نظام آموزشی نظیر اهداف، خط مشی ها، سلسله مراتب، اختیار، تمرکز و عدم تمرکز و ... عمدتاً به مفاهیم و اصول نظریه فوق اشاره دارند.[8]

مفاهیم و اصول نظریه روابط انسانی نیز بیشترین تاثیر را در مدیریت آموزشی داشته است. با توجه به ماهیت کار آموزش و پرورش اصول و مفاهیم این نظریه شاید بیش از هر سازمانی در محیط های آموزشی زمینه پذیرش داشت. در پرتو رهنمودهای این تئوری شناخت جدیدی نسبت به پیچیدگی های روابط انسانی پدید آمد و آموزش مهارت های انسانی در سازمان ها، بالاخص سازمان های آموزشی رواج یافت. در نظام آموزشی که قبل از به وجود آمدن این نظریه بر اساس اصول نظریه های کلاسیک اداره می شدند. با مطرح شدن این نظریه، ضرورت توجه به کیفیت روابط انسانی محسوس گردید و بسته به میزان توسعه یافتگی فرهنگی و آموزشی کشور ها، اصول روابط انسانی جایگاهی در آموزش مدیران و کاربردی در عملکرد آنان پیدا کرد.[9]

نظریه سیستم ها نیز مدیریت آموزشی را تحت تاثیر قرار داده است. این نظریه سبب گردیده که نظام های آموزشی به عنوان نظام های اجتماعی که اجزای اصلی آن را افراد انسانی تشکیل می دهند در نظر گرفته شوند. سیستم اجتماعی مجموعه معینی است از اجزا و فعالیت هایی که در کنش و واکنش متقابل با همدیگر موجودیت اجتماعی واحدی را تشکیل می دهند. توجه به نظام های آموزشی «مدارس» به عنوان یک سیستم اجتماعی به مدیران آموزشی این امکان را میدهد که از یک سو به اجزای تشکیل دهنده سیستم و ویژگی های هر یک از آنها و روابط متقابل آنها توجه نموده و از سوی دیگر ارتباط این اجزا را با کل سیستم مد نظر قرار دهند و همچنین تاثیر عوامل گوناگون محیطی بر روی سیستم را بشناسند و اقدامات لازم را پیش بینی کنند. تجسم سازمان های آموزشی به عنوان سیستم های اجتماعی همچنین توجه بیشتر به اجزای اصلی تشکیل دهنده آنها یعنی افراد انسان را یاد آوری نموده و توجه به پیچیدگی های روانی و رفتاری آنها را مد نظر قرار میدهد.


[1] - حسن میرزایی اهر نجاتی «زمینه های فکری و اجتماعی نظریه های مدیریت» دانش مدیریت. شماره 9، تابستان 1369، ص 28-14

[2] - عباس علی اختری. مدیریت علمی مکتبی از دیدگاه اسلام. انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی. 1369. ص 83

[3] - همان منبع. ص 84

[4] - فردریک وینسلو تیلور، اصول مدیریت علمی. ترجمه محمد علی طوسی. تهران. مرکز آموزش مدیریت دولتی. 1370. ص 29

[5] - علی رضائیان. اصول مدیریت بازرگانی. تهران. انتشارات سمت. 1369. ص 12

[6] - هربرت جی. هیکس. سی. ری کولت، تئوری های سازمان و مدیریت. ترجمه گوئل کهن. تهران. انتشارات اطلاعات. 1371. ص 211

[7] - علی علاقه بند. اصول مدیریت آموزشی. تهران. دانشگاه پیام نور. 1373. ص 106

[8] - همان منبع. ص 111

[9] - همان منبع. ص 117


پاورپوینت روان شناسی یادگیری

پاورپوینت روان شناسی یادگیری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل pptx
حجم فایل 407 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 341
پاورپوینت روان شناسی یادگیری

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

دانلود پاورپوینت با موضوع روان شناسی یادگیری،

در قالب ppt و در 341 اسلاید، قابل ویرایش، شامل:

بخش اول- شناخت و زمینه های یادگیری
فصل اول: عوامل مؤثر در یادگیری
تعریف یادگیری
ماهیت یادگیری
شرایط مهم یادگیری
هدف
رشد طبیعی
هوش
اهمیت محیط
اهمیت وراثت
حافظه
اهمیت توجه
و ...

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شاخصهای سنجش عملکرد

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شاخصهای سنجش عملکرد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 262 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 68
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شاخصهای سنجش عملکرد

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

شاخصهای سنجش عملکرد (سنتی ونوین )

برخی از معیارهای مالی که برای ارزیابی عملکرد بنگاه ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.

عبارتند از : نرخ بازده سرمایه گذاری ، سود باقیمانده و نرخ بازده فروش، ارزش افزوده اقتصادی1 و ارزش افزوده بازار2 و شاخص جامع عملکرد 3 ، شاخص های سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش در فرایند ارزیابی ، به منظور آگاهی از میزان ارزش آفرینی بنگاههای اقتصادی، در مقایسه با شاخص های سنتی مبتنی بر داده های تاریخی از کار بست گسترده تری برخوردار شده است؛ که قضاوت آگاهانه و پایدار سودمندتر است زیرا مفاهیم ارزش و ارزش آفرینی را مبنا و هدف قرار می دهد (رهنمای رود پشتی، 1386 ، ص 360)4.

سؤال اصلی این است که سهامداران برای سنجش عملکرد، باید از کدام معیار استفاده کنند. روشن ترین معیار برای سنجش عملکرد قیمت سهام است ، اما معیار قیمت سهام از یک ضعف برخوردار است، زیرا برخی عوامل که در قیمت سهام تاثیر دارند مانند شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه و جهان خارج از کنترل مدیران می باشد. بنابراین معیارمورد استفاده بایستی از دو ویژگی زیر برخوردار باشد.

1- در معرض تمام عوامل که در خارج از کنترل بوده و بر قیمت سهام تاثیر دارند نباشد.

2- بیشترین رابطه را با تغییرات در ثروت سهامداران داشته باشد.

این ویژگی اصلی ترین تنشی است که یک معیار عملکرد خوب، بایستی آنرا حل کند.

تحقیقات صورت گرفته توسط استیوارت نشان داده است که از بین معیارهای EVA ، رشد فروش، رشد سود، ROE, ROI؛ EVA بالاترین رابطه را با تغییرات ارزش بازار سهام دارد و می تواند بیشتر از 50% تغییرات در این عامل را تشریح نماید. اگر به تاریخچه مدلهایی که به منظور ایجاد ارزش به وجود آمده اند. نظری بیندازیم می توان سیر تاریخی این مدلها را ترسیم کرد.5

دهه 1990 دهه 1980

- ارزش افزوده اقتصادی (EVA) - نسبت های ارزش بازار به ارزش دفتری - معیارهای ارزیابی متواز (BCS) - بازده حقوق صاحبان سهام(ROE)

- ارزش افزوده بازار (MVA)

دهه 1970 دهه 1920

- سود هر سهم (EPS) - سیستم دو پونت

- ترکیب حقوق صاحبان سهام - نرخ بازدهی سرمایه گذاریها (ROI)

1-2-2 شاخص های غیر مالی

بسیاری از شرکتها از سود عملیاتی به عنوان یک معیار داخلی و حسابداری استفاده می کنند، در حالیکه شرکتها این معیار را با اطلاعات مالی خارجی (قیمت سهام) ،اطلاعات غیر مالی خارجی (رضایتمندی مشتریان) و اطلاعات غیر مالی داخلی (زمان تحویل کالا) ،تکمیل می کنند. شرکتها این معیارهای مالی وغیر مالی را تحت گزارشی به نام معیارسنجش جامع عملکرد بیان می کنند. این گزارشات شامل موارد زیر است:

1- معیارهای سود آوری : سود عملیاتی و رشد درآ مدی.

2- معیارهای رضایتمندی مشتریان: سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان ، عملیات به موقع.

3- معیارهای کارایی ،کیفیت وزمان ، انحراف کارایی مواد مستقیم ، انحراف سربار جذب شده.

4- معیارهای نوآوری : تعداد اختراعات ، تعداد کالاهای جدید.

شاخص جامع سنجش عملکرد BSC که تحت عنوان کارت امتیازی متوازن شناخته شده است، از جمله معیارهای نوین سنجش در عملکرد مدیریت [1] به شمار می آید. این شاخص اولین بار توسط نورتون و کاپلان مطرح گردید و از ویژگی های این شاخص جامعیت آن است. بطوریکه معیارهای مالی و غیر مالی را تواماً در ارزیابی مدنظر قرارمیدهد.

1- شاخص های مالی یک بعدی هستند.

2- شاخص های مالی تاریخی هستند.

3- شاخصهای مالی معلول هستند و به علت ها توجهی ندارند(عدم توجه به رابطه علت و معلولی).

4- شاخص های مالی پاسخی برای ذینفعان دیگر ارائه نمیدهند. شاخص BSC بر پایه استراتژیها، بر استراتژیهای آینده نیز تاثیر گذار است، یعنی با توجه به استراتژی تعریف شده به سنجش عملکرد می پردازد و از نتایج آن برای اصلاح استراتژی قبلی و تدوین استراتژی جدید استفاده می گردد. تعامل شاخص ها، دیدگاههای مورد نظر با هم و استراتژی ها در زیر ارائه شده است.

نمودگر1-2 ارتباط دیدگاه مورد ارزیابی با استراتژی نمودگر 2-2 ارتباط دیدگاه با یکدیگر

با توجه به روابط تعریف شده در نموگر[2](1) به این مهم دست خواهیم یافت که پیاده سازی BSC در بنگاههایی امکان پذیر است که استراتژی مدون و تعریف شده داشته باشند و سنجش عملکرد با توجه به چهار منظر اصلی صورت می گیرد، که نشانه جامعیت این شاخص است. در نمودگر (2) رابطه علت و معلولی بین دیدگاههای مختلف تبیین شده است، بطوری که اولاً طراحی و پیاده سازی BSC می تواند یک ضرورت تلقی شود. ثانیاً در سودمندی بهره گیری شاخص موثر است. ثالثاً در تدوین استراتژی های آینده اولویت بندی آنها بسیار مفید خواهد بود(حاتمی،1386،ص41)2.

2-2-2 شاخص های مالی

طراحی معیارهای مالی سنجش عملکرد، مبتنی بر اقلام حسابداری صورت می گیرد. زیرا اقلام حسابداری با توجه به پژوهشهای متعدد دارای بار اطلاعاتی و محتوا است. طراحی معیارهای سنجش عملکرد شامل گامهای زیر است:

1- تعیین متغیری که نشان دهنده اهداف مالی و اقتصادی مدیریت باشد: سود خالص، سود عملیاتی، بازده دارائیها، ارزش افزوده اقتصادی و... .

2- تعریف اقلامی که در متغیر گام یک قرار می گیرد: هدف از دارائیها، کل دارائیهاست یا خالص آنها (کل دارائیها منهای کل بدیها).

3- انتخاب معیار برای اقلامی که در متغیر گام یک انتخاب شده اند: دارائیها به بهای تاریخی به ارزش جاری یا ارزش فعلی بیان شوند.

4- انتخاب یک هدف برای اندازه گیری عملکرد: دستیابی به یک نرخ بازده مشابه برای واحدها.

5- انتخاب زمان باز خورد : گزارشات عملکرد مالی به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه به مدیریت ارائه شود، فرایند مذکور می تواند برای شاخصهای سنتی و نوین استفاده شود.

3-2 معیارهای مالی سنتی

پنج معیار در ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری که مبتنی بر داده های تاریخی است،وجود دارد (حاتمی،1386،ص49-44)1.

1- بازده سرمایه گذاری (ROI).

2- سود باقیمانده .(RI)

3- بازده فروش (ROS).

4-رشد عایدی هر سهم (EPS).

5- نسبت قیمت به سود هر سهم .(P/E)

1-3-2 بازده سرمایه گذاری (ROI)

یک معیار حسابداری است که از تقسیم سود عملیاتی بر سرمایه گذاری حاصل می شود.

ROI مبتنی بر سرمایه گذاری است و شامل همه عناصر سود آوری (در آمد، هزینه، و سرمایه گذاری) می باشد، این نرخ را نمی توان با نرخ فرصت از دسته رفته مقایسه کرد. از (ROI) می توان درک بیشتری پیدا کرد، زمانی که آن را به دو بخش زیر تقسیم کنیم :

که تحلیل سود آوری دوپونت نامیده می شود.

ROI نشان می دهد که مدیر می تواند با کاهش سرمایه گذاری در دارائیهای ثابت و جاری به سود تعیین شده دست یابد؛ یعنی فروش دارائیهای بدون استفاده؛ اکثر مدیران تمرکز خود را روی در آمد و هزینه دارند و توجه کمی به سرمایه گذاری دارند. کاهش سرمایه گذاری به معنی کاهش وجوه نقدی بلا استفاده ، مدیریت استفاده از اعتبارات ، تعیین سطح موجودی کالا و مصرف معقول از دارائیها است.

2-3-2 سود باقیمانده (RI)

سود باقیمانده، عبارتست از سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاری.

(سرمایه گذاری نرخ بازده مورد انتظار) – سود عملیاتی= سود باقیمانده

به حاصل ضرب نرخ بازده مورد انتظار در سرمایه گذاری ، هزینه های منتسب سرمایه گذاری، گفته می شود. این هزینه ها در حسابداری شناسایی نمی شوند چون هزینه ها تفاضلی نیستند و بیانگر نتیجه بکار گیری وجوه نقد در سرمایه گذاری مختلف با ریسک مشابه هستند (بهره سرمایه به کار گرفته شده) .هدف از حداکثر کردن سود باقی مانده این است که: اگر نرخ سود یک بخش از نرخ مورد انتظار سرمایه گذاری بیشتر باشد، آن واحد باید گسترش یابد؛ در مقایسه با ROI وقتی هدف حداکثر نمودن (ROI) باشد، مدیران، پروژه های جدید سود ده را رد می کنند، برای مثال فرض کنید یک سرمایه گذاری جدید مستلزم سرمایه گذاری به مبلغ 800000 ریال بوده و سود عملیاتی ناشی از آن 160000 ریال باشد.

در این حالت (ROI) پروژه برابر 20% خواهد بود،( ) ولی اگر آن را با (ROI) کل واحد مقایسه کنیم خواهیم داشت:

قبل از پروژه . بعد از پروژه

در این حالت به علت کاهش در ROI مدیر اقدام به سرمایه گذاری نمی نماید. حال اگر معیار عملکرد سود باقیمانده باشد خواهیم داشت:

سود باقیمانده قبل از پروژه سود باقیمانده بعد از پروژه

که در این حالت مدیر اقدام به سرمایه گذاری می نماید. ROIو سود باقیمانده نشان دهنده نتیجه یک دوره هستند(یکسال) ، به همین خاطر مدیران می توانند اقداماتی را انجام دهند که باعث افزایش کوتاه مدت در (ROI) و سود باقیمانده شود، ولی با منافع بلند مدت سازمان مغایرت داشته باشد. برای مثال مدیران کمتر به مخارج (R&D[3]) بپردازند تا سود آنها افزایش یابد. از این رو مدیران سطح بالا برای ارزیابی واحدها از ROI و سود باقیمانده چند ساله استفاده می کنند.

3-3-2 بازده فروش[4]

نسبت سود عملیاتی به در آمد را بازده فروش گویند.

ROS یکی از اجزا ROI در روش تحلیلی سود آوری دوپونت می باشد.

در مورد بازارهایی که محدودیت در آمدی وجود دارد، ROS یک معیار مناسب است.

4-3-2 سود هر سهم

از جمله شاخص های سنتی و متداول سنجش عملکرد است که برای ارزشیابی قیمت سهام کار برد دارد و به صورت ریالی بیان می شود. این نسبت از تقسیم سود خالص سهامداران عادی بر تعداد سهام به دست می آید..

نتیجه نسبت، نشان می دهد که: به ازای یک سهم چه میزان عایدی به دست آمده است و هر چه قدر نتیجه نسبت بیشتر باشد، گویای عملکرد مطلوب شرکت بوده است. از این نسبت برای ارزشیا بی سهام نیز استفاده می شود که با توجه به قیمت بازاری سهام(قیمت معاملاتی سهم) ، ارزش سهام در آینده نیز معلوم می گردد.

5-3-2 قیمت به عایدی هر سهم

قیمت به عایدی هر سهم، شاخص سنجش عملکرد شرکت در بازار سرمایه است و از رابطه زیر برای محاسبه ان استفاده می شود.

نتیجه این نسبت مرتب اعلام می گردد و نشان می دهد که به ازای عایدی هر سهم،سهام در بازار سرمایه، به چه قیمتی معامله شده است و در نتیجه هر چه نسبت بالا باشد گویای عملکرد مطلوب شرکت در بازار سرمایه است. از این معیار برای محاسبه ارزش سهم در آینده استفاده می گردد. این نسبت نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضرند چند برابر سود گزارش شده برای هر سهم را برای قیمت سهام پرداخت نمایند.شرکت هایی که دارای موقعیت انحصاری می باشند، به دلیل موقعیت ویژه خود برای انجام سرمایه گذاری با بازده بالا از نسبت P/E بالایی برخوردار می باشند. این نسبت معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکت نیست و ایرادات آن به شرح زیر است:

1- مخرج کسر تابعی از سود حسابداری می باشد، بنابراین تمام ایراداتی که به سود حسابداری وارد است به این نسبت هم مربوط می شود.

2- برای شرکت هایی که سود آور نمی باشند، این نسبت بی معنی است. مثلاً اگر سود شرکتی ،مساوی صفر باشد این نسبت به سمت بی نهایت میل می کند و همچنین P/E برای شرک های زیان ده بی مفهوم است، زیرا صورت کسر یک عدد مثبت و مخرج یک عدد منفی است.

3- معمولاً در بورس های معتبر دنیا P/E را با شاخص های خاصی مقایسه می کنند. مثلاً در بورس آمریکا ، قیمت P/Eشرکتها را با شاخص S&P (میانگین P/E برای 1500 شرکت آمریکایی مقایسه می کنند). متأسفانه در بورس ایران چنینی شاخصی وجود ندارد. با توجه به مطالب فوق می توان گفت نسبت P/E نمی تواند معیار مناسبی برای جهت ارزیابی باشد.

اصولاً معیارهای که تا کنون در رابطه با تعیین ارزش شرکت و عملکرد مدیران مطرح شده است را می توان به دو دسته طبقه بندی نمود. یک دسته که از آنها به عنوان مدلهای حسابداری نام برده شده است و دیگری تحت عنوان مدلهای اقتصادی.



1. EVA

2. MVA

3 - Blanced scorececard (BSC)

5 - heriot , Measuring performance by niall lothion, BA, CA

[1] - Performance Managment

1- Perspective

[3] - Research and Development

[4] - Return on Sales(ROS)


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شناخت شخصیت

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شناخت شخصیت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 127 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 141
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شناخت شخصیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

شخصیت:

شخصیت را شاید بتوان اساسی­ترین موضوع علم روان­شناسی دانست. شناخت شخصیت، ویژگی­ها، چگونگی شکل گیری، عوامل مؤثر در ایجاد شخصیت و مسائلی از این قبیل، از یک جنبه­، ارضای حس کنجکاوی و میل به حقیقت جویی را در انسان به دنبال دارد، زیرا این شناخت نوعی خودشناسی است و شخص هنگام مطالعه موضوع­های ذکر شده غالباً آن دانسته­ها را با خود مقایسه کرده و با خود تطبیق می­دهد و احتمالاً با این شناخت نوعی طبقه بندی انجام می­دهد، یعنی خود را در یکی از تیپ­های شخصیتی قرار می­دهد، یا دارای ویژگی­های شخصیتی خاص می­پندارد و از سوی دیگر این شناخت­ها و اطلاعات به شخص امکان می­دهد که در ارتباط متقابل با دیگران موضع­گیری­های مناسب و آگاهانه داشته باشد، از طرفی داشتن اطلاعات و دانش لازم درباره شخصیت تنها به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل مختلف رشد شخصیت نمی­آید، بلکه این دانش در پیشگری یا اقدام احتمالی درمورد بروز اختلالات و نابسامانی­های شخصی نیز می­تواند به کمک فرد بیاید (کریمی، 1389).

پروین و جان[1] (1989) شخصیت را بیانگر آن دسته از ویژگی­های فرد یا افراد می­دانند که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنهاست.

برخی دیگر از محققین، شخصیت را مجموعه­ای از ویژگی­های پایدار بی­نظیر که ممکن است در پاسخ به موقعیت­های مختلف تغییر کند می­دانند (شولتز، 1998، ترجمه­ی سید محمدی، 1388).

در هر حال، هر کدام از محققین و نظریه پردازان شخصیت، تعریفی از آن ارائه داده اند که در ادامه به برخی از آنها می پردازیم.

2-1-1- تعاریف ارائه شده

روان­شناسی شخصیت به آنچه معمولاً درباره انسان صادق است، یعنی ماهیت انسان و نیز به تفاوت­های فردی علاقمند است، از طرفی نظریه پردازان شخصیت به کلیت انسان نیز می­پردازند و تلاش می­کنند تا روابط پیچیده آنها را با یکدیگر بررسی کنند (پروین، 1989).

شخصیت معادل کلمه انگلیسی Personality و Personalite فرانسه است که هر دو اقتباس از کلمه Person به معنی نقاب یا ماسکی است که در یونان قدیم در میهمان­ها و یا در تئاتر بازیگران به صورت خود می­گذاشتند.

این تعبیر تلویحاً اشاره دارد بر این مطلب که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره خود می زند و تا وجه تمیز او از دیگران باشد. در زبان عامه، شخصیت به معانی دیگری به کار می رود. (کریمی، 1389)

به طور خلاصه می توان گفت: در روان شناسی، شخصیت به مفهومی متفاوت از عرف تعریف می­شود.

در نظر آلپورت[2] (1961)، شخصیت عبارت است از سازمان پویای درون فرد که مشتمل است بر آن دسته از سیستم­های روان – تنی که رفتارها و افکار ویژه انسان را معین می­سازند. (احمدی 1381)

شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگی­های فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنهاست (پروین، 1989).

شخصیت مجموعه­ای از ویژگی­های با دوام و منحصر به فرد است که امکان دارد در پاسخ به موقعیت­های مختلف بروز کند. (شولتز و شولتز، 1998)

در نظر شلدون[3]، شخصیت سازمان پویای جنبه­های ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است (شلدون، به نقل از کریمی، 1389).

به عقیده­ی اتکینسون و هیلگارد[4]، شخصیت عبارت است از الگوهای رفتاری و شیوه­های تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین می­کند. (کریمی، 1389)

تعاریف بسیار زیادی در زمینه شخصیت وجود دارد، که اگر وجوه مشترک همه آنها را درنظر بگیریم، همه آنها به یک رشته از ویژگی­ها و خصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند و در همه آنها به تمایز، افتراق و مشخص کردن افراد از یکدیگر اشاره شده است. پس می­توان گفت: تعریف قابل قبولی که حاوی ویژگی­های مشترک تعاریف موجود باشد این است که:

«شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگی­های جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می­کند» (کریمی، 1389)

2-1-2- ساختار شخصیت:

مفهوم ساختار به جنبه­های پایدارتر و مقاوم­تر شخصیت اطلاق می شود. ساختارهایا اجزاء بدن و یا مفاهیمی مانند اتم و مولکول در فیزیک قابل مقایسه هستند. مفاهیم ساختاری از قبیل پاسخ، عادت، صفات و تیپ[5] مفاهیم رایجی هستند که در توصیف افراد به کار می­روند.

مفهوم صفت به پایداری پاسخ فرد در موقعیت­های مختلف دلالت می­کند و به مفهومی که مردم عادی برای توصیف دیگران به کار می­برند، نزدیک­تر است. مانند زمانی که برای توصیف یک دوست خوب از صفات باهوش، اجتماعی، صادق، بامزه و یا جدی استفاده می­شود.

در نظر هورنای[6] (1945)، مفهوم تیپ، با دسته بندی تعداد قابل توجهی از صفات مختلف معنی پیدا می­کند و در مقایسه با مفهوم صفت، به نظم و عمومیت بیشتر در رفتار دلالت دارد. اگرچه افراد می­توانند درجات مختلفی از صفات را داشته باشند، معمولاً از تیپ خاصی به حساب می­آیند. مثل تقسیم بندی افراد به درون گرا و برون گرا، و یا طبقه بندی افراد بر حسب این که به دیگران گرایش دارند، از آنها دوری می­کنند و یا با آنها مخالفت می­ورزند. (پروین، 1989)

2-1-3- عوامل اثر گذار بر شخصیت:

اگر شخصیت را مجموعه ویژگی­های جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی در افراد توصیف کنیم، پس آنچه بوجود آورنده این ویژگی­ها به شمار می­آید، شخصیت نامیده می­شود. بخش اول این ویژگی­ها، یعنی ویژگی­های جسمانی، ساخته وراثت و بخش دیگر آن زاینده عوامل اجتماعی یا محیط است، تعیین اینکه کدامیک از این دو عامل ، نقش مهم­تری در ایجاد شخصیت دارند، کار غیر ممکنی است. اما بدیهی است که شخصیت هر فرد حاصل تعامل و تأثیر متقابل هر دو عامل است. بدین معنی از یکسو، عوامل محیطی، در چهارچوب امکانات و محدودیت­های فیزیولوژیکی و ساختار توارثی، فعالیت می­کنند و از سوی دیگر توانایی­های بالقوه­ای که عمدتاً محصول توارث­اند، هنگامی می­توانند شکوفا شوند و از قوه به فعل درآیند که محیط مناسبی برای شکوفا شدن داشته باشند (کریمی، 1389).

در این جا این عوامل را به دو دسته تقسیم کرده ایم.

  • · عوامل تأثیر گذار ارثی:

طبق عقیده­ی کاسپی[7] (2000)، عوامل ارثی، نقش عمده­ای در تعیین شخصیت دارند و این تأثیر به خصوص در مورد ویژگی­هایی است که خاص هر فرد است. (پروین، 1989)

از وقتی که سلول جنسی ماده در جریان لقاح ترکیب می­شود، نخستین سنگ بنای شخصیت فرد گذاشته می­شود. به این ترتیب لااقل نخستین حیطه شخصیت فرد که سبب تمایز یک فرد از دیگری می­شود، یعنی جنسیت او، زاییده ترکیب خاص کروموزومی است که از والدین به ارث برده است.

طبیعی است که ژن­های حامل صفات ارثی، واجد هر خصوصیاتی باشند به صاحب ژن­ها نیز آن خصوصیات را دارا خواهد بود. (کریمی، 1389)

به هر حال شواهد نیرومندی وجود دارند که نشان می­دهند تعدادی از صفات یا ابعاد شخصیت ارثی هستند مثل:

- ابعاد روان پریشی، روان رنجورخویی و برون گرایی آیزنک

- مدل پنج عاملی شخصیت مک کری و کاستا

- سه خلق تهییج پذیری، فعالیت و معاشرتی بودن باس و پلامین[8]

با این حال مهم نیست که چه تعداد صفت ممکن است وجود داشته باشد، حتی پر و پا قرص­ترین طرفداران رویکرد وراثت، قبول ندارند که شخصیت را می­توان به طور کامل به وسیله وراثت توجیه کرد، اینکه آیا آمادگی ارثی ما تحقق یابد، به شرایط اجتماعی و محیطی، مخصوصاً شرایطی که در کودکی داشته­ایم بستگی دارد. (شولتز و شولتز، 1998)

  • · تعیین کننده­های محیطی:

عوامل محیطی و تأثیرات آن موجب شباهت افراد به یکدیگر می­شود همین­طور تجارب افراد موجب می­شود که هر یک، موجودی منحصر به فرد باشند.

- فرهنگ: از میان عوامل محیطی تعیین کننده شخصیت، تجارب فرد به عنوان عضو یک فرهنگ، حائز اهمیت بسیار است. هر فرهنگ، دارای باورها، شعائر و الگوهایی از رفتارهای اکتسابی است، که نهادینه شده و مورد تأیید قرار گرفته است. نهادینه شدن الگوهای رفتاری به این معنی است: که اکثر اعضاء یک فرهنگ خصوصیات شخصی مشترکی را دارا هستند، بنابراین اغلب از تأثیرات فرهنگی بی­اطلاع هستیم، تا این­که با افراد فرهنگ دیگر آشنا می­شویم که نگاه متفاوتی به دنیا دارند و ممکن است دیدگاه­های پذیرفته شده ما را از جهان مورد سؤال قرار دهند. هرچه این تأثیرات دانسته فرض شود، تأثیر آنها بیشتر شده در عمل بر کلیه جنبه­های زندگی ما مؤثر واقع می­شود، یعنی بر نحوه بیان نیازهایمان و نیز راه­های ارضاء آنها، تجارب ما از هیجان­های مختلف و نحوه بیان احساسات خود، نوع رابطه ما با دیگران و یا خودمان، برداشت ما از غم و شادی، چگونگی کنار آمدن با مرگ و زندگی و دید ما نسبت به سلامت و بیماری اثر می­گذارد. (کراس و مارکوس[9] 1999، به نقل از پروین 1989)

-طبقه اجتماعی: اگرچه بعضی از الگوهای رفتاری، نتیجه عضویت فرد در یک فرهنگ است، عضویت در قشرها و طبقات اجتماعی مختلف نیز رشد بعضی از الگوها را موجب می­شود، بدون توجه به گروه اجتماعی فرد، جنبه­های کمی از شخصیت قابل درک است. طبقه اجتماعی فرد – چه طبقه بالا یا پایین و چه طبقه کارگر یا متخصص- از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. عوامل طبقه اجتماعی در تعیین پایگاه اجتماعی فرد، بر نقشی که ایفا می­کند، وظایفی که بر عهده دارد و امتیازاتی که از آن برخوردار است، تأثیر می­گذارد. این عوامل، برداشت فرد از خود از اعضاء طبقات اجتماعی دیگر و نحوه کسب درآمد و مصرف آن را تحت تأثیر قرار می­دهد. عوامل طبقه اجتماعی، همچون عوامل فرهنگی بر تلقی فرد از موقعیت­ها و نحوه­ی پاسخ وی بر آنها اثر می­گذارد. (همان منبع)

-خانواده: یکی از مهم­ترین عوامل اثرگذار محیطی روی شخصیت، خانواده است (کالینز و همکاران[10]، 2000) والدین ممکن است گرم و مهربان باشند و یا سرد و خشن؛ حمایت مفرط و حس مالکیت داشته باشند و یا نیازهای کودکان را بشناسند و به آنها استقلال و آزادی بدهند. هر الگوی رفتاری والدین بر رشد شخصیت کودک اثر می­گذارد. والدین حداقل به سه شیوه تعیین کننده بر فرزندان خود اثر می­گذارند:

1- با رفتارهای خود، موقعیت­هایی می­آفرینند که رفتارهای خاصی را در فرزندشان برمی­انگیزد.

2- سرمشق­هایی برای همانندسازی کودکان­اند.

3- به طور انتخابی، بعضی از رفتارها را تشویق می­کنند.

اخیراً محققان به این نکته دست یافته­اند که تفاوت تجربیات دوقلوها (متعلق به محیط­های متفاوت زندگی) در رشد شخصیت می­تواند مهم­تر از تجربیات مشترک برادر و خواهرهای متعلق به یک خانواده باشد. (پروین، 1989)

-گروه همسالان: در یک دیدگاه جدید، این محیط همسالان است که در رشد شخصیت با اهمیت تلقی می­شود: «آن­چه که در رشد شخصیت اهمیت دارد، تجربیات کودکی و نوجوانی در گروه همسالان است تا تجربیات خانوادگی. در پاسخ به این سؤال که چرا کودکانِ متعلق به یک خانواده تا این اندازه از یکدیگر متفاوتند (پلامین و دانیلز[11]، 1987)، طبق نظر هریس[12] (1995)، باید گفت: «به این دلیل که این کودکان، تجارب متفاوتی در بیرون از خانواده به دست می­آورند و نیز به این دلیل که تجارب خانواده نیز آنها را یکسان تربیت نمی­کند». (همان منبع)

آن­چه در این­جا می­توان گفت، این است که کودکان خیلی چیزها را از خانواده یاد می­گیرند، ولی این تأثیرات، ویژه خانواده است و غالباً در برابر تأثیرات گروهی همسالان، محو می­شود. بنابراین، گروه همسالان، فرد را برای پذیرش قوانین و رفتارهای جدید اجتماعی آماده می­کند و تجاربی را فراهم می­نماید که تأثیرات طولانی مدت بر شخصیت فرد می­گذارد. بر طبق این دیدگاه، نقش خانواده در رشد اولیه فرد اهمیت دارد، ولی این ارتباط با همسالان است که در رشد بعدی با اهمیت است و تأثیر پایداری نیز بر شخصیت فرد دارد.

-عامل یادگیری: شواهد زیادی وجود دارند مبنی بر اینکه یادگیری نقش عمده­ای در تأثیر گذاشتن بر تقریباً، هر جنبه شخصیت ایفا می­کند. تمام نیروهای اجتماعی و محیطی که شخصیت را شکل می­دهند این کار را به وسیله فنون یادگیری انجام می­دهند. حتی جنبه­های فطری شخصیت را می­توان به وسیله فرایند یادگیری تغییر داد، مختل کرد، جلوگیری کرد، یا امکان شکوفا شدن به آنها داد. اسکینر[13] (براساس تحقیقات پیشین که توسط واتسون و پاولف صورت گرفته بودند) ارزش تقویت مثبت، تقریب متوالی، رفتار خرافی، و متغیرهای دیگر یادگیری را در شکل­دهی آنچه دیگران شخصیت می­نامند و خود او آن را صرفاً تراکم پاسخ­های آموخته شده نامید، به ما آموخت.

بندورا[14] این عقیده را مطرح کرد، که ما از مشاهده کردن الگوها (یادگیری مشاهده­ای) و از طرق تقویت جانشینی یاد می­گیریم. بندورا با اسکینر موافق بود که اغلب رفتارها آموخته شده هستند و وراثت نقش محدودی را ایفا می­کند.

جنبه­های متعددی از شخصیت هستند که شواهد علمی نشان می­دهد که آنها آموخته شده هستند، مانند نیاز به پیشرفت مک کللند (که ابتدا موری آن را مطرح کرد). به علاوه، پژوهش­های قابل ملاحظه­ای ثابت کرده­اند که یادگیری بر احساس کارآیی، منبع کنترل، درماندگی آموخته شده و خوشبینی در برابر بدبینی تأثیر می­گذارد. این مفاهیم با مفهوم گسترده­تری ارتباط دارند: سطح کنترل. افرادی که معتقدند بر زندگی خود کنترل دارند، از نظر احساس کارآیی بالا هستند، منبع کنترل درونی دارند، و با درماندگی آموخته شده (که فقدان کنترل را شامل می­شود)، توصیف نمی­شوند. به قول سلیگمن[15]، ]کسانی که معتقدند کنترل دارند، خوشبین هستند نه بدبین.[ (شولتز و شولتز، 1989)

کنترل برای بسیاری از جنبه­های زندگی مفید است. میزان بالای کنترل با مکانیزم­های مقابله کردن بهتر، عوارض استرس کمتر، سلامت ذهنی و جسمی بیشتر، استقامت، آرزوها و عزت نفس بالاتر، اضطراب کمتر، نمرات بالاتر و مهارت­ها و محبوبیت اجتماعی بیشتر ارتباط دارد. کنترل، به هر اسمی که نامیده شود – احساس کارآیی، منبع کنترل درونی یا خوشبینی به وسیله عوامل اجتماعی و محیطی تعیین می­شود. کنترل در طفولیت و کودکی آموخته می­شود ولی می­تواند بعدها در زندگی تغییر کند. رفتارهای خاص والدین می­توانند احساس کنترل داشتن را در کودک پرورش دهند.


[1] . Pervin and Jone

[2] . Allport Lordon Willard

[3] . Sheldon

[4] . Atkinson & Hilgard

[5] . Type

[6] . Horney

[7] . Casspi

[8] . Bass and Plomin

[9] . Cross and Markus

[10] . Collins et.al.

[11] . Plomin and Daniels

[12] . Harris

[13] . Skinner

[14]. Bandura

[15] . Seligman


پاورپوینت روان شناسی رشد 1

پاورپوینت روان شناسی رشد 1
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل pptx
حجم فایل 85 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 187
پاورپوینت روان شناسی رشد 1

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت روان شناسی رشد در ۱۸۷ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx

فرآیند و مسائل روز در رشد و تکامل

هدفهای کلی

۱.آشنایی با تعریف، موضوع، هدف روان شناسی رشد

۲.آشنایی با تعریف مفاهیم رشد، نمو، و نضج.

۳.آشنایی با سرگذشت و تئوریهای روان شناسی رشد.



دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق عوامل موثر بر شخصیت

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق عوامل موثربرشخصیت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 269 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 79
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق عوامل موثر بر شخصیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

شخصیت

شخصیت از بنیادی ترین مفاهیم روان شناسی است که در بین روان شناسان در تعریف شخصیت تفاوت و اختلاف نظر وجود دارد. اکثر آنها اتفاق نظر دارند که ریشه کلمه شخصیت کلمه لاتین"persona"به ماسکی یا نقابی اشاره دارد که توسط هنر پیشه های نمایشنامه های داستانی در یونان باستان به کاربرده می شد.این هنر پیشه های یونانی، ماسکی را برای نمایش یک نقش به صورت خود می زدند، اما این نگاه سطحی از شخصیت در این مسیر یک تعریف پذیرفتنی نبوده است و هنگامی که روان شناسان از واژه شخصیت استفاده می کنند، اشاره به این مطلب دارند که گاهی اوقات افراد بیش از یک نقش را بازی می کنند(فیست،فیست[1]).

اتکینسون و هیلگارد[2] (1993)، شخصیت را الگوهای رفتار و شیوه های تفکرکه سازگاری فرد با محیط راتعیین می کنند، می داند و به نظر فرگوسن[3](1970)شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است. بنابراین، شخصیت یک فرد مجموعه راه هایی است که او نوعاً به دیگران واکنش و یا با آنها تعامل می کند(کریمی،1386)

بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت گوردن آلپورت[4](1937)، شخصیت را بدین گونه تعریف می کند، سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتار وافکار خاص او را تعیین می کند. شخصیت الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی است (کر یمی ،1388)

شخصیت مفهومی است که هم به صورت عامیانه وهم به صورت کاربردی مورد استفاده قرار می گیرد .اصولاً هر کسی خوصیات، منش، توانایی هاو ویژگی های منحصر به فردی دارد که الگوی رفتاری، شیوه­های پاسخ دهی، واگنش های وی را به محیط درونی وبیرونی نشان می دهد که این خوصیات شخصیت وی را شکل می دهند. شخصیت انسان ها همیشه مورد توجه بوده و توجه محققان و صاحب نظران بسیاری را به خود جلب کرده است(کریمی،1386).

به طور کلی، تعریف ویژگی های عمومی شخصیت در زندگی روزمره، به صفاتی پایدار در طی زمان باز می گردد که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نکرده و به ماهیت وجود فرد اشاره دارد.به طور عام، رفتار ما تحت تأثیر ویژگی ها وتوانایی های شناختی وهیجانی قرار داردبرای پیش بینی رفتار باید چنین ویژگی هایی به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرند آن گونه که تاریخ رشد و توسعه روان شناسی نشان می دهد، هدف بسیاری از پژوهشگران در این حوزه، درک و نشان دادن عناصر بنیادین در تبیین رفتار در جنبه های بهنجار و آسیب شناسی روانی است. مروری بر تاریخ روان شناسی بحث واختلاف بسیاری در این زمینه نشان می دهد در ابتدای سده بیستم زیگموند فروید[5] برتجارب پنج سال اول عمر انسان به عنوان پایه­گذار ویژگی های شخصیتی پس از آن تاکید دارد در حالی که پیشگامان نظریه شخصیتی وجودگرا و انسان گرا خلاف این فکر می کنند(حق شناس،1390).

روان شناسان انسان گرا تاکید خود را برپدیدار شناسی[6] گذاشته اند که در آن تجربه های ذهنی برجسته شده، وبر کل گرایی [7]تمر کز دارد، کاهش گرایی رفتار گرایان رد می شود و بر اهمیت سایق خود شکوفایی تاکید می شود.

در نظریه شخصیتی رفتارگرا تمرکز بر بسط نظریه یادگیری به مطالعه شخصیت بوده است چه اندازه از ثبات رفتاری که بیشتر مردم از خود نشان می دهند به سنخ ها،صفات پویایی های شخصیت مربوط است وچه مقدارآن به هماهنگی در محیط وبه وابستگی های تقویت ربط دارد؟ البته این دیدگاه برای پاسخگویی به این پرسش به فراتر از شخص نظر دارد؛یعنی پاسخ را در بیرون از فرد می جوید ودر واقع تا حدودی مفید بودن اصطلاح شخصیت را زیر سؤال می برد.

در نظریه های یادگیری اجتماعی [8]تاکید می شودکه عواملی غیر از محرک ساده- تداعی های پاسخ و وابستگی های تقویت – لازم است تا ایجاد رفتارهای اجتماعی پیچیده (نظیر نقش) را که سازنده شخصیت فرد هستند، تبیین می کند. در دیدگاه تعامل گرایی[9] شخصیت حاصل تعامل بین صفات خاص وپیش آمادگی ها وشیوه ای است که محیط بر نحوه ظهور این صفات و تمایلات رفتاری اثر می گذارد، به اعتقاد تعامل گرایان بسیار بعید است که به توان گفت شخصیت به عنوان یک چیز متمایز واضح وجود دارد، بلکه این اصطلاح نوعی اصطلاح فراگیر برای پوشش دادن به یک رشته الگو های پیچیده تعاملی است.

نظریه های الگوی فر هنگی[10] آیزنک(1972)، معتقد است که مردم شناسان تمایل دارند شخصیت را محصول گروه های اجتماعی بدانند که مردم شناسان و جامعه شناسان تمایل دارند شخصیت را محصول گروه های اجتماعی بدانند که شخص در آنها پرورش می یابد. بنابراین، مشاهدات مالینوسکی[11] و مارگارت مید[12] درباره جهانی نبودن عقده ادیپ و عدم ثبات دوران بلوغ نشان می دهد که فرهنگ های مختلف با نیاز های آدمی به شیوه های برخورد می کنند و سازمان شخصیتی متفاوتی به وجود می آورند.اما روان شناسان ضمن اینکه می پذیرند شخصیت همواره در یک محیط اجتماعی خاصی شکل می گیرد، اما توجه آنها بیشتر معطوف به گوناگونی هنجار های فر هنگی است.

نظریه های صفات[13] این دسته از نظریه ها بر این فرض مبتنی هستند که شخصیت فرد چکیده ای است از صفات یا شیوه های مشخصی از رفتار کردن، فکر کردن ،احساس کردن، واکنش نشان دادن و نظایر آنها .نظریه های اولیه صفات عملاً چیزی بیش از فهرست های از صفات نبود و شخصیت بر حسب شمارش این صفات مشخص می شد. اما نظریه های جدیدتر، فنون تحلیل عامل را در تلاش برای جدا کردن ابعاد زیر بنایی شخصیت به کارگرفته اند.

نظریه های سنخ[14])تیپ شناسی(. قدیمی ترین این نظریه ها مربوط به بقراط، حکیم یونانی است که نظریه مزاج های چهار گانه صفراوی ،سوداوی، بلغمی، ودموی را مطرح کرد فرض او در این جا همانند بیشتر نظریه های سنخ شناسی بعدی این است که هر فرد حاصل تر کیب خاصی از این چهار مزاج است ودر هر فرد، به طورمعمول، یکی از این مزاج ها غلبه دارد. دیگر نظریه های سنخ شناسی متعلق به کرچمر[15] و شلدون است که کوشیدند به شکلی جالب و جذاب سنخ های بدنی را به انواع شخصیت ها ربط بدهند.کارل یونگ هم اگر چه عمدتاً تحت مکتب روانکاوی طبقه بندی می شود، اما از آنجا که نوعی تقسیم بندی سنخ شناختی از افراد به صو رت درون گرا [16]و برون گرا[17] ارایه داده است می تواند در زمره سنخ شناسان به حساب آید(کریمی،1388).

بررسی رگه های شخصیت پیشرفت مهمی درحوزه روانشناسی شخصیت محسوب می شودکه به زمینه ارزیابی های گروهی در سنجش شخصیت تحقق بخشیده است. تا اواخر دهه 1930 توافق اندکی بین روانشناسان ونظریه پردازان شخصیت در مورد روش های ارزیابی و اندازه گیری شخصیت وجود داشت در رابطه با بررسی شخصیت، بقراط اولین فردی بودکه افراد را بر اساس مزاج آنها طبقه بندی کرد. پس از بقراط، کرچمر(1925)وشلدون(1954)افراد را بر اساس ریخت وساختمان بدنی طبقه بندی کردند.اما روان سنجان این طبقه بندی ها را به دلیل مبتنی نبودن بر اندازه گیری های کمی مورد انتقاد قرار دادند ودر نتیجه دیدگاه تحلیل عوامل اسپیرمن،برای بررسی کاملتر شخصیت مطرح شد که در رابطه با این دیدگاه تعدادی از روان شناسان روش آماری را که بر پایه جمع آوری اطلاعات گوناگون وروانسنجی وسرانجام نتیجه گیری توسط عوامل قرار دارد به کار بردند واز این طریق به ارزیابی و بررسی رفتارها پرداختند که می توان ازآن جمله کتل،گلیفورد وآیزنک را نام برد.این خط فکری تا زمان معاصر با کارهای گوردن آلپورت به صورت نظری وریموند کتل وهانس آیزنک به صورت تجربی ادامه یافته است. آلپورت وکتل و آیزنک توافق دارند که صفات شخصیت تحت تأثیر وراثت قرار دارند و تحقیقات اخیر نیز پایگاه زیستی صفات اصلی شخصیت را به اثبات رسانده است. این رویکرد بعد از رکودی دردهه های 60و70 سده بیستم، به دلیل غلبه رویکرد های رفتارگرایی بر عرصه روانشناسی، از دهه80 تاکنون رونقی دوباره یافته است. گسترش مدلهای آماری و نیز پیشرفت سریع خدمات رایانه ای این امکان را به وجود آورده است که مسایل پیچیده انسانی به روشهای کاملاً تجربی و عینی مورد بررسی قرار گیرند.در دهه 80 مدل های گوناگونی بر اساس رویکرد صفات وروش تحلیل عوامل برای تعیین ساخت شخصیت معرفی شده است ودر دهه90 همگرایی این مدلها بر اساس ملاکهایی که توسط دانشمندان مختلف ارایه شده امکان پذیر گشته است.امروزه شیوه تحلیل عوامل در تبیین ساختار شخصیت بر اساس صفات پیشگام ترین روشی است که افق های جدیدی به روی روان شناسان شخصیت گشوده است(گروسی فرشی ،1380).

یکی از نظریه های غالب در حوزه ی شخصیت، رویکرد صفات به شخصیت به شمار می رود. فرض اصلی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی های گسترده ای است و به شیوه ی خاصی به محرک ها پاسخ می دهد. تمامی نظریه پردازان صفات با اندکی تفاوت در روش پژوهش و سازه انگاشتن صفت، اعتقاد دارند که صفت، عنصر اساسی شخصیت است(پیرون،2005؛ به نقل از نجفی، حسن زاده،1389)

برخی روان شناسان صفات را بلوک یا واحدهای سازنده شخصیت می دانند. برخی از روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که پژوهش های جدید شخصیت عمدتاً می بایست برپایه صفت قرارداشته باشند.دردهه(1960)والترمیشل باعث مجادله ای درروان شناسی شدکه درباره ی تاثیر نسبی متغیرهای شخصی پایدار مثل صفات، نیازهاوهم چنین تاثیرمتغیرهای مربوط به موقعیت بررفتار بود و این جروبحث تا پایان دهه1980ادامه یافت و اغلب روان شناسان شخصیت، با پذیرش رویکرد تعاملی به این نتیجه رسیده­اند که برای تبیین کاملی از ماهیت انسان، صفات شخصی پایدار، جنبه های متغیر موقعیت و تعامل بین آنها را باید در نظر داشت شخصیت درطی فرایند تکامل انسان تحول پیدا می کند. این تحول براساس معادلات پیچیده ژنی و امکانات محیطی صورت می گیرد. درواقع این دو عامل بایکدیگر پدیده شخصیت را می سازند(حق شناس، 1390).

2-2عوامل موثربر شخصیت

عوامل متعددی بر شکل گیری شخصیت تأثیر گذارند که شرح آنها در ذیل آمده است.

1-2-2 عوامل ژنتیکی

به نظر می رسد که عوامل ژنتیکی آینده فرد را رقم می زند. ژن هاکه انتقال دهنده صورت انسانی از یک نسل به نسل دیگر هستند بسیار با ثبات می باشد وعوامل محیطی صرفاً نقش تثبیت کننده یا تعدیل کننده ویژگی های ذاتی شخصیت را دارا هستند.از طرفی دستگاه عصبی وسیستم هورمونی تابع فرمول ژنتیکی است که می تواند بر روی رفتار و خصوصیت شخصیتی انسان تاثیر بگذارد که به اختصار به برخی از جنبه های آن اشاره می گردد(ویلامین،1989؛به نقل از چمنی،1378).

1- سیستم لیمبیک[18]: بخش بادامه مغز نقش عمده ای در انگیزش و هیجان ایفا می کند. این بخش در شرطی شدن ترس، یادگیری هیجان، بیزاری و تنفر وخاطرات ناهشیار نقش مهمی را بر عهده دارد.

2- برتری طرفی مغز: برتری نیمکره راست در قسمت پیشانی با فعال شدن هیجانات منفی و صفات شخصیتی مانند خجالتی بودن وگوشه گیری همراه است.برتری نیمکره چپ در قسمت پیشانی با فعال شدن هیجانات مثبت وصفات شخصیتی مانند جسارت،بی قیدی همراه است.

3- انتقال دهنده های عصبی: دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است که با پاداش تقویت و شعف همراه بودو سطح بالای آن با هیجانات مثبت، انرژی بالا،بی قیدی، تکانشی بودن و پرخاشگری همراه است.میزان بالای آن باعث افسردگی و صفاتی چون خشونت زیاد و تکانشگری می شود.

4-هورمون ها:(تستوسترون) هورمونی است که باعث ویژگی های چون برتری جویی، رقابت جویی و پرخاشگری می شود.

5-کورتیزول: هورمونی است که با فشار های روانی از آدرنال ترشح می شود و واکنش به تهدید را تسهیل می کند(کریمی،1388).



[1] - Fist & Fiat

[2] -Atkinson & Hilgard

[3] -Fergosen

1-Allport

2- Sigmund Freud

-

1-Phenomenology

2-holism

3-social learning

4-interactionism

5-culture pattern theories

[11] - Malinowski

[12] - Margaret Mead

[13] - trait theories

[14] - type theories

[15] - Kertchmer

1-introvert

2-extravert

1-limbic


پاورپوینت روان شناسی تربیتی تالیف دکتر علی اکبر سیف

پاورپوینت روان شناسی تربیتی تالیف دکتر علی اکبر سیف
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل pptx
حجم فایل 255 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 344
پاورپوینت روان شناسی تربیتی تالیف دکتر علی اکبر سیف

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت روان شناسی تربیتی تالیف دکتر علی اکبر سیف در ۳۴۴ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت doc

هدف‌های دقیق آموزشی

از دانشجو انتظار می رود:

آموزش را تعریف کند.

تفاوت بین آموزش رو در روی کلاسی و سایر آموزش‌ها چون آموزش مکاتبهای را بیان نماید و راههایی را برای رفع کم وکسرهای آموزش غیر کلاسی پیشنهاد کند.

مراحل اصلی مدل عمومی آموزشی را با ذکر مثال توضیح دهد.


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شناختی-رفتاری و (روان نمایشگری)

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شناختیرفتاری» و «روان نمایشگری»
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 79 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 50
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شناختی-رفتاری و (روان نمایشگری)

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

الگوی زیستی افسردگی

به اعتقاد الگوی زیستی، افسردگی اختلال بدن است. اگر چه در مجموع افسردگی می تواند بوسیله، مشکل موجود در هر یک از اندامهای بدن ایجاد شود، گمانه زنیها تقریباً بطور کامل بر مغز، و بویژه بر کاهش نوعی مواد (آمینهای بیوژنیک[1]) متمرکز شده اند که به انتقال تکانه های عصبی در طول فواصل (سیناسپها­) موجود بین سلولهای عصبی ( نورون ها) کمک می کنند. چهار سر نخ وجود دارد که نشان می دهند بدن عمیقاً در افسردگی درگیر است (شویلر[2]، 1974)، اولاً، افسردگی تا اندازه­ای بعد از دوره های تغییر فیزیولوژیکی طبیعی در زنان رخ می دهد: بعد از به دنیا آوردن کودک، هنگام یائسگی و درست قبل از قاعدگی. ثانیاً، شباهت قابل ملاحظه ای بین نشانه ها در فرهنگها، جنسیتها، سنین ونژادها حاکی از یک فرآیند زیستی زیر بنایی است. ثالثاً، درمانهای بدنی، بویژه داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و بازدارنده های منوآمینو اکسیداز، و شوک برقی تشنج آور، افسردگی را بطور موثری درمان می کنند و بالاخره اینکه، گاهی افسردگی بصورت عوارض جانبی داروها در افراد بهنجار ایجاد می شود؛ بویژه افسردگی می تواند بوسیله روزوپین[3] ایجاد شود که داروهای کاهش دهنده ی فشار خون است (شویلر، 1974)، این سرنخها عامل محرکی برای یافتن مبنای زیستی افسردگی بوده اند (روزنهان، سلیگمن[4]، به نقل از سید محمدی، 1385).

2-2- الگوی روان پویشی افسردگی

نظریه پردازان روان پوشی بر سه علت افسردگی تاکید می کنند: خشمی که متوجه‌ی خود شده است، وابستگی بیش از اندازه به دیگران برای عزت نفس، و درماندگی در رسیدن به هدف­ها روان کاوان پیشین، اولین کسانی بودند که در الگوی روان پویشی به شناخت افسردگی کمک می کردند. کارل آبراهام[5](1911) و زیگموند فروید (1917) در مقاله ی کلاسیک خود به نام «داغداری و مالیخولیا» بر اهمیت خشمی که متوجه خود شده است در ایجاد افسردگی، تاکید کردند (همان منبع).

افراد افسرده به ظاهر خالی از خشم بنظر می‌آیند و این باعث می‌شود که انسان گمان کند خشم آنها در درونشان مهار شده است. از نظر فروید، سر نخ اصلی به حالت درونی آنها از تفاوت بین داغدیدگی معمولی (داغداری) و افسردگی ( مالیخولیا) بدست می آید. افراد بهنجار و افسرده نسبت به از دست دادن فردی که دوستش دارند دو واکنش کاملاً متفاوت نشان می دهند دنیا به نظر فردی که عزادار است پوچ بنظر می رسد، ولی عزت نفس او تهدید نمی شود. فرد عزادار از این ضایعه جان سالم به در می برد. در مقابل، از دید فروید، فرد افسرده قویاً احساس بی ارزشی نموده و خود را سرزنش می کند. این سرزنش خود معمولاً اخلاقی است، کاملاً نا موجه است، واز آن مهمتر علناً و با بی شرمی نشان داده می شود. این حالت سر نخی را در اختیار می گذارد مبنی بر اینکه خشمی که متوجه خود شده است فعالانه برانگیخته شده و موجب عزت نفس کم می شود از زمان فروید، نظریه پردازان روان پویشی برتیپ شخصیتی تاکید کرده اند که افراد را به ویژه نسبت به افسردگی آسیب پذیر می سازد: فرد افسرده برای عزت نفس خود بیش از حد به دیگران وابسته است. او شدیداً نیازمند آن است که لبریز از عشق و تحسین شود. او با حالتی از عطش مداوم برای عشق و محبت زندگی می کند، و چنانچه این نیاز برطرف نشود، عزت نفس او تنزل می یابد. زمانی که او مایوس می شود، نمی تواند ناکامی را تحمل کند، و حتی ضایعات جزیی، حرمت نفس او را به هم می ریزد موجب تلاشهای فوری و شتابزده برای کاستن از ناراحتی می شوند. بنابراین، افراد افسرده بصورت معتادان محبتی انگاشته می شوند که به طرزی بی نظیر در ایجاد محبت دیگران ماهر شده اند و همواره دوست دارند سر شار از محبت باشند. با این حال، فرد افسرده غیر از دریافت این محبت، برای شخصیت واقعی فردی که او را دوست دارد اهمیت چندانی قائل نیست (رادو، 1928؛ فینجل ؛ 1945؛ آریتی و بمپو راد، 1978). [6]

سومین گرایش در نظریه پردازی روان پویشی مربوط به افسردگی در اظهار ادوارد بیبرینگ[7] (1953) دیده می شود که معتقد است افسردگی زمانی ایجاد می شود که من در برابر آرزوهایش احساس درماندگی می کند. احساس درماندگی در دستیابی به اهداف عالی من موجب از دست دادن عزت نفس می شود که ویژگی اصلی افسردگی است. فردی که مستعد افسردگی است، معیارهای بسیار بالایی دارد و همین باعث می شود که آسیب پذیری او نسبت به درماندگی، هنگام مواجه شدن با اهدافش، بیشتر شود. از نظر بیبرینگ، ترکیب اهدافی که قویاً با ارزش انگاشته می شوند، با آگاهی عمیق من از درماندگی و ناتوانی‌اش در رسیدن به این اهداف، مکانیزم افسردگی است (روزنهان، سیلگمن، به نقل از سیدمحمدی، 1385).

2-3- درمان روان پویشی افسردگی

نظریه روان پویشی در مجموع به جای تاکید بر ضایعاتی که در کوتاه مدت موجب افسردگی می شوند، برآمادگی دراز مدت برای آن تاکید می کند. به همین نحو، درمانهای روان پویشی به جای اینکه به تسکین کوتاه مدت افسردگی گرایش داشته باشند، به تغییر دراز مدت تمایل دارند. از سه گرایش روان پویشی درباره ی افسردگی، چندین راهبرد درمانی به دست می آید. اولاً، نظریه پردازان روان پویشی که به نظریه افسردگی تمایل دارند که بر خشم متوجه‌ی خود شده تاکید می کند، می کوشند بیمار را از خشم گمراه شده و تعارضهای اولیه ای که موجب آن بوده‌اند آگاه کنند. پذیرفتن خشمی که ضایعه و طرد آن را ایجاد کرده و آن را تسکین دهد. ثانیاً، درمانگران روان پویشی که به وابستگی شدید فرد افسرده به دیگران برای عزت نفس می پردازند، سعی می کنند به بیمار کمک کنند تا به تعارضهایی که همواره او را تشنه ی محبت و حرمت دیگران می کنند. پی برده و آنها را حل کند. چنین بیماری باید متوجه شود که عزت نفس واقعی از درون ناشی می شود. ثالثاً، درمانگرانی که در چهارچوب رویکرد درماندگی بیبرنگ کار می کنند، می کوشند برای خاتمه دادن به افسردگی بیمار او را وادارند کلاً این اهداف را رها کند (همان منبع).

2-4- الگوهای شناختی افسردگی

دو الگوی شناختی افسردگی، افکار خاص را علت اصلی نشانه های فرد افسرده می‌دانند. الگوی اول که آرون. تی. بک[8] آن را ساخته،عمدتاً از تجربه­ی درمانی طولانی با بیماران افسرده به دست آمده، و علت افسردگی را افکار منفی نسبت به خود، نسبت به تجربه جاری، و نسبت به آینده می داند. الگوی دوم که مارتین. ای،پی، سلمگین[9] آن را بوجود آورد، عمدتاً از آزمایشهای انجام شده با سگها، موشها و افراد مبتلا به افسردگی خفیف بدست آمده است و علت افسردگی را انتظار درماندگی آینده می داند. فرد افسرده انتظار وقوع رویدادهای بد را دارد و معتقد است که برای جلوگیری از وقوع آنها کاری نمی توان انجام داد از دیدبک دو مکانیزم موجب افسردگی می­شود: سه گانان شناختی[10] و خطاهای منطق[11] سه گانان شناختی از افکار منفی درباره­ی خود عبارت است از اعتقاد فرد افسرده به این که او معیوب، به درد نخور، و بی کفایت است. نشانه ی عزت نفس کم از اعتقاد او به اینکه معیوب است ناشی می شود. چنانچه او تجربیات ناخوشایندی داشته باشد،

آنها را به عدم شایستگی شخصی نسبت می دهد. چون او باور دارد که معیوب است، معتقد است هرگز به خشنودی دست نخواهد یافت (همان منبع).

بک باور دارد که خطاهای منظم در منطق، دومین مکانیزم افسردگی است. از دیدبک، فرد افسرده مرتکب پنج خطای منطقی متفاوت در تفکر می‌شود، و هر یک از آنها تجربیات او را تیره می کنند: استنباط دلبخواه، انتزاع گزینشی، تعمیم مفرط، بزرگ نمایی و کوچک نمایی، و شخص سازی (همان منبع)

2-5- درمان شناختی

نظریه افسردگی شناختی بک اعلام می دارد که علت افسردگی افکار منفی نسبت به خود، تجربه جاری، آینده و خطاهای منطقی است درمان شناختی می­کوشد با این شناخت­ها مقابله کند (بک، 1967، بک، راش، شاو، 1979)[12] هدف آن شناسایی و اصلاح تفکر تحریف شده و فرضهای کژکار زیر بنای افسردگی است (همان منبع).

علاوه بر این، به بیمار آموخته می شود بر مشکلات غلبه کند و بر موقعیتهایی که قبلاً آنها را حل نشدنی می انگاشته است فایق آید. درمان شناختی با اغلب شکلهای دیگر روان درمانی فرق دارد. بر خلاف روانکار، درمانگر شناختی فعالانه بیمار را در جهت تجدید سازمان افکار و اعمال هدایت می کند. درمانگر شناختی به مقدار زیاد صحبت می کند و رهنمود می دهد. او با بیمار بحث می کند. او بیمار را قانع می کند، با چرب زبانی او را وادار به انجام کار می کند ؛ و وی را هدایت می نماید. بک مدعی است که شیوه های روان کاوی کلاسیک بی رهنمود، نظیر تداعی آزاد، باعث می شود که فرد افسرده «در منجلاب تفکر منفی شان غرق شوند. » درمان شناختی با تمرکز زمان حال نیز با روان کاوی فرق دارد. به ندرت درباره ی مشکلات کودکی بحث می شود؛ در عوض، تمرکز اصلی بر افکار و احساسهای فعلی بیمار است. یکی از مسائلی که روی آن تاکید می شود، افسرده نبودن به خاطر خود افسردگی است (تیزدال[13]، 1985به نقل از سیدمحمدی، 1385).

درمان شناختی از شیوه های رفتار درمانی نظیر افزایش فعالیت ( تقویت کردن فرد افسرده به شرکت کردن در فعالیتهای بیشتر)، واگذاری تکلیف درجه بندی شده (تقویت کردن فرد افسرده برای برداشتن گامهای کوچک در هر بار، و به تدریج مشکل تر کردن این گامها)، و آموزش مهارتهای اجتماعی مغایر با نشانه های افسردگی، استفاده می کند. اما در درمان شناختی، این شیوه ها برای تغییر نشانه های رفتاری صرفاً وسایلی هستند برای تغییر افکار و فرضهایی که علتهای بنیادی رفتار افسرده انگاشته می شوند. بنابراین، برای مثال، درمانگر شناختی باور دارد که آموختن به فرد افسرده برای اینکه قرص و محکم رفتار کند فقط زمانی موثر واقع می شود که عقیده او را در مورد توانائیها و آینده اش تغییر دهد (روزنهان، سلیگمن به نقل از سیدمحمدی، 1385).

2-6- الگوی درماندگی آموخته شده افسردگی است

دومین الگوی شناختی افسردگی، الگوی درماندگی آموخته شده است. این الگو شناختی است زیرا معتقد است علت اصلی افسردگی انتظار است : فرد انتظار دارد که رویدادهای ناگواری برای او اتفاق خواهند افتاد و او برای جلوگیری از وقوع آنها هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.(همان منبع).

2-7- رویکرد رفتار درمانی

این رویکرد مبتنی بر برخی اصول رفتاری مانند شرطی کردن عامل و شرطی کردن کلاسیک و یادگیری مشاهده ای است. رفتار درمانی ناشی از اصول یادگیری – مانند تقویت، خاموش کردن، شکل دادن رفتار الگو دهی- به مراجعانی که مشکلات متفاوت دارند، ارزشیابی مشکلات و بکارگیری روشهای درمانی مناسب از قبیل آرام‌سازی روانی، ایفای نقش و از این قبیل مقولات در این رویکرد مورد تاکید است. فنون متعدد این روش، به تغییر رفتار ظاهری و مملوس فرآیندهای تفکر مراجعان می انجامد ( نوایی نژاد، 1383).

2-8- رویکرد مراجع- محور

کارل راجرز[14] در کار خود، بر شناخت و توجه به مراجع تاکید دارد، نه بر تشخیص و ترغیب. ویژگیهای این رویکرد درمانی، خلوص مشاور از طریق رفتار کلامی و غیر کلامی او، و پذیرش بدون شرط مراجعان است. وظیفه‌ی درمانگر مراجع- محوری درک و شناخت تجارب مراجع و در میان گذاشتن این شناخت با مراجع است تا فضای اعتماد را که زمینه ایجاد تغییر در اوست، بوجود آورد؛ در ضمن مسئولیت ایجاد هر گونه تغییر مثبت در زندگی مراجعین با خود آنهاست( همان منبع).

2-9- رویکرد گشتالت درمانی

این رویکرد درمانی که توسط فریتزپرلز[15] توسعه یافت، به فرد کمک می کند تا نسبت به خود و دیگران آگاهی جسمانی و روانی بیشتری کسب کند. رویکرد گشتالت درمانی بر مسئولیت پذیری فرد در رفتار کلامی و غیر کلامی، احساسات عاطفی و تعارض با خود و دیگران تاکید دارد. فنون درمانی شامل پرورش تجارب خلاق و تمرین برای تسهیل خود آگاهی است ( همان منبع).

2-10- رویکرد وجودی

یک رویکرد فلسفی برای افراد و مشکلات وابسته به نفس وجود انسان است که صرفاً با موضوع زندگی سر و کار دارد نه فنون، موضوع مورد توجه این رویکرد شامل زندگی، مرگ، آزادی، مسئولیت نسبت به خود و دیگران، معنا بخشیدن به زندگی، و رها کردن افراد از پوچی و بی معنایی است. آگاهی از خود و پرورش تواناییها برای نگریستن به آن سوی مشکلات و حوادث روزانه و ایجاد روابط صمیمانه و صادقانه با دیگران، هدف درمان است ( همان منبع).

2-11- رویکرد منطقی-عاطفی-رفتاری

رویکرد منطقی- عاطفی- رفتاری البرت الیس[16] بر باورهای غیر منطقی فرد که به مشکلات عاطفی و هیجانی (مانند ترس و اضطراب) و مشکلات رفتاری (مانند اجتناب از تعاملات اجتماعی یا سخنرانی کردن) منجر می شود، تاکید دارد. هر چند در این رویکرد از انواع فنون می توان بهره جست، ولی متداولترین روش، به بحث کشیدن باورهای غیر منطقی و چالش با این باورها توسط مراجع است، که به کاهش اضطراب و افزایش تعامل با دیگران منتج می گردد (همان منبع).

2-12- رویکرد تحلیل تبادلی

اریک برن[17] بنیانگذار دیدگاه تحلیل تبادلی به وجود نیازهای مختلف روانی یا «اشتیاق» معتقد بود که یادگیریهای انسان در بقای تبادلات و ارتباطات اجتماعی و حتی نگرش اولیه‌ی انسان در زندگی تاثیر دارد. به اعتقاد برن با آنکه تجربیات اولیه ی فرد شدیداً بر رفتار کنونی او موثر است، ولی می تواند طرح زندگی خود را تغییر دهد و مسئولیت تصمیمات اساسی زندگی خود را بر عهده گیرد ( همان منبع).

2-13- رویکرد شناختی

نظام باورها و تفکر، عامل مهم در تعیین احساسات و رفتار عاطفی فرد است. آرون بک[18] رویکردی را توسعه داد که به افراد در شناخت افکار ناسازگارانه ی خود وچگونگی تاثیر آن بر احساسات و اعمال آنان کمک می کند. درمانگران شناختی با استفاده از روشهای ساختارمند به مراجعان کمک می کنند تا نظام باورهایشان را بهتر بشناسند، و بتوانند با بکارگیری انواع فنون مختلف باورهایی را که در کارکرد موفقیت آمیز آنان خلل وارد می ‌سازد، تغییر دهند؛ ضمن آنکه از راهبرد های عاطفی و رفتاری نیز بهره می جویند (نوابی نژاد، 1383).

2-14- رویکرد جامع یا انتخابی

فرایند گزینش مفاهیم و روشی از میان انواع نظامهای درمانی است. به بیان دیگر، طبق نظر نورکراس[19] رویکرد انتخابی ترکیب هماهنگ مفاهیم نظری و روشها در یک قالب همگون است؛ و رویکرد جامعه براساس این فرضیه که هیچ نظریه ای نمی تواند «حقیقت محض» و پاسخگوی همه‌ی نیازهای مشاوره‌ای مراجعان باشد، توصیه می کند که مشاوران با بهره گیری از جهت گیریهای مختلف بعنوان مبنای یک دیدگاه جامع، فعالیتهای مشاوره‌ای خود را هدایت کنند ( همان منبع).

2-15- رویکرد سایکو در اما[20] یا روان نمایشگری

یک روش درمانی گروهی به شکل نمایش است. در این روش که توسط جاکوب مورینو[21] ابداع شد و گسترش یافت، افراد از طریق بازی کردن حوا دث گذشته در زمان حال، به بررسی هیجانات، اعمال و ارتباطات خود می پردازند. مراجعان ضمن تخلیه احساسات خود، چگونگی ابراز موثر احساسات و کنترل آنها را فرا می گیرند. کانون توجه در سایکودراما، تعاملات و مواجهه ی شخصی افراد، تمرکز بر اینجا و اکنون، خود جوشی و خلاقیت، ابراز کامل احساسات و آزمایش واقعیت است(همان منبع).

مورینو معتقد است انسان در گروه متولد می شود، در گروه زندگی می کند، در گروه کار می کند، در گروه نیز بیمار می شود؛ بنابراین چرا نباید در گروه درمان شود؟ (نوایی نژاد، 1383).

مورینو، پایه گذار گروه درمانی، و نیز بنیان گذار سایکو دراما و گروه سنجی است، که روشهای عملی گوناگونی از آن مشتق می شود. سایکودراما مانند درختی است با شاخه های متنوع وگوناگونی گشتالت درمانی، خانواده درمانی، تحلیل تبادلی، و غیره. پرلز، برن و مازلو این درخت را « مشکل مورینو» می نامند. در پیدایش و شکل گیری این رویکرد، هشت روند فکری نقش داشته اند، که عبارتند از: افکار اقتصادی، اجتماعی، زیستی، روان تحلیلی، روانشناختی، وجود گرایی، جامعه شناسی و روان نمایشی اجتماعی (همان منبع).

سایکو دراما با روان درمانی گروهی و گروه سنجی یک مثلث را تشکیل می دهد و می توان آن را اینگونه تعریف کرد: « عملی که با استفاده از ارزشهای نمایشی بدنبال حقیقت است.» (مورینو، 1946).

2-16- تحقیقات انجام شده در رابطه با موضوع پژوهش

2-16-1- تحقیقات خارج از کشور

اسفوفیره[22] و ریلی[23] برنامه­های گروه درمانی خشم با رویکرد شناختی- رفتاری را برای 91 نوجوان وابسته به کوکائین به کار بردند که نتیجه آن افزایش کنترل خشم، کاهش مصرف کوکائین و تداوم بیشتر ترک مواد بوده این دستاوردها در پیگیری سه ماهه پس از درمان ادامه یافت (فیندلر[24]، 1986).

لوگسدن (2004) طی بررسی افسردگی نوجوانان دختر و مراقبت­های مقدماتی نتیجه­گیری کرد که دارو درمانی، روان درمانی بین فردی و شناخت درمانی هر سه در کاهش افسردگی نوجوانان دختر مؤثرند.

رید[25] (1994) در پژوهشی که 18 نوجوان را تحت آموزش مهارتهای اجتماعی قرار داده بود دریافت که میزان افسردگی پسران بطور معنی داری کاهش یافته بود، ولی در دختران این کاهش معنا دار نبود.

بلک سس[26] (1996) در یک مقایسه‌ فراتحلیلی از 13 مداخله ی آموزش مهارتهای اجتماعی بصورت گروهی روی نوجوانان نشان داد که تاثیرات مداخله ی آموزش مهارت اجتماعی برای کاهش افسردگی در این گروه سنی متوسط است.

فرریز و گیلهام[27] (2002) در پژوهشی در مورد جلوگیری از نشانه های افسردگی در دانش آموزان مدارس متوسطه دریافتند که درمان شناختی رفتاری بطور گروهی در جلوگیری از نشانه های اولین افسردگی موثرند.

دیوید و کاسمن[28] (2008) در پژوهشی به بررسی کارایی سه روش درمانی شناختی، روش منطقی – عاطفی-رفتاری و داور درمانی پرداختند. نتیجه ی درمان در مرحله ی پیگیری 6 ماهه نشان داد، روش شناخت درمانی و روش منطقی- عاطفی- رفتاری بطور معنی داری بهبود بالاتری را نشان داده اند.



[1]. Biogenic amines

[2] . Shoiler

[3].Proserpine

[4] - Rosenhan & Seligman

[5]. Karl Abraham

[6] - Rado, Fingel, Arity & Bemporad

[7]. Edward Barbing

[8]. Aaron.T. Beck

[9] . Martin, E.P. Seligman

[10]. Cognitive triad

[11]. errors in logic

[12] . Beck, Rosh & Shaveh

[13] . Tizdal

[14]. Car Rogers

[15]. Fritz Paris

[16]. Albert Ellis

[17]. Eric Berne

[18]. Aaron Beck

[19]. Norcross

[20]. Psychodrama

[21]. Jacob Moreno

[22] - Sphosphire

[23] - Reilly

[24] - Feindler

[25]. Reed

[26]. Blak-cec

[27]. Freres and GilHam

[28]. David & Cosman


پاورپوینت بیش فعالی در کودکان

پاورپوینت بیش فعالی در کودکان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل pptx
حجم فایل 301 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 54
پاورپوینت بیش فعالی در کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت بیش فعالی در کودکان

•آمارها نشان می دهند که بسیاری از بیماری های روحی هستند.البته بیشتر افرادی که به بیماری های روحی و روانی دچار هستند از بیماری خود اطلاعی ندارند. •یکی از این بیماری ها بیش فعالی نام دارد که البته بیشتر در دوران کودکی رایج است ودر نوجوانی وجوانی کمتر دیده می شود. •گاهی اوقات والدین این توانایی آن را ندارند که این بیماری را تشخیص دهند،بنا بر این به مشکلاتی از جمله افت تحصیلی و ناتوانی کودک در تمرکزرو به رو می شوند.