دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
معماری یونان در دوره ی کلاسیک
حامی هنر و هنرمندان اسلامی شدند.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1701 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 117 |
تحقیق معماری یونان باستان
نام و شهرت خدایان یونانی مذهب یونانی ها یک پدیده طبیعی گسترش یافته بود.خدایان یونانی ها شخصیت یافته یک عنصر ویژه بودند یا به عنوان قهرمان شناخته شده بودند و هر شهر یا منطقه اولویت ها، مراسم و سنتهای خود را داشت.هیچ مقام کشیشی در آن دوره رایج نبود و کشیش ها عضای یک طبقه انتصاری نبودند ولی زندگی معمولی اجتماع را هدایت می کردند.اسامی خدایان اصلی یونان و آنچه بدان مشهورند به شرح زیر است:
زئوس(zeus)- عالی ترین خدایان و فرمانروای آسمان ها
هرا(Hera)- همسر زئوس، خدای ازدواج
آپولو(Apollo)- خدای قانون و منطق ، هنر و موسیقی و شعر سرایی ، یابنده شهرها
آتنا(Athena)- خدای فرزانگی و آموزش
پوسیدون(Poseidon)- خدای دریا
دیونوسوس(Dionysus)- خدای شراب ، جشن و خوشگذرانی
دیمیتر(Demeter)- خدای زمین و کشاورزی
آرتمیس(Artemis)- خدای شکار
هرمس(Hermes)- پیام رسان خدایان
آفرودیت(Aphrodite)- خدای بازرگانی
هفاستوس(Hephaestus)- خدای آتش، شعله و خداوند جعلی صنایع دستی
آرس(Ares)- خدای جنگ
هادس(Hades)- خدای زیر زمین
خدای زئوس ، پوسیدون و هادس به عنوان «بزرگترین سه خدا» نیز شناخته می شدند زیرا از همه قدرتمندتر بودند.همچنین هراکلس یا هرکول Heracles) یا (Hercules خدای قدرت و زور بازو یا خدای جمع محسوب می شد.
معماری عمومی یونان
معبد رایجترین و بهترین نوع شناخته شده معماری عمومی یونان است و معبد عملکرد یکسانی مانند کلیسای مدرن نداشت.زیرا منبر زیذ آسمان باز در اراضی شهری یا در معبدی مقدس و قبل از معبد قرار می گرفت.معابد به عنوان ذخیره کنجینههای مربوط به آیین چند خدایی قرار می گرفت.معابد به عنوان ذخیره گنجینههای مربوط به آیین چند خدایی قرار می گرفت یا به عنوان مکان باستان بت ها بود ولی از زمان فیدیاس (Pheidias) به یک کار هنری بزرگ تبدیل شد.معبد جایی برای زاهدان خدا بود و در آنجا مجسمه ها ، کلاه خودها و اشلحه خو را به عنون صدقه رها می کردند.فضای داخل معبد یا سلا (cella) به عنوان جا خزینه قرار می گرفت و معمولاً یک ردیف دیگر از ستون داشت.
از دیگر فرمهای به کار رفته توسط یونانی ها تولوس (Tholos) یا معبد دوار است که بهترین نمونه آن تولوس تئودوریوس(Teodorios) در شهر دلفی است که برای پرستش آتنا (خدای فرزانگی و آموزش) اختصاص داده شده است؛ پروپولیا (propylon) که به منزله ورودی جایگاههای مقدس است.( که بهترین نمونه آن پروپولیا آکروپولیس آتن است.)؛ خانههای فواره ای که در آن زنان کوزههای خ.د را از یک فواره عمومی پر می کردند؛ و استوا (stoa) که یک فضای بلند و کشیده و یک ردیف ستون در یک سمت استکه این ردیف به عنوان مغازه در مراکز تجاری شهرهای یونانی بکار گرفته می شد.نمونه کامل یک استوا، استوای آتولوس در آتن وجود دارد.شهرهای یونانی با اندازههای قابل توجه یک ژیمناسیوم (gymnasium) یا پالاسترا ( palaestra)داشتند که یک مرکز اجتماعی برای شهروندان مرد بود.این فضاهای محصور شده به آسمان باز می شدند و فضایی برای مسابقات قهرمانی و ورزش بودند.شهرهای یونانی همچنین نیاز به یک بولتریون (bouleterion) یا اتاق شورا بود؛ ساختمان بلند که بهعنوان دادگاه ومکانی برای اجتماع شورای شورای شهر استفاده می شد، زیرا یونانی ها از تاق و گنبد استفاده نمی کردند زیرا نمی توانستند با این روش ساختمان هایی با فصضاها و دهنههای باز بسازندو بولترین ها ردیف هایی از ستونهای داخلی بود که سقف را نگه می داشتند.هیچ نمونه ای از این ساختمان ها بر جا نمانده است.بالاخره، هر شهر یونانی یک (theatre) داشت که هم برای اجتماعهای عمومی و هم اجراهای دراماتیک استفاده می شد.این نمایش ها از مراسم مذهبی ریشه می گرفتند و آنها تا قرن 6 ق .م مجسمههای کلاسیک خود را بهترین نوع فرهنگ یونانی می پنداشتند.تئاترها عموماً در مکانهای تپه ای ساخته می شدند و ردیفهای نشستن نیمه دایره به دور صحنه نمایش (orchestra) داشتند.پشت صحنه نمایش یک ساختمان کوتاه (skene) وجود داشت که به عنوان فضای ذخیره و فضای لباس پوشیدن و فضایی برای پشت صحنه سازی صحنه نمایش بود.تعدادی از تئاترهای یونانی تقریباً سالم مانده اند و مشهورترین آن تئاتر اپیداروس (epidaurus) نام دارد.
درونخانه
محل درونخانه (به رنگ خاکستری) در نیایشگاه یونانی.
به اتاق درونی و میانی نیایشگاهها در معماری کلاسیک روم و یونان دَرونخانه یا مَقصوره یا صِلّا (به رومی: Cella) گفته میشود.
در دوران باستان تندیسهای آیینی و بتهای ویژهٔ مورد احترام آن معبد را در درونخانه نگه میداشتند.در درونخانهها معمولاً میزها یا پاسنگهایی نیز قرار میدادند تا هدایا و قربانیها را بر روی آن بنهند.سنگهای گرانبها، کلاهخودها، نیزههای و تندیسهای نذری زیادی به اینگونه نیایشگاهها اهداء میشد و درونخانههای بسیاری از پرستشگاههای رومی و یونانی بهصورت گنجینههای پرمایهای در آمدهبود.
دورجستونی
نقشهٔ یک پرستشگاه دورجستونی.
دورَجسُتونی (یونانی قدیم: ὁ δίπτερος،تلفظ: اُ دیپتِرُس) نوعی نیایشگاه یونانی است که در آن دورتادور بخش اصلی ساختمان نیایشگاه کاملاً با دو ردیف ستون احاطه شدهباشد.
پرستشگاههای دورجستونی شکل گستردهتر پرستشگاههای دورستونی هستند که در آنها یک ردیف ستون گرداگرد ساختمان ساخته میشد.
از نمونههای این گونه نیایشگاهها میتوان به این دو اشاره کرد:
یک ستون ایونی که در بالای آن یک رخبام دیده میشود.
رُخبام لبهٔ تزئینی پشت بام ساختمانها است.
رخبام هِرّهای سراسری بر روی بام ساختمانها است که آخرین ابزار فوقانی قَرنیز را تشکیل میدهد.
قطاربندی تزئینات بهصورت نواری از تزئینات اصلی ایرانی برای رخبامها است.
در معماری یونان باستان بر روی رخبامها معمولاً نقش برجستهای بر روی کتیبهای تخممرغیشکل برای تزئین حکاکی میشد.ایونیها و رومیها از رخبامها در معماری خود استفاده میکردند.
پارلمان اتریش در وین.
ستون زنپیکر به یونانی: Καρυάτις، تلفظ: کاریاتید نام نوعی ستون در معماری یونان باستان و مصر باستان است.در اینگونه ستون ساختمانها به شکل پیکر زنانه ساخته میشود.
معروفترین ستونهای زنپیکر ستونهای نیایشگاه ارختئیون (Έρέχθειον) آتن است.در معماری رنسانس و سدههای ۱۸ و ۱۹ نیز اینگونه ستونها کاربرد زیادی داشتهاست.ستونهایی که در آن پیکر مردانه تراشیده میشد معمولاً شکلی تناور و پهلوانی داشت و از اینرو اینگونه ستونها را ستون پهلوانپیکر مینامند.
ویتروویوس، معمار و یکی از لشکریان رومی در کتاب خود خاستگاه اینگونه ستونها را در یونان اینگونه توضیح دادهاست: در جنگ یونانیان علیه ایرانیان، مردم کاریا (نزدیک اسپارت در لاکونیا) از ایران پشتیبانی کردند.زمانی که یونانیها سرانجام از پیشرفت ایرانیان در خاک یونان جلوگیری کردند، به تنبه کاریاییها پرداختند.مردان کاریایی را کشتند و زنانشان را به بردگی بردند.مقرر شد که این زنان بایستی برای ابد باری بهدوش بکشند.و اینگونه ستونها نمادی است از بارکشی ابدی زنان کاریایی.
ستون پهلوانپیکر
یک ستون پهلوانپیکر به شکل تلامون.
ستون پهلوانپیکر گونهای ستون حامل در معماری غربی است که در آن شکلی از پیکر تناور مردانه بر روی ستون تراشیده یا گچبری میشود.
رومیان این نوع ستون را تِلامون مینامیدند زیرا نزد ایشان بیشتر از شکل تلامون، شخصیت اسطورهای یونانی برای ساخت چنین ستونهایی استفاده میشد.
گونهٔ زنانهٔ اینگونه ستونها ستون زنپیکر نام دارد.
سنتوری هتل دلا مارین در میدان کنکورد پاریس.
سهگوش بالای درگاه جلوخان را در معماری سَنتوری میگویند.از سنتوریها بیشتر در معماری یونانی و رومی استفاده میشدهاست.[۱]
دورادور سنتوری را معمولاً قرنیز میگذارند.به بخش سهگوش در میان سنتوری، سینه گفته میشود.سینهٔ سنتوری را معمولاً با نقشهای برجسته با موضوع اساطیر یونان و روم تزئین میکنند.[۲]
محل سنتوری در شکل بازسازیشدهٔ نیایشگاه نیکه آتن.
این مقاله دربارهٔ معماری، خُرد است.با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
نهانخانه
محل نهانخانه (به رنگ خاکستری) در نیایشگاه یونانی.
نهانخانه (به یونانی: Άδυτον، تلفظ: آدیتُن، به لاتین: adytum) بخشی است از نیایشگاههای یونانی و رومی که به عنوان پَستویی در پشت درونخانه قرار گرفتهاست.
نام یونانی و رومی آن به معنی "وارد نشوید" یا "بدون دسترسی" است.
نهانخانه معمولاً فضای کوچکی بود که در دورترین قسمت درونخانه نسبت به در ورودی قرار داشت.در نهانخانه معمولاً بت نمادین ایزد را قرار میدادند و تنها کاهنان به آن راه داشتند.این کاهنان مدعی ارتباط با هاتف غیبی در نهانخانه بودند.
به مکان مشابهی در نیایشگاههای یهودی قدسالاقداس میگویند.
پیشدروازه
یک نقاشی از شکل کاملشدهٔ پیشدروازهٔ معبد آتن.
به سازههایی که به عنوان دروازهٔ آغازین برای ورود به مکانهای مقدس در یونان باستان ساخته میشد پیشدروازه (به یونانی: Προπυλαια، تلفظ: پرُپیلایا) میگویند.بیشتر پیشدروازهها به صورت راهرویی ستوندار و سرپوشیده بود.
امروزه نام پیشدروازه بیشتر برای اشاره به تالار ورودی معبد آکروپولیس آتن بهکار میرود.ساخت این پیشدروازه در سال ۴۳۷ پیش از میلاد توسط پریکلس آغاز شد تا جای یک دروازه ورودی دیگر را بگیرد.ساخت این سازه، شاید بهخاطر مشکلات سیاسی و شاید در پی جنگهای پلوپونزی هیچگاه تمام نشد.
معابد یونانی
معبد یونانی از لحاظ نقشه ، شباهت نزدیکی به تالار بارگاه میسنی دارد و حتی در پیشرفته ترین شکل این معبد ، سادگی بنیادی ساختمان تالار مزبور به چشم می خورد : یک اتاق تک یا دو اتاق تو در تو بدون پنجره ، با یک در ( دو در برای مقصوره ی تو در تو ) و ( A ) یک رواق با دو ستون بین دیوارهای پیش آمده ( ستون های بین دو جرز ) ، یا (B ) ستون بندی خلفی ( ستون بندی بی دیوار ) ، یا (C ) ستون بندی خلفی و قدامی ، یا هر یک از این نقشه ها که به وسیله ی (G,H,I,L,M ) یک ردیف یا (F ) دو ردیف ستون بندی محاط شده باشند .معابد پیشین ( متعلق به دوره ی کهن ) غالبا ً دراز و باریک بودند (H,I,L ) ، که نسبت میان دیوارهای خلفی و قدامی با دیوارهای پهلویی تقریبا ً یک به سه بود .نقشه های متعلق به دوره ی کلاسیک پسین و دوره ی هلنی به نسبت یک به دو نزدیک شدند ولی هیچ گاه دقیقا ً یک به دو نبودند .دیوارهای پهلویی معابد دوره ی کلاسیک غالبا ً کمی بیش از دو برابر دیوارهای خلفی و قدامی بودند (G) ، همین نسبت در معابد هلنی کمی کوتاه تر می شد (F ) .
شیوه های یونانی
توصیف بلندی ساختمان یونانی از پی به بالا با اصطلاحات ستون ، سکو و روبنایا اسپر بیان می شود .این گونه ترکیب و روابط میان سه جزء یا واحد را شیوه می نامند .سه شیوه ای که معماران یونانی پدید آوردند تا اندازه ای بر حسب جزییات ، ولی عمدتا ً بر حسب تناسب های نسبی اجزاء از یکدیگر متمایز می شوند .کهن ترین شیوه های قابل فرمول بندی در معماری یونانی عبارت بودند از : شیوه ی دوریک متعلق به سرزمین اصلی یونان و شیوه ی یونیک متعلق به آسیای میانه و جزایر دریای اژه .شیوه ی کورنتی بعد ها رواج یافت .معابد شیوه ی دوریک ظاهری تناورانه دارند و ستون هایشان محکم بر سکو یا صفحه ی پله دار نهاده شده اند .شیوه ی یونیک در مقایسه با شیوهی سنگین ، جسیم و جدی دوریک ، شیوه ای سبک ، تشریفاتی و به مراتب تزییناتی تر به نظر می رسد .ستون ها در این شیوه باریک تر اند و روی پاسنگ های برجسته کاری شده ای نهاده شده اند .خیاره ها یا قاشقی های ستون شیوه ی دوریک با لبه های تیز ( نبش تند ) به هم می رسند ولی قاشقی های ستون شیوه ی یونیک تخت هستند .البته آشکار ترین تفاوت های موجود بین این سه شیوه ، در سر ستون هاشان است : سر ستون دوریک ساده و بی تزیین است و سرستون های یونیک و کورنتی شدیدا ً تزیین یافته اند .شیوه ی کورنتی فقط از لحاظ سرستون با شیوه ی یونیک تفاوت دارد .سرستون یونیک طوری طراحی شده است که فقط از دو جهت به طرزی موثر قابل دیدن است .برای ستون بندی های یونیک که دور تا دور گوشه های بنا می چرخیدند ، مانند ستون بندی های بناهای دورستونی ، " سرستون های گوشه ای " مخصوصی می بایست طراحی می شد که از دو سوی رو به بیننده ، شکل و نمای مشابهی داشته باشند .لبه های تیزی که از برخورد دو مارپیچ یا طوماری پدید می آمد هیچ گاه معماران کلاسیک را کاملاً خوشنود نمی ساخت زیرا اینان نیز احتمالاً احساس کرده بودند که این راه حل فقط به بهای از دست رفتن منطق ساختمانی سرستون یونیک و با دگرواره نمایاندن بخش ها و اجزای کارکردی آن به دست آمده بود .سرستون کورنتی ، که از همه ی جهات یکسان دیده می شود ، این مسئله را حل کرد .شیوه ی کورنتی علاوه بر حل کردن مسائل آزار دهنده و مزاحم شیوه های دوریک و یونیک – معمای سه ترکی های گوشه ای و مارپیچ های گوشه ای – با آن آراستگی بی بدیلش ، سرانجام با سلیقه ی رشد یابنده در جهت آرایش پر شکوه شکل و شبیه سازی واقع بینانه ای جور درآمد که نیروی رهبری کننده ی تمام فعالیت های هنری در دنیای هلنی شد .
خدمت خدایان به هنر معماری یونان
دوره کلاسیک، دوران ثبات و شکوفایی تمدن و هنر یونان است.قرن پنجم و چهارم را باید بهترین ایام تحول و تکامل معماری یونان به شمار آورد.این دوره با عظمت، پس از پیروزیهای درخشانی آغاز، و با اقدامات کشور گشایانه اسکندر مقدونی پایان پذیرفت.این فصل از حیات یونان نتیجه و مولود دوران باستانی و مقدمه دوران هلنیستی بوده است.هنر دوره کلاسیک که چکیده تاثیرات اجتماعی و مذهبی یک ملت است در نهایت کمال و پختگی عرضه شده در هنرهای باستانی جای ویژه ای را به خود اختصاص داده است.یونانیان موفقیت و پیروزیهای خود را در جنگ ها مرهون خدایان می دانستند و همین مسأله در هنر و معماری سرزمین شان کاملاً محسوس است.مرکز فعالیتهای هنری عصر کلاسیک در شهر آتن بوده است.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1169 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
تحقیق معماری سبز
مقدمه
در سال های اخیر بیانیه ها و مقالات متعددی در زمینه اصول معماری سبز توسط محققان مختلف در سراسر دنیا به رشته تحریر درآمده است. اغلب این بیانیه ها با اختلاف اندک موضوعاتی را در زمینه تشویق طراحان به حفاظت از انرژی ونیز در نظر گیری ویژگی های محلی مکان و کار با کاربران ساختمان و جوامع اطراف آن تثبیت نموده اند. معماران انگلیسی، برندا و روبرت ویل در کتاب خویش با عنوان «معماری سبز: طراحی برای آینده ای آگاه از انرژی» یکی از ساده ترین و صریح ترین چارچوب ها را برای معماری سبز مطرح نموده اند. آن ها این اصول را با استفاده از مثال های مختلف از طراحی ساختمان در اروپا انگلستان و امریکا نشان داده اند. ایشان بر فراگیری از معماری بومی تأکید زیادی داشتند، معماری که در تجربه نسل های متمادی ساکن یک منطقه و اقلیم ویژه در آن نهفته است .
اطلاعات بیشتر در مورد اصول معماری سبز و نحوه اجرا آن در بسیاری از پایگاههای اینترنتی از جمله «موسسه آمریکایی کمیته معماران در موضوعات مختلف زیست محیطی» (www.aia.org.cote) شورای «ساختمان سازی سبز امریکا» (www.usgbc.org) و در اروپا و انگلستان «منازل پایدار » (www.sustainablehome.co.uk) نیز وجود دارد. فرآیند سبز در معماری فرآیندی کهن میباشد، برای مثال از هنگامی که انسان های غار نشین برای اولین بار پی به این مسئله بردند که انتخاب غاری رو به جنوب از لحاظ دمای محیط بسیار مناسب تر از غاری می باشد که دهانه آن به سمت شمال است. موضوع جدید درک این مهم است که معماری سبز برای محیطهای مصنوع و انسان آفرینش بهترین فرآیند برای طراحی ساختمان هاست؛ به گونه ای که تمام منابع وارده به ساختمان، مصالح آن، سوخت یا اشیا مورد استفاده ساکنان، نیازمند پدید آوردن یک معماری پایدار هستند. بسیاری از ساختمان های موجود حداقل یکی از ویژگی های متعدد و قابل تشخیص معماری سبز را درون خویش دارند، با این حال،تنها تعداد اندکی از این بناها کل این فرآیند کامل را دارا می باشند.
بطور کلی فرآیند سبز اینگونه مطرح می شود که تمامی موضوعات به یکدیگر وابسته بوده و در هر تصمیم گیری باید تمامی جنبه های آن مورد بررسی قرار گیرد و بدین ترتیب،ایده بررسی اصول بصورت مجزا با آن در تضاد قرار می گیرد . در مجموع اصول گوناگونی در ایجاد هر نوع سازه مطرح است که نقاط مشترک فراوانی را برای بحث دارامی باشند،
با این حال موضوعات ارائه شده مجموعه ای از اصول مختلفی هستند که در نظر گرفتن آنها سبب ایجاد توازن و پدید آمدن معماری سبز خواهد شد .
اصل اول : حفاظت از انرژی
هر ساختمان باید به گونه ای طراحی و ساخته شود که نیاز آن به سوخت فسیلی به حداقل ممکن برسد
ضرورت پذیرفتن این اصل در عصرهای گذشته بدون هیچ شک و تردیدی با توجه به نحوه ساخت و سازها غیر قابل انکار می باشد و شاید تنها به سبب تنوع بسیار زیاد مصالح و فن آوری های جدید در دوران معاصر چنین اصلی در ساختمان ها به دست فراموشی سپرده شده است و این بار با استفاده از مصالح گوناگون ویا با ترکیب های مختلفی از آنها، ساختمان ها، محیط را با توجه به نیاز های کاربران تغییر میدهند .
اشاره به نظریه مجتمع زیستی نیز خالی از لطف نمی باشد، که از فراهم آوردن سر پناهی برای درامان ماندن در برابر سرما و یا ایجاد فضایی خنک برای سکونت افراد سرچشمه می گیرد ، به این دلیل و همچنین وجود عوامل دیگر مردمان ساختمانهای خود را به خاطر مزایای متقابل فراوان در کنار یکدیگر بنا می کردند .
ساختمان هایی که در تعامل با اقلیم محلی و در تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی ساخته می شوند ، نسبت به آپارتمانهای عادی امروزی ، حامل تجربیاتی منفرد و مجزا بوده و در نتیجه ، به عنوان تلاشهای نیمه کاره برای خلـق مــعـــماری سبــز مطــرح می شوند. بسیاری از این تجربیات نیز بیشتر حاصل کار و تلاش انفرادی بوده؛ و بنابراین روشن است به عنوان اصلی پایدار در طراحی ها و ساخت و سازهای جامعه امروز لحاظ نمی گردد.
اصل دوم : کار با اقلیم
ساختمان ها باید به گونه ای طراحی شوند که قادر به استفاده از اقلیم و منابع انرژی محلی باشند .
شکل و نحوه استقرار ساختمان و محل قرار گیری فضاهای داخلی آن می توانند به گــونــه ای باشد که موجب ارتقاع سطح آسایش درون ساختمان گردد و در عین حال از طریق عایق بندی صحیح سازه ، موجبات کاهش مصرف سوخت فسیلی پدید آید. این دو فرآیند مذکور ناگزیر دارای هم پوشانی و نقاط مشترک فراوان می باشند .
پیش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسیلی ، چوب منبع اصلی انرژی به حساب می آمد که هنوز هم حدود 15 درصد از انرژی امروز را نیز تأمین می کند. هنگامی که چوب کمیاب و نایاب شد برای بسیاری از مردم امری طبیعی بود که در راستای کاهش نیاز به چوب ، برای تولید گرما از گرمای خورشید کمک بگیرند . شهرهای یونانی همچون «پیرنه» مکان شهر را به گونه ای تغییر دادند که از ورود سیل به شهر جلوگیری شود ، و شبکه ای مستطیل شکل با خیابانهای شرقی ـ غربی را احداث نمودند که به ساختمان ها اجازه جهت گیری به سمت جنوب و استفاده از نور مطلوب خورشید را می داد.
رومی ها نیز پیروی از اصول طراحی خورشیدی را با آموختن از تجربیات یونان ادامه دادند ؛ اما آنها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از میلاد بود را نیز برای افزایش گرمای بدست آمده بکار گرفتند، با افزایش کمبود چوب به عنوان سوخت ، استفاده از نمای رو به جنوب در ساخت منازل ثروتــمـنـدان و هـمـچنین حمامهای عـمومی شهـر نیز مـتـداول شــد .
سنت طراحی با توجه به اقـلـیـم بـرای ایجاد آسایش درون ساختمان به قوانین گرمایش محدود نمی شد بلکه در بسیاری از اقـلـیــم ها معماران ملزم به طـراحـی فـضایی خنک برای پدید آوردن شرایطی مطلوب در داخل ساختمان بود . راه حل معــمول درعـصـر حاضر ، یعنی استفاده از سیستم های تهویه مطبوع هوا ، تنها فرآیندی ناکار آمد در تقابل با اقلیم به شمار می رود و در عین حال همراه با مصرف زیاد انرژی می باشد ، که حتی به هنگام ارزانی و فراوانی انرژی به دلیل آلودگی حاصل از آن امری اشتباه بشمار می آید.
اصول سوم : کاهش استفاده از منابع جدید
هر ساختمان باید به گونه ای طراحی شود که استفاده از منابع جدید را به حداقل برساند و در پایان عمر مفید خود ، منبعی برای ایجاد سازه های دیگر بوجود بیاورد .
گر چه جهت گیری این اصل ، همچون سایر اصول اشاره شده به سوی ساختمانهای جدید است ، ولی باید یادآور شد که اغلب منابع موجود در جهان در محیط مصنوع فعلی بکارگرفته شده اند و ترمیم و ارتقاء وضعیت ساختمانهای فعلی برای کاهش اثرات زیست محیطی ، امری است که از اهمیتی برابر با خلق سازه های جدید برخوردار است . این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محیط های مصنوع در جهان وجود ندارند که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمان ها، مقداری جدید از آنها را مورد استفاده قرار داد .
این استفاده مجدد میتواند در مسیر استفاده از مصالح بازیافت شده یا فضاهای بازیافت شده شکل بگیرد، بازیافت ساختمان ها و عناصر درون آنها بخشی از تاریخ معماری است . صومعه سانتا الباس که در سالهای 1077 و 1115 میلادی بازسازی گردیده ، از آجرهای خرابه های یک ساختمان رومی در نزدیکی خود استفاده نمود. چارچوب های چوبی که در قرون وسطی به کار گرفته شدند ،قطعاتی چوبی بودند که بریده و در کارگاه نجاری به یکدیگر وصل شده و کد گذاری می شدند و آنگاه از هم جدا شده و به ساختمان ها انتقال داده می شدند. استفاده از این روش بدین معنی بود که در صورت لزوم می توان بخشهایی از ساختمان قرون وسطایی را جا به جا نموده ؛ حتی امروزه نیز می توان آنها را به مکانی دیگر منتقل کرد . گاهی اوقات کل سازه ساختمان به منظور بنا کردن ساختمانی جدید جابجا می گردید. برای مثال در هنگام ساخت موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، به ساختمان قبلی موجود در سایت دیگر نیازی نبود و در سال 1865 پیشنهاد واگذاری این ساختمان فلزی به مسئولان محلی شمال ، شرق و جنوب لندن با هدف برپایی یک موزه محلی در مکانی جدید ارائه گردید. مسئولان شرق لندن این پیشنهاد را پذیرفتند و ساختمان این موزه محلی در 1872 تکمیل گردید که امروزه این مکان به موزه کودکان بدل گردیده است.
در اغلب مواردی که دسترسی به منابع جدید به حداقل می رسد روش هایی کشف می شوند که با آن ها می توان ساختمان هایی که برای یک منظور ساخته شده اند برای مقاصد دیگر استفاده شوند، با این حال بعضی تغییرات ضروری می توانند باعث تغییر شکل اصلی سازه یا ساختمان شود. این موضوع برای کسانی که علاقمند به حفاظت و نگهداری دائمی از ساختمان ها هستند یک فاجعه به حساب می آید و این سوال در ذهن نقش می بندد که آیا یک ساختمان به این علت که زمانی دارای کاربری ارزشمندی بوده است باید همواره بدون تغییر باقی بماند یا باید برای حفظ بازدهی و کارایی تغییرات الزامی را در آن انجام داد؟ یک فرآیند سبز ممکن است در بررسی این موضوع قضاوت را تنها براساس منابع موجود ممکن بداند. اگر منابع مورد نیاز برای تغییر یک ساختمان کمتر از منابع مورد نیاز برای تخریب و بازسازی آن باشد باید از این تغییرات استقبال نمود. با این وجود این موضوع باعث عدم احترام و بزرگداشت اهمیت تاریخی سازه نمی شود. به علاوه ممکن است این سازه ها دارای ارزش دیگری نیز باشند که توجه به آن ها الزامی است. این مشکلات در تغییر ساختمان های موجود به منظور آماده ساختن آن ها برای هماهنگی با نیازهای جدید بخصوص در مورد بهبود وضعیت ساختمان از لحاظ عملکرد و کارایی که ممکن است به تغییر ظاهر آن منجر شود با تناقض و تضادهای بیشتری آشکار می شود. تغییر در بعضی از ساختمان های قدیمی برای کاربردی های جدید می تواند هزینه ها و مشکلات خاصی را با خود همراه داشته باشد. با این حال مزایای حاصل از استفاده مجدد از این ساختمان های بزرگ در کنار یکدیگر و درون یک محیط شهری می تواند بر این مشکلات و هزینه ها غلبه نماید. نوسازی ساختمان ها ی موجود در شهرهای بزرگ و کوچک همچنین می تواند موجب حفاظت از منابع مورد استفاده جهت تخریب و بازسازی ساختمان و بدین ترتیب جلوگیری از تخریب جامعه شود.
اصل چهارم : احترام به کاربران
معماری سبز به تمامی افرادی که از ساختمان استفاده می کنند احترام می گذارد.
به نظر می رسد که این اصل ارتباط اندکی با آلودگی ناشی از تغییرات اقلیم جهانی و تخریب لایه ازن داشته باشد . اما فرآیند سبز از معماری که شامل احترام برای تمامی منابع مشترک در ساخت یک ساختمان کامل هستند انسان را از این مجموعه خارج نمی نماید. تمام ساختمان ها توسط انسان ها ساخته می شوند اما در بعضی از سازه ها حقیقت حضور انسان محترم شمرده می شود، در حالی که در برخی دیگر تلاش برای رد ابعاد انسانی در فرآیند ساخت مشاهده می شود.
در ژاپن تعدادی روبوت نقش انسان را در ایجاد و طراحی ساختمان ها بر عهده گرفته اند، اما برای یک روبوت کارآیی مؤثر در مورد پروژه ، شامل اجرای یک وظـیـفـه خـاص مــی باشد که می تواند آن را به دفعات تکرار کرد. اما در مقیاسی متفاوت یک انسان به عنوان معمار همچنان می تواند بر مهارت خود بر انجام تعداد بسیاری از کارهای نامرتبط اعتماد کند.
احترام بیشتر به نیازهای انسانی و نیروی کار، می تواند در دو مسیر مجزا مورد تجربه قرار گیرد. برای یک ساختمان ساز حرفه ای توجه به این نکـته ضرورت دارد که ایمنی و سلامت مصالح و فرآیند های شکل دهنده ساختمان به همان میزان که برای کارگران و یا استفاده کنندگان آن مهم است برای کل جامعه بشری نیز از اهـمـیت بـســزایی بـرخوردار می باشد. معماران به تدریج از وجود سم های مختلف در سایت های ساختمانی آگاه شده اند و به تازگی استفاده از مواد عایـق دارای انواع CFC و یا استفاده از سایر مصالح خطرناک در ساختمان ممنوع شده است.
شکل دیگر مشارکت انسانی که نیازمند توجه است، اشتراک و دخالت مثبت کاربران در فرآیند طراحی و ساخت است، که چنانچه به طور موثر بکار گرفته نشود یک منبع کارا و مفید به هدر رفته است. تعداد زیادی از ساختمان ها از این انرژی بهره برده اند و نتایج حاصل از آن نیز موجب رضایت در خلـق ساختمان های بزرگ شده است.
اصل پنجم : احترام به سایت
هر ساختمان باید زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس کند.
معمار استرالیایی گلن مورکات این جمله عجیب را بیان می کند که: ساختمان باید زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس کند. این گفته یک ویژگی از تعامل میان ساختمان و سایت آن را در خود دارد که برای فرآیند سبز امری ضروری است و البته دارای ویژگی های گسترده تری نیز می باشد. ساختمانی که انرژی را حریصانه مصرف می کند آلودگی تولید می کند و با مصرف کنندگان و کاربران خویش بیگانه است در نتیجه هرگز زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس نمی کند.
تفسیری صریح تر از این گفته چنین است که نـمی توان هر ساختمان را از درون سایت ساخته شده در آن خارج نمود و شرایط قبل از ایجاد ساختمان را دوباره در سایت احیا کرد. این نوع ارتباط با سایت در سکونتگاههای سنتی اعراب بادیه نشین دیده می شود؛ سبکی و آرامش موجود در میان آن ها در لمس زمین فقط در جابجایی خانه ایشان نهفته نبود، بلکه شامل مصالح مورد استفاده ایشان و دارایی هایی که با خود حمل می کردند نیز می گردید. سیاه چادر اعراب بادیه نشین از پشم بزها ، گوسفندان و شتران ایشان تولید می شد، هنگامی که این چادر ها برپا می گردید با ایجاد سطح مقطع بسیار کارا از لحاظ ایرودینامیکی از تخریب آن در بادهای شدید جلوگیری می شد؛ چادر با طنابهای بلند در جای خود نگهداری و تیرهای چوبی بسیار اندکی در آن بکار گرفته می شد چرا که چوب در صحرا منبعی بسیار کمیاب بحساب می آمد.
در حالی که در جوامع شهری، زندگی بومی و سنتی خود را برای یکجا نشینی ترک کرده اند و معماران وارد عرصه طراحی شده اند، هنوز نیز برای ایجاد نمایشگاههای مختلف و دیگر فعالیت های فرهنگی نیازی مستمر به سازه های موقت وجود دارد. این قبیل سازه ها اغلب، شکل چادر بادیه نشینان را بخود می گیرد . طراحی صورت گرفته توسط معماران هلندی برای فستیوال 86 در سونسبیک ، این سازه برای حفاظت از مجسمه های شکستنی واقع در خارج ساختمان طراحی شده بود و به علاوه بادی به گونه ای طراحی می شد که به چشم نیاید. دراین سازه از چهارنوع مصالح یعنی بتن پیش ساخته برای پی ها ، شیشه های شفاف برای دیوارها و سقف فولاد برای خرپاها و اتصالات و سیلیکون رزینی برای اتصال صفحات شیشه به یکدیگر استفاده شد. باله های شیشه ای نیز به دیوارهای شیشه ای چسبانده شده بودند تا صلبیت بیشتری را ایجاد کند و همچنین مکانی را برای اتصال خرپاهای فلزی سبک حامل سقف شیشه ای فراهم نماید. کف ساختمان زمین عادی بود و برای جلوگیری از گل شدن فقط با چوب پوشانده شده بود. پس از پایان فستیوال این ساختمان دوباره از یکدیگر جدا گردید و پی آن نیز از محل خارج و خاک برداشته شده به جای خود بازگردانیده شد؛ بدین ترتیب زمین سایت بدون هیچ تغییری به وضعیت پیش از برگزاری فستیوال بازگشت. این ساختمان را می توان برای استفاده در هر نمایشگاه یا فستیوال دیگر به کار گرفت و یا اعضای آن را می توان درهر سازه دیگر مورد استفاده قرار داد.
اصل ششم: کل گرایی
تمامی اصول سبز، نیازمند مشارکت در روندی کل گرا برای ساخت محیط مصنوع هستند.
یافتن ساختمان هایی که تمام اصول معماری سبز را خود داشته باشند کار ساده ای نیست. چرا که معماری سبز هنوز بطور کامل شناخته نشده است. یک معماری سبز باید بیش از یک ساختمان منفرد قطعه خود را شامل شود و باید شامل یک شکل پایدار از محیط شهری باشد. شهر، موجودی فراتر از مجموعه ساختمان هاست؛ در حقیقت آن را می توان بصورت مجموعه ای از سامانه های در حال تعامل دید – سامانه هایی برای زیستن و تفریح – که بصورت شکل های ساخته شده دارای کالبد می باشند و با نگاهـی دقـیـق بـه ایـن سامانه ها اســت کـــه مـی تـوانیـــم چهــــره شهـــر آیــنده را تـرسـیـم نـمایـیـم.
معماری سبز چیست؟
قبل از هر چیز که یک ساختمان سبز خاق شود مانند هر چیز دیگر به یک خالق احتیاج دارد .
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 917 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
تحقیق معماری سبزوار
شناسایی شهرستان سبزوار:
شهرستان سبزوار در شمال شرقی کشور جمهوری اسلامی ایران است. این شهرستان از طرف شمال به شهرستانهای قوچان و اسفراین ، و از طرف شرق به شهرستان نیشابور ، ازطرف جنوب شرقی به شرستان کاشمر،از جنوب به شهرستان بردسکن ، از غرب به شهرستان شاهرود و از سمت شمال غرب به شهرستان جاجرم - گرمه محدود می باشد.
شهرستان سبزوار بین 56 درجه و 33 دقیقه تا 58 درجه و 16 دقیقه طول جغرافیایی شرقی و 35 درجه و27 دقیقه تا 36 درجه و 52 دقیقه عرض جغرافیایی شمالی واقع گردیده و مساحت آن حدود 18320 کیلومتر مربع و معادل 4/14 درصد مساحت کل استان خراسان رضوی می باشد. مرکز این شهرستان شهر سبزوار بوده که در طول جغرافیایی 57 درجه و 40 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 36 درجه و 12 دقیقه شمالی بر سر راه مشهد- شاهرود قرار گرفته است. ارتفاع آن از سطح دریا 960 متر و فاصله این شهر تا مشهد 226 کیلومتر و تا تهران 662 کیلومتر می باشد.
ولایت سبزوار تا سال 1316 شمسی یکی از ولایتهای هجده گانه از ایالت خراسان شامل بلوک قصبه (مرکز شهرسبزوار) ، خمسه کوه میش ، کاه ، سنگ سفید ، مزینان ، براکوه ، کراب ، تکاب ، شامکان ، ربع شامات ، جوین بام صفی آباد بود. با تصویب قانون تقسیمات کشوری در سال 1316 شهرستان سبزوار با 23 دهستان دارای بخشهای حومه ، صفی آباد ،
جغتای ، ششتمد و داورزن شد. در سال 1319 با انتزاع بخش بام صفی آباد و ایجاد شهرستان اسفراین ، شهرستان سبزوار با بخشهای جغتای ، ششتمد و داورزن و حومه محدوده تقسیمات کشوری و مرکزیت آن تعیین شد.
تا قبل از اجرای قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری در محدوده ها و تعداد شهرهای این شهرستان تغییری داده نشد و در سال 1346 با اجرای ماده 2و3 قانون مذبور و انتزاع و الحاق بعضی از روستاهای شهرستان نیشابور در محدوده در محدوده این شهرستان 23 دهستان تشکیل ، لیکن این محدوده مجدداً تغییر کرده و دو دهستان رباط جز دستوران به مجموعه دهستانهای قبلی این شهرستان افزوده گشت. سپس سه بخش جدید جوین ، رودآب و خوشاب به تعداد بخشهای موجود این شهرستان اضافه شد. در حال حاضر شهرستان سبزوار دارای 7بخش و 7نقطه شهری به نامهای سبزوار ، نقاب، جغتای ، داورزن ، رودآب ، ساطان آباد و ششتمد می باشد. (سازمان مدیریت وبرنامه ریزی خراسان 1379)
اصولاً ارتفاعات سبزوار شامل رشته کوه خغتای در شمال و رشته کوه میش و ششتمد در جنوب می باشد. دشتها که به تبع ارتفاعات بین این کوهها بوجود آمده و اکثراً دشتهای تراکمی حاصل فسایش شدید دوران چهارم زمین شناسی می باشند. که در جلگه سبزوار و جوین رخ می نماید.
مراتع این شهرستان در حدود 691 هزار هکتار برآورد گردیده که از این مقدار 2/13 درصد خوب ، 2/75 درصد را مراتع متوسط 6/11 درصد را مراتع فقیر تشکیل می دهد. جنگلهای شهرستان شامل 3هزار هکتار ارس و 2هزار هکتار تاغ و قیچ است و دارای یک پارک جنگلی به مساحت 32هکتار می باشد که تا 70 هکتار قبل توسعه است و حدود 946 هزار هکتار بیابان و 190 هزار هکتار کویر و شن زار در محدوده این شهرستان واقع شده است.
به لحاظ منابع آب سطحی رودخانه های مهمی چون کال شور سبزوار ، رودخانه شور جوین، رودخانه مشکان با آورد سالانه 27 میلیون متر مکعب ،رودخانه سنگرد با آورد سالانه 24 میلیون متر مکعب ، رودخانه کمایستان با آورد سالانه 20 متر مکعب و رود خانه دهنه شور با آورد سالانه 8/19 میلیون متر مکعب در این شهرستان جریان داشته و از دیگر رود خانه های این شهرستان می توان به نشیب ، شهرستانک ، داورزن ، بفره ، مهر، ریوند، زعفرانیه ،کاشک ، نوده، چرو ، نودهان و... اشاره کرد.
از لحاظ منابع آب زیر زمینی با توجه به قرار گرفتن دشتهای سبزوار ، سنگرد ، عطائیه ، جوین و سلطان آباد و داورزن در محدوده این شهرستان سالیانه مقدار1/1058 میلیون متر مکعب از 2193 حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق و 2/183 میلیون متر مکعب از 1023 رشته قنات و 8/14 میلیون متر مکعب از 120 چشمه آب استحصال شده که در مجموع 256/1 میلیارد متر مکعب آب از منابع مختلف بدست می آید. (شرکت سهامی آب منطقه ای خراسان)
شهر سبزوار که در ارتفاع 978 متری از سطح دریا قرار گرفته است دارای آب وهوای حاشیه ای کویری با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد می باشد. حداقل و حداکثردرجه حرارت در ایستگاه هواشناسی سبزوار معادل 20- درجه سانتیگراد و متوسط درجه حرارت سالیانه 7/16 درجه سانتیگراد گزارش شده است. بارندگی در نقاط مختلف شهرستان متفاوت بوده و در ارتفاعات شمالی مقدار آن به مراتب بیش از سطح جلگه هاست متوسط بارندگی 28 ساله ایستگاه سبزوار رقم 19 میلیمتر را نشان می دهد. و میزان تبخیر در منطقه برابر 8/2376 میلیمتر گزارش شده است.
سبزوار از شهرستانهای قدیمی و تاریخی خراسان است که قبل از حمله مغول نام آن بیهق بوده است. این شهر در حمل مغول ویران و در عصر حکومت صفویه رونق گرفت. یکی از مشاهیر بنام این خطه حاج ملا هادی سبزواری است که در مدرسه فصیحیه از بناهای عصر سربداریه تدریس می نمود.
بر اساس نتایج سرشماری عمومی 1375 جمعیت شهرستان سبزوار برابر 419543 نفر است که 4/44در صد ساکن شهرها و6/55 در ساکن نواحی روستایی و غیر ساکن می باشد. تراکم جمعیت شهرستان 9/22 نفر در کیلومترمربع است و رشد جمعیت شهرستان در دهه گذشته برابر 1/1 درصد است. (مرکز آمار ایران1375)
در سال زراعی 82 -81 کل اراضی زراعی و باغی شهرستان بالغ بر 165672 هکتار و مقدار و تولیدات زراعی و باغی آن بالغ بر 645656 تن گزارش شده و محصولات عمده زراعی آن در درجه اول گندم ، جو ، چغندر قند و پنبه می باشد.(سازمان جهاد کشاورزی خراسان)
در سال 1382 تعداد 1270173 واحد دامی در این شهرستان حضور داشته که ترکیب و بافت دامی شامل 1/58 در صد گوسفند و بز ، 2/17 در صد بز و بزغاله ، 8/16 درصد گاو وگوساله ، 7/1 درصد شتر و 1/6درصد تک سمی هاست. علاوه بر این 329 واحد مرغداری گوشتی با ظرفیت یک دوره 8/2050 هزار قطعه و 23واحد مرغداری تخمی با ظرفیت یک دوره 2/321هزار قطعه فعال بوده که در کنار آن 7/244هزارقطعه مرغ بومی پرورش داده می شود.(اداره دامپزشکی شهرستان سبزوار)
بر اساس سر شماری کارگاههای صنعتی کشور در شهرستان سبزوار تعداد 72 واحد صنعتی با 1224 نفر کارکن شناسایی گردید. شرکت شهرکهای صنعتی ایران در سال 61مصوبه تاسیس یک شرکت شهرک صنعتی در شهرستان سبزوار را به شرکت صنعتی خراسان ابلاغ ومتعاقب آن محلی مناسب در کیلومتر 10 جاده سبزوار - شاهرود و به مساحت 60 کیلومتر تعیین و تفکیک گردید.
تعداد 22 معدن با ذخیره 23865441 تن و تولید سالانه 251500تن و با اشتغال زایی 255 نفر
در حال بهره برداری می باشد اسم معادن شهرستان عبارتند از:
سنگ آهک ، سنگ لاشه ، سنگ تزئینی ، نمک آبی ، کائلین ، خاک صنعتی ، کرومیت و...
شهرستان سبزوار بر سر راه اصلی مشهد - تهران واقع گردیده است. به طوریکه این شاهراه باعث شکوفایی اقتصادی و تجاری شهر سبزوار شده است. فاصله سبزوار تا مرکز استان 222 کیلومتر است.
وضعیت راههای شهرستان به شرح زیر می باشند:
اصلی عریض 55کیلومتر، اصل معمولی 5/197 کیلومتر ، عریض آسفالته و شنی به ترتیب 55 و 27 کیلومتر ، فرعی درجه یک آسفالته و شنی به ترتیب 53 و 37 کیلومتر ، فرعی درجه 2 آسفالته 120 کیلومتر ، فرعی دسترسی آسفالته و شنی به ترتیب 141 و 5/116 کیلومتر ، را روستایی با مشخصات آسفالته 44/162 کیلومتر ، شوسه با ابنیه 9/260کیلومتر ، شوسه بدون ابنیه 70کیلومتر و راه روستایی دسترسی 16/1447 کیلومتر.(سازمان مدیریت و برنامه ریزی خراسان)
منابع آب منطقه
الف) منابع آب سطحی
در منطقه مورد مطالعه چندین کال و رودخانه فصلی وجود دارد که از ارتفاعات بالا دست در فصول سرد سال و اوایل بهار تغذیه می کند و جریان می یابد که مقدار آب آنها قابل توجه نمی باشد.
ب) منابع آب زیر زمینی
جدول شماره بررسی منابع آب زیر زمینی حوزه روستای مورد مطالعه
نام روستا |
نوع منبع |
متوسط آبدهی Lit/sec |
تخلیه سالانه 3m |
|
قنات |
چشمه |
|||
رازقند |
6 |
- |
12 |
378432 |
عشرت آباد |
1 |
- |
3 |
94608 |
جمع |
7 |
- |
15 |
473040 |
در محدوه مورد مطالعه به علت خشکی آب وهوا ، استفاده از آبهای زیر زمینی از طریق قنوات از قدیم الایام متداول بوده است. متوسط آبدهی قنوات 14/2 لیتر در ثانیه گزارش شده است. دلیل پایین بودن آبدهی قنوات در منطقه ، طول کم کوره قنات و کوهستانی بودن آنها می باشد. مقدار تخلیه سالیانه از طریق قنوات برابر 47/0 میلیون متر مکعب می باشد.
خصوصیات جمعیتی و انسانی
شناخت خصوصیات جمعیتی هر ناحیه ای یکی از مهمترین ابعاد هر برنامه ریزی اجتماعی و اقتصادی به شمار می رود، چرا که هدف نهایی برنامه در نهایت تامین رضایت انسانها بوده و برنامه های طرح شده نیز بایستی توسط گروه مشخصی از آنها به اجرا درآید. بنابراین موفقیت برنامه های طرح شده با شناخت وضعیت جمعیت ساکن در منطقه و میزان همکاریهایی که مجریان برنامه ها خواهند داشت در ارتباط خواهد بود. به همین جهت است که بایدکه بایستی در مطالعات طرح هادی روستایی به شناخت خصوصیات مختلف ساکنان مکان مورد نظر اقدام کرد تا با توجه به کمیت و کیفیت مسایل مختلف جمعیتی نسسبت به طراحی یک برنامه واقع بینانه اقدام نمود.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12082 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
تحقیق معماری سبک خراسانی
فهرست
مقدمه ۵
آغازشکل گیری سبک ۶
مکان شکل گیری سبک ۶
مروری بر تاریخ ایران از قرن نخست تا قرن چهارم هجری ۶
تاثیر اقلیم در سبک ۷
سبک خراسانی ۸
ساخت مسجد النبی ۸
ویژگی سبک خراسانی ٩
دگرگونی ویژگی های معماری ساسانی با ورود اسلام ٩
سیر تکاملی سبک ۱۰
بررسی تک بنایی ۱۰
مسجد جامع نیشابور ۱۱
مسجد جامع قاین ۱۲
مسجد جامع فهرج ۱۷
مسجد تاریخانه ۲۱
مسجد جامع اصفهان (آل بویه ( ۳۱
مسجد جامع عتیق شیراز ۳۵
مسجد جامع اردستان ۴۰
مسجد جامع نایین ۴۷
مسجد جامع نیریز ۵۱
جمع بندی ۵۴
منابع ۵۶
مقدمه:
ایران کشوری پهناور با تمدن چندین هزار ساله و دارای معماری اصیل به سبک های پارتی و پارسی است که بناهای همچون پاسارگارد ،تخت جمشید ، قصر شیرین ،طاق کسری و... را از خود به جا گذاشته است.
پس از فتح ایران توسط مسلمانان و ورود مذهب نوپای اسلام به این سرزمین نیاز به مکانی به نام مسجد پدیدار شد.
مسجد سجده گاه انسانی است که خود مسجود ملاَیک بوده است.مسجد جایگاه امن برای پیوند روح آدمی با خالق هستی است و محل پاکترین و صمیمانه ترین آشنایی ها و ارتباطات میان بندگان خداست.
آمیختگی صفات خدادادی این مکان مقدس با هنرمعماران اهل دل بناهایی خلق کرده است که علاوه بر حظ بصر˛ روح خسته آدمی را برای لحظاتی هر چند کوتاه از قفس تن می رهاند و آرامش می بخشد.
با توجه به اینکه در ایران الگویی برای ساخت مسجد وجود نداشته ،ایرانیان تازه مسلمان با اشتیاق فراوان که به اسلام و پیامبرش داشتند روش ساخت مساجد خود را از مسجد النبی در مدینه الهام گرفتند و این شیوه ای تقلیدی برای ساخت اولین مساجد در ایران و پایه گذار سبک خراسانی شد.
به مرور زمان تغییراتی در این سبک پدید آمد که باعث شکل گیری سبکهای رازی و آذری و ... شد.
آغاز شکل گیری سبک خراسانی:
در سال ۶۲۲م پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه مهاجرت فرمود و خانه ای برای سکونت خود و خانواده اش بنا نهاد. مشخصات ابعاد آن خانه بیانگر آن است که صرفا سکونت گاه یک خانواده معمولی نبوده بلکه برآورنده دو منظور دیگر در ارتباط با جامعه مسلمان آن روزگار بوده است.نخست اینکه علاوه بر خانواده گنجایش و امکان پذیرش جمعی از تهیدستان بی خانمانان مسلمان و مراجعین روزمره را داشته باشد و دوم اینکه صحن وسیع و باز آن خانه ظرفیت داشته باشد تا جمع کثیری از اهالی مدینه بتوانند در آن برای نماز صف ببندند.
به عبارت دیگر می توان گفت صحن خانه پیامبر در واقع نخستین مسجد مسلمانان بود که به دست مبارک رسول خدا و یاران آن حضرت ساخته شد و این مسجد الگویی شد برای مساجد بیشماری که در ایران و دیگر سرزمین های قلمرو اسلامی ساخته شدند.
مکان شکل گیری سبک خراسانی:
هنر اسلامی تقریبا با روی کار آمدن سلسله امویان در سال ۴۱ ه.ق و انتقال مرکز خلافت امویان از مدینه به دمشق پدید آمد.در آن زمان معاویه حاکم امویان بود و به دلیل دور بودن خراسان از مرکز خلافتش همواره احساس خطر میکرد که مبادا آنجا را از دست بدهد˛ به همین دلیل عبدالله بن عامر را به عنوان والی خراسان همراه پنجاه هزار مرد جنگی عرب با خانواده هایشان به خراسان فرستاد و از آنجا که موقعیت جغرافیایی و نوع اقلیم خراسان بیش از نقاط دیگر ایران به عربستان شباهت داشت در آن مستقر شدند و در آنجا شروع به ساخت مکانهای مورد نیازشان کردند که مسجد شبستانی یکی از مهمترین و اصلی ترین آن مکانها بود.
مروری بر تاریخ ایران از قرن نخست تا قرن چهارم:
۱- طاهریان و علویان طبرستان (۲۰۶_۳۱۶)
۲- دیالمه آل زیار (۳۱۶-۴۳۳)
٣- دیالمه آل بویه (٣٢٠-٤٤٧)
٤- صفاریان(۲۴۷-۳۹۳)
٥-سامانیان(۲۷۹-۳۸۹)
٦-غزنویان(۳۵۱-٥٨٢)
٧-سلاطین غور(٥٤٣-٦۱٢)
٨-سلاطین سلجوقی(٤٢۹-٥۹۰)
تاثیر اقلیم در سبک:
از آنجایی که اقلیم عربستان،اقلیمی گرم و خشک است، بناهای ساخته شده در آنجا باید به گونه ای باشد که در برابر بادها و طوفان های شن و گرد و غبار آنها را در امان نگه دارد.بنابراین شکل معماری بناهای مختلف در همه ادوار گذشته دراقلیم گرم و خشک به صورت درونگرا در آمده است.
به عقیده دکتر پیرنیا چون در گذشته قادر نبودند منطقه وسیعی را سبز و خرم کنند بنابراین با ایجاد یک منظره سبز دست ساز یک آغوش گرم و بسته ایجاد میکردند که گرداگرد آن با فضاهای بسته معماری محصور می شد و از هر طرف از فضای سبز و بهشت کوچک بهره می بردند.
درونگرایی مساجد صرفا انگیزه اقلیمی و محدود بودن منظره را ندارد بلکه نیاز به تاثیر معنوی فضاهای درونگرا بر نمازگزاران موجب شده است که معماران اینگونه فضاها را برگزینند.
سبک خراسانی:
با توجه به مطالب ذکر شده اولین نمونه های هنر و معماری مسجد در منطقه خراسان شکل گرفت، در این منطقه شاهد شکل گیری اولین شیوه معماری ایران پس از اسلام هستیم .
این شیوه که به خراسانی (شبستانی) معروف می باشد، در قرن اول ه.ق، ابتدای پذیرش دین مبین اسلام از سوی ایرانیان آغاز گردید وتا دوره آل بویه و دیلمیان (قرن ٤ه.ق)ادامه پیدا کرد.در این شیوه نقشه مساجد از مسجدالنبی الهام گرفته شده است.
ساخت مسجد النبی:
همانطور که در تاریخ آمده است جایگاه این مسجد توسط شتر پیامبر به امر الهی مشخص گردید.پس از آن به دستور پیامبر دیوارها را با سنگ لاشه که از نزدیکترین کوه می کندند و آنها را روی هم بدون ملات به صورت خشکه چین می گذاشتند ، ساختند.ارتفاع دیوار به بلندای بلند قدترین مرد عرب به حالتی که دست های خود را به سوی آسمان داز کرده است می رسید.
شبستان |
سپس از پده (تنه نخل خشک شده) و یا درختان بی بار به عنوان ستون(پالار) بهره می گرفتند و سرشاخه ها به عنوان تیر(فرسب) به کار می بردند.روی تیرها با نی می پوشاندن و سپس پوست چارپایان را بر روی آن می کشیدند (لمبه کوبی) تا نمازگذاران در هنگام به جای آوردن نماز از تابش آفتاب در امان بمانند.
صفه |
اتاق های بخش مسکونی |
پلان خانه حضرت رسول (ص)ومسجد النبی
در سمت دیگر مسجد پرچین کوتاهی بود که بعد ها به صورت سکویی یا صفه سر پوشیده ساخته شد که یاران پیامبر که همیشه همراه ایشان بودند در آنحا سکنی گزیدند که به آنها اصحاب صفحه می گفتند و در طرف دیگر مسجد ٩ اتاق پهلو به پهلو برای خانواده قرار داشت که در حال حاضر یکی از آنها مقبره خود پیامبر است.اینگونه مساجد با طرح شبستانی یا چهل ستون (به دلیل ازدیاد ستون) توسط مسلمانان به ایران رسید و الگوی ساخت مساجد اولیه در ایران گشت . به طور کلی معماری در این شیوه بسیار ساده و خالی از هر گونه تزئینات است و مصالحی که در این بناها استفاده می شده ساده و ارزان بوده است.
ویژگی های سبک خراسانی:
- سادگی بسیار در طراحی
- پلان مستطیل شکل (زیرا شبستانها مکانی بودند که به دلیل گسترش از هر طرف این نیاز را بر آورده می کرد و دید را از هر طرف به همه قسمت ها ممکن می ساختند)
- فضای شبستانی یا چهل ستونی
- پرهیز از بیهودگی (همه فضاها باید کاربری و بهره وری داشته باشند)
- مردم واری (حفظ تناسبات اندام انسانی با بلندای ساختمانها)
- بهره گیری از ساختمایه های بوم آور (۱- در دسترس بودن همیشگی مصالح و شتاب و سرعت بالا در ساخت ۲- ارزان بودن ۳- سازگار بودن با محیط اطراف )
- قوس های بیضی ,تخم مرغی و ناری
دگرگونی ویژگی های معماری ساسانی با ورود اسلام:
- مردم وارتر شدن بناها
- پرهیز از بیهودگی
- نیارش
- بوم آوری مصالح
سیر تکاملی سبک:
شبستان صفه و رواق ایوان مناره گنبد تبدیل ایوان به چهار ایوانی.
بررسی تک بنایی:
-مسجد نیشابور
-مسجد قاین
-مسجد فهرج
-مسجد تاریخانه
-مسجد جامع اصفهان (آل بویه)
-مسجد جامع عتیق شیراز
-مسجد جامع اردستان
-مسجد جامع نایین
-مسجد جامع نیریز
مسجد نیشابور:
یکی از نخستین مسجدهای قلمرو اولیه اسلام در نیشابوردر سال ۳۳ ه.ق ساخته شده است.
در آن سال عبد الله بن عامر کرینی نیشابور را فتح کرد و آتشکده را که در مجاورت دروازه شهر بود ویران کرد و برجای آن مسجدی بنا کرد که از جزئیات معماری این مسجد اطلاعاتی در دست نیست.
با مشخصاتی که مورخین از مسجد نیشابور ارائه کردند آن مسجد با الهام از مسجد نبی و همانند مسجد فهرج و تاریخانه ساخته شده بود به نحوی که سه رواق در سه سوی مسجد داشته است.
مسجد جامع قاین:
عنوان مشهور: بنا و بناهای مجموعه ای-مسجد جامع یا جمعه.
نشانی اثر: ایران-خراسان جنوبی- قاین.
دورهٔ اثر / تاریخ ساخت :قرن پنجم هجری قمری.
توضیحات: مسجد جامع قاین دارای ایوانی به بلندای ارتفاع ۱۷ متر و دو محراب است.
در طرفین ایوان دو شبستان است.شبستان سمت راست ایوان˛ بر روی پایه های کهنی بنا شده که احتمالا متعلق به قرن پنجم است و بازمانده از همان مسجدی است که ناصرخسرو از آن دیدن کرده است.
صحن مسجد دارای دو ورودی بر ضلع شرق و شمال است و حدود ٢۰ غرفه در اطراف آن ساخته شده است.
قاین از شهر های جنوبی استان خراسان است و مسجد جامع این شهر در مرکز قاین قرار گرفته و به عنوان مسجد اصلی شهر مورد استفاده قرارمی گیرد.
بنای است تک ایوانی با ایوان عمیق و دو شیستان در دو طرف آن که به سبک خاص مساجد خراسان بویژه جنوب خراسان ساخته شده است.
نوشته اصطخری در کتاب مسالک و ممالک و سفرنامه ناصر خسرو دارای اختلافی پیرامون مکان مسجد است.
اصطخری مسجد را در قهندژ(ارگ) قاین در کنار دارالماره دانسته در حالیکه صد سال بعد ناصر خسرو مسجد را در قسمت اماکن عمومی شهر یا شهرستان توصیف می کند.
با توجه به زلزله خیز بودن جنوب خراسان بویژه منطقه قائنات و این که در این منطقه دست کم هر صد سال یک زلزله بنیان فکن وجود داشته است. ممکن است مسجدی که کنار دارالماره بوده به فاصله یکصد سال که از اشاره اصطخری تا بازدید ناصر خسرو از آن فاصله افتاده است براثر زلزله ویران شده باشد.
تغییر مکان مسجد این نظریه را که ممکن است بنا بر جای نیایشگاه ساسانی ساخته شده باشد˛ مورد تردید قرارمی دهد.
بنای مسجد ایوانی است رفیع به ارتفاع 17.20 متر و عمق 22.30 متر دهانه ایوان بزرگ 10 متر و عرض آن 17 متر است .پوشش ایوان به شکل طاق و با چفد های بار بر ساخته شده است.
ایوان مسجد جامع قاین
پلان مسجد جامع قائن
در کاوشهایی پی شبستان شمالی با سه پایه ستون سنگی به درازا و پهنای یک متر در یک متر با سنگ لاشه و ملات ساروج کشف شده است که پایه های کنونی شبستان بر روی آنها بنا شده است. به منظور وسعت دادن شبستان پایه های کنونی را حدود پنجاه سانتی متر عقب نشانده اند و وجود یک ستون چهار قلو در شبستان مورد نظر که مشابه ستونهای مسجد جامع اصفهان از دوره سلجوقی است نشان می دهد که در این محل بنایی از دوره سلجوقی وجود داشته که در اثر زلزله صدمه دیده و در دوره تیموری تجدید بنا گردیده است.
تزیینات ایوان شامل آجر کاری به شکل جناقی و لوزی در پیشانی ایوان و نقاشیهایی با اشکال هندسی به شیوه اصفهانی است و به نظر می رسد که در دوره صفویان انجام شده است و در زمانهای بعد روی آنها ناشیانه رنگ زده اند.
مسجد قاین دارای دو محراب است که هر دو دیوار در انتهایی ایوان قرار دارد. محراب قدیمی مسجد به شیوه اهل سنت (مذهب حنفی) جهت گیری شده و محراب دوم متعلق به شیعیان است که بعد ها در کنار آن ساخته شده است.حیاط مسجد مستطیلی است به طول 33 و عزض 28 متر که دارای دو ورودی در سمت شمال و شرق می باشد .
در داخل حیاط پادیاوی قرار دارد که با 18 پله 20 سانتی متری به قناتی که از زیر محوطه مسجد عبور می کند منتهی
می شود که وجود همین پادیو را دلیلی بر نیایشگاه بودن محل در قبل از اسلام دانسته اند.
مقطع مسجد جامع قائن
پی سنگی مسجد جامع قائن
مسجد قائن- پرسپکتیو خارجی
مسجد جامع فهرج:
عنوانهای دیگر: مسجد امام حسن
نشانی اثر: ایران، استان یزد، ۱۲کیلومتری جادۀ یزد ـ کرمان، فهرج، جنوب غربی میدان حسینی.
دورهٔ اثر / تاریخ ساخت : ساسانیان/ قرون اولیۀ اسلامی (قرن دوم هجری)
توضیحات :منارۀ مسجد احتمالاً از آثار قرون چهارم و پنجم هجری است.
فهرج یکی از تاریخی ترین و کهن ترین روستاهای ایران است که در 24 کیلومتری شمال شرق مهریز و 12 کیلومتری شرق جاده یزد ـ کرمان قرار دارد.
یکی از اصیل ترین ساختمانهای شیوه خراسانی ،مسجد جامع فهرج است.تاریخ ساخت مسجد به نیمه نخست سده اول هجری باز می گردد و نفشه آن شباهت بسیاری به نقشه دیگر مساجد شناخته شده نخستین سده های هجری در کشور عربی دارد.
این مسجد کهن ترین مسجد ساخته شده در ایران است که ویژگی های تزئیناتی شیوه پارتی (ساسانی)را داراست ،تهرنگ آن و جایگاه میانسرا ،شبستان و صفه ها ، آشکارا آن را اثری از روزگار اسلامی معرفی می کند که از نخست برای مسجد ساخته شده است و مانند مسجد های صدر اسلام ،دارای طرح ساده و بی پیرایه می باشد.
طرح اصلی مسجد بسیار ساده است حتی ساده تر از تاریخانه دامغان و از نوع مساجد ستوندار می باشد و از یک حیاط مرکزی با شبستان ستوندار به سمت قبله و رواق هایی در دو طرف صحن مرکزی تشکیل می شود.
شبستانی با سه دهانه دارد که دهانه میانی بزرگتر از دو دهانه چپ و راست می باشد.شبستان در بر گیرنده دو ردیف ستون چهار تایی است و چفد های آن همگی بیضی است .تاقهای مسجد همگی گهواره ای هستند.
نبود تقارن در تعداد دهانه های سمت شمال و جنوب صحن، پدیده ای غیرمعمول است که در این بنا دیده می شود. این مسجد همانند دیگر بناهای پیش از اسلام از بلندی و افراز شکوهمندی برخوردار است. حیاط و صحن کوچک مسجد از جنوب به سه دهانه شبستان و از شرق و غرب هر یک به دو دهانه ایوان محدود می شود و در سمت شمال آن چهار صفه قرار دارد که با درگاه هایی که هم اکنون مسدود شده اند به هم راه داشته اند.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 267 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
تحقیق معماری صفویه
مقدمه :
یکی از درخشانترین دورههای هنری ایران پس از اسلام دورهی صفویه است. در سال 907 قمری (1502 م) شاه اسماعیل، سلسله صفوی را تاسیس کرد. در این دوره مراکز و کانونهای صنعتی و هنری در ایران افزایش یافت، درابتدای تاسیس این سلسله، تبریز پایتخت بود و به همین سبب این شهر مرکزی شد برای فعالیتهای هنرمندانی مانند خطاطان، تذهیبکاران، نقاشان و صحافان و همچنین هنرمندانی که در دیگر فنون و صنایع کار میکردند و هنرمندانی که در معرقکاری و رنگآمیزی کاشیها و در بناها و کتیبهها نقش داشتند یا هنرمندانی که در صنایع منسوجات و بافت پارچه به کار میپرداختند.
در اواخر قرن دهم قمری، در زمان شاه عباس پایتخت از قزوین به اصفهان انتقال یافت. با انتخاب پایتخت جدید، این شهر به عنوان یکی از درخشانترین شهرهای خاور گسترش پیدا کرد. بازارها، کاخها، مساجد، باغها، پلها در نقشهی شهر گنجانیده شده بود. در این زمان همهی بناهای مذهبی با تزیینات کاشیکاری آرایش شدند. بناهای مسجد شیخ لطف الله سر درب قیصریه و مسجد امام (شاه) در میدان نقش جهان با کاشیهای معرق مزین شدند. آجرهای مربع کاشی منقوش، معروف به آجرهای «هفت رنگ» در بناها به مقیاس گسترده مورد استفاده قرار گرفت. نقش و نگار کاشیها و رنگهای آنها زینت خاصی به بناهای این دوره بخشیده است. نه تنها دیوارها، بلکه گنبدها، ایوان، طاقنماها سر درب ورودیها و مناره با کاشی و موزاییک آراسته شد. ساخت سر دربهای بزرگ با کاشیهای شفاف و گچبری مقرنسکاری در عصر صفویه پیشرفت بسیار داشت. ترکیب سر درب بزرگ و منارههای طرفین آن با صحن چهار ایوانی و ساختمانهای اطراف آن و قرار دادن گنبد به گونهای که با همهی ساختمان متناسب باشد، در معماری زمان صفوی به درجهی کمال رسید. با توجه به امنیت ایران در این دوره بناهایی بزرگ و عالی مانند کاخهای عالی قاپو، چهل ستون، هشت بهشت و تالار اشرف در اصفهان و بقعه شاهزاده حسین، سر درب عالی قاپو و چهل ستون در قزوین ساخته شدند. دیوارهای این کاخها از کاشیهای خوش آب و رنگ پوشیده شده و میان مجموع آن ها با نقوش نقاشان معروف آن دوره پیوند است. سقفها و دیوارها نیز غالبا با منبتکاری تزیین میشدند.
تزیینات چوبی در بناهای غیرمذهبی دارای نقش اصلی بود و در آنها میزان بیشتری از تذهیبکاری و نقاشیهای لاکی استفاده میشد. طرحهای آنها با هنر مینیاتور دارای رابطهی نزدیکی بود. کندهکاری و خراطی به ویژه در دربها و سقفها خود هنر خاصی در این دوره بوده است. نقاشیهای دیواری (فرسک) در کاخ عالی قاپو، قصر روی ایوان عباسی و ایوان جنوبی قرار دارند. طلاکاری ایوان صحن کهنه به فرمان نادر شاه افشار انجام شده و از این رواست که به «ایوان نادری» معروف است. به طور کلی برخی از بهترین تزیینات و آیینهکاری و نمونهی کاشیکاری سه دورهی تاریخی متوالی را در آن مکان مقدس میتوان دید. زیرا مسجد گوهرشاد در زمان تیموریان، صحن قدیمی در زمان صفویه و صحن نو در دورهی قاجاریه ساخته شده است.
با نگرشی کلی به هنرهای این دوره، باید پذیرفت که در دورهی صفوی، بار دیگر عصر نوین و درخشانی در هنر ایران طلوع کرد. در هر دوره، هنری که در نوع خود زیبا و کامل بوده پدیدار شده است. در قرن دهم قمری هنرمندان ایران به مزایا و نتایج تازهای دست یافتند. در آن دوره قالیهایی بافته شده که تا آن تاریخ نظیر نداشته است. در فلزکاری عصر صفوی، بر پایهی سنتهای قدیم و مهارت فلزکاران این دوره، هنرمندان چیرهدستی مجال ظهور یافتند. مصنوعات طلاکاری، نقرهکاری و برنجسازی رونق بسیار داشت و آهن و فولاد نیز گاه طلا و نقرهکوب میشد. طراحان و نقاشان، این زمان با ابداع شیوههای جدید، موازین تازهای در سبکهای خود ایجاد کردند. در نقرهکوبی و حکاکی ظروف، پایههای شمعدان یا بخوردانها، نوشتار اشعار فارسی به خطوط خوش نستعلیق جایگزین کتیبههای عربیشد.
معماری ایران در دوره افشاریه و زندیه: ظهور نادرشاه افشار به سلطنت صفویه خاتمه داد. با آن که در عالم سیاست به او اهمیت بسیار داده شده است. اما در این دوره در عالم هنر پیشرفت چشمگیری دیده نمیشود؛ تنها زرگری و طلا و نیز میناکاری ترقی داشته است. همچنین بعضی از قرآنهای نفیس مذهب در دست است که به زمان نادر نسبت داده میشود، کاخ خورشید و برجهای دیدهبانی شهر کلات از هنر معماری این دوره است. اندکی پس از مرگ نادر، کریمخان زند در شیراز مستقر شد و در آن شهر عمارات بزرگی بنا نمود که به نام او مشهور است. از جملهی آنها، ارگ کریمخان، مسجد، حمام و یک بازار است. از ویژگی های کاشیکاری این دوره، استفاده از نوعی رنگ گل سرخ است که در زمان قبل دیده نمیشود. تزیینات کاشیکاری در بدنهی بناها از آجرهای کاشی و زمینهی سفید بود. صورت شخصیتهای رسمی، صحنههای هنرنمایی رستم پهلوان ملی، شکار و دورنماها در کاشیکاریها دیده میشوند.
در باره ویژگیهای و دستاوردهای معماری اصفهانی نکات زیر را می توان نام برد34:
- ساده شدن طرحها که در بیشتر ساختمانها ، فضا ها یا چهار پهلو هستند
- هندسه ساده و شکلها و خطهای شکسته بیشتر استفاده می شد
- در تهرنگ ساختمانها نخیر و نهاز کمتر شد و لی ساخت گوشه های پخ از این زمان آغاز شد
- پیمون بندی و بهره گیری از اندام ها و اندازه های یکسان
- سادگی طرح در بنا ها هم آشکار گردید.
فصل دوم :
نگاه اجمالی
در دوران صفویه به علت توجه مخصوص سلاطین این سلسله به هنر وضعیت و تشویق آنها تحولات زیادی در معماری ایرانی ایجاد گردید. فن معماری در این دوره فوقالعاده ترقی کرده و ابنیههای زیادی از قبیل مساجد و مقابر ائمه و پلها و کاخها ساخته شد که امروزه نیز پابرجا هستند. قسمت اعظم شاهکارهای معماری دوران صفویه در اصفهان است و این شهر در آن دوره بسیار زیبا و دیدنی بوده است بطوری که سیاحان غربی در سفرنامههایشان از زیبایی اصفهان زیاد تعریف کردهاند. از جمله معماریهای مهم عصر صفوی در اینجا بررسی میشود.
عالی قاپو چهل ستون پل اللّهوردیخان پل خواجو چهار باغ میدان شاه مسجد شاه مدرسه چهار باغ کاخ هشت بهشت در اصفهان کاخ عالیقاپو قزوین
وقتی شاه عباس اصفهان را پایتخت خود قرار
داد، نقشه جدیدی برای شهر طرح کرد: خیابان بزرگ و معروف چهارباغ را او ساخت و طرفین خیابان را دستور داد درخت بکارند. این خیابان به پل بزرگی که روی زاینده رود است، میرسد. در میانه شهر، میدان بزرگ «نقش جهان» قرار دارد. مسجد امام (شاه) درسمت جنوب و قصر عالیقاپو در مغرب و مسجد شیخ لطفالله در مشرق و سردر بازار قیصریه در شمال آن جای گرفتهاند. این میدان جای چوگانبازی بوده و دروازههای سنگی که برای این بازی ساخته شده، هنوز در دو سوی میدان موجود است. در چهار سوی این میدان قریب دویست باب حجرات در دو طبقه ساخته شده است.
عالیقاپو با ایوان بلند آن در مغرب میدان جای دارد. عالیقاپو دارای جلوخان و شش طبقه ساختمان است که در هر طبقه تزیینات و گچبری و نقاشی موجود است. ایوان رفیع آن با ستونهای چوبی وسقف خاتم نیز بسیار جالب است.
سردر بازار، بخش شمالی، علاوه بر کاشیکاری زیبا، مجالس نقاشی زیبایی دارد که قسمتی از آن شامل تصاویر جنگ شاه عباس با ازبکان و مجالس بزم شاهی است.
مدرسه چهارباغ با سردر ورودی و گنبد و دو مناره رفیع از نظر شیوه کاشیکاری و رنگآمیزی جلب نظر میکند. بنای زیبای این مدرسه و کاروانسرا، و بازار در خیابان چهارباغ احداث شده است.
به امر شاه عباس، در سراسر ایران، کاروانسراهای بزرگی نیز اغلب از آجر و گاهی ازسنگ ساخته شده است. در این دوره به علت دو جنبه مهم مذهبی و اقتصادی، تعداد زیادی کاروانسرا ساخته شد. شیوه ساختمانی کاروانسراها بیشتر چهار ایوانی است، ولی انواع دیگری مانند مثلث، هشت ضلعی، دایره، کوهستانی و متفرقه در بین این بناها دیده میشود. از کاروانسراهای این دوره مهیار در اصفهان، کاروانسرای بیستون درکرمانشاه، کاروانسرای مادرشاه و شیخ علی خان در اصفهان و امینآباد را میتوان نام برد.
با نگرشی کلی به هنرهای این دوره، باید پذیرفت که در دوره صفوی، بار دیگر عصر نوین ودرخشانی در هنر ایران طلوع کرد. هنر بزرگ ایران، چنانکه برخی به نادرست تصور کردند، منحصر به دوره پیش از اسلام نیست، بلکه در هر دوره، هنری که در نوع خود زیبا و کامل بوده پدیدار شده است. در قرن دهم قمری هنرمندان ایران به مزایا و نتایج تازهای دست یافتند.
مساجد:
در این زمان همه بناهای مذهبی با تزیینات کاشیکاری آرایش شدند. بناهای مسجد شیخ لطفالله سر در قیصریه و مسجد امام (شاه) درمیدان نقش جهان با کاشیهای معرق مزین شدند. آجرهای مربع کاشی منقوش، معروف به آجرهای «هفت رنگ» در بناها به مقیاس گسترده مورد استفاده قرار گرفت. نقش و نگار کاشیها و رنگهای آنها زینت خاصی به بناهای این دوره بخشیده است. نه تنها دیوارها، بلکه گنبدها، ایوان، طاقنماها سردر ورودیها و مناره با کاشی و موزاییک آراسته شد. ساخت سردرهای بزرگ با کاشیهای شفاف و گچبری مقرنسکاری در عصر صفویه پیشرفت بسیار داشت. ترکیب سردر برزگ و منارههای طرفین آن با صحن چهار ایوانی و ساختمانهای اطراف آن و قراردادن گنبد به گونهای که با همه ساختمان متناسب باشد، درمعماری زمان صفوی به درجه کمال رسید.
مسجد شاه
از بزرگترین مساجد صفویه است دستور ساختمان این مسجد در سال 1021 هجری بوسیله شاه عباس کبیر داده شد. سر در مسجد که جزو تزیینات میدان شاه بود زودتر ساخته شد و بعدا شروع به پی ریزی مسجد کردند. سر در مسجد دو کتیبه دارد. کتیبه اول به خط علی رضا عباسی و کتیبه دوم به خط محمد رضا میباشد. تصور میرود که کار مسجد در سال 1040 هجری یعنی دو سال بعد از مرگ شاه عباس به پایان رسیده باشد.
بنای مسجد امام (شاه) که در جنوب میدان واقع شده، از لحاظ معماری و کاشیکاری و حجاری و عظمت گنبد و منارههای بلند آن، از شاهکارهای قرن یازدهم قمری است. کتیبه سر در اصلی مسجد بر روی کاشی معرق وبه خط ثلث علیرضا عباسی نوشته شده و تاریخ 1025 ق. بر آن است. معمار این مسجد «استاد علیاکبر اصفهانی» و مباشر ساختمان «محب علی بیگالله» بودهاند. بیشتر عناصر اصلی مسجد شاه از روش معماری سلجوقی که از پیش در ایران معمول بود پیروی شده است و دارای صحن وسیعی در وسط و اتاقهایی در دو طبقه با قوسهای جناغی شکل شبیه قوسهای میدان می باشد . در میانه هر ضلع صحن ایوانی پیوسته به سالنی گنبد دار به سبک مسجد جمعه سلجوقی در اصفهان و مسجد مشهد ساخته شده است ایوان قبله مسجد شاه به گسترش حجم و داشتن گنبدی سلجوقی شکل ممتاز است .
مسجد شیخ لطفالله
مسجد شیخ لطفالله که در شرق میدان واقع شده، گنبد زیبایی دارد که از کاشی پوشیده شده و طرح آن نقش تاک یا اسلیمی بزرگ است و با شکل و اندازه گنبد تناسب کاملی دارد. راهروی مسجد که به شبستان و محراب بینظیر آن منتهی میشود، دارای کاشیکاری خشتی بسیار زیبا و پنجرههای سنگی مشبک است. کاشیکاری داخل شبستان شامل کاشیهای هفت رنگ و معرقکاریهای زیباست و کتیبههای معرق و قطار و پیچ کاشیس فیروزهای و پنجرههای مشبک کاشی است، طرح نقوش و رنگآمیزیهای متنوع و الوان نارنجی و لاجوردی، جلال و زیبایی خیرهکنندهای به این شبستان بخشیده است. کاشیکاری سقف داخلی شبستان، با طرح لوزی و ریزهکاریهای خاصی که در آن به کار رفته اعجابانگیز است. محراب کاشی معرق و مقرنسکاری آن نیز در زمره آثار مهم هنری است از لحاظ صنعت کاشیپزی و معرقکاری، شاهکاری به شمار میرود.
مسجد صدر، مسجد فتح الله در ضلع شرقی میدان امام قرار دارد سال تاسیس 11 هجری قمری (دوره شاه عباس اول) معمار استاد محمد رضا اصفهانی خطاطعلی رضا عباسی ساخت این مسجد 18 سال به طول انجامید
از ویژگی های این مسجد:
نداشتن صحن و مناره که در تمامی مساجد اسلامی جزء لاینفک بنا است
چرخش 45 درجه ای که از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد
گنبد کم ارتفاع مسجد
محراب بی بدیل مسجد
کتیبه های نفیس و طره های سر در که درون گلدان مرمرین جای گرفته اند
آنچه مسجد شیخ لطف الله را در عداد نمونه های بازار هنر ایرانی- اسلامی قرار می دهد اندازه کوچک و هماهنگی آن با بناهای اطراف میدان است.
سردر زیبا و پرکار مسجد در سال 1012 به پایان رسید اما بقیه مسجد و تزئینات کاشیکاری آن تا سال 1028 هجری بطول انجامید.
نکته ای که محققین و پژوهشگران و سیاحان بر آن متفق القولند اختصاصی بودن مسجد شیخ لطف الله است. این نکته را استثنائی بودن مسجد یعنی عدم صحن و مناره که در تمامی مساجد اسلامی جزء لاینفک بنا است تأیید می کند.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تحقیق معماری روم
قدرت روم که پس از اتروسکها بر ایتالیا حاکم و جانشین ایشان شد. اقوام ستیزه ایتالیا را مطیع حکومت واحد روم گردانیده و سرانجام ملتهای اروپای غربی و مدیترانه و خاور نزدیک را در زیر پرچم امپراطور روم گرد آورد .که به گفته مورخ بزرگ روم « انقلابی پدید آورد که تا ابد در یاد ها خواهد ماند ،و امروز نیز ملتها آ« را احساسا می کنند.» در واقع اگر در بررسی امروزمان می بینیم که نبوغ یوناننین با تابش هر چه بیش تر در عرصه هنر ،علم ، فلسفه ، تاریخ، و به طور کلی در قلمرو عقل و تخییل می درخشید نبوغ رومی در عرصه فعالیتهای دنیوی حقوق و کشورداری پر تو افکنی می کند 15 .و به اعتقاد بسیاری دیگر هنر رومی از هنر یونانیان متولد گردید،هنر رومی به واقع انتشار دهنده میراث هنر یونانیان بوده است16. و هر چند عده ای اعتقاد بر این دارند که معماری رومی ریشه در معماری اتروریایی داشته است اما در واقع دارای خصوصیاتی یو نانی مآبی بوده است 17 .
اما آنچه که معماری رومی را متمایز از معماری اقوام دیگر همچون یونانیان میکنند را شاید بتوان به صورت ذیل توجیح کرد . که در واقع تمرکز قدرت های نظامی مالی و اداری روم باستان، دیر تر با تمرکز توان علمی و فرهنگی همراه شد و چنان که دانسته شده است، مدتی، توانمندترین شخصیتهای زبده، دانش و هنر زمان، را از دور و نزدیک جذب خود کرده است .و این امر تا آنجا که به تولید فضای معماری و به ویژگیهای آن باز می گرداند دارای پیاوردهایی به شرح ذیل است18:
-توان اجرایی متکی بر ثروتهای مادی با یا بی ( رشادتهای که به رومیان نسبت داده شده است) بر سایر تلاشها مقدم بوده و رشد دهنده و بر انگیزاننده تولید در زمینه های دیگر است .
- آنچه پیشتر در جهان یا از حوزه پر تحرک مدیترانه شقی با فراست و ظرافت ساده پرداخته شده بود و به همراه دستا آوردهای اتروسکها تنها فضاهایی را به شمار می آورد که می توانستند مورد بهره ورداری سریع حکومت تازه به قدرت رسیده قرار گیرند . شور و ذوقی که از تحرک اجتماعی و از امکانات مادی و اجرا بهره می برد و از اینها منبعث می نمود به تدریج به تولیدات تازه ای در معماری ، مجسمه سازی، نقاشی، موسیقی ، نمایش، رقص و شعر منتهی شد که دارای اصالت بودند و توانستند بپایند .
اما آنچه در این نوشتار مورد اهمیت است و مورد اصلی بحث نیز می باشد ویژگیهای رومی می باشد که از مجموعه گوناگون و پر شمار معماری های رومین بیرون مزنند که به عبارتی میتوان این گونه دسته بندی نمود19 : پر شماری گونه های معماری ،گستره بودن حجم های معماری و شکفته شدن در صور هندسی و اتکاء به سیستم ساختمانها و استخوانبندی بناها به فنونی یکسره و نو و بر خوردار از کارایی گسترده که به مختصر در باره هریک چند سطری را در ادامه خواهیم نوشت.
پر شماری گونه های معماری
گسترش پر شتاب سلطه رو میان باستان باعث گردید که تر تیبی متداول و همه گیر و شکلی مجلل در معماری به وجود آورنند و هر آنچه را که می خواستند بزرگ می ساختند و در ساختن آن هم درنگ نمی کردند این روحیه رومیان در صورتی برای بومیان سرزمینهای تسخیر شده مقبول می افتاد که با رنگ و بوی محلی آمیزش پیدا میکرد .که پیدایش این بناها با مداخله که در وضع عمومی شهر ها به وجود می آورد تحرک و پویایی جدیدی به شهرها می بخشید به طریقی که آبراه ها ،حمامها ، ورزشگاها ،آمفی تئاتر ها و... دارای گوناگونی فراوانی گردید و انواع مختلفی به خود گرفت. این تنوع تنها در راستای اصلی کاربری، رده بندی بناها ممکن می شد و نه در مجموعه ای از ویژگیهای که تاثیر پذیری شدید از عوامل محلی نیز در بگیرد.این گونه مسائل باعث گردید که پر شماری گونه های بناها را در دوران رومیان داشته باشیم که یکی از ویژگیهای اصلی معماری آنان به شمار می آید که همراه و همزاد با تحرک اجتماعی و فرهنگی ،اقتصادی است و نمودی از شکوفایی یک تمدن است.
گستردگی حجمی بنا
یکی از نو آوری های رو میان در باب ترسیم یا تدوین پلان ولومتریک واحدهای معماری شهری این است که شالوده کالبدی بنا و در نتیجه شکل خارجی یا حجم آزاد را در تبعیت از شالوده کار بردی بنا می خواستند و در واقع معماران را وا می داشتند تا خود را از تصور پلاستیک و محدود هندسی برهانند و برخورداری از آزادی در تدوین نقشه را بر پیروی از پوششی یکپارچه و پیوسته را ترجیح دهند.مسلما با توجه به مسائل بالا حجم های معماری یک بنای واحد ضمن بر خورداری از ترتیب و تدرجی که دارای اصالت و ارزش کاربردی است با یک دیگر ترکیب شوند و ساختمان به شکلی ارگانیک بر روری زمین استقرار یابد که این کار مستلزم این است که یک بنا توسط معمارانی ساخته و پرداخته نشود که دارای سبک و روش خاصی هستند بلکه از شیوه های فنی و اجرایی متداول و نیز در پیروی مستقیم از دولت عمل کنند و دیگر همچون یو نانیان پی جوی اینکه نگاه بیننده را به یک نمای خاص توجه دهند نباشند .
با توجه به سطور بالا برای شناخت یک بنای رومی به آنچه که درون آن اتفاق می افتد باید توجه کرد و عوامل داخلی آن را باید مورد بررسی قرار داد.تا بتوان به درک صحیحی از آن داشت.
فنون اولیه ساختمان
رومیان به منظور بر پایی بناهای خود از روشها و فنون خاصی بهره می گرفتند و با توجه به اینکه این فنون تاثیر به سزایی در شکل بنا ها داشته و در زمینه روان شناختی معماری نیز اثر گذار بوده که اشره به آن بی فایده نمی باشدمخصوصا که این وجوه مشخصه معماری رومی می باشد که می توان چنین دسته بندی کرد:
-اوپوس کو آدراتوم.که عبارت است از سنگهای چهار گوش تراش که معمولا منظم اند و گاه تراش کامل ،که به صورت افقی کنار یکدیگر قرار داده می شدندکه علاوه بر کارایی های ساده در ساختن قوسها و پوششهای گهوارهای به کار می رفته است.
-اوپوس سیلیکئوم. عبارت است از دیواری که سنگهای به شکل نا منظم و دارای اندازه های جور وا جور بنا می شده است.
-اوپوس کمنتی کئوم. عبارت است از ترکیبی از لاشه سنگهای نا منظم و گاه خردی که به وسیله ملات به یکدیگر می چسبند و شکلی کم وبیش یکنواخت و یک پارچه می یابند که در موارد پیشرفته برای تعبیه پوششها استفاده می گردید.
-اوپوس لاتریکیوم. که روش به کار بردن خشت خام و آجرهایی که در کوره پخته شده اند در بنای پیکره های ساختمانی مبتنی است.
بیشترین و یا نوترین ابداع ساختمانی رومیان را در بنای قوسها و طاقها ی منحنی شکل می یابیم که تناسب و اندازه هایی هستند همزمانپاسخگو به نیازهای فنی و کاربردی و زیباشناختی .
بیشتر ساختن و تند ساختن دوری جستن از تلاش های نظری خالص در زمینه مدلهای کاربردی و سیتم های اندازه گذاری معطوف به شکل ظاهری بنا ها، پاسخ گویی به نیازهای محلی با احداث بناها و مجموعه های معماری از راه به کاربردن شیوه های ابداع و تدوین معماری که مدل مولد اصلی یا ماتریس یا پروتوتیپ آنها بناهای شناخته شده رومی است ولی در نهایت دو عامل دیگر نیز در ترسیم و اجرای آنها موثر است : فرهنگ محلی و سلیقه و توان معمار و معمار مجری.
معماری روم باستان
اگراستقلال یا اصالت مجسمه سازی و نقاشی رومی مورد تردید قرار گرفته باشد،برعکس معماری رومی آفرینشی چنان با عظمت بوده است که جایی برای چنین شک و شبهه باقی نمی
گذارد. بعلاوه رشد و تحول معماری رومی نیز از همان ابتداءمنحصراًتابع راه و رسم زندگی عمومی و خصوصی رومیان بوده است. بطریقی که در طول زمان هر عنصر معماری که از اتروسکها یا یونانیها بعاریت گرفته می شده در اندک مدتی به مهر خاص تمدن رومی ممهور می شده است. وجود این گونه پیوند ها با دوران گذشته در معابدی که طی سالهای آخر دورةجمهوری (510-560ق م ) یا عصر قهرمانی و کشور گشایی رومیان ساخته شده بیشتر بچشم می خورد .
معبد "فورتونا"قدیمیترین نمونه ای است از آن نوع ساختمان که تاکنون محفوظ مانده است . این معبد که در سالهای آخر قرن دوم ساخته شده ،با تناسبهای ظریفی که در ستونهای ایونیایی و یا ایونیک خود داردحکایت از موج عظیم نفوذ یونانی می کند که به دنبالةاستیلای رومیان بر یونانیان بسوی تمدن رومی سرازیر شد. با این حال بابنای مورد بحث تنها تقلیدی از معبدیونانی نیست زیرا در آن بسیاری عناصر اتروسکها نیز بکار رفته است مانند پایه کرسی بلند رواق و مقصوره ای عریض که ردیف ستون جانبی معبدرا بخود منضم ساخته است.
از جانب دیگر مقصوره نیز به سه بخش مجزا ،آنچنان که در معماری اتروسکها معمول بود تقسیم نشده است.بلکه شامل فضایی واحد و بی جدار است.
اصولاًرومیان نیازمند فضای وسیعی در داخل معابد خویش بودندزیرا آن را نه فقط برای جای دادن پیکرةرب النوع بلکه همچنین بمنظور عرضه داشتن غنایم جنگی (مانندتندیسها و سلاحهاو
مانند آن)که بدست لشکریان پیروزشان می افتاد بکار می بردند.پس مشاهده می شود که معبد" فورتونا"نوع تازه ای بودکه بفراخورنیازمندهای رومیان بوجود آمده بود نه آن که بطور اتفاقی از تلفیق عناصر اتروسکهاو یونانی تشکیل یافته باشد.این شیوةمعماری می بایست عمری دراز یابد ،چنان که نمونه های فروانی از آن که معمولاًبزرگتر و آراسته به ستونهای کرنتی بود تا دوقرن پس از میلاد در ایتالیا وهم در پایتخت تابع امپراطوری ساخته می شد.
نوع دیگراز معبدسازی دوره جمهوری در نمونه ا ی که بنام معبد سبیل معروف شده و متعلق است بچند دهه بعد از معبد "فورتونا"،این ساختمان نیز محصول پیوند خوردن دو سنت جدا از هم بود. بنای بزرگ آن معبدی بود در مرکز شهر روم که آتش مقدس در آن نگاهداری می شد. بنای فوق در ابتداءشکل کلبه های گرد روستایی را داشت که به سنت دیرین در دهات رومی بنا می شدولی بعد ها در زیرنفوذ ساخنمانهای گنبدی شکل یونانی یا تولوس از نو با مصالح سنگی بر پا گردیدو بدین ترتیب سر مشقی شد برای عموم معابد گرددورةجمهوری
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1214 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
تحقیق معماری رنسانس
معماری رنسانس به معماری اروپا در سدههای ۱۵ و ۱۶ میلادی (دورهٔ رنسانس) اطلاق میشود که از مشخصههای آن، نوزایی عناصر فرهنگی روم و یونان باستان بود.
در تمامی دوره گوتیک در قرون میانه، زمانی که معماری در فرانسه و انگلیس با بنا ساختن کلیساهای اعظم غول پیکر با فضای داخلی فوق العاده که نمایانگر یکی از نقاط اوج نبوغ معماری اروپایی است، تحت غلبه اجرای معماری در عظیم ترین مقیاسهای تاریخ غرب بود، معماری ایتالیایی امری بی اهمیت و نسبتاً کوچک محسوب می شد. هرچند معماری گوتیک در ایتالیا وجود داشت اما به نظر می رسد وسعت میدان دید، نبوغ و ابهت معماری دولتشهرها از آن فراتر رفت. دوره رنسانس توسعه یک معماری جدید را از قرن پانزدهم تا قرن شانزدهم تجربه کرد که اولین نمونه معماری مدرن بود. زمانی که ما به ساختمانهای دوره رنسانس نگاه می کنیم در نظرمان آشنا هستند تقریباً چنان که گویا آنها یکصد سال پیش ساخته شده اند. زبان معماری که بوسیله معماران رنسانس ایتالیا ابداع شد تبدیل به زبان معماری غالب دنیای جدید شد که تنها با ظهور معماری مدرن در قرن بیستم کنار گذاشته شد.
معماران دوره رنسانس معماری خود را تا حدودی در نتیجه علاقه احیا شده خود نسبت به ویرانه های روم و یونان، از طریق بازیابی متون کلاسیک درباره معماری و به خصوص ده کتاب نویسنده رومی، ویتروویوس که درباره معماری نگاشته شده بود اخذ کردند. آنان همچنین اشکال جدید و زبان دیداری جدیدی ابداع کردند که از دوره کلاسیک منشعب نشده بود. بتدریج معماران، اومانیستها و نقاشان دوره رنسانس (معماری در رنسانس به عنوان یک هنر کامل و فراگیر تلقی می شد) اندیشه ای جدید درباره فضای عمومی ابداع کرد که در آن جامعه احساس افتخار و ارجمندی کند و جامعه در مقیاسی که تمام شهر را در بر می گیرد تنظیم و ترتیب یابد
در دوره رنسانس معماری به عنوان هنر عالی در نظر گرفته می شد. نظریه پردازان بر این باور بودند که طراحی معماری مانند همه هنرها از تجربه انسانی بر می خیزد اما معماری همچنین نمایانگر عالیترین دستاوردهای هنری ممکن برای بشریت بود. اما معماری چنان که امروز تلقی می شود یک حرفه تخصصی تلقی نمی شد. طراحی معماری بوسیله معماران حرفه ای، نقاشان، مجسمه سازان (از قبیل میشل آنجلو)، اومانیستها، بنایان و افراد آماتور ساده با صرف زمان و هزینه بسیار انجام می شد
هنر طبق چیزی که در نهایت از کتابهای ویتروویوس درباره معماری اخذ شده بود مبتنی بر هفت اصل بود. مهمترین اصل در این میان تقارن بود و این به آن معنا بود که بخشهای مختلف بایستی از نظر هندسی متعادل باشند. در اولین نمونه های معماری رنسانس نوعی شیدایی برای نظم و تقارن وجود دارد. علاوه بر این بخشهای مختلف یک کلیت معماری باید مطابق و هماهنگ با یکدیگر باشند که در نظریه معماری به این موضوع حالت و مزاج بنا گفته می شد. با این حال با توسعه معماری، طراحان شروع به طغیان علیه سخت گیریهای نظریه ویتروویوسی کردند. در دهه 1530 به خصوص در کارهای میشل آنجلو، معماران شروع به رفتاری دیوانه وار درباره عدم تقارن و استفاده از مخلوطی به شدت نامنظم از عناصر معماری کردند. این شیوه طغیانگر معماری با نام معماری صاحب سبک و براساس پدیده ای مشابه در نقاشی رنسانس نامگذاری شد
به طور معمول ابداع شیوه منحصر به فرد ایتالیایی در معماری رنسانس به فیلیپو برونلسکی (1377-1466) نسبت داده می شود. او همچنین ابداعگر اصول زاویه دید خطی در طراحی و نقاشی شمرده شده است. در سال 1419 او مأموریت یافت گنبد کلیسای اعظم فلورانس را که بنای آن در سال 1296 آغاز شده بود بسازد. در سال 1419 ساختمان همچنان ناتمام باقی مانده بود زیرا هیچ کس به درستی درباره چگونگی ساخت گنبد نمی توانست تصمیم گیری کند. برونلسکی مشکل را با ابداع نوع جدیدی از گنبد حل کرد. گنبد برونلسکی به جای حالت نیمکره ای، هرمی و مرتفع بود. گنبد هشت وجه داشت و برونلسکی در خارج گنبد در مرز وجه های مجاور قوسهایی سفید رنگ ساخت تا توجه را به این هشت وجه جلب کند. این اولین گنبدی بود که از زمان دوره کلاسیک تا آن زمان ساخته شده بود که به طور عمده کارکردی خارج ساختمانی به جای کارکردی داخل ساختمانی داشت. در معماری قرون وسطی، گنبدها به نحوی طراحی می شدند تا از داخل مجموعه بنا قابل دید باشند. با این حال گنبد برونلسکی از تمامی فلورانس قابل مشاهده بود و در حقیقت هنوز امروز هم بر منظره هوایی شهر تسلط دارد. در اینجا چندین ابتکار مطرح است: طراحی با هشت وجه توجه را به بخشهای هندسی و تقارن آن جلب می کند و به این ترتیب شاید گنبد برونلسکی بهترین نمونه از اصل تقارن در معماری رنسانس باشد. این تقارن چیزی بود که ویتروویوس، معمار کلاسیک آن را عالیترین فضیلت یک معماری تلقی می کرد. این گنبد همچنین با توجه کردن به فضای عمومی، همچنان که یک پدیده معماری داخلی است یک پدیده معماری خارجی نیز محسوب می شود و به عنوان مرکز ثقل دیداری در زندگی شهری فلورانس عمل می کند
قرن پانزدهم شاهد افزایش قابل توجه طرحهای معماری نه تنها در ثروتمندترین شهرها از قبیل فلورانس بلکه در سراسر ایتالیا بود. اصول ویتروویوسی تقارن و نظم تقریباً در تمامی طرحها به کار گرفته می شد. علاوه بر این ابداع برونلسکی درباره زاویه دید، که یک روش و ابزار نگارگری بود، شیوه ساختن بنا را بوسیله معماران ایتالیایی تغییر داد. معماری رنسانس قرن پانزدهم در غلبه سطوح مسطح و خطوط مشخص و قدرتمند بود و بر این اصول معماری تأکید می کرد.
اقسام ساختمانها در حال افزایش بود. علاوه بر ساختمانهای معمول قرون وسطی از قبیل کلیساها، کلیساهای کوچک و بیمارستانها، طراحان رنسان دو نوع جدید از ساختمان را خلق کردند: ویلا و پالازو. ویلا خانه ای اعیان نشین در ییلاقات خارج از شهر بود که شهروندان ثروتمند و قدرتمند مانند خاندان دمدیسی در آن زندگی می کردند. معماران رنسانس شکل اولیه مزارع استحکام بندی شده اشرافی را در قالب ویلا تبدیل به خانه هایی با فضاهای وسیع، راحت و دلپذیر ساختند. ویلا با پالازو یا خانه شهری نسبت داشت. اینها خانه هایی بودند که افراد ثروتمند و قدرتمند زمانی که از شهر بازدید می کردند در آن سکونت داشتند. در قرن سیزدهم این گونه پالازوها ساختمانهایی کم اهمیت و باریک بودند که طبقه اول آنها به عنوان مغازه به اجاره داده می شد. قرن پانزدهم شاهد ظهور پالازوهای بزرگ، وسیع و درخوری بود که تمامی طبقات به فضاهای زندگی اختصاص داده شده بود. باز هم معماران به جنبه های بیرونی این پالازوها علاقه مند بودند. آنها ساختمانهایی هم خصوصی و هم عمومی بودند. از جنبه عمومی و براساس ظواهر خارج آنها، این ساختمانها بیانگر ثروت و قدرت صاحبان خود بودند.
در کنار برونلسکی، مهمترین معمار این دوره لئون باتیستا آلبرتی بود که همچنین یک نظریه پرداز مهم سیاسی و اومانیست مدنی بود. او بیشتر به خاطر آثارش درباره معماری شناخته شده است. او در این کتابها نظریه ای درباره طراحی شهری و فضای عمومی ترسیم می کند. شهر آرمانی او آکنده از ساختمانهای مجزا و باشکوهی هستند که همگی به طور کامل در تعادل با یکدیگر هستند. در حالی که برونلسکی ابداعگر زبان معماری رنسانس تلقی می شود، آلبرتی عموماً به عنوان کامل کننده آن از نظر تقارن و حالت ساختاری شمرده می شود.
همچون نقاشی و مجسمه سازی، علاقه به معماری و طراحی آن منجر به نوعی از معماری شد که در آن اصول و روشهای طراحی تبدیل به زبان غالب بناها و ساختمانها شد. معماری صاحب سبک، که به نحو نزدیکی با هنر صاحب سبک معاصر بود، به خصوص از طریق ناهمخوانی و پریشانی دیداری توجه را به طراحی هر کدام از عناصر جلب می کند. اولین استاد شیوه صاحب سبک در معماری، میشل آنجلو بوناروتی بود که معماریش با ابزارهای اغتشاش آمیز و متضاد پر شده است. به عنوان نمونه در کتابخانه لونتین او ستونها را به جای این که در محل خود و در برابر دیوار ها قرار دهد در داخل تورفتیگهایی از دیوارها تعبیه کرد. این ستونها چنان که باید این گونه باشد تا کف ادامه پیدا نمی کنند، بلکه چندین پا بالاتر از کف متوقف می شوند.
\به این ترتیب معماری صاحب سبک اصول ویتروویوسی تطابق و تقارن را واژگونه می سازد. در ساختمانهای صاحب سبک تنشی بین نظم و بی نظمی و بین کارایی و بلااستفادگی وجود دارد. اینها همه در جهت جلب توجه به این حقیقت است که معماری نوعی تدبیر، اثر هنری و مصنوعی می باشد. در اینجا ما ریشه های معماری پست مدرن را با تأکیدی که بر عدم تناسب و عدم کارایی دارد می بینیم. با این حال فعالان صاحب سبک هیچ گاه به طور کامل ویتروویوس را رها نکردند. ساختمانهای صاحب سبک هنوز هم تا حدود زیادی متناسب و با طراحی منسجمی هستند. این ساختمانها هرچند یک سطح متقارن متین را نمایش نمی دهند اما توجه ما را به استفاده از عناصر مختلف معماری جلب می کنند.
• معماری رنسانس آغازین ۱۲۰۰-۱۴۰۰ م
• معماری رنسانس میانی ۱۴۰۰-۱۵۰۰ م
• معماری رنسانس پیشرفته ۱۵۰۰-۱۶۰۰ م
• گنبد کلیسای فلورنس (سانتا ماریا دلفوره)
• گنبد کلیسای فلورنس (سانتا ماریا دلفوره)
• تپه کاپیتول (کاپیتولینه)
• کلیسای سن پیتر
• بیمارستان کودکان سرراهی۱۴۲۴-۱۴۱۹ م)
• دهلیز کتابخانه لورنس
• تمپیه تو (۱۵۰۲-۱۵۰۳م)
• کلیسای سانتا ماریا دله کارچری (۱۴۵۸)
• ویلای روتوندا
• کلیسای سانتواسپیریتو
• کاخ شامپور(۱۵۱۹ م)
• معبد مالاتستایی (سان فرانچسکو)
1. آلبرتی : از کارهای مشهور او کلیسای سن آندئا -سن فرانچسکو و ویلای روچلای است .او 20 الی 30 اثر مشهور دارد که یکی دیگر از آثار او کلیسای سانتانوولا می باشد.
2. فیلیپو برونلسکی: اولین ساختمان مربوط به رنسانس را ساخته و حرفه اصلی او طلاسازی است. ولی قشنگترین گنبد دوره رنسانس را درست کرده که دومین گنبد بزرگ دنیاست .(گنبد بزرگ کلیسای کاتدرال یا جامع فلورانس که خود کلیسا مال دوره گوتیک است ولی گنبد آن در دوره رنسانس ساخته می شود و اولین سازه رنسانس است .اسم این کلیسا سانتا ماریادلافیوره است که الگو و نماد شهر فلورانس است که گنبدی 8ضلعی به رنگ سفید و آجری است .خود گنبد آجری است و زه های آن سفید رنگ است .دهانه ی این گنبد 42 متر است که بعد از پانتئون که 43 متری است بزرگترین گنبد ساخته شده در جهان بود).
از کارهای دیگر برونلسکی ساخت بیمارستان برای کودکان یتیم است و همینطور ساخت نمازخانه ای به نام پاتزی pazzi chapel
این 3 مورد از بهترین کارهای برونلسکی است .کارهای او کاملا شبیه کارهای روم و یونان است و در کارهای او طاق و قوسهای زیادی وجود دارد او در ساخت کلیسا از سنتوری بزرگ و یک قوس بزرگ در ورودی استفاده می کند.
3-کارلو مادرنو :کلیسایی به نام سانتا سوزانا را طراحی می کند در این کلیسا و کلیسای سانتا نوولا ما ترکیبی ریاضی داریم به نام تناسب طلایی .همان تناسب طلایی یونان باستان
اثر دیگر کارلو مادرنو گنبد کلیسای سن پیتر است که پاپ در آنجا ست این کلیسا که در واتیکان قرار دارد شکل صلیبی داشته و در آتش سوزی از بین می رود و در قرن 15 دوباره ساخته می شود.
گنبد این کلیسا را کارلو مادرنو شروع کرد ولی نتوانست ادامه دهد.
4-دوناتو برامانته :یک کاخ به نام فارنزه ساخته که آن را به اتمام نتوانست برساند و میکل آنژ آن را تمام کرد و یک ساختمان دارد با نماد پیشرفت به نام تمپیتو که گنبدی پایه دار است و زیر آن ستون وجود دارد.
گنبد تمپیتو الگوی ساخت کلیسای سن پیتر می شود .
5-میکل آنژ: از کارهای او طرح اصلی سن پیتر و میدان کامپید ولیو (کاپیتل )در واتیکان است و تمام مجسمه ها ی جلوی سن پیتر و میدان کاپیتل کار میکل آنژ است .
6-رافائل :او بیشتر نقاش و مجسمه ساز است تا معمار .یعنی بیشتر کارهای نقاشی و مجسمه سازی می کرده .
7-لئوناردو داوینچی: مثل میکل آنژ از نابغه های این دوران است .رنسانس یک هنر واقعی و رئالیستی است .و دوران ظهور نوابعی که قبلا وجود نداشته .
داوینچی نمونه یک نابعه است معمار-شهرساز-نقاش-مجسمه ساز-طبیب -ریاضی دان -مخترع -منجم
او اولین طرح شهرسازی برای هدایت آب و فاضلاب را داد و بهترین نقاشیها و مجسمه سازی ها کار اوست .اولین دوچرخه را ساخته .
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 63 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
تحقیق معماری خراسانی
در قسمت شرقی ایران پس از به وجود آمدن حکومتهای مستقل و نیمه مستقل ، مردم به آرامشی نسبی رسیدن که نتیجه آن در معماری و هنر نیز پدیدار گشت و جوانه های هنر و معماری بعد از دو قرن در این کشور زده شد بعلت اینکه خواستگاه این معماری در شرق ایران به خصوصا خراسان بودسبک خراسانی 15نام داده اند که بعد ها دامنه آن به یزد و دامغان نیز کشیده شد. آنچه که مشخص است این دوره معماری همچون بر روی ریشه پوسیده معماری پارتی روییده شده که به آن قابلیت کاربری برای اسلام را نیز اضافه کرده اند به طریقی که نحوه حتی نحوه استفاده آجر در ستونهای کاخهای ساسانی و تاریک خانه دامغان به یک شکل است و طاق نماهایی که از مشخصات دوره پاتی است در این دوره نیز مشهود است16.و بیشتر بناها به صورت یک ایوانی ساخته می شد.
اما می توان ویژگیهای که معماری این دوره داشته را به صورت زیر دسته بندی کرد17:
- در این دوره ساختمانها نسبت به قبل از اسلام مردم وارتر و کوتاهتر شدند
- کیفیت مصالح مورد استفاده بسیار پائین بود
- از لحاظ فنی دارای همان مشخصات معماری پار تی بوده
- در این دوره اکثر مصالح بوم آورد بودن که به نحوی سعی می کردند از امکانات محل فقط بنایی بسازند.
- در این دوره معماری مسجد آغاز گردید
- بنا ها با نقشه های یک ایوانی اجرا می گردید.
آنچه مسلم است معماری خراسانی در مخلفت با معماری عباسیان و امویان بود و می خواست حر ف تازه ای از معماری ایران را داشته باشد .اما معماری ایران به این سادگی نماند و با توجه به اصالت مردم باز به سوی تزئنات و شکوه و عضمت حر کت کرد و در وا قع هر چه ایران دارای استقلال می گردید و عظمت خود را به دست می آورد تاثیرات آن در معماری پدیدار می گردید.
آذری (معماری)جلد: 1نویسنده: هادی عالم زاده شماره مقاله:152
آذری، سبکی در معاماری اسلامی ایران، منسوب به اذربایجان، مشهور به سبک مغول یا ایرانی ـ مغول و مقارن با دورۀ حکومت ایلخانان بر ایران (654-736ق/1256-1336م). پژوهشگران تاریخ هنر و معماری، غالباً دوران 1400 سالۀ هنر و معماری ایران بعد از اسلام را به سلسلههای مهم حکومتی نسبت داده و زیر عنوانهای سدههای نخستین، دورۀ سلجوقی، مغول (ایرانی ـ مغول، ایلخانان)، تیموری، صفوی و قاجار به بحث کشیدهاند (ویلسن جمـ ؛ دیماند، جمـ ؛ هنر فر، جمـ ؛ ویلبر، 33، 35؛ پوپ «بررسی هنر ایران» جمـ ؛ همو، هنر ایران در گذشته و آینده، جمـ ؛ دوری، جمـ ؛ مارسیه، جمـ) و جز تنی چند از اینان چون زکی محمدحسن (صص 15، 17، 18، 27، 36) و ارنست کونل (صص 11، 43، 94) غالباً بیهیچ توضیحی از به کار بردن واژۀ «سبک» که اصطلاحی است فنی، تن زدهاند. تنها ویلبر در تعلیل این نکته نوشته: چون فرمانروایان این روزگاران فقط پشتیبان و فراهمکنندۀ زمینۀ پیشرفت معماری بودند نه آفرینندۀ آن، به جای به کار بردن واژۀ «سبک» از عنوان سیاسی استفاده میشود (ص «ز»). گرچه او خود در جای جای کتابش تعبیرات «سبک مغول»، «سبک ایلخانی» و گاه «سبک معماری دورۀ ایلخانی» را به کار برده است (صص 33، 35). در میان این پژوهشگران ظاهراً محمدکریم پیرنیا، نخستینبار در 1347ش در مقالۀ «سبکشناسی معماری ایران» آگاهانه واژۀ «سبک» را به کار برده و به منظور به دست دادن «نامهایی منطقی و مناسب» برای چند بنا که «به یک سبک ساخته شده» ولی ننامهای مغولی، تیموری، قراقویونلو و نظایر ان» گرفته اصطلاحاتی نو در پژوهش تاریخ معماری ایران بعد از اسلام عرضه کرده است. وی به پیروی از سبکشناسی شعر فارسی، سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و نامهای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی را در معماری پیشنهاد کرده است (صص 43، 44). باتوجه به مشخصات تاریخی، جغرافیایی، ویژگیهای معماری و بناهای بازماندۀ منسوب به سبک آذری میتوان آن را بر معماری اسلامی ایران در دورۀ ایلخانی (مغول) منطبق ساخت. به نظر پیرنیا پس از استقرار هولاکو در مراغه (657ق/1259م) معماری ایران جان تازهای گرفت و سبک آذری در پی دگرگونیهایی که بر اثر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ حکم بر جامعه، در سبک رازی (معماری دورۀ سلجوقی) پدید آمد، از مراغه آغاز شد و با نام سبک مغولی راه تبریز و سلطانیه را پیموده و به سراسر ایران و خارج ایران نفوذ کرد و روز به روز آراستهتر شد تا در اوج درخشش خود شاهکارهای روزگار فرزندان تیمور و به ویژه شاهرخ (807-850ق/1404-1446م) را پدید آورد (همو، 45). از این سخن پیرنیا و قراین دیگر در دو مقالۀ وی، چون ذکر مقبرۀ، شیخصفیّالدین اردبیلی و مسجد گوهرشاد و برخی دیگر از آثار دورۀ پس از ایلخانی در جزو بناهای سبک آذری، آشکارا برمیآید که او سبک آذری را بر معماری دو دورۀ ایلخانی و تیموری منطبق میسازد، درحالیکه غالب پژوهشگران، هنر و معماری دو دورۀ مغول (ایلخانی) و تیموری را جدا از یکدیگر و بهسان دو دورۀ مختلف به بحث کشیدهاند، حتی کونل که از این دوره زیر یک عنوان، سبک ایرانی ـ مغول، گفتوگو کرده، توجه دارد که در اینجا دو دورۀ متوالی با فاصلۀ زمانی کوتاه قابل تشخیص است که به عقیدۀ وی در دورۀ نخست که مربوط به ایلخانان است عنصر مغولی بر کارهای هنری ایران تأثیر میگذارد و در دورۀ دوم که عنصر مغولی در فرهنگ ایران حل و هضم میشود سبک تیموری ارزش و اعتبار مییابد (ص 94). اما به هر حال باید این واقعیت را در اینجا پذیرفت که گرچه دورۀ ایلخانی با مرگ آخرین پادشاه مقتدر این سلسله، ابوسعید، در 736ق/1335م پایان مییابد، ولی چون مرگ او «نه در فعالیت ساختمانی وقفه ایجاد کرد و نه در سبک معماری» (ویلبر، 105) ساختمانهای بقیۀ سدۀ 8ق/14م را نیز میتوان جزو این دوره و سبک تصریح نمیکند، ولی با توجه به این جملهها میتوان جزو این دوره و سبک به شمار آورد. وجه تسمیه: پیرنیا به وجه تسمیۀ این سبک تصریح نمیکند، ولی با توجه به این جملهها میتوان به علت این نامگذاری پی برد: این سبک «با آمیزش و ترکیب و تلفیق معماری جنوب و سنتها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومیِ آذربایجان شده بود» پدید امد و «به حق نام آذری گرفت» (پیرنیا، «سبک آذری»، 55)، اما وی روشن نمیسازد که این سبک کی و از سوی چه کسی و در کجا نام «آذری» گرفته و در کدام متن کهن یا نو به کار رفته است. البته توجه و اشاره به «معماری بومی آذربایجان» در نوشتههای دیگر پژوهشگران بیسابقه نیست. پیش از پیرنیا، آندره گدار در گفتوگو از مقابر مراغه، که در نیمۀ دوم قرن 6ق/12م (پیش از یورش مغول) ساخته شدهاند تعبیر «نوع ساختمانهای آذربایجان» و «معماری آذربایجان» را به کار برده است (ص 426). همچنین وی در گفتوگو از آرامگاه الجایتو (سلطانمحمد خدابنده)، بناترین اثر معماری عصر ایلخانان، به «ابنیۀ پیشین آذربایجان» و «معماری قدیمی آذربایجانی» عنایت داشته است (همو، 433). خاستگاه: برخی از محققان چون عباس اقبال معتقدند روابط میان جهان اسلام و چین (مرکز حکومت خان مغول) که از روزگار هولاکو آغاز گردید، تأثیران متقابلی در معماری جهان اسلام مؤثر افتاده، «یکی شکل گنبدهاست که در مقابر و مساجد کاملاً از معابد چینی و بودایی تقلید شده، دیگر رنگ آبی شفاف در کاشیکاری و پوشاندن خِارج گنبدها از کاشیهای کبود براق. مخصوصاً بعضی از بناهایی که از عهد ایلخانان باقی مانده از دور هیأت چادرها یعنی یورتهای مخصوص اسلات را دارد، تأثیر شکل یورتها در مقبرۀ مشهور به دختر هولاکو واقع در مراغه از همهجا نمایانتر است»
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 652 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تحقیق معماری داخلی
معماری داخلی
Interior Architecture
طراحی فضایی با انعطاف پذیری بالا و تنوع پذیر از لحاظ چیدمان و آرایش سطوح می تواند کارکرد های مختلفی را بپذیرد و این در حالی است که مخاطب احساس رضایت بیشتری از فضا خواهد داشت. استفاده از جدا کننده های سبک و قابل حمل، شفاف سازی، رنگ بندی های متناسب با نیاز های موجود، تنوع مصالح، توجه به نحوه قرار گیری و تعامل مابین فضاهای مختلف از جمله ویژگی هایی هستند که در کنار ساختار خاصی که برای یک پلان معماری در نظر گرفته شده است، می تواند بر غنای آن افزوده و حتی قسمتی از مشکلات آن را حل کند.
از طرف دیگر معماری داخلی به لحاظ معیارهای روانشناسی اهمیت بسیاری دارد. میزان امنیت، صمیمیت، شور و هیجان و آرامش موجود در یک فضا را با می توان با راهکارهای مناسب تشدید یا تضعیف کرد. هر کدام از انسان ها دارای تعلقات ذهنی و روحی خاصی هستند که پاسخگویی به نیازهای آنها در معماری داخلی اولویت قرار می گیرد، از این رو نگرشی علمی و راسیونال در کنار خلاقیت های هنری مطرح شده و یکی از مسائل مهم در این زمینه ایجاد تعامل و هماهنگی بین آنها است.
امروزه مبحث طراحی و دکوراسیون داخلی، اهمیتی خاص یافته و حتی به عنوان رشته ای مجزا تدریس می شود. الگوهای و ایده های مختلفی اعم از مدرن و کلاسیک، توسط طراحان این رشته به کار گرفته می شود و از محدودیت های معماری در زمینه اجرا، معمولا خبری نیست و می توان به ایده های بلند پروازانه ایشان تجسم بخشید، چه بسا به گونه ای میان گستره ای، موضوع فعالیت رشته های مختلف هنری از مجسمه سازی گرفته تا نقوش برجسته قرار گرفته میگیرد. پیشرفت تکنولوژی به سبب تسهیل در یکسری از مسائل تاسیساتی و اجرایی از یک طرف و تنوع و کارآیی بالا در محصولات عرضه شده، زمینه مساعد و کارآمدی را در سطح جامعه به وجود آورده است؛ بهانه ای که پرداختن به مقوله طراحی داخلی را جز لاینفک فضاهای معماری بر می شمارد. معماری داخلی و توجه به جزئیات و تزئینات بعد از چندین دهه سکوت و فراموشی، رویکردی دوباره پیدا کرده و جالب تر اینکه سعی می کند نمود هایی از معماری گذشته را در تلفیقی با الگوهای مدرن بیان کند؛ مساله ای که سال ها است در معماری مورد بحث و جدل قرار گرفته و تا کنون نتیجه ای حاصل نشده است.
معماری گذشته ما سرشار است از ظرافت ها و ریزه کاری هایی که هزاران ایده و خلاقیت را در خود نهفته است. تزئینات و کاشیکاری های داخلی با تناسبات و رنگ بندی خاص خویش در کنار کالبد درونی، فضایی رمزگون را تداعی می کنند و هم اکنون نیز ارزش فضایی خویش را حفظ کرده است
امروزه با افزایش روز افزون جمعیت شهری و قیمت زمین ، ساخت و ساز آپارتمان و زندگی آپارتمانی مقرون به صرفه تر شده است . بیشتر ما حداقل یک بار زندگی در محیط بسته آپارتمانی را تجربه کرده ایم و از معایب و مشکلات آپارتمان نشینی آگاهیم. یکی از عمده معایبی که بیشتر مردم از آن گله مند هستند خفه و بسته بودن فضای آپارتمان است . ما با استفاده از چندین نکته کوچک که بیشتر جنبه بصری دارد میتوانیم این فضای مرده را زنده تر و آپارتمان خود را دلباز تر نماییم .
1. انتخاب رنگ دیوارها
انتخاب رنگ مناسب برای فضای آپارتمانی بخصوص آپارتمانهای با متراژ کم بسیار مهم است. رنگها از نظر درخشندگی و شفافیت انواع مختلف دارند که بهترین انتخاب ، انتخاب رنگهای روشن با درخشندگی و شفافیت زیاد است . اصولا" رنگهای روشن باعث می شوند که فضا بزرگتر بنظر آید و هر چه شفافیت و درخشندگی آن بیشتر باشد به دلیل انعکاس نور فضا زنده تر بنظر می آید. یکی از رنگهای مناسب آپارتمان رنگ استخوانی روشن است ، که علاوه بر داشتن شفافیت و روشنی با بیشتر رنگهای وسایل منزل همنشینی دارد و کمپوزیسیون مناسبی را ایجاد می نماید.جهت ایجاد تنوع در رنگ میتوانید در قسمت دیوار اپن آشپزخانه از مصالح سنگی با رنگهای متنوع استفاده نمایید.
2.انتخاب کفپوش
جهت پوشش کف آپارتمان از مصالح گوناگونی میتوان بهره گرفت .( از جمله سرامیک ها ، پارکتهای طرح چوب ، موکت و ...) اگر قصد تعویض کفپوش ساختمان را داشته باشید ، در صورت استفاده از سرامیک می بایست در انتخاب رنگ آن دقت زیادی شود، زیرا استفاده از رنگهای تیره در کف ، فضا را فشرده تر نشان میدهد . معمولا استفاده از رنگ های بسیار روشن مثل سفید نیز معایبی به همراه دارند ، یکی از معایب آن یکدست شدن فضا است که جهت برطرف کردن یکدستی آن می توان از یک قالیچه در زیر میز مبل استفاده کرد. یا اینکه در میان سرامیک ها طرح هایی با رنگهای متفاوت را بکار گرفت.در صورت استفاده از پارکت نیز میبایست نکات گفته شده را رعایت نمود و رنگهای روشن طرح چوب را انتخاب کرد.
3. انتخاب مبلمان و نحوه قرار گیری
انتخاب رنگ مبل اختیاری است اما استفاده از رنگهایی مثل کرم روشن و یا حتی سفید به زنده تر کردن فضا کمک بیشتری می نماید و فضا بزرگتر به نظر می آید. در مورد انتخاب طرح مبل بهتر است حتی المقدور مبل هایی با اشکال هندسی صلب و یا بدون منحنی انتخاب شود. در مورد نحوه چیدمان آن بهتر است مبلها را تقریبا" چسبیده به دیوار ها قرار داد علت انتخاب شکل بدون منحنی نیز این است که مبلها در کنار دیوار صاف ترکیب مناسبتری را ایجاد نمایند. حتی المقدور سعی کنید وسایل خانه را نزدیک به دیوارها قرار دهید تا از هدر رفتن کوچکترین فضاها نیز جلوگیری شود. اگر در جلوی پنجره ها از پرده های پارچه ای استفاده می کنید بهتر است رنگ آنها نیز روشن انتخاب شود
4.نورپردازی
نور نیز نقش مهمی را در زنده کردن فضا به عهده دارد . استفاده از نور مناسب و یکنواخت در آپارتمان خفگی محیط را از بین می برد ، البته استفاده از نور طبیعی بسیار مناسبتر است . در صورت ضعیف بودن نور طبیعی کمبود آن را با بکارگیری نور مصنوعی جبران نمایید. حتی المقدور از پرده های عمودی یا کرکره ای استفاده نکنید ، زیرا از ورود نور خورشید به داخل تا میزان زیادی جلوگیری می نمایند. پرده های پارچه ای یا توری بهترین انتخاب برای پنجره های آپارتمان محسوب میشوند. زیرا نور را به خوبی از خود عبور می دهند.استفاده از نور پردازی موضعی بر روی قاب ها و ... نیز باعث تحرک و ایجادحرکت درفضا میشود.