دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
مزایای سرمایهگذاری در شهرکهای صنعتی
1ـ متقاضیان ایجاد واحدهای صنعتی نیاز به کسب مجوز جداگانه از ادارات و سازمانهای متعدد از قبیل محیط زیست، منابع طبیعی، کشاورزی، آب، برق، امور اراضی، میراث فرهنگی، خاکشناسی، ثبت، راه و ترابری، کار و امور اجتماعی ندارند، اینگونه مجوزها در زمان تأسیس شهرک صنعتی از دستگاههای ذیربط اخذ میگردد (اساسنامه شرکتهای شهرک صنعتی، 1386).
2ـ شهرکهای صنعتی از قانون شهرداریها مستثنی هستند.
3ـ پرداخت نقد و اقساط هزینههای انتفاع از تأسیسات.
4ـ صدور مجوزهای ساخت و ساز و پایان کار در محدوده اختیارات شهرکهای صنعتی است و در کوتاهترین زمان ممکن و بصورت رایگان انجام میشود.
5ـ اداره شهرک صنعتی پس از بهرهبرداری به هیأت امنای صاحبان صنایع مستقر در شهرک صنعتی واگذار میگردد.
بخشودگی قسمتی از هزینههای انتفاع از تأسیسات برای واحدهایی که زودتر از زمان پرداخت اقساط خود به بهرهبرداری میرسند (به استثناء شهرکهای صنعتی استان تهران).
7ـ امکان اجرا و یا خرید سالنهای آماده برای تسریع در بهرهبرداری از واحد تولیدی.
8ـ کاهش هزینههای سرمایهگذاری بهدلیل استفاده از خدمات مشترک سازماندهی شده توسط شهرکهای صنعتی از جمله آب، برق، تلفن، گاز و تصفیهخانه فاضلاب.
9ـ در شعاع 30 کیلومتری مراکز استانها و شهرهای بالای 300 هزار نفر، معافیت مالیاتی ماده 132 قانون مالیاتهای مستقیم فقط مشمول واحدهایی میشود که در شهرکهای صنعتی مستقر هستند.
10ـ اتخاذ سیاستهای صنعتی و اجرای آنها موجب تمرکز فعالیتهای صنعتی در مناطق محدود نظیر شهرکهای صنعتی میشود که میتواند موجب ایجاد تأثیرات مهم بر محیط زیست و سلامتی و ایمنی انسانها گردد که برخی از این آثار عبارتند از:
الف) کاهش سریع منابع آب زیرزمینی.
ب) کاهش آلودگی آبهای زیرزمینی و سطح اراضی، آلودگی هوا و آلودگی صوتی.
ج) کاهش خاک آلوده و به تبع آن کاهش آسیبرسانی به ذخایر محیطهای طبیعی و زیست محیطی
د) پیشگیری از هزینههای فزاینده درمان پزشکی افراد بیمار از طریق مدیریت مسئولانه، آگاهانه محیط زیست همراه با برنامهریزی فعالیت شهرکهای صنعتی.
و) شهرکهای صنعتی میتوانند خدمات مدیریت زیست محیطی با هزینه پایین را برای صنایع مستقر در شهرک صنعتی ارائه دهند. بعنوان مثال خدمات مربوط به آب و فاضلاب و تهیه پسابها و زبالههای سمی خطرناک را میتوان بسیار ارزانتر و با کارائی بیشتر انجام داد که هزینه سرانه نیز بسیار کم میشود .
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 142 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 53 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
الگوهای رفتار سیاسی زنان
باورهای عمومی همواره آگاهی کمتر سیاسی و بیتفاوتی نسبت به سیاست را به زنان نسبت دادهاند و بر گرایش زنان به احزاب راست و محافظهکار در صورت مشارکت تأکید داشتهاند. پژوهشهای اجتماعی انجام گرفته در این حوزه نیز در بسیاری موارد بر این باورهای عمومی صحه گذاشتهاند. مهمترین الگوهای رفتار سیاسی زنان که بر اساس پژوهشها مورد تأکید قرار گرفتهاند «پیروی زنان از شوهران در رفتار سیاسی»، «محافظهکاری زنان از نظر سیاسی»، «سنتگرایی زنان» و «سیاستگریزی زنان» بوده است.
بر اساس پژوهشهای بسیار، سیاست مشغلهای مردانه تلقی میشود و مشارکت زنان در سیاست مشارکتی مستقل نیست و تابع علائق مردانه است. زن و شوهرها معمولاً از احزاب و نامزدهای یکسانی حمایت میکنند و نگرشهای سیاسی یکسان به دلیل پیروی کامل زنان از شوهرانشان است. این وحدت نظر زن و شوهرها در امور سیاسی در نتیجه سلطه مردان در حوزه سیاسی دانسته شده است.
برخی پژوهشها دلایل تبعیت زنان از گرایشهای سیاسی شوهرانشان مورد بررسی قرار دادهاند؛ به عنوان نمونه بر اساس یکی از پژوهشها، دلایل گرایش سیاسی زنان به رأی شوهرانشان بنا بر اظهارات خود آنان «اعتماد به شوهر»، «اجتناب از مشاجره» و «همفکری» بیان شده است. یکی دیگر از پژوهشها چنین نتیجه گرفته است که زنان، شوهران خود را در امور سیاسی آگاهتر میدانند.
با وجود این که در پژوهشها، بر رفتار تبعی زنان از شوهرانشان در امور سیاسی توجه شده اما در عین حال بر گرایشهای محافظهکارانهتر زنان نسبت به مردان تأکید شده است و در واقع تمایل به نظرات سیاسی شوهران، هرچند که این نظرات غیر محافظهکارانه باشد، متضمن نوعی محافظهکاری قلمداد شده است. برخی پژوهشها نشان دادهاند که در تمام کشورهایی که اطلاعاتی از آنان در دست است، زنان بیش از مردان از احزاب محافظهکار حمایت کردهاند؛ رابطه میان تعلقات مذهبی, محافظهکاری و زن بودن در پژوهشهای مختلف مورد تأکید قرار گرفته است و برخی ریشه اصلی گرایش بیشتر زنان به احزاب محافظهکار را در در تعلقات مذهبی آنان جستجو کردهاند. با این حال استدلالهای متعددی، قطعیت چنین نظری درباره رفتار سیاسی زنان را نقض کردهاند و الگوی گرایش محافظهکارانه زنان مورد تأیید همهجانبه قرار نگرفته است. شواهد بسیاری در تناقض و یا تضاد با چنین نظری مورد تأیید قرار گرفتهاند و بر اساس پژوهشهای بسیاری نیز رابطه مستقیمی بین جنسیت و گرایش سیاسی مشاهده نشده و یا دست کم به تفاوت قابل ملاحظهای دیده نشده است.یکی دیگر از الگوهای رفتار سیاسی زنان که در نتیجه پژوهشها مورد تأکید قرار گرفته سنتگرایی زنان در سیاست است؛ به این معنا که وفاداری نسبت به احزابی که به طور سنتی در قدرت بودهاند (چپ یا راست) و در نتیجه ثبات و تداوم در شیوه رأی دادن در بین زنان بسیار رایجتر بوده است و برای زنان، نوسان در عقاید سیاسی در مجموع ناخوشایندتر است تا برای مردان. با این حال در این زمینه نیز پژوهشهای زیادی چنین نظری را نقض کردهاند و یا نتایجی در نقطه مقابل آن گرفتهاند. برخی پژوهشها از سرسری بودن و بیثباتی زنان در گرایشهای حزبی سخن گفتهاند و این که زنان زودتر و راحتتر از مردها حزب خود را عوض میکنند. پژوهشهای دیگری نیز هیچ گونه ارتباط معناداری بین جنسیت و تغییر گرایش حزبی نیافتهاند.سیاستگریزی زنان از دیگر الگوهای رفتار سیاسی زنان است که بر مبنای پژوهشها نتیجه گرفته شده است. میزان مشارکت زنان در انتخابات کمتر از مردها است و زنان در پژوهشهای بسیاری اعلام کردهاند که سیاست به زندگی آنها بیارتباط است. به نظر میرسد گرایش اصلی پژوهشهای موجود در این خصوص در جهت اثبات این نکته کلی است که زنان موجودات سیاسی نیستند و بیشتر به مسائل شخصی و خصوصی و یا اجتماعی علاقمندند. این پژوهشها استدلال کردهاند که زنان کمتر از مردها سیاسی شدهاند و زنان به سیاست دیدگاهی بیشتر اخلاقگرایانه دارند تا واقعبینانه و سیاست به معنای تعقیب منافع شخصی از طریق رقابت و ستیزه، مشغلهای مردانه تلقی میشود و زنان بر خلاف مردان به انگیزههای اخلاقی رأی میدهند و نه از روی نفعجویی و جاهطلبی. سایر الگوهای رفتار سیاسی زنان یعنی سنتگرایی و محافظهکاری زنان و پیروی از شوهران نیز در راستای همین تفکر کلی است.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 209 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
1- تاریخچه مختصر تکوین نظریه های فمنیستی.. 12
۲- تعاریف مطرح از فمنیسم. 20
پدر سالاری.. 23
تنوع تاریخی.. 24
۳- نظریه های فمینیستی با دیدگاه سیاسی.. 26
الف: فمینیسم لیبرال اولیه. 26
ب: فمینیسم مارکسیستی.. 27
ج- فمینیسم سوسیالیستی تخیلی.. 30
د- زن به عنوان «دیگری» 32
هـ موج دوم. 34
پاسخ فمنیسم مارکسیستی و سوسیالیستی.. 37
و - فمینیسم خانواده گرا و زن گرا 40
ز - نتیجه گیری.. 44
3- نظریه های فمینیستی با دیدگاه جامعه شناسی.. 46
الف - نظریه فمینیستی لیبرالی یا اصلاح طلب.. 46
ب – فمینیسم مارکسیستی.. 47
ج - نظریه فمینیستی رادیکال یا انقلابی.. 52
د - فمینیسم سوسیالیستی.. 55
5- فمینیسم در ایران. 60
الف - مشخصه های عمومی فمینیسم در ایران. 60
ج- طلایه داران جنبش زنان. 69
زنان در مقابل مجلس... 84
زن ایرانی و بیداری.. 89
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 103 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
عوامل مؤثر بر سلامت زنان
بطور کلی حمایت از زنان و ایجاد انگیزه درزندگی شخصی زنان وبالابردن امید به زندگی در ایشان را می توان ازعوامل مهم درسلامتی زنان بویژه زنان سرپرست خانوار دانست چراکه ایشان (زنان سرپرست خانوار) در زندگیشان نسبت به سایر زنان ویانسبت به مردان سرپرست خانوار با مشکلات بیشتری روبرو هستند، همچنین زنان بیشتر از مردان احتمال دارد فقیر و یا جزء فقیرترین فقیرها باشند. علاوه بر این، احتمال دارد که خانوادههای تحت سرپرستی زنان در مقایسه با خانوادههای تحت سرپرستی مردان فقیرتر باشند. فقر حق انتخاب را در زمینههایی که اساس سلامتاند، به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو، تأثیر فقر بر سلامت افراد را نمیتوان انکار کرد.
کمترین پیامد این کارها، کاهش تدریجی و اجتنابناپذیر شور و نشاط، و پیری زودرس است. شیوع بیشتر بیماری در میان زنان نسبت به مردان، ناشی از تفاوتهای این دو جنس در گزارش بیماری است. زنان غالباً بیشتر از مردان در مورد احساس خود با پزشک مشورت میکنند و اشکالاتی را که در سلامتیشان رخ میدهد از جمله ناراحتیهای روانی ـ زمانی که هنوز در مراحل ابتدایی هستند سریعاً پیگیری مینمایند، حال آنکه مردان غالباً فقط به دلیل مشکلات فیزیکیشان به پزشک مراجعه مینمایند. از این رو، نشاندهنده این نیست که زنان بیمارتر و یا حتی افسردهتر از مردان هستند (وایت[1]، 2002: 104؛ به نقل از سام آرام ـ یخدانی، 1388).
به جهت سادگی زندگی ووجود روابط چهره به چهره بین اعضای جامعه و محدودیت این روابط ، فر از طریق گروه های اجتماعی به سهولت مورد پذیرش قرار می گرفت و زمینه های رضایتمندی واحساس آرامش و امنیت در او پدیدار می شد (زاهدی ،2:1371).
2-1-4- تاریخچه حمایت از زنان سرپرست خانوار در جهان
حمایت از زنان بی سرپرست دارای سابقه ای بسیار طولانی است ، هرکجا که زنان تحت انقیاد بوده اند،که تقریبا همیشه و در همه جا چنین بوده است ، زنانی نیز بوده اند که این موقعیت را تشخیص داده و به صورتی آن را مورداعتراض قرار داده اند (چافتس ودورکین،1986 ؛جورج ریتزر،1995 ).
درگذشته خانواده به مفهوم گسترده جایگاه ویژه ای داشت وبسیاری ازمسائل ومشکلات دردرون آن حل می شد. حمایت و احترام سالمندان یک امر بدیهی بوده وفرد نسبت به آینده خانواده اش زیاد نگران نبود زیرا یقین داشت که درصورت فوت او فرزندانش مورد حمایت قرار خواهند گرفت. این شبکه حمایتی متقابل به او واعضای خانواده اش نوعی تامین اجتماعی اولیه راهدیه می کرد که رفع کننده نگرانی ها و اضطراب های او بود .
زنان در جوامع غربی همیشه یک گروه به نسبت کم قدرت و زیر دست ، یا یک نوع ((اقلیت))بوده اند . اعتراض فمینیستی به این منزلت اقلیتی نیز همیشه ((اکثریت))قدرتمندتر و مسلط تر- یعنی مردان- را تهدید می کرده و در نتیجه پیوسته مورد مخالفت آنها بوده است (اسپندر،1982؛جورج ریتزر ، 1995).
حمورابی حکمران مشهور بابل تقریبا دوهزار سال قبل ازمیلاد مسیح مراقبت اززنان بیوه وکودکان یتیم را به عهده داشت ودفاع از افراد ضعیف وبی پناه قسمتی از قوانین او را تشکیل می داد.(زاهدی43:1381)
در واقع حمایت از نیازمندان به دوران قبل از تاریخ بر می گردد. زمانی که کمک های دو جانبه برای بقاء نیاز بود و قبایل و طوایف، از اعضای قبیله مراقبت می کردند. بعدها انگیزه های مذهبی یا سیاسی عامل کمک به نیازمندان شدند. تمدن های منقرض شده ای مانند سوری ها، سازمان کمکی برای حمایت از افراد نیازمند تشکیل دادند. خدایان آنان "نانش" توجه ویژه ای به عدالت و تساوی داشتند(ماکارو،42:1378)
این در حالی است که در ادیان الهی از جمله تعالیم اسلامی توجه خاصی به حمایت از زنان بویژه زنان بی سرپرست و یتیمان و ضعیفان شده است.
1. White
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 379 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 85 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
اشتغال زنان
واژه اشتغال در زبان فارسی، به معنای « به کاری پرداختن، مشغول شدن، به کاری در شدن، به کاری سرگرم شدن» (دهخدا،1373:ج226:2)، « سرگرم شدن، سرگرمی و گرفتاری است.» (معین، 1371، ج1: 280). در اصطلاح عبارت است از: « کار میتواند به عنوان انجام وظایفی تعریف شود که متضمن صرف کوششهای فکری و جسمیبوده و هدفشان تولید کالاها و خدماتی است که نیازهای انسانی را برآورده میسازد. شغل یا پیشه کاری است که در مقابل مزد یا حقوق منظمیانجام میشود. کار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادی یا اقتصاد است که شامل نهادهایی است که با تولید و توزیع کالاها و خدمات سروکار دارند.» (گیدنز، 517:1387). « کار یکی از عوامل عمده تولید و متشکل است از اعمال قوه فکری یا دستی که در برابر آن مزد، حقوق، معاش یا حق الزحمه کسبوکار گرفته میشود. در گفتگوی روزانه این اصطلاح بیشتر به معنای محدودتر یعنی کارهای دستی یا به طور کلی کارهای کارگران دستی به کار میرود. در نظریه اقتصادی کوشش انسانی یا فعالیتی است که در جهت تولید هدایت میشود. به عنوان یک عامل تولید کار از مواد اولیه، سرمایه و مدیریت جدا میشود و فقط شامل مساعی کارگران در اشتغال است. به معنای دیگر کار، کلیه افرادی را در بر میگیرد که برای زیستن کار میکنند. این تعریف به نیروی کار یک ملت، بر میگردد که شامل «کلیه جمعیت قابل اشتغال و بالای یک سن معین است. » (فرهنگ، 652:1366). «کار یکی از عوامل تولید است که در برگیرنده تمامیفعالیتهای اقتصادی انسان اعم از فکری، یدی، تخصصی و غیرتخصصی برای تولید ثروت میشود.» (مریدی و نوروزی،574:1373). اشتغال به کار معمولا وضعیتی است که توسط مراجع و مراکز آماری و اقتصادی هر کشور، با ذکر ویژگیهای معین تعریف میشود. مثلا مرکز آمار ایران شاغل را چنین تعریف نموده است: « کلیه جمعیت ده ساله و بیشتر که در هفت روز پیش از مراجعه مأمور سرشماری به کاری اشتغال داشته اند و در این مدت (به طور متوسط) روزی 8 ساعت یا بیشتر کار کرده اند؛ شاغل محسوب می شوند. (همان: 52). در عصر صنعتی، با شکل جدیدی از اشتغال مواجه هستیم که سه ویژگی دارد: انجام فعالیت در زمان مشخص و منظم، دریافت مزد در قبال ساعات کار و وجود فاصله میان محل کار و محل زندگی که گاه از آن به فاصله گرفتن مصرف از تولید تعبیر می شود (ابوت و والاس، 166:1376).
مقصود از زنان نیز به طور مشخص جنس مؤنث در مقابل جنس مذکر است و شامل سه گروه خاص میشود: زنان متأهل، زنان سرپرست خانواده و زنان مجرد. در این پژوهش اشتغال زنان شامل هرسه گروه می شود.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 494 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 86 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
کارکردهای فرهنگی شبکههای اجتماعی اینترنتی
ابزارهای نوین فناوری ارتباطی از پدیدههای مهم فرهنگی و اجتماعی، و حتی سیاسی و اقتصادی و از اجزای بسیار مهم سازنده جریانهای فرهنگی و اجتماعی عصر ما بهشمار میآیند که تأثیری شگفتآور بر جوامع گوناگون و افکار عمومی میگذارند. از این رو، و بر اساس دیدگاهی جامعهشناسانه، باید آنها را از اجزای مهم جامعه برشمرد. این ابزارها از کارکردهای مثبت ذیل بهره میبرند:
دگرگونی پذیرش فرهنگی: به این معنی که فرد خود و رفتارش را با ارزشهای اجتماعی و هنجارها همگون میسازد.
زدودن تأخر فرهنگی: که هماهنگی بین تغییر ناهمزمان عناصر فرهنگی را از بین میبرد.
نسبیگرایی فرهنگی: که امکان برخورد و چالش فرهنگها و دانشها و علوم را امکانپذیر میکند.
افزایش تراکم فرهنگی: که در برخورد با سایر فرهنگها و هنگامی بهوجود میآید که عناصر افزوده شده به فرهنگ بیش از عناصر حذف شده آن باشد.
همگنسازی (ابرفرهنگ): که گویای تأثیر فناوریها در سوق دادن جهان بهسوی همگونی آرایهها و چهرهها و فرهنگهاست.
دموکراتیزه کردن فرهنگ و افزایش مشارکت سیاسی: که در پی استفاده از فناوریها ایجاد میشود (همان: 103).
نقدگرایی: که درچی استفاده از فناوریهای نوین رواج یافته است.
خردگرایی: که بیانگر این موضوع است که قدرت دیگر ریشه در سنت ندارد، بلکه ریشه در خرد دارد که نمود کامل آن قانون است.
اما کارکرد اجزای اجتماع همواره مثبت نیست و بر حسب اتفاق برخی عناصر ممکن است دارای کارکرد منفی باشند و آن نتایج منفی ممکن است باعث تخریب و از هم گسیختگی نظام اجتماعی شوند. به دیگر سخن گاهی اوقات عنصری در نظام اجتماعی میتواند از جهتی دارای کارکردی مثبت و از جهتی دارای کارکردی منفی باشد. از همین رو، و بر پایه نظر گروهی از اندیشمندان و صاحبنظران، افزارهای فناوری ارتباطی نیز دارای پارهای از کارکردهای منفیاند:
تهاجم فرهنگی: که منجر به تعاملی نابرابر بین کشورهای دارای فناوری و فاقد آن میشود.
اسطورهسازی (جهانگرد، 1381: 21ـ18).
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 249 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
نظریهی شکاف دیجیتالی
یکی از نظریههای مهم در توسعهی فناوری اطلاعات، نظریهی شکاف دیجیتالی است. اما شکاف دیجیتالی نظریه جدیدی نیست. در حقیقت میتوان شکاف دیجیتالی را دنبالهی شکاف آگاهی دانست.
بحث شکاف آگاهی که از سال 1950 در جلسات سازمان ملل و یونسکو به عنوان مهمترین دغدغهی عصر حاضر مطرح شد؛ به بررسی وضعیت دسترسی کشورهای مختلف به اطلاعات و ابزارهای ارتباطی پرداخت. تقریباً از همان زمان بود که مشکل جدیدی در برابر مسیر رو به جلو کشورها به سمت جامعهی اطلاعاتی رخ نمود و شکاف دیجیتالی، نامی بود که به آن نهاده شد (کاستلز، 1382: 45).
برخی با نگاه صرفاً فیزیکی این شکاف را ناشی از فقدان زیر ساختها دانسته و برخی با دیدی جامعتر علاوه بر مسئلهی دسترسی، از زاویه اجتماعی- فرهنگی و... نیز به آن نگریستهاند (نوری، 1385: 38). ولی از سال 2002 شکاف دیجیتالی به مسائل دیگری مافوق دسترسی فیزیکی اطلاق شده و به سمت مباحث علوم اجتماعی گرایش پیدا کرده است (سرکارآرانی، 1383: 33).
بر اساس شکاف دیجیتال، دیگر صرف حضور رسانههای سنتی (تلویزیون، رادیو و مطبوعات) و نیز عدم دسترسی به آنها و عدم آگاهی از محتوای آنها نیست که منجر به شکاف آگاهی میان افراد میگردد، بلکه رسانههای دیجیتال چون رایانه، تلفن همراه و مهمتر از همه شبکهی شبکهها یعنی اینترنت است که میتواند مبنایی باشد برای بروز شکاف دیجیتال میان کشورهای غنی و فقیر و نیز میان انسانهای غنی و فقیر از لحاظ سواد و نیز از لحاظ پایگاه اقتصادی که به آن تعلق دارند (پرورش، 1387: 2). همه سطح سواد یا سطح آموزش لازم برای بهره برداری از اطلاعات موجود را ندارد و همه به آگاه بودن و یا داشتن تواناییهای اطلاعجویی که خیلی مهم است، احساس نیاز نمیکنند و انگیزهی کافی برای استفاده از اطلاعات در دسترس را ندارند (نوری، 1385: 38). همانطور که وبستر بیان میکند موضوع مهم این است که انقلاب اطلاعاتی که در یک جامعهی طبقاتی زاده میشود از راه نابرابریهای موجود یا شاید بدتر شدن آن، نسبت به سایر امور، نمود بیشتری دارد. بنابراین آنچه میتوان آن را "شکاف اطلاعاتی" نامید، عمیقتر میشود زیرا آنان که از نظر اقتصادی و تحصیلی بر دیگران برتری دارند، از راه دسترسی به منابع اطلاعاتی بسیار نظیر پایگاههای دادهای مستقیم و تسهیلات ارتباطات رایانهای پیشرفته میتوانند برتری خود را در برابر کسانی که در سطوح پایین سیستم طبقاتی قرار گرفته حفظ کنند (وبستر[1]، 1380: 193).
[1] -Webster.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 181 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
چهارچوب نظری
هر تحقیق دارای یک چارچوب نظری است و هدف از ارائه آن از نظر علمی، راهنما و هدایت گر محقق در جریان تحقیق است تا پژوهشگر به صورت دقیقتر ابعاد مسئله مورد نظر را مورد تجزیه و تحلیل و موشکافی قرار دهد و حدود مسئله را روشن نماید.
از آنجا که تعدد زوجات به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد نظر است، تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر جمعیت شناختی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و همچنین روابط اجتماعی زوجین با شبکههای خویشاوندی، چگونگی توزیع نقشهای خانگی بین زوجین و نگرش به ارزشها و عقاید طرفین میباشد. با توجه به گستردگی موضوع پدیده تعدد زوجات به نظر میرسد عوامل زیادی بر این مسئله تأثیرگذار میباشد.
بنابراین در مطالعه حاضر برای تأثیر سرمایههای فرهنگی بر مسئله نگرش نسبت به تعدد زوجات از تئوریهای تضاد، کنش متقابل نمادین، کارکردگرایی و نظریه ساخت گرایی و نظریه سرمایههای فرهنگی بوردیو استفاده میشود. ما با استفاده از این تئوریها مسئله تعدد زوجات را به شکل خاصی مطرح کردهاند
چارچوب نظری ما بیشتر بر اساس نظریه سرمایههای فرهنگی بوردیو بررسی میشود او سرمایههای فرهنگی را ترکیبی از عادت واره ها، شناختها، آگاهیها و آموزشها و مدارک تحصیلی میداند.
منظور بوردیو از این نوع سرمایه، اشاره به سیستم مدارک تحصیلی دانشگاهی است. او اهمیت بسیار زیادی به رشد سیستم آموزش میدهد. «به اعتقاد بوردیو مدارک دانشگاهی نقش مهمی در بالا بردن پایگاه اجتماعی افراد در جوامع پیشرفته بازی میکند. توسعه آموزش عالی بازارهای انبوهی از مدارک دانشگاهی ایجاد کرده که امروزه در باز تولید ساختار طبقاتی جامعه نقش تعیین کنندهای دارند. امروزه داشتن مدرک دانشگاهی برای دست یابی به موقعیت شغلی مناسب در بازار کار بسیار با اهمیت تلقی میشود. در نتیجه والدین سرمایه گذاری بر روی تحصیلات فرزندانشان را جهت دست یابی به شغل مناسب در آینده ضروری میدانند. این مرحله از سرمایه گذاری در واقع، تبدیل سرمایه اقتصادی به سرمایه فرهنگی است که در نوع خود استراتژی قابل دسترس و راحتی برای رسیدن به رفاه محسوب میشود.» (شوارتز77،1997)
با احراز مدارک تحصیلی، فلان گواهی نامه صلاحیت فرهنگی که به لحاظ فرهنگی به صاحبش ارزشی متعارف، دائمی و قانوناً ضمانت شده عطا میکند. یک نوع سرمایه فرهنگی به بار میآورد که در قبال حاملش و حتی در قبال سرمایه فرهنگیای که در برهه خاصی از زمان عملاً در اختیار دارد، از استقلال نسبی برخوردار است. بدین ترتیب سرمایه فرهنگی نهادینه میشود (همان،46).
بوردیو سه شکل از اشکال سرمایه فرهنگی را از هم متمایز میکند:1-سرمایه فرهنگی تجسم یافته 2- سرمایه فرهنگی عینیت یافته 3-سرمایه فرهنگی نهادینه شده.
سرمایه فرهنگی تجسم یافته را با مهارت فرهنگی و هنری فرد و همچنین میزان صرف وقت برای امور فرهنگی اندازه گیری میکنیم. براساس میزان مهارت فرد در هنرهای گوناگون نظیر : موسیقی، تئاتر، نویسندگی، خطاطی، نقاشی و سایر هنرها و مهارت وی در سایر زبانهای موجود غیر از زبان مادری، مورد سوال قرار میگیرد و پاسخهای بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و اصلاً کم برای آنها در نظر گرفته میشود. همچنین میزان وقت اختصاصی پاسخگو به فعالیتهایی مثل مطالعه کتاب، مطالعه روزنامه، مطالعه مجله، استفاده از اینترنت، بازدید از موزه، کنسرت موسیقی، رفتن به سینما، مورد سؤال قرار میگیرد.
«سرمایه فرهنگی عینیت یافته، مجموعه میراثهای فرهنگی مانند شاهکارهای هنری، تکنولوژی ماشینی و قوانین علمی که به صورت کتب، اسناد و اشیا در تملک اختصاصی افراد و خانوادههاست» (روح الامینی34،1365 ). برای اندازه گیری سرمایه فرهنگی عینیت یافته از پاسخگو درباره وسایل و تکنولوژیهای فرهنگی که در اختیار دارد سوال میشود. همچنین میزان استفاده از محصولات فرهنگی نظیر کامپیوتر و اینترنت، تعداد تابلوی نقاشی، تعداد کتاب و مجله و ... برای سنجش این سرمایه مورد سوال قرار میگیرد.
«سرمایه فرهنگی نهادینه شده، برای سنجش این سرمایه از پاسخگو درباره تحصیلات خودش، خانوادهاش (پدر، مادر، همسر) و آخرین مدرک تحصیلی آنها پرسش میشود. این سرمایه که به کم ضوابط اجتماعی و به دست آوردن عناوین برای افراد کسب موقعیت میکند. مانند مدرک تحصیلی و تصدیق حرفه و کار، این سرمایه نیز قابل انتقال و واگذاری نیست و به دست آوردن آن برای افراد به شرایط معینی بستگی دارد.» (آراسته99،1386).
سرمایه فرهنگی در حالت تجسم یافته یا ذهنی اکثر خواص سرمایه فرهنگی را میتوان از این نکته استنتاج کرد که این سرمایه در حالت بنیادین خود با کالبد مرتبط است و مستلزم تجسد است. این نوع سرمایه به مجموع خصلتهای پرورش یافته در افراد اشاره دارد که از طریق فرایند اجتماعی شدن در آنها، درونی میشود.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 139 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
مقدمه
اگر به سادگی از تمام کشمکش های نظری بر سر تعریف نظریه و چیستی آن بگذریم نظریه اجتماعی را مجموعه ای از قضایا می دانیم که تبیین بخشی از واقعیت اجتماعی را عهده دار می شود در این صورت هر نظریه ای شامل پاره ای علت ها، مبین ها ( متغیر مستقل ) و معلول ها، متبین ها ( متغیر های وابسته ) است. مفهوم نگرش را می توان در دو حوزه روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی بحث کرد. تلاش در جهت شناخت نگرش های اجتماعی و روشن کردن اثرات ان در بروز وقایع و یا مکانیسم های تصمیم گیری در زمینه ها و موضاعات مختلف در اکثر کشورهای دنیا از سالها پیش مورد توجه روزنامه نگاران، مورخین، سیاستمداران، علمای سیاست، جامعه شناسان،روانشناسان اجتماعی و مدیران جامعه بوده است. اما آنچه که امروز بعنوان نقش اصلی موسسات ویا پژوهشگران در نگرش های اجتماعی شناخته می شود، عبارت است از بررسی علمی در عقاید، پی گیری تحقیقات آن در طول زمان، انتشار اطلاعات بدست آمده و نیز توسعه زمینه های تئوریک درباره پدیده های مورد بررسی می باشد. آگاهی از عقاید عمومی در سطح فردی و گروهی، ماده اولیه ذیقیمتی در شناخت انسآنها و جامعه هاست. اهمیت نگرشها بدین دلیل است که چون نگرشها تعیین کننده رفتارها هستند، مطالعه آن را برای درک رفتار اجتماعی حیاتی می دانند، که با تغییر دادان نگرشهای افراد می توان رفتارهای آنها را تغییر داد. برای اینکه بتوانیم تاثیر سرمایه فرهنگی را به عنوان متغیر مستقل بر نگرش به خشونت بسنجیم، احتیاج به چارچوب نظری منسجمی داریم که از خلال ان بتوانیم سوالات و فرضیات تحقیق را استخراج کنیم بنابراین در این قسمت به مرور نظریه های خواهیم پرداخت که ما را در دست یابی به چارچوب نظری لازم کمک کنند. به طور کلی نظریه های که می توان از آنها در این قسمت کمک گرفت عبارتند از تئوری ها ی روان شناسی اجتماعی می توانبه نظریه کرچ، کراچفیلد و بالاچی، روزن اشتیل ، گرونبرگ، تزیشه و کرومکا، الپورت، الیزابت نوئل، شرطی سازی کنشگر، بندورا و کارکردی اشاره کرد. و اما در تئوریهای جامعه شناسی می توان به مانهایم، کالینز، نیو کامب، منابع اجتماع پذیری، تضاد اشاره کرد.در درون روان شناسی اجتماعی، تاکید اصلی بر فرایند تغییر دادن نگرش ها پس از شکل گیری آنها بوده است. با وجود این لزوم مطالعه چگونگی شکل گیری آنها نیز امری انکار ناپذیر است. در واقع تفاوت بین شکل گیری نگرش و تغییر دادن آنها، تنها یک تفاوت قراردادی است زیرا پس از اینکه نگرش شکل گیری خود را در وهله اول اغاز می کند دائما در معرض تغییر قرار میگیرند (کریمی، 1385 : 41).در حوزه جامعه شناسی نظریات به طور مستقیم به نگرش نپرداخته اند.اما از آنجا که مفاهیمی مرتبط با نگرش مانند ارزش ها، باورها، هنجارها، شناخت، آگاهی، ذهن، خود و شخصیت در برخی از این نظریات وجود دارند به بررسی آنها می پردازیم.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 150 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 63 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
دیپلماسی رسانه ای[1]
در آغاز هزاره سوم «دیپلماسی رسانهای» به عنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیتهای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده است و بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای قدرتمند جهانی را به خود اختصاص داده است. هم اینک تکنولوژیهای نوین ارتباطات و اطلاعات، گستره دیپلماسی و سیاست خارجی را به تحریریه روزنامهها، شبکههای اینترنتی، تلویزیونها و رادیوهای جهانی کشاندهاند. این همان عاملی است که در عصر جامعه اطلاعاتی، فضای روابط متعامل دیپلماتها و رسانهها را الزامی ساخته است. فضایی که در آن، پیشبرد سیاست خارجی و دیپلماسی بیش از پیش به میزان تاثیرگذاری تاکتیکهای خبری و رسانهای وابسته شده است. چنانکه هر قدر این تاکتیکها و پوشش خبری پر قدرتتر و تاثیر گذارتر طراحی و منتشر شوند، چرخهای سیاست خارجی روانتر میچرخد ( خرازی ، 1387: 7).
رشد سریع تکنولوژیهای ارتباطی اعم از انواع تلویزیونهای ماهوارهای و کابلی، فیبرنوری، بیسیم و ناتوانی دستگاههای رسمی دیپلماسی در رقابت با رسانهها، دولتها را با این حقیقت رو به رو کرده که شکل نوینی از دیپلماسی با استفاده از رسانههای ارتباط جمعی وارد عرصه معادلات بینالمللی شده است و رسانهها پدیدهای هستند، که به خوبی میتوان از آنها به عنوان عنصری استراتژیک و تعیینکننده یاد کرد. اصطلاح دیپلماسی رسانهای از بدو تولد با ابهامات و پیچیدگیهای فراوانی رو به رو و تعاریفی که توسط محققین بیان میشدند حاوی فاصله زیاد برداشتها از این عبارت بودند. این ابهامات را میتوان در دو محور دنبال کرد: اول تأثیر رسانهها بر دیپلماسی که حوزه بسیار گستردهای را شامل میشود. دوم کارکرد دیپلماتیک رسانهها که تا حدودی حرفهای تر و تخصصیتر به موضوع پرداخته است. در مجموع میتوان گفت دیپلماسی رسانهای «عبارت است از استفاده از رسانهها برای رسیدن به اهداف دیپلماتیک، تأمین منافع، تکمیل و ارتقای سیاست خارجی ( اسماعیلی، 1388).
دیپلماسی رسانهای شامل: استفاده از رسانهها توسط رهبران به منظور بیان منافع خود در مذاکرات، اعتمادسازی و بسیج عمومی از توافقات میشود. دیپلماسی رسانهای از طریق فعالیتهای متعدد در رسانههای عادی و ویژه پیگیری میشود، که این فعالیتها شامل کنفرانسهای مطبوعاتی، مصاحبهها، دیدار سران حکومتها و میانجیگران در کشورهای رقیب و رویدادهای رسانهای بر انگیزاننده است که برای گشودن عصر جدید در روابط متقابل سازماندهی میشود. بسیاری از دولتمردان و سیاستمداران از فنآوری رسانهای و دیپلماسی رسانهای برای پیشبرد اهداف کشور خود به طور مستمر و گسترده بهره میگیرند و با راهاندازی سایتها و خبرگزاریها سیاستهای غلط و یا درست خود را به مخاطبان القاء میکنند. دیپلماسی رسانهای به عنوان مهارتی جدید در روابط بینالملل میتواند بسیاری از شایعهپراکنی و دروغپردازیهای رقبا را خنثی و راه رسیدن به اهداف دولتمردان در سیاست خارجی را هموار نماید. زیرا در گستره سیاست خارجی بخصوص با کشورهای غربی که همواره اخلاق سیاسی از نوع ارزش الهی در روابط بین دولتهای آنان معنا ندارد، تدوین استراتژی دیپلماسی رسانهای از ضروریات است.
اخلاق و سیاست ماکیاولی، هم در رسانهها هم در دیپلماسی دولتهای هژمونیگرا دیده شده است، نگاه و عملکرد آنان براساس نظریه مکتب اصالت نفع استوار میباشد، در واقع از طریق رسانهها و دیپلماسی رسانهای به دنبال تأمین منافع قدرتمندان و صاحبان کارتلها و تراستها هستند. آنچه که در دیپلماسی رسانههای غربی مهم نمیباشد، ارزشهای دینی و اخلاق در سیاست است.
اگر دیپلماسی رسانهای بر پایه اخلاق و ارزشهای الهی استوار گردد به طور حتم و یقین در نهاد هر انسان آزاده و با وجدان تأثیر بسزایی خواهد گذاشت و مانند خورشیدی تابناک بر جملگی مخاطبان خواهد درخشید.
[1] .media diplomacy