فایلساز

فروشگاه فایلساز ، فروش فایل ارزان , فروش ارزان فایل, پروژه, پایان نامه, مقاله و ...

فایلساز

فروشگاه فایلساز ، فروش فایل ارزان , فروش ارزان فایل, پروژه, پایان نامه, مقاله و ...

جزوه فیزیک 2

جزوه فیزیک2
دسته بندی جزوه های درسی
فرمت فایل pdf
حجم فایل 881 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 300
جزوه فیزیک 2

فروشنده فایل

کد کاربری 8070

جزوه فیزیک2


چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه

اولین مسئله در این رساله ، به بررسی شخصیت رستم و جایگاه او در تفکر اساطیری ایرانی و بویژه نقش او در «شاهنامه » اختصاص دارد در ضمن ، پیشینه خاندان سام و نریمان و رستم دستان ( چنانچه حکیم فردوسی بر ما می نمایاند ) مطرح می گردد از سوی دیگر ، از دیدگاه مورفولوژی ( ریخت شناسی و سیما شناسی و ) و در آلات وادوات جنگی این پهلوان رستم و تنها یاورش رخش ب
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 85 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 134
چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده 4

پیشگفتار 6

مقدمه 8

فصل اول : رستم کیست ؟ 11

( دوران زندگی خانوادة رستم )

فصل دوم : رستم چگونه مردی است ؟ 26

( صورت وسیرت رستم هنیت و سلاح و اسب رستم )

فصل سوم: « هفت خوان » 44

( جنگ های رستم موجودات اساطیری در هفت خوان )

فصل چهارم : بررسی چهره های مختلف هفت خوان از دیدگاه چهره پردازی 54

فصل پنجم : شناخت مکالمه و کلام در نمایش 69

نیروهایی که در روند نمایش دخیل هستند

فصل ششم : بررسی فضا و صفحه های هفت خوان 75

خوان اول 76

خوان دوم 79

خوان سوم 84

خوان چهارم 90

خوان پنجم 94

خوان ششم 102

خوان هفتم 106

فصل هفتم : داستان مرگ جهان پهلوان رستم 115

فصل هشتم : پیشنهاد و نتیجه گیری 127

خلاصة کار عملی 128

فهرست منابع

چکیده :

اولین مسئله در این رساله ، به بررسی شخصیت رستم و جایگاه او در تفکر اساطیری ایرانی و بویژه نقش او در «شاهنامه » اختصاص دارد . در ضمن ، پیشینه خاندان سام و نریمان و رستم دستان ( چنانچه حکیم فردوسی بر ما می نمایاند ) مطرح می گردد. از سوی دیگر ، از دیدگاه مورفولوژی ( ریخت شناسی و سیما شناسی و .. ) و در آلات وادوات جنگی این پهلوان رستم و تنها یاورش رخش بحث به میان می آید .[1]

نکته دیگر صفات نیکوی رستم است که به گونه ای خاص در وجود او جمع شده‌اند. همچون : زورمندی ، هنرمندی ، اعتقاد (توکل ) ، مدبّری ،‌ علاقه به رزم و بزم ، زبان آوری ،‌ وفاداری ، جوانمردی و پهلوانی عیان می گردد .

نکته دیگر اینکه در هفت خوان ، نماد تعالی رستم است ،‌ و رستم مظهر انسان کامل ایرانی است که با موجودات اساطیری همچون اژدها و دیوان ، برخوردها و چالش دارد .

قسمت دوم این نوشتار به بررسی هفت خوان ، وجه نمایش آن از زاویه دید انسان امروزی بررسی شخصیتها و چهره ها در ادبیات … - ( چنانکه متعارف است ). پرداخته است . تصاویریکه به نوعی یک ؟ « تیپ » را به مامعرفی می کنند . همچون جادوگر ، کودن ، مست و ………

در پایان نگارنده به موضوع اصلی ( با پیش زمینه مطرح شده ) پرداخته است .

فضا سازی فردوسی در «‌خوان ها » نحوه نمایش صفحه ها و توصیف از آنها و بررسی شعراو از نگاه تصویری و گرافیکی ، چنانکه طرح موضوع از این نکته شروع می شود.

نتیجه گیری : شاهنامه بطوریکه تاریخ نقاشی ایرانی نشان داده – تصویری ترین و خوش پرداخت ترین ، روایت ادبی است که در نحوه بیان فضا ، صفحه ها ، حالات چهره های انسانی و حتّی حیوانی ، رنگ ها و توصیف موجودات اساطیری جایگاه قابل توجه و مثال زدنی دارد . .[2]

پیشگفتار

شاهنامه همیشه دغدغة ذهنی نگارنده بوده است . هم روایات فردوسی و هم پرداختهای تصویری نقاشان ایرانی طی این هزارسال ( تقریباً اکثر نقاشان نامی ایران زمین ) یکی از برگهای زرین زندگیشان تصویر سازی شاهنامة فرودسی بوده است . و این ها عواملی بود تا مرا سوق دهد تا در این جهت به پژوهش بپردازم[3] ، به تمامی موارد فوق اگر پروژه عملی نگارنده یعنی تصویر سازی هفت خوان رستم – هم افزوده شود ،‌ شاید مهمترین دلیل تعلّق خاطر من به این تحقیق باشد .

برای پژوهش در این مورد تقریباً هر آنچه از آثار نقاشان ایرانی ، برای شاهنامه تصویر سازی شده بود ، مطالعه کردم ، گفتن اینکه همة این تصاویر را مطالعه کرده ام شاید به واقعیت نزدیک نباشد . اما تقریباً هر آنچه به دستم رسید با دقت مطالعه و با شعر مورد نظر ( خوانهای هفت خوان ) مطابقت دادم . از دیگر منابع مورد استفاده ام سنگ غارهای شیراز ( زندان کریم خان زند ) ، کاشی قهوه خانه های قدیمی ، بررسی کاشی در ورزشگاه شهید شیرودی منتقّش است و این کاشی ها از سردر دروازه ای در میدان ارگ آورده شده است ، بسیار بهره بردم .

بهره بردم . اما در بسیاری از موارد نیر با مشکلات متعددی برخورد کردم . ازجمله عدم موافقت بعضی از مراکز و موزه ها جهت بهره یابی از آثار موجود در این موزه ها.

لازم به تذکّر است که جهت آوری این مجموعة از متن شاهنامه به تصیحح ژول مول بهره گرفتم و با بررسی و مطالعه شاهنامه (بخصوص هفت خوان ) در مواردی – که متأسفانه منبع تحقیقی مناسبی نیافتم ، بر اساس استنباط شخصی پیش بردم . اما آنچه مسلم است در این رساله تدوین یافته کتاب شاهنامه و پیش از هرکس استاد بزرگوارم دکتر جابرعناصری راهنمای من در این پژوهش بودند . اگر کوتاهی و قصوری بوده از جانب نگارنده است واگر نکته مثبتی وجود داشته است مرهون لطف استاد بزگوارم دکتر جابر عناصری است ». [4]

مقدمه

شاهنامه کتاب تاریخی ما ایرانیان است ، شاید در هیچ دورة تاریخی ایران به کتابی ، بیش از شاهنامه به لحاظ مصّور سازی پرداخته نشده باشد و تقریباً بیش از هر کتاب دیگری مورد توجه پادشاهان به جز سلطان محمود غزنوی که قدر حکیم را ندانست. و همچنین مغرضانی که با فرهنگ ایران میانه خوبی ندارد نقاشان به این دلیل که کتاب فرودسی بیش از هر کتاب دیگری تصویری است . به این کتاب عنایت خاصّی داشتند. و این مهم هم در بیان فردوسی و هم روایات اساطیری آن نهفته است . از این رو شاهنامه هم مبدأ تصویر سازی ایرانی است و هم منبع پژوهش . اما هیچگاه نه جایگاه تصویری ( ونه تصویر سازی ) آن اعتنا نشده است . از این رونگارنده صمم گردید که بامختصر معلومات خود پژوهشی هر چند محدود در این مورد انجام دهد . اگر چه این پژوهش محدود به هفت خوان رستم است ومنابع تصویر سازی این[5] فصل شاهنامه زیاد ، امّا در رشته های دیگر هنری تقریباً به آن پرداخته نشده است . منظورم از رشته های دیگر هنری ، سینما و نمایش است چرا که علیرغم نگاه اساطیری موجود در این فصل به نوعی می توان نگاه عارفانة فردوسی را هم به آن افزود ، آن نگاه هم شاید در تحول رستم پس از گذراندن هر مرحله از هفت خوان است و این نکته می‌توانست و می تواند - منبعی برای راویان داستانهای شاهنامه باشد . شاهنامه علی رغم نگاه اسطوره ای خود کاملاً ملموس است و تنها نکته آن بیان تصویری فردوسی است . خواننده شعر فردوسی با شخصیتهای آن کاملاً احساس قرابت می کند، حالات شخصتها ، تغییر فرم چهره ها ( آنچه که میان نمایشنامه نویسان مرسوم است یعنی میمیک صورت ) فضای بزم یا رزم ، معاشقه یا مجادله و حتی چهرة رخش در شعر فردوسی برای خواننده کاملاً تصویر شده است . از این رو مهمترین منبع برای نگارنده همان کتاب وزین فردوسی بوده است .

به همین دلیل در بعضی موارد که منبع پژوهشی معتبری نیافتم براساس استنباط شخصی و با راهنمایی هایی بی دریغ استاد عناصری به تحلیل فصل های هفت گانه هفت خوان رستم پرداختم . رستم نماد انسان ایرانی است . پهلوانی است که در آزمون های مختلف دچار تحول روحی نیز می شود او درخوان اول « خواب »‌ است و به لطف پروردگار و همّت رخش به سلامت جان به در می برد . او چون هر انسان دیگر دچار فراز و نشیبهایی می شود گاه حتی نافرمانی می کند. گاه نسبت به وعده‌هایش[6] فراموشکار می شود و صد البتّه چون اسطوره است و با موجودات اساطیری به مبارزه بر می خیزد . کمتر نکات منفی شخّصیت اش برخواننده مشخص می گردد و این آنچیزی است که خواننده می خواهد و فردوسی به آن جداً واقف بوده است. اسطوره های ایرانی در بسیاری از موارد برخاسته اسطوره های ایرانی در بسیاری موارد برخاسته از شاهنمامه فرودسی است . و در هیچ کتاب دیگری اندیشه انسان چنین به مرزهای فرا واقعی و عالم خیال ایرانی وارد نشده است . همة آنچه پهلوان ایرانی را می آزماید و حتی دشمن اوست در بالاترین وخطرناکترین شکل ممکن در این کتاب وزین جمع شده است. توران و تورانیان همواره نمادی از دشمن و متجاوز برای این مرز وبوم بوده اند و فردوسی در واقع آنچه را که در ناخود آگاه ذهنی خواننده ایرانی وجود داشته، عیان کرده است . از این رونشانة فرهنگ ایرانی است هم برای جماعت ایرانی و هم غیر ایرانی و شاید علّت آنکه پادشاهان ایرانی سالها برای مصور سازی یک نسخه از شاهنامه منتظر می ماندند و پس از مدتی آنرا پیشکش ممالک دیگر می کرده اند ، این بوده که آنرا عامل و نماد قدرت و فرهنگ ایرانی می دانسته اند که برای دیگران هم ملموس بوده است .[7]

رستم کیست ؟

دوران زندگی و خانوادة رستم

رستم ، جهان پهلوان ، تهمتن پیلتن ، که پهلوان اول شاهنامه است . تاریخ سیستان از قول فردوسی می گوید « .. خدای تعالی خویشتن را هیچ بنده چون رستم دیگر نیافرید‌…. وی معتقد است که در حماسة ملی ایرانی نظیری برای او یافته نشده است . هر حماسه‌ای قهرمانی دارد همة آرمانها و آرزوهای یک قوم دروجود او مجسّم می شود چون آشیل در ایلیاد همروراما ، در رامایانانی هندی . رستم نیز همة دوران پهلوانی شاهنامه را برمحور وجود خود می چرخاند . عجیب این است که این مرد که زندگیش ، آمیخته به آنهمه افسانه است وجودش هرگز از یک انسان عادی خاکی جدا نمی شود . مردی است دارای گوشت و پوست و استخوان ، دارای ضعف ها وتوانائی‌های انسانی ، حتی روئین تن هم نیست . منتها نیروی جسمی وروحی او بر پیش آمدها غالب می آید . بخت و تأئید خدائی نیز با اوست . حتی زمانی که اکوان دیواو را از زمین بر می گیرید و در آستانة نابودیش قرار می دهد . وی با نیرنگ از چنگ او جان به در می برد و این بهیچ وجه غیر عادی نیست که کسی از آسمان بر دریا بیفتد و زنده بماند . شگفتی وجود رستم در آن است که درعین خارق العاده بودن ، انسان است . اگر از عمر دراز باورنکردنی او در چند حادثه نظیر هفت خوان بگذریم، دیگر تقریباً هیچ آمدی در زندگی او نمی بینیم که نتوانیم آن را با منطق خاکی خود توجیه کنیم .[8]

رستم ، پسرزال ، پسر سام ، پسرنریمان ، از خانوادة گرشاسب است و مادرش ، رودابه دختر مهراب شاه کابلی است . خانواده گرشاسب یکی از مهمترین خانواده های ایرانی بوده و مردانش که هر یک پس از دیگری پهلوان اول بوده اند هم به زور بازو و هم به فرزانگی شهرت داشته اند ، قلمرو فرمانروائی آنها سیستان بوده است . رستم ، آنگونه که در شاهنامه توصیف شده ، نشان دهندة یک پهلوان کامل در ایران داستانی است . این مرد ، تجسّم اندیشه ها و آرزوی پیشینیان ماست . کشش و کوشش بشر برای زندگی بهتر ، برای سیر بسوی اعتلاو پیروزی بربدی و گزند و زشتی . بهترین جلوه اش را درپهلوانان حماسی می یابد و رستم ، درمیان این پهلوانان حماسی می یابد رستم ، درمیان این پهلوانان همة صفت های لازم را در خود جمع دارد. تنها مرگ است که نمی تواند بر آن فائق شد . مرگ ، پایان سفر است . در زندگی پهلوانان ، مرگ ، قلّه زندگی است . مرگ است ، که به زندگی هیبت و عظمت و معنی می بخشد، معنی زندگی هر پهلوان در شیوة مردن اوست .

کودکی و نواجوانی :‌

چون رستم مرد برگزیده است ،‌ طرز زاده شدنش هم بازداه شدن دیگران فرق دارد . رودابه ، زن زال ، از همان دوران آبستنی احساس می کند که کودکی غیر از کودکان عادی در شکم دارد. چون بچه از فرط درشتی نمی تواند از شکم مادر بیرون آید ، زال از سیمرغ چاره جوئی می کند . « مرغ فرمانروا » حاضر می شود و دستور می دهد که رودابه را به عصارة سُکر آور مست کنند و پهلویش را بشکافند و کودک را از پهلویش بیرون آورند.[9]

سیمرغ دربارة کودک چنین پیشگوئی می کند :

از این سرو سیمین بر ماهروی یکی شیر باشد تو را نا مجوی که خاک پی او بیوسد هژبر نیارد به سر برگذشتنش ابـر وز آواز او چرم جنگی پلنگ شود چاک چاک و بخاید دو چنگ

به گاه خرد سام جنگی بود به خشم اندرون شیر جنگلی بود

خصوصیت دیگر رستم آن است که میوة عشق است ، عشق زال و رودابه که دو نژاد ایرانی و تازی را به هم پیوند داده اند ( مهراب پدر رودابه ، نوادة‌ ضحاک است ) .

این وصلت میان دو خانواده ای صورت می گیرد که دشمن دیرینة با هم داشته اند .

چون کودک زاده می شود ،‌نامش را « رستم »‌ می گذارند و از روی هیکل او پیکر ای از حریر که به موی سمور آگنده شده ، می سازند و آن را به نزد جدش سام می‌فرستند، این پیکره هیبت کودکانة رستم را نشان می دهد : [10]

یکی کودکی دوختند از حریر به بالای آن شیر ناخورده شیر درون اندرآگنده موی سمور برخ برنگارنده ناهید و هور دو بازوش بر اژدهای دلیر به چنگ اندرش داده چنگال شیر بزیرکش اندرگرفته سنان به یک دست کوپال و دیگر عنان

رستم چنان است که باید دو دایه او را شیر بدهند و چون از شیر باز گرفته می شود ، خوراک پنج مرد نصیب اوست ، در هشت سالگی اینگونه است :

چو رستم به پیمود بالای هشت سبان یکی سرو آزاده گشت چنان شد که رخشان ستاره شود جهان برستاره نظاره شود تو گفتی که سام یلستی به جای به جاه و به فرهنگ و دیدارورأی

و چون سام در همین سن به دیدن او می آید ،‌از دیدارش شگفت زده می شود :

بدان بازو ویال آن قدّ و شاخ میان چون قلم ،‌ سینه وبر فراخ

دورانش چوران هیونان ستبر دل شیر و نیروی پیرو هزبر

و رستم از همان هشت سالگی ، از دنیا اسباب جنگ می خواهد .

یکی بــنده ام پــهلوان سـام را نشایم خورد خواب و آرام را

همی اسب وزین خواهم و دروع و خود همی تیر ناوک فرستم درود

نخستین عمل پهلوانی رستم ،‌ هنگامی که هنوز کودکی بیش نیست ،‌با کشتن پیل سپید شروع می شود . پیل بزرگ زال از بند رها می گردد و چون بیم آن است که کسانی را هلاک کند وهیچ کس را یارای برابری با او نیست ،‌ رستم گرز نیایش سام را بر می دارد و بر سر او می کوبد و او را پای در می آورد . دومین عمل پهلوانی وی رفتن به «کوه سپند » است براین کوه قلعة عظیمی که مردمش یاغی و تا روز احدی به گشایش آن توفیق نیافته ، نریمان ، در پای آن کشته شده ، سام که به خونخواهی پدر برانجالشکر کشیده ، پس از آنکه سالها آن را در محاصره گرفته، ناکام بازگشته است . پس از هنرنمائی رستم در کشتن پیل سپید ،‌پدرش او را مأمور فتح کوه سپند می کند ، تاکین نیایش نریمان را باز خواهد . قلعه را بدینگونه برای او توصیف می کند : :[11] حصاری به بینی سرانور سحاب که بروی پریّد پرّان عقاب چهار است فرسنگ بالای او همیدون چهار است پنهای او پر از سبزه و آب و دینار وزر بسی اندر او مردم و جانور

زال برای آنکه ساکنان دژ را غافلگیر کند ،‌ رستم و همراهیانش را درهیئت یک کاروان

که بار نمک دارند ،‌ روانة دژ می کند ( نمک در دژکمیاب است ) این همان نیرنگی است که بعدها رستم هنگام نجات بیژن از چاه افراسیاب و اسفندیار نیز هنگام نجات خواهرانش از اسارت ارجاسب به کار می برند .

نیرنگ در دژنشینان کارگر می افتد وکاروانیان را بدرون راه می دهند . شبانگاه ، رستم و یارانش ، که سلاح زیر جامه پنهان دارند ، حمله می آورند و مردان قلعه را ازدم تیغ می‌گذارنند و خزانة دژ را بتصرف در می آورند . سپس آتش به قلعه در می زنند و باز می گردند .[12]


بررسی فلسفه زیبایی شناسی

فلسفه‌هایی که در اوایل دورة مدرن ، ایده‌های مربوط به هنر زیبا و حوزة‌ مشخص ارزش زیبایی‌شناسانه را توسعه دادند، تبدیل به متون بنیادین نظریة زیبایی شناسی معاصر شدند، و در این مقاله به ملاحظة برخی از تأثیرگذارترین آنها می پردازیم خواهیم دید که این نظریه‌ها با وارد کردن تفاوت‌های مربوط به جنسیت به مفاهیمی همچون زیبایی ، والایی، لذت، و خود زیبایی شناسی
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 40 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 55
بررسی فلسفه زیبایی شناسی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

لذات زیبایی شناسانه

فلسفه‌هایی که در اوایل دورة مدرن ، ایده‌های مربوط به هنر زیبا و حوزة‌ مشخص ارزش زیبایی‌شناسانه را توسعه دادند، تبدیل به متون بنیادین نظریة زیبایی شناسی معاصر شدند، و در این مقاله به ملاحظة برخی از تأثیرگذارترین آنها می پردازیم. خواهیم دید که این نظریه‌ها با وارد کردن تفاوت‌های مربوط به جنسیت به مفاهیمی همچون زیبایی ، والایی، لذت، و خود زیبایی شناسی، به تشدید این ایده که هم هنرمندان و هم بهترین نقادان هنر به نحوی آرمانی ] جملگی[ مذکر می باشند، کمک کردند. بعداً خواهیم دید که تمامی این عوامل اهمیت قابل توجهی در رابطه با فعالیت زنان هنرمند داشته‌اند، چرا که درون مباحث نسبتاً انتزاعی زیبایی شناسی فلسفی، شبکه هایی از مفاهیم وجود دارند که به توصیف و تعیین حدود و چگونگی فعالیت زنان، چگونگی فکر و احساس‌ آن‌ها و کیفیاتی که ایشان می‌بایست در هنر و در زندگی پرورش دهند، می پردازند. به بیانی دیگر، بین بعد انتزاعی بحث و انشعاب مفهومی و گاهی بی‌‌درنگ کاربردی آن، نوسانی وجود دارد. بگذارید با ذکر پیش زمینه‌هایی کلی در باب اوضاع فلسفی‌ای که مفاهیم مرکزی مدرن زیبایی شناسی در آن ایراد شدند، آغاز کنیم.

زیبایی شناسی[1]

«زیبایی شناسی» واژه‌ای است ابداع شده توسط فیلسوفان برای مشخص کردن یک نوع تجربه که هیچ واژة رسایی در زبان بومی[2] برای آن وجود نداشته است.]1[ هنگامی که واژة «زیبایی شناسی» برای اولین بار در فلسفة‌آلمانی در قرن هجدهم به کار گرفته شده، ] این واژه[ اشاره‌ای بود به آن سطحی از شناخت که توسط آن شخص از تجربة‌ حسی بی واسطه و پیش از انتزاع عقلانی، دریافتی حاصل می کند که سازمان‌دهندة آگاهی به طور کلی است. ولیکن این واژه به سرعت مورد تجدید نظر قرار گرفت تا بیشتر در اشاره به دریافتی مشخص که شامل تجربه‌ای نیرومند از زیبایی می شود، به کار رود.

بی‌واسطه بودن، یکتایی، و صمیمیت تجربة‌ حسی و زیبایی بیشتر شهودی جزئی را نشان می‌دهد تا دانش کلی. با شکل‌گیری نظریه‌های مختلف در توضیح ایدة یک حوزة‌مخصوص به لذت زیبایی شناسانه، این واژه ] زیبایی شناسی[ به تدریج ( در قرن نوزدهم) تبدیل به علامت مشخصه‌ای[3] برای یک محدودة‌ مجزا از مطالعات فلسفی شد: علم زیبایی شناسی[4]. مصادف شدن این نام‌گذاری[5] با پیشرفت نظریه، بعضی از دانش‌پژوهان را به ابراز عقیده‌ای مبنی بر شکل‌‌گیری علم زیبایی شناسی در قرن هجدهم وا داشته است، عقیده‌ای که می تواند افراطی نیز تلقی شود. هر چند در این دوره شاهد مباحث عمیقی در مورد لذت و موضوعات ] مربوط به[ لذت هستیم که بسیاری از رهیافت‌های مدرن به سوی درک نقادانه و به سوی هنر را پی‌ریزی کرده‌اند.

اگر شخص واژة کلاسیک مورد تصویب زیبایی شناسی یعنی ] واژة[ زیبایی[6] را مورد مطالعه قرار دهد، نقش محوری لذت در نظریة زیبایی شناسی به سادگی فهمیده می‌شود. زیبایی چیست؟ این مسأله همواره حالتی معما گونه داشته است، چرا که اشیایی که زیبا دانسته می‌شوند چنان متنوعند که به سختی می‌‌توان یک کیفیت واحد که جملگی در آن مشترک باشند را تعیین کرد. یک شعر زیباست ، یک قو زیباست، چنان که یک ترانه، یک رفتار، یک انسان ] نفر[ نیز جملگی زیبا هستند. بعضی از فیلسوفان، مشخصاً افلاطون، بر این عقیده استوار بوده‌اند که «زیبایی» آن کیفیتی است که تمام این اشیاء آن را دار هستند و به مدد آن زیبا دانسته می‌‌شوند. ]2[

مطابق با چنین تحلیلی، این کیفیت علی رغم راز آلودگی و عدم امکان اشارة‌ دقیق به آن، ] کیفیتی[ ابژکتیو[7] می‌باشد، بدین معنا که در خود شیء مسکن دارد و برای وجود داشتن، به واکنش شخص مدرک وابسته نمی باشد. دیگر فیلسوفان نسبت به حضور یک کیفیت ابژکتیو در اشیاء زیبا نظری شکاکانه‌تر داشته‌اند، به گمان ایشان آنچه اشیاء زیبا در آن با یکدیگر مشترکند، یک دارایی مشخص نیست بلکه استعدادی است برای برانگیختن یک واکنش در یک سوژه – شخصی که این اشیاء را زیبا تلقی می‌کند.

به دلایل مختلف ، این رویکرد اخیر، رویکرد بیشتر « سابژکتیو»[8] به زیبایی، اهمیت زیادی در اواخر قرن هفدهم کسب کرد و در طول قرن هجدهم به عنوان موضوع بحثی شدید باقی ماند. عامل سازمان دهنده و کلی این امر، ظهور تجربه‌گرایی[9] بود، فلسفه‌ای که استدلال می کند که تمام ایده‌های ما در نهایت تا تجربة حسی قابل تعقیب هستند. از آنجا که زیبایی فاقد یک کیفیت حسی ساده می باشد، تجربه‌گرایان مدعی هستند که، این ارزش ] زیبایی[ در بهترین حالت باید به عنوان ایده‌ای فهمیده‌ شود که مرکب است از ادراک کیفیات مختلف حسی از اشیاء باضافة احساس لذت]3[. برای مثال، اینکه کسی غروب آفتاب را زیبا بداند بستگی به ادارک سرخی شدید آن، پرتوهای مستقیم خورشید در افق تیره ، و علی هده دارد- در عین حال ارتباطی هم با احساس لذتی دارد که از این تجربه ناشی می شود. هیچ مبنای تجربی ، علمی وجود ندارد برای اینکه فکر کنیم «زیبا»[10] نام یک کیفیتی است که در خود این اشیاء یافت می‌شود ؛ نام یک کیفیتی است که در خود این اشیاء یافت می‌شود؛ آن ] زیبایی[ یک اثر سابژکتیو است که با برانگیختگی احساس [11] درگیر می‌باشد.

تأکید بر لذت مشکلاتی را به وجود می آورد، زیرا چنین به نظر می‌رسد که لذت ]همواره[ به واکنش‌های شخصی و حتی طرز فکر خصوصی متصل است، ولیکن زیبایی به نظر می‌رسد که بیشتر مسأله یک هوی و هوس خالصانه سابژکتیو باشد. علاوه بر این، فرض عمده در اوایل دوره مدرن بر این بود که لذت وقتی اتفاق می‌افتد که میلی ارضا شده باشد، و این امیال معمولاً خود خواهانه و بر پایة‌ منابع شخصی بوده‌اند. به بیان کلی ، آن‌ها ] امیال[ وضعیت شخصی مربوط به یک نفر را ، چه فیزیکی و چه اجتماعی، تقویت می کنند و به پیش می برند. ساده‌ترین مثل برای لذت با توجه به این الگو، لذت جسمانی غذا خوردن خواهد بود؛ غذا خوردن لذت بخش است زمانیکه شخص گرسنه و میل به خوردن شدید است.

با توجه به چنین الگویی، استعداد میل جنسی حتی ارتباط بیشتری به ملاحظات مربوط به جنسیت پیدا می‌کند: لذت زمانی اتفاق می افتد که میل برانگیخته، سپس ارضاء شود. نه تنها زیبایی مستلزم رابطة بین لذت و میل بود، بلکه کیفیات ارزشی دیگری همچون خیر[12] و ارزش‌های اخلاقی نیز چنین بودند ، چرا که آن‌ها ] خیر و ارزش ‌ های اخلاقی [ نیز بیشتر درگیر نوعی واکنش‌های مربوط به لذت بودند تا اینکه اشاره‌ای باشند به کیفیات ابژکتیو همچون خیر.

در عین حالیکه بعضی از فیلسوفان (شخصاً توماس هابز[13]) موافق این ایده بودند که فعالیت‌ انسانی توان خود را از رانش‌های خودمدار [14] می گیرد، و اینکه تمام کیفیات ارزشی، نشانگر ارضاء مستقیم یا غیرمستقیم امیال خودخواهانه می باشند، افراد بیشتری چنین ایده‌ای را یک توصیف خطرناک و نادرست از شخصیت و فعالیت انسان می‌پنداشتند.

آن‌ها کوشیدند تا معیارهای مشترکی برای واکنش‌های مربوط به لذت فراهم کنند تا خود خواهی مخصوص به میل شخصی را از سر راه بردارند. در علم زیبایی شناسی، این امر مهم دربارة‌ این بود که چگونه «معیاری برای ذوق»[15] تأمین شود. ]4[ با وجود اینکه نظریه‌های متفاوت بسیاری خطاب به این مسائل ابراز شدند، ولیکن اغلب آن‌ها در تمایل به جدا کردن لذت از نوع زیبایی‌شناسانة آن با دیگر انواع ارزیابی ها، چه حسی، کاربردی یا حتی سرانجام اخلاقی، با یکدیگر مشترک بودند. ]5[ (همانطور که در فصل گذشته دیدیم، پیوستگی زیبایی با فضیلت به قدرت خود باقی ماند، و کیفیات اخلاقی جزء آخرین ارزش‌هایی بودند که بتوان آن‌ها را از زیبایی شناسی جدا کرد.)

واژة «ذوق» [16] در مباحث مربوط به واکنش زیبایی شناسانه به هنر و طبیعت، نقشی محوری دارد. معنای تحت اللفظی، چشایی[17] ذوق ] ذائقه[ هرگز به عنوان یک «حس زیبایی شناسانه» تلقی نشده است، بلکه آن ] حس زیبایی شناسانه[ ، حسی است که لذات زیبایی شناسانه را منتقل می کند یا حسی که موضوع خود را یک اثر هنری قرار می دهد. (دلایل این اخراج ] اخراج حس چشایی از حوزة زیبایی شناسی[ ، که خود با مسائل مربوط به جنسیت در هم آمیخته‌ اند، در فصل 4 بررسی خواهند شد.)

هر چند، زبان ذوق [18] خود اصلی ترین تشبیه را برای فهم دریافت و درک زیبایی شناسانه، فراهم می کند. برخی خصوصیات حس ذائقه ] چشایی[ آن را مستعد چنین استفاده‌ای می کنند. ایدة وجود یک حیطة مشخص و مخصوص به تجربة زیبایی شناسانه با علم وجود برخوردهایی بدون واسطة‌و مجزا که بصیرت و لذت را پیش می آورند، شکل گرفت. حس ذائقه[19] نیز همچنین مستلزم تجربة فردی و بی‌واسطه می باشد؛ حتی بیشتر از این، ذوق ] چشایی[ به ندرت بدون لذت – الم[20] تشکیل دهندة‌ آن احساس، ظاهر می شود. بعلاوه ، همچون درک شعر یا موسیقی یا دیگر انواع هنرها، شخص می تواند ذوق کام[21] را پرورش دهد تا اینکه ترجیحات غذایی وی پالوده‌تر و سطح بالاتر شوند تا از او در هم تندیگی و پیچیدگی طعم‌ها لذت ببرد. این ها از جمله خصوصیات حس چشایی هستند که آن را مناسب استفاده در زمینه‌های زیبایی شناسی می‌کند.

ذوق همچنین به نحو انکارناپذیری «سابژکتیو»[22]می‌باشد، چنان ] سابژکتیو[ که حتی تبدیل به موضوع این مثل قدیمی شده است که می‌گویند، «ذوق قابل محاسبه نیست»[23] این مثل نشانگر گرایشی است برای تلفیق یک تجربة‌ سابژکتیو با تجربه‌ای که در عین حال به اشخاص مختلف ] دیگر[ نیز مربوط می‌باشد، این تجربه، تجربه‌ای است که دارای معیارهای مشترک تناسب و صحت نمی‌باشد. مشکل کذایی در مورد ذوق که ] ذهن[ نویسندگان قرن هجدهمی را به خود مشغول کرده بود این بود که چگونه سابژکتیو بودن ذوق را تصدیق و در همان حال مبنایی را برای معیارهای ] شخصی بودن[ ذوق حین بحث از هنر، حفظ کنند.

چرا که صرف نظر از اینکه لذت تا چه حد به نحوی اساسی در ادراک و حکم زیبایی شناسانه دخیل است، باز هم بعضی از هنرها[24] از بعضی هنرهای دیگر بهتر هستند، و در نتیجه بعضی از ذوق‌ها ] هم[ از بعضی ذوق‌های دیگر بهتر هستند. چگونه چنین چیزی ممکن است؟

ذوق و زیبایی

زیبایی تنها کیفیت مورد بحث در این نظریه‌ها نیست، چرا که زبان نقادانه معمولاً با صراحت بیشتری اشاره دارد به هماهنگی [25] ، توازن [26] ، لطافت طبع [27] ، و حتی توصیفات دقیق تری از تک تک آثار هنری . ولیکن زیبایی، جامع‌ترین واژة مصوبات زیبایی شناسی است، واژه‌ای که در عین حال پیچیدگی مورد بحث در مورد جنیست را نیز آشکار می کند، بنابراین ] واژة زیبایی[ محور این بحث خواهد بود.

تحلیل زیبایی، رابطة‌ تنگاتنگی با حدسیات موجود در مورد وسیلة تسهیل تشخیص یا احساس زیبایی دارد، یعنی با ذوق . بعضی اوقات متفکران در مورد کیفیات متعارف در اشیاء زیبا اندیشیده‌اند، ولی بدون متوسل شدن به یک کیفیت ابژکتیو که به طور مسلم به عنوان زیبایی قابل شناسایی باشد، بسیاری از فیلسوفان تمایل به استفاده از طبیعت متعارف انسان[28] برای تعیین معیاری برای ذوق داشته‌اند.

یکی از مشهورترین نویسندگانی که به تحلیل طبیعت انسان پرداخت تا به فهمی از ترجیحات ذوقی و مبانی آن‌ها برسد، دیویدهیوم[29] ، ] فیلسوف[ تجربه‌گرا [30] بود. هیوم در مقالة‌ خود به نام «در باب معیاری برای ذوق»[31] (1757) در رهیافت خود برای مشخص کردن یک معیار ، محتاط عمل می‌کند، چرا که برخلاف بسیاری از معاصرینش ، او تمایلی به نام‌گذاری خصوصیات موجود در اشیاء که باعث لذت ذوق می‌شدند نداشت.

اینکه چنین خصوصیاتی وجود دارند آشکار به نظر می رسد؛ ولیکن هیوم از یکی انگاشتن آنها خودداری کرد،‌ برخلاف ادموند بورک[32] ، فرانسیس ‌ هاچسون [33] ، یا ویلیام هوگارث[34]. هاچسون مدعی بود که زیبایی از درک یک کیفیت ترکیبی حاصل می‌شود، کیفیتی که آن را «یکسانی در عین گوناگونی» می نامید؛ هوگارث که یک نقاش و حکاک و در عین حال یک نظریه پرداز هم بود، «خط جذاب» را هدف قرار داد، یک خمیدگی نرم و به شکل S که دارای تقسیم‌بندی های ریاضی وار مشخصی بود. ]6[ هوگارث مدعی بود که، هر نمونه‌ای از زیبایی‌، چه در طبیعت، چه در اشخاص ، یا در آثار هنری، تا حدی نمایشگر خطوط خمیده می باشد.

همان طور که هیوم بدن شک تشخیص داده بود، چنین قراین ابژکتیوی در مورد احساسی که ما امروزه آن را لذت زیبایی شناسانه می‌نامیم (واژة «زیبایی شناسانه» تا قبل از اوایل قرن نوزدهم در زبان انگلیسی استفاده نمی شد) تنها طبقة خاصی از صور لذت بخش را توصیف می‌کنند و در نتیجه کاربرد محدودی در حل مسألة ذوق دارند. آن‌ها در بحث از تمامی زیبایی‌های تصویری کافی نیستند، چه برسد به خوشی های حاصل از موسیقی یا شعر. در نتیجه هیوم تمرکز خود را متوجه تمایلات متعارفی کرد که معتقد بود در طبیعت انسان جای دارند تا بتواند گرایش انسان‌های تحصیل کرده و دانش آموخته نسبت به قبول موضوعات مربوط به ذوق در طول زمان را توضیح دهد. او به طور مفصل کیفیاتی را در ساختمان و وضع طبیعی انسان توضیح داد که کسب دانش و پیشرفت احکام فکورانه را در مورد موضوعات مورد سنجش، از جمله آنچه که او را ذوق «لطیف»[35] (یا حساس)[36] می‌نامید، ممکن می‌ساختند.

نظریة هیوم، یکی از نظریات مطرح شده در این دوره است، دوره‌ای که حضور جنسیت در آن بیشتر امری فرعی و بی‌رمق بوده است]7[. ما چنین امری را عمدتاً با توجه به اظهاراتی ضمنی در می‌یابیم که اشاره می کنند که از نظر وی الگوی ] سوژة[ حکم کننده، مذکر می باشد، نشانه‌ای مبنی بر اینکه او بعضی از تعاریف مربوط به جنسیت را که اکنون در مفاهیم مربوط به طبیعت انسان وجود دارند، داخل اندیشة خود کرده بوده است. به زودی خواهیم دید که نحوة عملکرد ذوق با توجه به جنسیت چگونه است، ولی در ابتدا بگذارید مقداری شواهد صریح‌تر ]روشن‌تر[ در مورد ظرفیت جنسی[37] ارزش‌های زیبایی شناسانه را به ملاحظات خود اضافه کنیم.

نظریه‌هایی وجود دارند که در آن‌ها نه تنها با حضور جنسیت مواجهیم، بلکه به استفادة آشکار از سکس در تحلیل زیبایی نیز برمی‌خوریم، یکی از این نظریه‌ها که در همان سال مقالة هیوم ظاهر شد، نظریة‌ بورک بود تحت عنوان یک تحقیق فلسفی در باب

منشاء ایده‌های ما در مورد امر والا و امر زیبا (1757)

بورک تأثیر گذارترین نویسندةه در رشتة تازه شروع به رشد کرده زیبایی شناسی نبود، او فقط به مثابة یک برگ بو[38] بود که باید می رفت ( همانطور که خیلی ها رفتند) تا کانت[39] بیاید. ولی چیزهایی وجود دارند که باید گفته شوند تا فلسفة مدرن را همواره با واژه‌های کانت مورد بحث قرار نداده باشیم، و بورک امتیاز دیگری نیز دارد: مبانی مربوط به جنسیت در مورد زیبایی در نظریة‌وی چندان پنهان نیستند. در واقع او ماشة اسلحة‌ مسبب زیبایی را به طرف منشاء شهوانی [40] آن می‌گرداند. ] علت اصلی وجود زیبایی را یک منشاء شهوانی و اروتیک می داند.[


جزوه آز معماری

جزوه آز معماری
دسته بندی جزوه های درسی
فرمت فایل pdf
حجم فایل 927 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 47
جزوه آز معماری

فروشنده فایل

کد کاربری 8070

جزوه آز معماری


بررسی سفالگری و نقوش روی سفال

موقعیت جغرافیایی ایران بگونه ای است که همواره مورد سکونت انسانها از هزاران سال پیش از تاریخ قرار گرفته است نجد ایران مثلثی است بین دو فرورفتگی خلیج فارس در جنوب و دریای خزر در شمال کوههای مغرب یا سلسله زاگراس از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد یافته است و سلسله جبال البرز در قسمت شمالی مثلث مذکور قرار گرفته است
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 275 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 89
بررسی سفالگری و نقوش روی سفال

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

موقعیت جغرافیایی ایران بگونه ای است که همواره مورد سکونت انسانها از هزاران سال پیش از تاریخ قرار گرفته است. نجد ایران مثلثی است بین دو فرورفتگی خلیج فارس در جنوب و دریای خزر در شمال. کوههای مغرب یا سلسله زاگراس از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد یافته است و سلسله جبال البرز در قسمت شمالی مثلث مذکور قرار گرفته است.

به شهادت تاریخ و گواهی باستانشناسانی که از سالها قبل از این، در مناطق مختلف و بر روی آثار بجای مانده از ایران باستان کند و کاو می کردند نجدایران از جمله اولیه نواحی سکونت بشر اولیه بوده است. در قسمت داخلی نجد ایران از جمله مناطقی که مورد سکونت قرار گرفته است دشت پهناور خوزستان یا سوزیانای[1] قدیم است این دشت که در قسمت جنوب غربی قرار گرفته است همان امتداد دشت بین النهرین است.

تحقیقات باستانشناسی نشان داده است که انسان عهد حجر که تازه از کوه فرود آمده و در دشت سکونت گزیده بود بر روی مسیر کمانی شکل اطراف کویر نمک واقع در مرکز ایران ساکن شد. (هزاره پنجم ق.م) از جمله قرارگاههای انسانی بر روی این مسیر سیلک کاشان، قم، ساوه، ری و دامغان است.

بشر اولیه تا زمانی که یکجا نشینی را آغاز نکرد نتوانست به طور مطلوب از صنایع مختلف از جمله سفالگری، کشاورزی، دامداری و غیره بهره لازم را ببرد. اگرچه باستانشناسان، قدیمی ترین ظروف گلی حرارت دیده را به هشت هزار ق.م نسبت می‌دهند و نمونه آن در غار کمربند در نزدیکی بهشهر بدست آمده لیکن سفالهای این دوره ضخیم، کم پخت، شکننده، خشن، قهوه ای رنگ و بدون نقش است و در آن مقدار زیادی علف به عنوان شاموت[2] بکار رفته است و این نشاندهنده آن است که سفال در این سالها در مرحله ابتدایی پیشرفت خود بوده است و احتمالاً مدت زمان زیادی از استفاده پوسته کاسه ای گیاهان و قطعات سنگی با سطح مقعر به عنوان ظرف نگذشته بوده است.

در مرحله بعد با گذشت زمان و تشکیل دهکده ها و پیشرفت صنایع مختلف بخصوص سفالگری، ظروف سفالی ظریفتر، با ضخامت کمتر و با درجه حرارت بالاتر پخته شدند و کم کم نقوش مختلف با تکامل تدریجی خود بر روی ظروف بکار گرفته شد که این تکامل تدریجی را با بررسی لایه های مختلف تپه های سیلک کاشان، شوش و سایر نقاط می توان مشاهده کرد.

همزمان با شکل گیری نقوش تزئینی بر روی سفال، با هنر نقش برجسته در این دوره‌ها روبرو هستیم. هنر نقش برجسته از هنرهایی است که ایرانیان باستان از هزاران سال پیش از تاریخ به آن توجه داشتند لیکن این هنر در اندازه های بزرگ آن بیشتر بر روی سنگ و با حجاری اجرا می شد و فقط اندازه های کوچک آن بود که به کمک فلز و گاهی گل انجام می شد. نقوش این نقش برجسته ها در بیشتر مواقع واقعی و در مواردی در دوره هایی خاص نقوش تجریدی بکار می رفت.

امروزه نقش برجسته ها بیشتر حالت تزئینی یافته اند و در اندازه های مختلف بیشتر با گل برای تزئینات داخلی و خارجی بکار می روند. آنچه باعث کاهش ارزش این آثار به عنوان هنر می شود طرحهایی است که هنرمندان اجرا می نمایند. بیشتر طرحهایی که امروزه نه فقط در نقش برجسته بلکه در هنرهای دیگر نیز اجرا می شود چیزی جز تقلید زود هنگام از هنر غرب نیست که هیچ گونه سنخیتی با فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد. تمدنی که در آن با وجود همه پستیها و بلندیها، هنر روال طبیعی تکامل خود را طی کرد و در این راه هیچگاه از چهارچوب روح ایرانی خارج نشد.

در طراحی پروژه عملی ارائه شده سعی شده است نیم نگاهی به هنر اصیل ایرانی، سفالگری و هنر اصیل ایرانی، نقوش روی سفال، صورت گیرد.

در طراحی این نقوش، از نقاشی های اجرا شده بر روی سفال پیش از تاریخ بخصوص در سه منطقه سیلک کاشان، شوش و تل باکون الهام گرفته شده است.

در این رساله نیز هر چند سعی شد تا نقوش بیشتر از حیث معنی و مفهوم مورد بررسی قرار گیرند ولی بدلیل کمبود منابع این منظور به طور کامل برآورده نشد.

فصل اول

1- اهمیت هنرهای ایران (تزئینات و آرایه ها)

هنر از جمله اموری است که در هزاره های پیش از تاریخ هم همراه همیشگی بشر بوده است و همگام با پیشرفت فرهنگ و تمدن بشر به رشد و توسعه خود ادامه داده است و امروزه که بسیاری از علائم و نشانه های فرهنگ و تمدن های قدیم از بین رفته است آثار هنری که از آن زمان باقی مانده است تا حدود زیادی به دانسته های ما در مورد این تمدنها و فرهنگ انسانهای پیش از تاریخ می افزاید البته در این میان ایران از جمله مناطق محدودی است که مورد سکونت بشر اولیه قرار گرفته و هنر در این سرزمین مورد توجه خاص بوده و با ویژگیهای مخصوص این سرزمین تکامل یافته است.

دکتر آرتور اپهام پوپ در مورد اهمیت و ویژگیهای هنر ایران چنین می نویسد: «در سراسر تاریخ دراز و پر حادثه ایران که پر از انقلابها و پیروزیها و شکستها و کام و ناکامیهاست و همیشه در پی هرافول و نزولی صعود و ترقی پرثمری داشته هنر بزرگترین مایه و صفت خاص آن و هدیه دائم ملت ایران بتاریخ جهان بوده است.

هنر ایران در درجه اول به زندگی پیوند نزدیک دارد و تار و پود آن از تجربیات بشری بافته شده است. آنچه را که خوار مایه و بازاری است می آراید و زیور می‌بخشد. در همه دوران ایران باستان هنر ایران نیروهای آسمانی را می جوید و می‌کوشد با وسایلی که دارد با این نیرو ارتباط بیابد، از او یاری بخواهد، قهر و خشم او را فرو بنشاند و او را مدح و ستایش کند. از قدیمترین زمان اگرچه هنر امری عادی و معمول بود ایرانیان برای زیبایی مقامی بلند قائل بودند. در طی قرنها همیشه ذوق و فهمی عام و استادانه مایه ترقی هنر بود. حمایت شاهان که نسبت به هنر دلبسته و کریم بودند پیوسته وجود داشت و زیبایی همیشه و در هر امری به مقام عالی می رسید.

هنر با زندگی پیوسته بود و انواع هنرها نیز با یکدیگر پیوند داشتند شیوه تجزیه و تقسیمی که امروز معمول است شاید در نظر هنرمند ایرانی عجیب می نمود. هر هنری از هنر دیگر مشتق می شد. اغلب موضوع نقاشی و شاعری یکی بود و شاعر و نقاش هر یک نکاتی از الهامات ذهن خود را بدیگری القا می کردند. هر دو در اجرای امر واحدی می کوشیدند و اینقدر کم در بند شهرت و نام خود بودند که ایثار نفس و فروتنی ایشان برای ما موجب تعجب است»[3].

هنرمند ایرانی در راه ایجاد اثر هنری خود پیوسته به هدف و آرمانی و الهامی اندیشید و با این اندیشه احساسات درونی خود را به دنیای مادی منتقل می کرد و به خاطر وجود همین تفکر و جنبه فراطبیعی هنر هیچگاه در پی بجا گذاشتن نام و نشانی از خود بر نیامد.

«هنر ایرانی بر تزئین مبتنی است. از همان آغاز هنرمندان خواسته اند نقشهایی را که کنایه و نشانه ای از اشکال و امور خارجی است بنگارند و این شیوه در نظر بعضی از فیلسوفان عمل اصلی و خاص ذهن بشری است. در این شیوه امور خارجی با نقشهایی تصویر می شود که آنها را تعبیر و تنظیم می کند. این گونه نقشها نه همان اشیاء را به صورت انتزاعی نشان می دهد بلکه جنبه عاطفی آنها را نیز جلوه گر می سازد و چون این نقوش بر عادات و عقاید دینی مبتنی باشد و رابطه میان هر علامت با آداب مذهبی ادراک شود ممکن است عمیق ترین تاثیر را بوجود بیاورد.

ابهت و جنبه روحانی هنر باستانی ایرانی بسبب آنست که کمال آن در تزئین مطلق است. تزئین که منبع اصلی و هدف هنر ایرانی است تنها مایه لذت چشم یا تفریح ذهن نیست بلکه مفهومی بسیار عمیق تر دارد.

نخستین ادراک مبهم ولی اساسی که بشر از جهان داشت با نقوش و اشکال تزئینی صورت خارجی یافت و بوسیله همین نقوش انسان با سرنوشت دشوار و پرخطر خویش ارتباط بیشتری پیدا کرد. هر نقش و شکلی وسیله ای برای پرستش و مایه ای برای راز و نیاز و آرامش و نیروی باطنی گردید. بسبب مجموع این امور هنر تزئینی ایران که از تجربیات ضروری ناشی شده بود به بالاترین درجه کمال رسید و چون پیوسته بتاثیر این عوامل ظریفتر شده و توسعه فراوان یافته است اکنون می تواند مستقیماً با دل آدمی سخن بگوید.»[4]

چنانچه امروزه با مشاهده نقوش تزئینی بر روی اشیاء بجا مانده از آن دوران دریافته می شود که نقوش طراحی شده توسط هنرمند آن زمان اگرچه دارای اشاراتی به زندگی و عالم واقعی است لیکن بیشترین توجه آن به سمت عالم غیر واقعی و روحانی است.

«این نقشهای رمزی برای آنکه در ذهن انسان تاثیر کند و روح را به هیجان بیاورد لازم بود که با وجوه اصلی ادراک بشری متناسب گردد. نقاشان می بایست زبانی برای بیان عواطف کشف کنند، نه تنها به منظور آنکه نقشهای شناختنی حاکی از اشیاء و وابسته به زندگی بوجود آورند، بلکه به آن قصد که اندیشه خود را با نقوشی بیان کنند که هر یک بخودی خود دارای تاثیر خاصی باشد. البته این روش با علم و اراده هنرمند پیش نمی رفت اما هنرمندان کهن که نخستین نگارگران ظروف سفالی بودند علائم و اشکال خاصی ابداع کردند که در نهایت وضوح و شدت تاثیر بود و این نقوش قراردادی برای ذهن خیال پرور ایرانیان راه توسعه و ترقی را گشود. نقاشان این اه را در طی هزاران سال پیمودند. نقاشان ایران در عین آنکه به رسوم کهن پایبند بودند و آن را با متانت و وفاداری حفظ می کردند در تکمیل آن رسوم و ابداع دقایق جدید کوشیدند. اگر این هنر بر اثر حوادثی که نیروی ملی ایران را ناتوان می کرد گاهی رو به ضعف نهاد قالبهای آن روح کهن را حفظ کرد و زمینه را برای تجدد و تجدید رونق آماده نگهداشت.»[5]

این به نحوی بود که با وجود فواصل زیاد از نظر مکانی و زمانی بین تمدنهای مختلف که گاهی به صدها کیلومتر و هزاران سال می رسید و نیز دگرگونیهای اساسی در تمدنها، روح حاکم بر هنر ایرانی هیچگاه به طور کامل از بین نرفت و با نابود شدن یک تمدن هنر ایرانی در منطقه‌ای دیگر از این سرزمین با همان روح حاکم به تکامل خود ادامه داد.

«این امر که در ایران نقاشی تابع شعر و اندیشه های دینی و فلسفی است نباید اتفاقی تلقی شود، ایرانیان چنانکه ادبیات هزار ساله ایشان نشان می دهد شاعرترین ملتها هستند. برای این نوع نقاشی که معمول هنرمندان ایران است در زبانهای اروپائی اصطلاحی که کاملاً متناسب با آن باشد وجود ندارد، کلمات تزئین و آرایش هر دو مفهوم پست تری دارند و حاکی از اموری است که فرع و تابع حقیقت و اعتبار ملی است.

شاید بسیار اشتباه نکرده باشیم اگر هنر ایران را هنر نقش مطلق بخوانیم یعنی هنری که باید ما نند موسیقی و معماری تلقی شود. راستی هم غالباً مهمترین نمونه های هنر تزئینی به موسیقی مرئی تبدیل شده است، زیرا که این هنر از زیبایی و کمال اجزاء، و حسن ترکیب آنها به صورتی با معنی و موثر و در هیاتی که دارای قدرت تاثیر باشد حاصل می شود و هرگز اشیاء را با صفات اصلی که معرف جنبه خارجی یا جاندار آنهاست نمایش نمی دهد


جزوه کنترل اتوماتیک

جزوه کنترل اتوماتیک
دسته بندی جزوه های درسی
فرمت فایل pdf
حجم فایل 6671 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 94
جزوه کنترل اتوماتیک

فروشنده فایل

کد کاربری 8070

جزوه کنترل اتوماتیک


بررسی عناصر تصویری پوستر

پوستر ، صفحه ای چاپ شده یا دست نوشته است که برای هدفی مشخص طراحی شده و روی دیوار یا جاهای مخصوصی که در محل عبور و مرور مردم برای آن تهیه شده نصب می شود پوستر ، صفحه ای است حاوی تصاویر و تقوش و کلمات که برای آگاهی دادن یا پیام رسانی و یا تبلیغ ایده یا کلا مورد استفاده قرار می گیرد پوستر وسیله ایست برای ارتباط بین پیام دهنده و پیام گیرنده اهمیت
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 24 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 27
بررسی عناصر تصویری پوستر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

پوستر :

پوستر ، صفحه ای چاپ شده یا دست نوشته است که برای هدفی مشخص طراحی شده و روی دیوار : یا جاهای مخصوصی که در محل عبور و مرور مردم برای آن تهیه شده نصب می شود . پوستر ، صفحه ای است حاوی تصاویر و تقوش و کلمات که برای آگاهی دادن یا پیام رسانی و یا تبلیغ ایده یا کلا مورد استفاده قرار می گیرد . پوستر وسیله ایست برای ارتباط بین پیام دهنده و پیام گیرنده . اهمیت این وسیله بیشتر از این جهت است که در کوتاهترین زمان در عین اختصار کلام ، بهترین پیام و تأثیر را روی تعداد زیادی بیننده بر جای می گذراد . برای رسیدن به هدفی که پوستر به آن منظور طراحی می شود ، طراح باید چهار چوب امکانات این وسیله را بشناسد . قطع پوستر ، انتخاب رنگ ، عناصر تصویری یا شیوه طراحی و عکاتسی برای موضوع مشخص پوتر ، انتخاب خط ، نوع کاغذ و چاپ و بعداً محل نصب پوستر ، مواردی است که طراح پوستر باید مد نظر داشته باشد تا بتواند به بهترین وجه پیام مورد نظر خود را انتقال دهد .

قطع پوستر :

مهمترین چیزی که در برخورد اول نظر تماشاچی را جلب می کند ، اندازه یا قطع پوستر است . طراح بادی در رابطه با موضوع و محل نصب پوستر ، قطع مورد نظرش را انتخاب کند . زیرا اندازه پوستر در دیده شده اهمیت ویژه ای دارد . پوستر معمولاً در جاهایی نصب می شود که ابعاد بزرگی دارند مثل دیوارها ، تابلوها و پانهای بزرگ مخصوص نصب پوستر و غیره ، برای همین اندازه آن باید طوری باشد که در میان بقیة‌عوامل محیطی و عناصر تصویری و پوستر های دیگر : کاملاً دیده شود . پوسترها دارای اندازه های مختلفی می توانند باشند که عمومی ترین آنها قطع 70 *100 و 70 * 50 است اما اغلب از فطع های 70 * 90 ، 60 * 90 ، 70 * 45 ، 60 * 45 و گاهی 35 * 50 سانتی متر هم استفاده می شود . اندازه های دیگر و حتی کوچکتر برای بعضی پیام ها مثل هشدارها یا اخطا و مبارزه با سیگار و غیره نیز استفاده می شود . پوستر هایی به قطع یک در دو متر در پانلهایی که در پیاده روها نصب شده یا 2 * 2 روی دیوارها و نیز تابلوهایی در قطع بسیار بزرگ در کنار اتوبانها و میزان های بزرگ ، اندازه های دیگر برای پوستر هستند . هم چنین اندازه های متفاوت پوستر نصب در داخل یا بدنة‌ اتوبوس طراح باید در یکی از قطع ها و اندازه های مناسب کاغذ ، پوستر را طراحی کند زیرا نکته مهم در این است که اندازه های استاندارد سبب می شوند که کاغذ به طور کامل مصرف شود و میزان « دور ریز » آن به حداقل برسد . در غیر این صورت مقدار اضافه بر اندازه پوستر بی مصرف مانده و از این جهت مقداری از سرمایه سفارش دهنده به هدر خواهد رفت . استفاده از اندازه های استاندارد از نظر زمانی به هنگام گرا در ساختن و چاپ کردن ، مقرون به صرفه است و هم در مصرف فیلم و زنیک و راحتی کار در چاپ موثر است . امتیاط اندازه های غیر متعارف صرفاً در اینست که سبب جلب توجه زودتر تماشاچیان می شود اما این امتیاز با توجه به خیلی از عوامل دیگر اندازه های استاندارد وجه برجسته ای نیست .

رنگ پوستر:

بعد از اندازه یا همزمان با آن رنگ پوستر ، مهمترین عامل جلب نظر تماشاچی در برخورد اول است امروزه برای همة افراد غیرممکن است که جهان را بدون رنگ تصویر نمایند، چرا که پدیده است که در همه جا حضور دارد . تمام ارتباطات به کمک رنگها انجام میگیرد و تمام دریافت های عینی بوسیله رنگها حاصل می شود . رنگ زندگی است. رنگها قدیمی ترین و بدوی ترین ایده ها هستند. رنگ مهمترین عنصر بصری از نظر بار احساسی و عاطفی است، بنابراین دارای نیروی ویژه ای در انتقال اخبار بصری است. رنگ نه فقط دارای معانی عام است بلکه دارای معانی رمزی نیز است. به رغم تمام اهمیتی که برای رنگ قایل شمرده اند، نحوة انتخاب آن به ندرت همراه با تجزیه وتحلیل درست و حساب شده انجام می گیرد. به هر حال خواه درباره آن درست فکر شمرده باشد و خواه نه ، وقتی که رنگ انتخاب میشود معانی بسیار زیادی همراه آن منتقل می گردد. عوامل محیطی محل نصب پوستر را هنگام انتخاب رنگ ضمن در نظر داشتن پیام رنگ ، باید مورد توجه قرار داد. مثلاً پوستری با زمینه سبز در شهر شمال ایران ، توجه را دیرتر به خود جلب می کند تا همان پوستر با رنگ زمینه نارنجی یا قرمز . پوستر با زمینة سفید در میان پوسترهای شلوغ دیگر در روی دیوار تماشاچی بیشتری دارد. رنگ در واقع حاوی اخبار و اطلاعات زیادی نیز هست و از این جهت برای طراحان پوستر واجد اهمیت است. همه ما به تأثیر و معنای خاصی که از رنگ سبزه زار ، گلها ، آسمان ، زمین ، دریا و غیره حاصل می شود واقفیم. معانی دیگر نیز از رنگها تداعی می گردد که حالت سمبلیک دارد. مثلاً قرمز دارای معناهایی است نظیر : خطر، فوریت یک امر، انقلاب ، مبارزه (جنگ ، شهادت) ، عصبانیت ، عشق ،‌گرما ، زندگی و شاید صدها معنای دیگر. رنگهای پرزرق و برق ما را آشفته و رنگهای ملایم برایمان خوشایند است همانقدر که رنگهای تند ما را به جنبش و حرکت تحریک می کند، رنگهای ملایم به ما آرامش می دهد. پس همراه رنگ انتخاب شده برای پوستر چه بخواهیم وچه نخواهیم پیام ها و معانی زیادی منتقل می گردد . انتخاب رنگ پوستر و تعداد رنگها بستگی به خلاقیت طراح و نوع پیام از یک طرف و هزینه چاپ آن از طرف دیگر ، ارتباط دارد. مثلاً ممکن است که بودجه سفارش دهنده محدود باشد و یا کیفیت فنی کارگراورساز و چاپچی و جنس مرکب و کاغذ مناسب نباشد در نتیجه طراح مجبور است وسعت میزان عمل خود را تابع شرایط موجود کند و سعی نماید از امکاناتی که در دسترس دارد حداکثر نتیجه مثبت را بگیرد و پوستری را با رنگها و محدودیتهای فنی طوری طراحی کند تا به کیفیت طرح و اثرش لطمه نخودر و بتواند دیدگاههای خردمندانه خود را در پوستر با هر شرایطی مطرح کند. تسلط فنی طراح پشتوانه اساسی در کار اوست.

عناصر تصویری پوستر

پوستر یک وسیله ارتباط بصری است ، پس در درجه اول برای دیدن طراحی میشود نه برای خواندن پس برای جلب تماشاچی و رساندن پیام موردنظر پوستر باید از عوامل و عناصر تصویری گیرا و جلب کننده ، بهره گرفت . برای اینکه به این هدف رسید، باید از ایده های جدید و ضمناً زیبا و گیرا همراه تمام فوت وفن و ترفندهای آکادمیکی و تکنیکی استفاده نمود. تصویر ونوشته دو عنصر اصلی پوستر هستند وشخصیت وجودی آن را مطرح می کنند. عنصر نقش اول و اساسی را دارد و زبان اصلی پوستر است.بطور کلی پوستر باتصویر ساخته و شناخته می شود. موفقیت پوستر بستگی به چگونگی وطرز بیان تصویری آن دارد و طرز بیان تصویری پوستر به توانایی هنرمندان بستگی دارد. نقش سایر همکاران طراح گرافیست چون مدیر هنری ،‌عکاس ،‌نقاش ، اجراکار ، نویسنده شعار، خوشنویس ،‌گراورساز و چاپچی فقط در حد ساترکردن خلاقیت طراح است . نقش نوشته در پوستر در نهایت ، دقیق تر کردن هدف تصویر و پیام آن است و طراح به نوشته به عنوان یکی از عناصر تصویری کمپوزیسیون اثر خود نگاه می کند و جای آنرا طوری تعیین می کند که به طور دایم نوشته به تصویر و تصویر اشاره به نوشته نماید. شیوه خوشنویسی نوشته (انتخاب شیوه قلم حروف ) بوسیله طراح تعیین می گردد و باید هماهنگ با فضای تصویر باشد. طراح این امر مهم را باید با تجربه انجام دهد تا ضمن آنکه استقلال و ظرایف خوشنویسی نوشته حفظ می شود، خود یکی از عناصر هماهنگ کمپوزیسیون کلی پوستر گردد. ترکیب دو عنصر نوشته و تصویر باید طوری باشد که تصویر حرف بزند و نوشته تصویری باشد و ایجاد چنین موقعیتی ، بستگی کامل به کارآیی فنی و تجربی و خلاقیت طراح دارد. هر طرحی باید آگاهیهای آکادمیک از قبیل : پایه و اصول طراحی ، ترکیب بندی و کمپوزیسیون ، روابط فرمها و رنگها و روانشناختی آنها را دارا باشد و به نتایج جستجوها و تجربیات هنرمندان دیگر آشنا باشد . بیشترین اهمیت را در کار طراحی پوستر ،‌شناخت و تسلط بر فرهنگ اجتماع و محیط زندگی ، جامعه ای که پوستر برای آنها طارحی می شود . دارا می باشد.

وقتی طراحی با فرهنگ و روحیه جامعه آشنایی عمیق داشته باشد به آسانی می تواند آشناترین بیان را برای رساندن پیام و ایجاد ارتباط با مخاطب پوستر پیدا کند و به خوبی وظیفه اش را ادا کند.

انواع پوستر از نظر موضوعی:

پوسترهای فرهنگی ، پوسترهای تجارتی و پوسترهای اجتماعی طراحی باید به شناخت کافی موضوع مطرح در پوستر سفارش داده شده ، آن را بپروراند و با تصاویری مناسب و هماهنگ برای چاپ آماده سازد. یعنی پس از پیدا کردن ایدة مناسب آنرا با تکنیک وشیوة هماهنگ با لحن و محتوی موضوع طراحی کند. استفاده درست از تکنیک های مختلف و انتخاب رنگ مناسب برای هر موضوع ، کاربرد پوستر را چندبرابر می کند و برعکس آن می تواند حتی نتایج معکوس مورد نظر را بدهد.

پوسترهای فرهنگی:

پوسترهای فرهنگی را برای معرفی نمایشگاههای هنری و فرهنگی ،‌موزه ها ، تجلیل و یادبود ، مطالب مذهبی ،‌مسابقات ورزشی ، فروش فیلم ، تئاتر ،‌آثار هنری ،‌مکتب ونشریات ، بازدید از ابنیة تاریخی ، جلب مدرم به کلاسهای آموزشی ، خرید پوسترهای مستقل تربیتی و هنری و غیره طراحی می کنند. بنابراین پوستر فرهنگی ،‌پوستری برای مصرف ایام فراغت مردم است. طراح در طراحی اینگونه پوسترها امکان و میدان بیشتری برای نمایش فانتزی های خود دارد. زیرا محتوای موضوع را طراح اجازه می دهد تا تعبیرات زیبای هنرمندان خود را از موضوع مطرح کند و با ذهن و تصویر تماشاچی رابطه معنوی تر برقرار نماید و تماشاچی نیز به دلیل فراغت و علاقه معنوی وقت زیادتری را برای دیدن آنها مصرف می کند. لذا پوستر می تواند مملو از ریزه کاریها و نکته گوئی های تصویری باشد. رنگهای دقیق تر و ترکیبی در آن بکار گرفته شود تا جنبه های روانی موضوع با حساسیت کامل تری نشان داده شود. طراحی می تواند پوسترهای فرهنگی راحتی به مانند یک تابلوی نقاشی و یا ایلوستراسیون یک موضوع ، کاملاً آزاد و بدون قیدهای معمولی طراحی نماید. پوسترهای فرهنگی را می توان از جهت محتوی و داشتن اهداف مالی به دو دسته تقسیم کرد. پوسترهایی که مسئله فروش و جلب خریدار در آنها از اهمیت خاصی برخوردار است، مانند پوستر فیلم ،‌تئاتر ، مسابقات ورزشی ، کتب و نشریات و غیره که طرز کار آنها بهرحال باید مقیدتر از دسته دیگری باشد که چشمداشت عمده ای به منافع مادی از مصرف کننده موضوع ندارد[1]. مانند پوسترهای یادبود و تحلیل مطالب مذهبی . این نمونه پوسترها ارزش هنری و ماندگاری بیشتری دارند و بعد از زمان مصرف مورد نظر ، در محل کار یاخانه نصب می شوند یا حتی در موزه ها نگهداری می شوند.


پاورپوینت شهرسازی ارزش گرا و جایگاه سیما و منظر شهری

پاورپوینت شهرسازی ارزش‌گرا و جایگاه سیما و منظر شهری
دسته بندی معماری
فرمت فایل ppt
حجم فایل 2337 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 69
پاورپوینت شهرسازی ارزش گرا و جایگاه سیما و منظر شهری

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت شهرسازی ارزش‌گرا و جایگاه سیما و منظر شهری

فایل پاورپوینت شهرسازی ارزش‌گرا و جایگاه سیما و منظر شهری،در حجم 73 اسلاید

بخشی از متن:
برنامه ریزی؛ تعریف
برنامه‌ریزی فرآیند تفکری است که هدف آن (به طور عمده) بهبود رفاه جامعه است.

ویژگی‌های یک حرکت برنامه‌ریزی :

هدف‌مند
قانون‌مند
نظام‌مند
نهادمند
توان‌مند
ارزشمند

فهرست مطالب:
برنامه‌ریزی؛ ویژگی ها
هدف‌مند
قانون‌مند
نظام‌مند
نهادمند
توان‌مند
ارزشمند
آرمانشهر
کمال‌گرایی
خوب اندیشیدن
خوب ساختن
خوب زیستن
خوب پرستیدن
شهرسازی ارزشگرا، ضرورت و هدف
مدل انعکاس و تبادل ارزش‌ها
ارزش‌های گوناگون نهفته یا جاری (پنهان یا آشکار) در جامعه
تعدیل (سنت‌سازی) یا بهبود وضع موجود
حقیقت

طریقت

شریعت
اصول مکتب شهرسازی اصفهان
اصل سلسله مراتب
اصل کثرت
اصل وحدت
اصل تمرکز
اصل عدم تمرکز
اصل تجمع
اصل تباین
اصل اتصال
اصل توازن
اصل تناسب
اصل تداوم
اصل قلمرو
اصل سادگی
اصل پیچیدگی
اصل ترکیب
اصل استقرار
اصل ایجاز
5 نظم

نظم آب
نظم باد
نظم خاک
نظم گیاه
نظم مقدس
برنامه‌ریزی شهری به دنبال اهداف زیر است:
شهر روان
شهر سـالم
شهر شاداب
شهر سبز
شهـر زیبـا
شهـر مقـاوم
شهر با هویت
شهر دانایی

این فایل با فرمت پاورپوینت در 73 اسلاید تهیه شده است.


بررسی عوامل موثر در انتخاب رنگ

رنگها بوسیلة امواجی ایجاد می‌شوند که اختلاف طول امواج و تعداد نوسانها باعث تعدد آنها می‌گردد رنگ بر جسم و روح انسان تأثیری مسلم دارد تأثیر جسمانی و روانی رنگها را از اکتشافات قرن اخیر می‌دانند ولی در قرون وسطی پزشکان از رنگ قرمز برای درمان بیماریهای پوستی استفاده می‌کردند در طب قدیم خود ما، اطاق بیماران سرخکی را با پارچه‌های قرمز رنگ، رنگین می‌ساخ
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 59
بررسی عوامل موثر در انتخاب رنگ

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

«اثر رنگ در فرش»

رنگ از عواملی است که بنا به قراین تاریخی همیشه توجه بشر را جلب کرده است.

رنگها بوسیلة امواجی ایجاد می‌شوند که اختلاف طول امواج و تعداد نوسانها باعث تعدد آنها می‌گردد. رنگ بر جسم و روح انسان تأثیری مسلم دارد. تأثیر جسمانی و روانی رنگها را از اکتشافات قرن اخیر می‌دانند ولی در قرون وسطی پزشکان از رنگ قرمز برای درمان بیماریهای پوستی استفاده می‌کردند. در طب قدیم خود ما، اطاق بیماران سرخکی را با پارچه‌های قرمز رنگ، رنگین می‌ساختند. در یونان باستان از رشته‌های بنفش رنگ که با رنگهای دیگری مانند سیاه، سفید و آبی مخلوط شده بود در کار پزشکی بهره‌برداری می‌شد. پزشکان زمانة ما نیز در درمان بیماری روانی از تأثیر رنگها غافل نیستند. دربارة رنگ و ترکیب و هماهنگی آنها کتابهای بسیاری فراهم آمده است. با دستگاه‌های اندازه‌گیری، ثابت کرده‌اند که تعداد ضربان نبض و دفعات تنفس شخصی که در اتاق قرمز رنگی قرار می‌گیرد، بیشتر از حد معمول می‌شود. درمان کودکان بی‌حس و کم خون به وسیلة رنگ قرمز نتیجه غیرقابل انکاری دارد زیرا با تأثیر رنگ قرمز تعداد گلبولهای قرمز فزونی می‌گیرد دور شد بدن به سرعت بیشتری می‌رسد و در نتیجه وزن کودک بیشتر می‌گردد. میل به فعالیت و احساس شادی و نشاط بعد از احساس رنگ قرمز انکار ناپذیر است.

هر فردی در مقابل رنگها احساس مشخص و مبتنی بر تجربه‌های آگاهانه و ناخودآگاهانه دارد و همین تجربه ها باعث می‌شود که بعضی افراد یک یا دو رنگ را بر سایر رنگها ترجیح بدهند و یا اینکه یک رنگ را نپسندند. در عین حال بعضی از رنگها را همگانی می‌دانند.

مثلاً قرمز برای عشق و رنگ بنفش برای اندوه و رنگ سبز برای امید همگانی تصور شده است.

vعوامل مؤثر در انتخاب رنگ :

در انتخاب رنگ بین افراد تفاوت قابل ملاحظه‌ای وجود دارد. یکی رنگ ابی را بر رنگهیا دیگر ترجیح می‌‌دهد و دو دیگر رنگ سبز را رنگ دوست داشتنی می‌شناسد.

به درستی نمی‌توان گفت چرا افراد در رنگهای مطلوب و محبوب مخصوص خویشتن دارند. شاید زمینه‌های ذهنی، تجربه‌ها، تداعی‌ها و حوادث دیگری که در زندگی بزرگسالان بوجود آمده است! افرادی را به رنگ مشخصی علاقمند ساخته باشد. و شاید نیازهای بدنی باعث جلب توجه باشد و نیز می‌دانیم بعضی از رنگها مورد پذیرش معدودی قرار نمی‌گیرند و حتی از آن رنگها ابزار نفرت هم می‌‌کنند. هنوز هیچ مجموعه‌ای دربارة رنگهای موردپسند مردم تمامی کشورها به دست نیامده است و نیز از واکنش افراد جماعات گوناگون در برابر رنگ اطلاع کافی در دست نیست.

- تأثیر سن در انتخاب رنگ :

سن اشخاص در انتخاب رنگ تأثیری قابل ملاحظه دارد مثلاً رنگهای انتخابی خردسالان با بزرگسالان تفاوت دارد. رنگهای زنده و خالص مورد توجه کودکان قرار می‌گیرد. در صورتی که بزرگسالان رنگهای پخته و ترکیب شده را ترجیح می‌دهند.

- محل زندگی :

محل زندگی نیز در انتخاب رنگ مؤثر است. در مناطقی که هوا آفتابی است نوع انتخاب رنگ اشخاص با مناطق ابری تفاوت دارد همچنین در مناطقی که آفتاب درخشان دارند رنگهای مورد توجه معمولاً قوی، غنی و غالباً براق است، ولی در مناطقی که زیاد آفتابی نیست رنگهای تیره و ملایم انتخاب می‌شوند.

فصول سالانه عاملی است که اشخاص را در برابر سئوال محقق وا دار به جوابهائی متناسب با فصل سازد. در زمستان رنگهای تیره و در تابستان رنگهای روشن بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. یکی از مشکلاتی که در رنگ آمیزی ساختمانها وجود دارد مسئلة تأثیر محیط در رنگ ساختمان است و اگر به عکس‌هایی که در تابستان و در زمستان از یک ساختمان گرفته باشیم با دقت ملاحظه کنیم ساختمان ما دو جلوة متفاوت را نشان می‌دهد لذا باید سعی کرد رنگی برای ساختمان و اثاثیه‌ها و پرده‌ها انتخاب بشود که در تمام فصول و نیز در صبح و ظهر و شب هماهنگ با رنگ نور محیط باشد.

- تفاوت انتخاب رنگ در شهر و روستا :

رنگهای سرد و پاستل مورد توجه شهروندان است در حالیکه روستانشینان از رنگهای گرم مانند قرمز و رنگهای اشباع شده و نقوش الوان انتخاب می‌کنند. گویا تماس روستانشینان با طبیعت باعث می‌شود که رنگ سبز کمتر طرف توجه قرار بگیرد، در حالی که شهروندان به انتخاب رنگ سبز علاقة بیشتری دارند.

- فرهنگ :

فرهنگ جامعه در عقیدة انتخاب رنگ بی‌اثر نیست. برای تشخیص سلیقة اشخاص به تحقیقات روانی و اجتماعی دست می‌برند، در این تحقیقات مصاحبه و تکثیر پرسشنامه از وسایل تحقیق به شمار می‌آید، بعد از هر تحقیق می‌توان سلیقة جمعی یا گروهی را دریافت.

- وضع بدن و سلامت روح :

سلامت بدن و سلامت روح و نیز خصایص اخلاقی دیگر که بطور کلی می‌توان گفت شخصیت آدمی را تشکیل می‌دهند و حتی حالت روانی زمان تحقیق در انتخاب رنگی که وسیله افراد صورت می‌گیرد، مؤثر است.

- انتخاب رنگ توسط زنان و مردان :

با پرسشنامه‌های متعدد تاکنون نتوانسته‌اند بین سلیقة زنان و مردان در انتخاب رنگ نظر قاطعی پیدا کنند ولی می‌توان گفت در اجتماع، بعضی از رنگها را زنانه و بعضی دیگر را مردانه می‌شناسند و برای نوزادان دختر لباسها را به رنگ صورتی و برای نوزادان پسر، آبی انتخاب می‌کنند.

v تئوری رنگ :

دربارة تئوری رنگ کتابهای زیادی در سالهای گذشته به فارسی ترجمه شده است. در اینجا به صورت خیلی خلاصه مطالبی یادآوری می‌شود. شناسایی رنگها و آگاهی از رموز روانی آنها ما را در استفادة صحیح و از آنها راهنمائی می‌کند.

سه رنگ اصلای وجود دارد که عبارتند از رنگهای قرمز، زردو آبی.

و رنگهای فرعی رنگهایی هستند که از ترکیب دو رنگ اصلی به دست می‌آیند و عبارتند از :


- رنگهای گرم و رنگهای سرد :

رنگهای گرم عبارتند از رنگ قرمز، نارنجی، زرد. رنگ قرمز از دیگر رنگها گرمتر به نظر می‌رسد و تماشای رنگهای گرم میزان ضربان قلب را تشدید و تنفس را تند می‌کند و در نقاشی برای نمایش فضای پرهیجان بکار می‌رود و در معماری در راهروها می‌توان بکار برد که باعث تحرک بشود و افراد زودتر از راهروها حرکت کنند. این رنگها بر اثر تشابهی که با آتش و خورشید دارند گرما را به احساس می‌آورند. قرمز و نارنجی وقتی مجاور هم قرار بگیرند بالاترین درجة گرما را نشان می‌دهند.

رنگهای سرد عبارتند از : آبی ـ نیلی ـ بنفش ـ سبز

برخلاف رنگهای گرم این رنگها باعث آرامش و انسان را از هیجان باز می‌دارد. نشانة طبیعی رنگهای سرد آب دریا و آسمان آبی است. سبز و آبی در کنار هم سردترین رنگها را جلوه می‌دهند.

- تضاد رنگ :

مقایسه دو رنگ و اختلافشان را در نظر می‌گیریم. میان رنگها هفت نوع مختلف تضاد وجود دارد که عبارتند از :

1- تضاد

وقتی بوجود می‌آید که دو رنگ مختلف پهلوی هم قرار بگیرند.

2- تضاد تیرگی و روشنی (سفیدی و سیاهی)

وقتی تشکیل می‌شود که رنگها با درجات مختلف روشنی و تیرگی پهلوی هم قرار بگیرند. تمام رنگها را می‌توان با رنگ سفید و سیاه روشن و یا تاریک کرد، قویترین تضاد، تضاد رنگ سیاه و سفید است.

3- تضاد سرد و گرم

وقتی بوجود می‌آید که رنگ گرم در کنار رنگ سرد قرار بگیرد. قویترین تضاد بین گرم و سرد، با رنگ قرمز نارنجی در کنار آبی سبز است.

4- تضاد مکمل

دو رنگ را مکمل می‌نامیم که اگر آن دو را با هم ترکیب کنیم رنگ خاکستری بوجود بیاید. مانند ترکیب زرد در مقابل بنفش، آبی در مقابل نارنجی و قرمز در مقابل سبز.

5- تضاد هم پایه (متقارن)

هر رنگی بعد از رؤیت به رنگ مکملش نیاز پیدا می‌کند و این عمل خود بخود در چشم انجام می‌شود و حتی ممکن است رنگ مکمل حاضر نباشد و چشم خود بخود آن را بوجود آورد.

6- تضاد اشباع

تضاد اشباع میزان صافی رنگها را مشخص می‌نماید و دربارة شدت و قدرت هر یک و دقت و تیرگی آنها بحث می‌کند و در مقابل هم قرار دادن رنگ شفاف و رنگ تار، تضاد اشباع را حاصل می‌کند.

7- تضاد توسعه و امتداد سطوح

این تضاد مستلزم تناسب دو یا چند سطح از رنگهای مختلف است. این تضاد به صورت کم و زیاد و یا کوچکی و بزرگی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

- تأثیر رنگها (کارکتر رنگها) :

با آزمایشات علمی گوناگون ثابت شده است که اشخاص در اتاقی که با رنگ قرمز مایل به نارنجی رنگ آمیزی شده در مقایسه با اتاقی که با رنگ آبی مایل به سبز رنگ‌آمیزی دارد و احساس مختلف از گرما دارند. تفاوت سرما و گرما در این دو فضا در حدود 3 تا 4 درجه احساس می‌شود. این احساس در حیوانات هم وجود دارد و در فضاهای آبی بیشتر احساس آرامش به آنها دست می‌دهد حتی تا سر حد بی‌حالی و بالعکس رنگ قرمز آنها را به هیجان و ناراحتی وا می‌دارد. کمی رنگ قرمز و نارنجی در مقابل صفحة آبی یا سبز بیشتر به چشم می‌خورد از این تأثیر و خصائص رنگها برای بیشتر جلوه دادن شبئی و با مشخص کردن قسمتی از فضا از دیگر قسمتها استفاده می‌کنند.

دربارة رنگ کتابهای زیادی نوشته شده است و در سالهای اخیر هم فیزیکدانان، روانشناسان، شبمیست‌ها و هنرمندان در خیلی از حوزه‌های هنری و صنعتی بطور مداوم در جستجوی کشف جنبه‌های دیگری از طرز عمل و تأثیر رنگها در انسان هستند. ولی بنظر می‌آید معمای رنگ بتدریج پیچیده‌تر شود. لازم است با خواص و طرز استفاده رنگها آشنا شد.

چند فضای مشابه با پارچه‌های مشابه با رنگ آمیزی مختلط را می‌توان بصورت کاملاً متفاوتی جلوه داد. رنگها می‌توانند یک فضا را بزرگتر و با کوچکتر نشان بدهند. رنگها تأثیر بسزایی دربرداشت ما از فضاهای داخلی دارند. نه تنها از لحاظ زیبایی و با علاقة ما به رنگ خاصی بلکه رنگها دارای خواصی هستند که در روحیه و احساس و حرکات ما با اینکه از تأثیر رنگها در کودکان و بزرگسالان بعد از تحقیقات روانی می‌توان اظهار نظر کرد در بعضی از کتابها مطالبی مرقوم شده است که نکاتی از آنها در زیر می‌آید :

آبی : رنگ آبی که در آسمان و دریا دیده می‌شود، رنگ آرامش است. می‌گویند این رنگ ضربان قلب و تنفس را آرام می‌سازد و استراحت عمومی در پی احساس این رنگ دست می‌دهد، در نتیجه انسان به رضایت خاطر می‌رسد، قدر مسلم این است که رنگ ‌آبی آسمانی رنگی است که در محیط زیست وجود دارد و پی در پی انسانها را متأثر می‌سازد.

زرد : نزدیک‌ترین رنگها به نور خورشید است. این رنگ نورانی و تابنده می‌نماید. قدرت رنگ زرد کم است لذا تأثیری سبک و نافذ دارد. رنگ زرد رنگهای دیگر و نور را در خود منعکس می‌سازد، این رنگ نوعی هیجان ملایمتر از رنگ قرمز دارد و رنگی است فرح بخش.

رنگ زرد را نشانة اشتیاق و علاقه و هوش و تیز بینی می‌شناسد و رنگ زرد را هر آینه خیلی کم رنگ به کار ببرند نموداری از حسادت است. زرد باعث تحریک قوای فکری است، در فضاهایی که مربوط به بحث و تبادل نظر است از رنگ زرد استفاده می‌کنند. در انسان رنگ زرد احساس سبکی و راضی بودن را بوجود می‌آورد.

قرمز : رنگ آتش و نمایانگر حرارت و گرمی است این رنگ نمایانگر هیجانات و احساسات انسانی است. در تابستان رنگ قرمز درجه حرارت هوا را بیشتر می‌نماید. رنگ قرمز را رنگ خون، رنگ زندگی، با عشق علاقه، شوق و اشتیاق می‌شناسند. همچنین این رنگ را بیانگر پیروزی، موفقیت، نفوذ و غلبه بر مشکلات می‌دانند.

کودکان سالم و با نشاط به رنگ قرمز علاقه فراوانی نشان می‌دهند.

سبز : رنگ سبز رنگ طبیعت است. این رنگ نشانه‌ای از قدرت اراده، اطمینان، اعتما بنفس، امید، ترقی، صفا، جوانی و پایداری است. سبز بیانگر احساسات قدرت فکر و طرز تفکر بهتر است. با دیدن رنگ سبز احساس آرامش دست می‌دهد.

سفید و مشکی : رنگ سفید چنانچه حد فاصل دو رنگ را بپوشاند باعث تجزیة رنگها می‌گردد و هر رنگ را بطور مجزا به چشم می‌آورد. رنگ مشکی متناسب با محیط‌هایی است که در آنها مسائل جدی به بحث می‌آید. همة رنگها در جوار رنگ مشکی و روی آن، جلوة بهتری دارند. از رنگهای سیاه و سفید در منسوجاتی که به مصرف کفپوش می‌رسد کمتر استفاده می‌شود زیرا این هر دو رنگ، گرد و غبار و خاک را زودتر نشان می‌دهند.

همة رنگها براساس تابش نور تغییر می‌کند و هر گونه رنگ روشن در پرتو نور شدید سفید می‌نماید. رنگهای تیره در نور کم رو به سیاهی می‌روند، همچنین تمامی رنگها در پهلوی یکدیگر و روی یکدیگر تغییر می‌کنند. بعنوان مثال برای خنثی کردن تأثیر رنگ قرمز مبل‌ها، می‌توان کفپوش خاکستری انتخاب کرد و اگر مبل‌ها خاکستری رنگ باشد با کفپوش رنگی آنها را بهتر جلوه می‌دهند.

واکنش روانی انسان در برابر رنگها

اصل هماهنگی رنگ نه فقط برای کسانی که در زمینه‌های نساجی و سرامیک کار می‌کنند بلکه برای معماران، طراحان و به طور کلی اکثر صنعتگران، مورد توجه می‌باشد.

در مورد ترکیب رنگها بسیار شنیده‌ایم. همه جا می‌توان دایره‌های رنگ، نمودارهای رنگ، وسائل مختلف با صفحه و ارقام گوناگون را دید. همچنین منابع نامحدودی در مورد احساسات فردی و نظریه‌ی هنرمندان در این‌ باره وجود دارد.

نمادگرایی در برابر بیان شخص

استفاده‌ی بشر اولیه ازر رنگ هیچ ارتباطی با زیبایی شناسی نداشت. شیوه‌ی برخورد امروزی با رنگ به عنوان عنصر زیبایی به زمان رنسانس و پس از آن بر می‌گردد. البته درست است که برای بشر اولیه رنگ و طرح زیبایی وجود داشت اما بیان هنری وی بیش از میل شدید به رازهای جهان و قدرت‌های ماوراللطبیعه ناشی می‌شد تا از یک ضرورت احساسی یا زیبایی شناختی.

رنگهای مورد استفاده‌ی انسان به مدت 4000 سال، تا زمان رنسانس، شامل رنگهای ساده‌ی زیر می‌شد : ارغوانی، زرد، قرمز، سبز، آبی، طلایی، سیاه و سفید. شکی نیست که این رنگها بخشی از دانش و فلسفه‌ی بشر بودند و از رازها، خدایان، شیاطین و جاودانگی سخن می‌گفتند. در نتیجه زنده و درخشان بودند. رنگ قرمز مظهر نوع بشر، عنصر آتش به رنگ زرد بود، رنگ آبی عنصر هوا و یا خدای را نمایندگی می‌کرد. رنگها می‌بایست مطلق باشند زیرا مفاهیم زنده و مطلقی از زندگی بر زمین یا زندگی پس از مرگ را بیان می‌کردند.

نگاهی به نظریات مطرح درباره‌ی واکنش زیبایی شناختی

لئوناردو داوینچی (Leonardo Davinchi )

داوینچی درباره‌ی رنگ، زیبایی‌ و هارمونی نظرات خاصی دارد. او می‌گوید : (بین سطوح با سفیدی یکسان و فاصله‌ی یکسان با چشم. آن سطحی سفیدتر به نظر خواهد رسید که با تیره‌ترین رنگ احاطه شده باشد و برعکس سایه‌ای تیره‌تر به نظر خواهد رسید که با روشن‌ترین رنگ احاطه شده باشد).

(بین رنگهای با درجه‌ی خلوص یکسان، رنگی خالص‌تر به نظر می‌رسد که در کنار رنگ متضادش قرار گرفته باشد، مثلاً رنگی در مقابل قرمز یا سیاه در زمینه‌ای سفید… آبی در کنار زرد و سبز نزدکی قرمز، چرا که هر رنگ زمانی که در کنار رنگ متضادش قرار می‌گیرد مشخص‌تر دیده می‌شود تا زمانی که در کنار رنگی مشابه خود قرار گیرد.)

(اگر می‌خواهید تیرگی شدید را نشان دهید باید آنرا در مقابل روشنایی شدید قرار دهید و برعکس. قانون دیگر اینکه اگر چه نمی‌توان زیبایی طبیعی رنگها را افزایش داد، اما می‌توان مشاهده کرد که وقتی رنگها در کنار هم قرار می‌گیرند زیبایی بیشتری به رنگ می‌بخشند، همچنین می‌توان با ترتیب عاقلانه‌ی رنگها مثل کنار هم چیدن آبی و زرد کم رنگ و یا نظایر این ترتیبات، هارمونی و زیبایی ایجاد کرد.)

یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Noifgang coethe)

گوته، شاعر بزرگ آلمانی، سالهای زیادی از عمر خود را صرف مطالعه‌ی رنگ نمود و به تئوری‌های علمی نیوتون انتقاد شدیدی کرد، هر چند در این مورد گوته در اشتباه بود. آنچه گوته به می‌کند و بنابراین نوعی خصوصیت فعال به خود می‌گیرد، اگر چه هنوز در سمت منفعل قرار دارد… می‌توان گفت بیشتر دافعه دارد تا جاذبه).

گرچه گوته رنگ سبز مایل به زرد را نمی‌پسندید اما علاقه‌ی زیادی به خود رنگ سبز داشت : (اگر ما زرد و آبی را که اساسی‌ترین رنگهاست در نظر بگیریم و با یکدیگر مخلوط کنیم نتیجه رنگی خواهد شد که ما آنرا سبز می‌نامیم و چشم از دیدن ان لذت فراوانی می‌برد. اگر دقیقاً سبز رنگی بین زرد و آبی باشد، بیننده نه می‌خواهد و نه می‌تواند رنگی ورای آن تصور کند پس برای محیط‌های زندگی دائمی عموماً رنگ سبز را انتخاب می‌کنند).

برای ایجاد هارمونی، گوته رنگهای مکمل را می‌پسندد با عطف به دایره‌ی رنگی، وی نوشت که زرد طالب بنفش است. آبی نارنجی را طلب می‌کند یا قرمز خواهان سبز است و برعکس. او از هنرمندان انتظار داشت درباره نظم و هارمونی رنگی اطلاعات جامعی داشته باشند. (تاکنون هنرمندان نسبت به تمام تئوریهای مربوط به رنگ و هر آنچه به این تئوری‌ها تعلق دارد احساسی حاکی از هراس و نفی و تنفر داشته‌اند. البته نباید آنها را سرزنش کرد،چرا که آنچه تاکنون بنام تئوری معروف بوده، کاملاً بی‌اساس و نامطمئن بوده است.) گوته برای بهبود این اوضاع نهایت تلاشش را کرد.


تحقیقی درباره انواع انحراف جنسی در کشورهای مختلف

تحقیقی بسیار کامل و جامع درباره انواع انحراف جنسی در کشورهای مختلف و دیدگاه های آنها
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 130
تحقیقی درباره انواع انحراف جنسی در کشورهای مختلف

فروشنده فایل

کد کاربری 7243

تحقیقی بسیار کامل و جامع درباره انواع انحراف جنسی در کشورهای مختلف


فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول: کلیات............................................................ 1

مقدمه.......................................................................... 2

بیان مسئله..................................................................... 4

اهمیت موضوع................................................................. 5

اهداف تحقیق.................................................................. 6

از لحاظ بعد زمانی............................................................. 7

از لحاظ بعد مکانی............................................................ 7

فصل دوم: انحراف جنسی.............................................. 8

مقدمه............................................................................ 9

تعریف انحراف جنسی......................................................... 11

تاریخچه انحراف جنسی...................................................... 13

واژة انحراف جنسی........................................................... 16

انحراف جنسی از دیدگاه های مختلف ................................... 16

1- انحراف جنسی از نظر روان شناسان ................................. 16

2- انحراف جنسی از نظر زیست شناسان ............................... 16

3- انحراف جنسی از نظر علمای اخلاق................................... 17

قانون و مقررات اجتماعی انحراف جنسی................................. 17

قضاوت جامعه دربارة انحراف جنسی....................................... 18

فصل سوم: انواع انحراف جنسی.................................... 21

انواع انحراف جنسی.......................................................... 22

پیامدهای انحراف جنسی...................................................... 25

انحراف در پسران................................................................. 26

انحراف در دختران................................................................... 27

فصل چهارم: جرم شناسی اختلالات و انحراف جنسی در حوزة خانواده.... 28

بررسی اختلالات جنسی در اسلام......................................... 29

جرم شناسی انحراف جنسی.............................................. 31

جرم انگاری انحراف جنسی در خانواده...................................... 33

تأثیر اختلال انحراف جنسی در خانواده .................................... 34

فصل پنجم: .............................................. 35

مقدمه........................................................................... 35

1- عوامل روان شناختی ..................................................... 42

2- عوامل روانی اجتماعی..................................................... 44

3- عوامل زیستی (بیولوژیک)................................................... 45

1- اسلام ......................................................................... 49

2- مسیحیت .................................................................... 50

3- یهودیت........................................................................ 51

4- جامعه شناسی.............................................................. 52

فصل ششم: ...................................... 53

فصل هفتم: ..................................... 98

مقدمه............................................................................. 107

تعریف مساحقه (سحق)....................................................... 108

سحق از دیدگاه علم............................................................ 109

1- سحق از نظر قرآن........................................................... 109

2- سحق از نظر معصومین..................................................... 112

3- سحق از نظر فقها............................................................ 114

4- اثبات سحق در دادگاه....................................................... 116

فصل هشتم: در کشورهای دیگر............... 118

فصل نهم: نتیجه گیری................................................ 129

فهرست منابع................................................................ 133