دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 129 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 71 |
تحقیق مفاهیم ده و روستا
جغرافیای روستایی
مقدمه:
تا قبل از جنگ جهانی دوم، جغرافیای روستایی هسته مرکزی مطالعات جغرافیای انسانی را تشکیل میداد. اما پس از آن مطالعات روستایی تا اندازهای اهمیتش را از دست داد و این دقیقاً با رشد سریع تحقیقات در جغرافیای شهری در تضاد است و چنین تضادی اثرات گسترد? مراحل پیشرفت تمدن شهری را خاطرنشان میسازد.
از پیآمدهای انقلاب صنعتی، پیدایش شهرهای پر جمعیت در جهان بود. به این ترتیب نیازمندیهای صنعت و بیش از همه تأمین خدمه و ارتباطات مربوط به آن نه تنها موجب پیدایش مراکز پر جمعیت شد که درجه تراکم جمعیت را در سراسر جهان دگرگون ساخت. برخی نواحی مانند آسیای جنوبی و جنوب شرقی ذاتاً پر جمعیت هستند ولی توزیع جغرافیایی این مراکز تجمع جمعیت، رابطه مستقیمی با درجه صنعتی شدن نواحی جغرافیایی دارد به طوری که پرجمعیتترین شهرها را میتوان در صنعتیترین مناطق جهان جستجو کرد.
انقلاب صنعتی و به دنبال آن انقلاب جمعیتی، دو نیاز اصلی داشتند:
1. مواد اولیه کشاورزی بیش از پیش برای مصرف صنایع جدید.
2. مواد غذایی به مراتب بیشتر برای جمعیت افزایش یافته و پر مصرف جدید.
این دو نیاز از آغاز انقلاب صنعتی تا به امروز نه تنها کاهش نیافته که افزوده تر نیز شده است و جوامع پیشرفته ناگزیر به تأمین و تابع آن میباشند. دو نیازی که در بالا به آن اشاره شد سبب گسترش فضای کشاورزی، بالا بردن هر چه بیشتر تولید و بازده زمین و رویآوری به زراعت علمی و مکانیزه و به گزینی بذر و نهال و بهبود خاک و اصلاح وضع آبیاری و خشکاندن باتلاقها و زهکشی و افزایش مصرف کود و سم و مانند آن گردید.
به این ترتیب صنعت به کشاورزی، و کشاورزی مکانیزه به صنعت بیش از پیش وابسته گردید؛ ضمن اینکه تغذیه جمعیتی کثیر و در نتیجه تأمین مصرفی بالاتر را عهدهدار شد. سود فراوان کشتهای تجارتی (مورد نیاز جوامع صنعتی) و پیدایش صنایع جدید، بسیاری از کشورها را برای انتخاب «کشاورزی یا صنعت» به مطالعه واداشت. سرانجام بحث دربار? اینکه «یک کشور بهتر است صنعتی باشد یا فلاحتی؟» از شکل ابتدایی خویش درآمد و این واقعیت که کشاورزی ضامن زندگی شهری است و حتی صنعت بدون آن قادر به ادامه حیات نیست به خوبی روشن گردید. همچنین تأیید شد که مکانیزاسیون و توسعه زراعت بیتوجه به صنعت جدید غیر ممکن است. واقعیت جالب توجه دیگر اینکه: صنعت جدید، چهره و سطح زندگی انسان را در نواحی مختلف و درجه تمتع او را از مظاهر رفاه عصر جدید متفاوت ساخته و اختلاف عظیمی میان نواحی صنعتی و غیر صنعتی و شهرهای بزرگ و کوچک و به ویژه میان شهرها و روستاها ایجاد کرد تا آنجا که تفاوت میان سطح زندگی در شهر و روستا به عنوان یک ضابطه در تشخیص درجه پیشرفتگی اقتصادی مورد توجه قرار گرفت. روستاهای جهان از دورافتادهترین تا نزدیکترین آنها هنوز هم اکثراً آثار و نشانههای یک اقتصاد بسته را ظاهر میسازند
از ویژگیهای یک روستا این است که قبل از هر چیز فعالیت کشاورزی در آن غالب باشد یعنی بیش از پنجاه درصد درآمد ساکنان آن (روستاییان) از طریق کشاورزی (زراعت، باغداری، دامداری، پرورش طیور، پرورش ماهی یا زنبور عسل و ...) تأمین میگردد. وانگهی روستا میتواند بدون نیاز به شهر به حیات خود ادامه دهد، در حالی که شهر بی وجود روستا و بدون بهرهگیری از منابع آن محکوم به نابودی است
از مهمترین ویژگیهای روستا غالب بودن فعالیت کشاورزی در آن میباشد
دنیای جدید تحت تأثیر نیاز اقتصادی ناگزیر شد رابطه خود را به طور روزافزونی با روستاها گسترش دهد و با اعلام این نیاز روستاها را هر چه بیشتر به مراکز صنعتی و شهری مرتبط سازد و عمران روستایی را در مراکز توجه قرار دهد. ولی افزایش تولید و عمران روستاها بدون شناسایی هر چه دقیقتر و کاملتر آنها غیر ممکن است
در میان علومی که به مطالعه روستایی میپردازند (همچون جامعه شناسی روستایی، مردم شناسی روستایی، جمعیت شناسی روستایی، اقتصاد روستایی و جغرافیای روستایی) شاخه جغرافیای روستایی تنها شاخهای است که به شناسایی محیط طبیعی روستا و استعدادهای بالقو? آن در رابطه با معیشت انسان در روستا میپردازد. تجربیات تاریخی حداقل این نکته را در زندگی ملل کشاورز ثابت کرده است که هر قوم به تناسب علم و اطلاعی که از استعدادهای خاک و آب و هوا و مردم محیط خویش داشته بر میزان بازده تولیدی خویش افزوده است
بنابراین دنیای اقتصادی امروز وقتی دربار? روستاها بحث میکند دو موضوع را مد نظر دارد
1. افزایش تولید کشاورزی؛
2. عمران
در پایان این مقدمه، اگر بپذیریم که شناسایی روستا مقدمهای است لازم بر عمران آن، بدیهی است تعاریفی از روستا و شناخت دیدگاههای جغرافیایی روستایی میتواند به این منظور کمک کند
تعاریف و مفاهیم ده و روستا
در فرهنگهای فارسی روستا را ده و قریه نوشتهاند. در زبان پهلوی به روستا روستاک میگفتند و رزداق و رسداق و رستاک ناحیهای است در خارج شهر، مشتمل بر چند ده و مزرعه که در آن تولید روستایی حاکم است. در واقع روستا در زبان پهلوی معنی وسیعتر از ده را داشته است. در دوره ساسانیان نیز این مفهوم در ایران مصداق داشته، «در رأس دیه با مزارع تابع آن (روستاک_ روستاق) یک نفر دیهیک قرار داشت». دیه به معنی ده و جمع آن دیهها است.مؤلف معجم البلدان مقصود از روستا را در ایران هر موضوعی میداند که در آن مزارع و قریه باشد. اصطخری بنا به مأخذ قدیمی، روستا را به معنی دهستان امروزی به کار برده است. بدین ترتیب متقدمان عموماً مفهوم روستا را از ده وسیعتر دانستهاند. بنابر نظر دکتر کاظم ودیعی:هر روستا پیش از آنکه یک واحد اجتماعی یا اقتصادی باشد یک واحد جغرافیایی است و این واحد جغرافیایی ظرفی است که اجتماع و اقتصاد آن مظروف آن است. بنابر این در هر مطالعه و تحقیق روستایی بستر اصلی یعنی واحد جغرافیایی ده را باید مبنای کار و سر آغاز مطالعه و شناخت خود قرار داد. به عبارت دیگر انسانها و مسائل اجتماعی و اقتصادی آنها را نباید جدا از محیط جغرافیاییشان که منبعث و متأثر از آنند در نظر گرفت.چنین نگرش و شیوه تحقیقی را به پارسی روستاشناسی میگویند و معادل فرنگی آن تحقیقات ژئوسوسیواکونومیک است
ده و قریه سکونتگاه و جامعه کوچکی است که نسبت به روستا مفهوم محدودتری دارد و یک واحد معیشتی است که در یک فضای جغرافیایی مستقر و شکل گرفته باشد. ولی روستا شامل ده یا قریه است به انضمام مزارع و فضاهای مربوط به مراتع و باغات و پوشش طبیعی اطراف آن (گاه بعضی از مزارع ممکن است تابع دهی نبوده و به خودی خود استقلال داشته باشد که در این صورت یا اجتماع کوچکی در آن استقرار دارد، مثلاً یک خانواده یا بیشتر، و یا خانواری بر روی آن اسکان نیافته است که در هر دو صورت به آن مزرعه یا کلاته میگویند و مفهوم آن در فارسی فضای روستایی است و در مغرب زمین فار مستد نام دارد). به ساکنان روستا، روستایی گفته میشود و بیش از پنجاه درصد درآمد روستاییان از طریق فعالیتهای کشاورزی (زراعت، باغداری، دامداری، پرورش طیور، پرورش ماهی یا زنبور عسل و نظایر آن) تأمین میگردد. ده و قریه ممکن است مبتنی بر کشاورزی نباشد، یعنی ساکنان آن زارع، برزگر، کشاورز و دامدار روستایی نباشد، بلکه معیشت آن بر اساس فعالیتهای دیگر همچون: استخراج معدن، صید و صیادی، بهرهوری از آب معدنی، صنایع دستی، خدمات و نظایر آن استوار باشد. اما اگر نسبت بالایی از ساکنان این واحد معیشتی به بهرهوری از فضاها یا فعالیتهای کشاورزی بپردازند و به عبارت دیگر مستقیماً با زمین به منظور زراعت و فعالیتهای جنگلی سروکار داشته باشند،آن روستا نامیده میشود
پس از خصوصیات روستا وابسته بودن آن به زمین یا بهرهوری از طبیعت است. در نتیجه هر روستا شامل حداقل یک ده است ولی معلوم نیست که هر ده ضرورتاً روستا باشد. بنابر آنچه گفتیم، از نظر معیشت نیز ده و روستا با هم تفاوت دارند، با این وجود در عرف واژههای: روستا، کلاته، قریه، ده و دهکده به جای یکدیگر به کار میروند
هنگامی ده یک واحد تولیدی کشاورزی است که عمدهترین فعالیتهای آن زراعت، باغداری، دامداری، پرورش زنبور عسل، پرورش ماهی و یا هر فعالیت دیگری باشد که در ده امکان تکثیر دارد و تولیدی را با بهرهوری مستقیم از طبیعت فراهم نماید و روستایی بتواند از طریق آن کسب معاش کند و احتمالاً مازاد آن را نیز به خارج از ده عرضه نماید.
زمانی ده یک واحد تولیدی صنعتی است که بر صنایع روستایی استوار باشد، یعنی ماد? اولیه آن در ده بدست آید و در محیط ده نیز به مواد قابل مصرف تبدیل شود، همچون :
صنایع و فرآوردههای تولیدات دامی و خوراکی، فرشبافی، صنایع استخراج سنگهای معدنی، کارگاههای سفالگری، سرامیکسازی، چینیسازی و ... .
وقتی ده بر اساس خدمات استقرار مییابد که یکی از جنبههای سرویس رسانی در آن اساس معیشت باشد، نظیر دهاتی که بر مبنای چشمههای آبگرم یا آبهای معدنی پا گرفته، یا دهاتی که بر سر راه تجارتی یا در مسیر بازارهای عرضه و تقاضای کالاهای مصرفی و یا تجارتی شکل گرفته باشند و یا دهاتی که در نواحی خوش آب و هوا ایجاد شده، از نظر سیاحتی دارای اهمیت هستند و امرار معاش ساکنان آن بر مبنای هتلداری و خدمات رسانی به مسافران یا سیاحان استوار است.
تردیدی نیست که در یک قلمرو جغرافیایی معین، نخستین روستاها در مستعدترین نقاط آن به وجود آمدهاند یعنی جاهایی که بهرهبرداری از آب سهلتر و به زیر کشت بردن زمین مستلزم کار کمتر و بازده بهتری بوده است. اما سیمای روستاها و نقش و مبانی اقتصادیشان در سراسر جهان یکسان نیست: سیمای دهات از ناحیهای به ناحیه دیگر متفاوت است یعنی استقرارگاههای روستایی ممکن است حالتی مجتمع و متمرکز و در مواردی متفرق و پراکنده باشد که این مطلب مهم محتاج تحلیل است. نقش و مبانی اقتصادی روستاها نیز بنابر شرایط جغرافیایی محل فرق میکند، برای مثال، ما در مناطق استوائی با روستاهایی سروکار داریم که به تمرین زراعت متحرک مشغولند، بدین معنی که یک قطعه زمین برای چند سالی کشت میشود و وقتی که محصول به علت فرسودگی خاک و آفات و حشرات موذی و گیاهان هرز کاهش مییابد، به قصد رفتن به ناحیهای دیگر ترک میشود. این قبیل روستاها مطلقاً دامپروری نمیکنند. در پارهای موارد به روستاهایی برمیخوریم که اساساً دامپرورند و نمونه آن در ایران و خاصه در خلخال زیاد داریم. در این قبیل روستاها کوچ انجام نمیشود ولی حیوان را در مسافت کم به وسیله چوپان به چرا میفرستند، برخی روستاییان با زراعت آشنایی دارند اما اساس معیشت از دام است.
بنابراین ملاحظه میشود که ضمن اینکه ده یک پدید? جهانی است در هر منطقه متناسب با شرایط جغرافیایی موجود ویژگیهایی یافته و شکل و حالت خاص به خود میگیرد.
یکی از ملاکهایی که برای یافتن علل طبیعی یا مصنوعی پیدایش دهات میتوان مورد استفاده قرار داد اسامی آنهاست. نگاهی به اسامی روستاها و آبادیها و دهات ایران یا هر کشور دیگر ما را به این نکته رهنمون میسازد که میتوان آنها را برحسب نامشان طبقهبندی کرد. این طبقهبندی ما را از راه معنای اسامی روستاها به علل پیدایش آنها راهنمایی میکند. در میان اسامی روستاها گروههای زیر از لحاظ روستاشناسی اهمیت بیشتری دارند:
1. نامهایی که معنا و مفهومی صرفاً جغرافیایی دارند و برخی حکایت از نوعی وحدت جغرافیایی میکنند مانند:دهدشت، کندعلیا، کندسفلی و نظایر آن.
2. نامهایی که معنا و مفهومی شخصی دارند و بر این دلالت میکنند که به وسیله شخص معینی و بر اثر اقدامات و طرحهای از پیش اندیشیده ایجاد شدهاند مانند: حسنآباد، سعادتآباد و غیره.
3. نامهایی که با کلمه مزرعه یا باغ شروع یا ختم میشوند، مانند باغفیض، مزرعه حسینآبادوغیره.
همین سه گروه از لحاظ یافتن اصل و منشأ ده کمک شایانی میکنند و به کمک آنها میتوان پی برد که مثلاً مزرعه... یا باغ... در اصل ده نبوده بلکه قطعه زمین مستعدی بوده است که به وسیله مالک یا زارع مبتکر یا معمری تبدیل به یک مزرعه شده و سپس با توسعه عملیات عمرانی به تدریج خانوارها در اطراف سکنی گزیده و جماعت دهی را بنیان نهادهاند و پس از آنکه جمعیت آن از حد نصاب عرف زمان تجاوز کرد،به عنوان روستا شناخته شده است.
تعاریف و معانی جغرافیای روستایی
جغرافیای روستایی بر مبنای شناخت کلی واحد ده استوار است و واحد ده و روستا شامل محیط طبیعی و انسانی آن و تأثیر و تأثر هر یک از دیگری میشود. برخی از پژوهندگان، روستاشناسی را مترادف با جغرافیای روستایی میدانند در حالی که تفاوت محسوسی بین این دو وجود دارد. یکی از جغرافیدانان ایرانی که در زمینه روستاشناسی دارای تألیفاتی میباشد دکتر کاظم ودیعی است
او در کتاب مقدمه بر روستاشناسی ایران که بر مبنای جغرافیای انسانی به رشته تحریر درآورده است چنین میگوید:«روستاشناسی عبارت است از معرفت همه جانبه به محیط طبیعی و انسانی ده و دریافت استعدادهای بالقوه و بالفعل آن به نحوی که این معرفت بتواند راهنمایی صدیق در امر سرمایهگذاری و عمران باشد
جغرافیای روستایی بر مبنای شناخت محیط ده و فضای اطراف آن و شیو? سکونت انسان در رابطه با طبیعت استوار است که در این رابطه الزاماً از تغییرات هر یک از پدیدههای طبیعی و انسانی در نتیجه عملکرد عوامل جغرافیایی مختلف بحث میکند
برای اهداف مباحثی که در این مجموعه دنبال میشود تعریف «کلاوت» استاد دانشگاه آکسفورد از جغرافیای روستایی میتواند ملاک قرار گیرد:«جغرافیای روستایی میتواند به منزله مطالعه تغییراتی که در زمانهای اخیر در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فضایی و چگونگی بهرهبرداری از زمین در نواحی کمجمعیتتر، که عموماً از لحاظ اجزاء قابل رؤیتشان به عنوان «روستا» به رسمیت شناخته شدهاند، تعریف شود»
بنآمور ((J.Bonnamour استاد جغرافیای دانشگاه سربن در کتاب جغرافیای روستایی خود مطالعات سنتی جغرافیای روستایی را مطابق با توصیف روستاها ذکر میکند و منظور از جغرافیای علمی روستایی را بررسی روستاها از نظر طبیعت، فضاهای کشاورزی، زندگی و فعالیتهایی که در روستا انجام میشود در زمانهای متغیر می داند
در میان نظریات جغرافیدانان معاصر، نظر پیر ژرژ (Pierre George) جامعتر مینماید که در اثری از او تحت عنوان مبانی جغرافیای روستایی در سال 1978 به چاپ رسیده است. این نویسنده مبانی جغرافیای روستایی را مبتنی بر بررسی فضاهای کشاورزی و مطالعه آنها با توجه به جامعه و ابزار کار و اقتصاد روستا و آمایش آن به منظور رفع مشکلات معیشتی در جوامع روستایی میداند.
ملاکها و ضوابط تفکیک شهر و روستا
تعریف روستایی
برای یک انسان غیر حرفهای تعریف واژههای «روستایی» و «شهری» امری سهل و ساده به نظر میرسد، اما این کار در عمل با ابهام و سردرگمی فراوانی روبرو میشود. این اشکالات با نرسیدن به توافق بر سر تعریف استاندارد از کلمه روستایی تشدید میشود. اگرچه بیشتر کشورها میزان جمعیت و تراکم جمعیت را به عنوان معیار تفکیک شهر و روستا به کار میبرند ولی بر سر ارقام معین و مشخص در این زمینه کمتر توافق کردهاند. برای مثال، در کانادا یک جمعیت 1000 نفری تشکیل یک شهر را میدهد در حالی که در ژاپن یک جمعیت 30000 نفری. تعدادی نویسندگان نواحی روستایی روشهای دیگری را برای تمایز شهری و روستایی جستجو کردهاند. برای مثال، ویبرلی ((Wibberley ادعا کرده است که کلمه روستایی (rural) « آن قسمتهایی از یک کشور را توصیف میکند که به روشنی نشانههای غلبه استفادههای گسترده از زمین را نشان میدهد... این به ما اجازه میدهد که به مساکنی بنگریم که به نظر هنوز روستایی جلوه میکنند اما، در عمل عمدتاً دنباله (امتداد) شهری هستند که نتیجه توسعه راهآهن و اتومبیلهای شخصی است».
راجرز و بست ((Rogers & Best یک مرحله پا فراتر گذارده یادآور میشوند که «از نظر بهرهبرداری از زمین، اراضی روستایی نواحی زیر کشت، زیر جنگل و بیشه، و زیر قطعات وحشی مورد استفاده قرار نگرفته در حالت طبیعی یا نیمه طبیعی را دربر میگیرد. اراضی شهری نه فقط عرصه شهرها را شامل میشود؛ بلکه دهکدهها، قصبات و حتی مساکن منفرد یا منزوی را هم در بر میگیرد اعم از اینکه در شهر یا در روستا واقع شده باشند و عمل مشابهی را انجام دهند
با وجود راههای دیگر برای تعریف واژههای روستایی هنوز احتیاج به توافق روی یک معیار کمی بین شهر و روستا وجود دارد. در این زمینه پیشنهادهای مفیدی ارائه شده است. در خصوص دنیای در حال توسعه هالپرن (Halpern) مکانهای روستایی را به شکل مکانهایی که «از قبایل نومادیک 50 نفری تا دهکدههای چندین هزار نفری متغیر است در نظر گرفت» در حالی که بنا به قول مریل Merrill دهکده در آمریکای شمالی شامل «500 تا 2500 نفر میشود و به ناحیهای که ممکن است تا 1000 نفر را در بر بگیرد سرویس میدهد. سازمان ملل متحد معیار 20000 نفر جمعیت را جهت تعیین بالاترین حد و مرز مکانهای روستایی به کار برده و در انگلستان بخش محیط جمعیت 10000 نفر را برای این منظور ملاک قرار داده است. به منظور فراهم ساختن یک تعریف عملی، رقم اخیرالذکر در کتاب جوامع محلی روستایی مورد استفاده قرار داده شده است زیرا که آن مکانهایی را که به سادگی به وسیله بست و راجرز «مساکن کوچک»(small settlements) نامیده شده است مشخص میکند و بنابر نظر هاگت ((Haggett آن «حداقل را برای سلسله مراتب شهری تشکیل میدهد
در کشورمان ایران هنوز رقم جمعیتی ملاک تفکیک شهر و روستاست و در حال حاضر این رقم بالغ بر 10000 نفر است. البته به نظر میرسد که تنها تکیه بر یک ارزش کمی نتواند ملاک منطقی برای تفکیک شهر و روستا فراهم آورد. در واقع از میان معیارهایی که برای این تفکیک پیشنهاد شده است میتوان تعدادی را بنابر خصوصیات جغرافیایی محل برگزید و با در نظر گرفتن ارزشهای عددی برای آنها به این منظور نائل شد.
مطالعات اجتماعی دربار? اماکن روستایی و ضوابط تفکیک شهر و روستا
سروکین و زیمرمان Sorokin and Zimmermann) (p. هشت گروه از متغیرهایی را که جهت تفکیک روستا از شهر در نظر گرفتند این گونه تشریح کردند: اشتغال، محیط، انداز? جامعه، تراکم جمعیت، تجانس جمعیت، تمایز اجتماعی، تحرک و سیستمهای اثرات متقابل.
ذیلاً خصوصیات روستایی « rural » هر متغیر توصیف میگردد:
1.اشتغال: اماکن روستایی شامل درصد بالایی از کارگران و خانوادههای آنها میشود که مستقیماً با زمین به منظور زراعت و فعالیتهای جنگلی سروکار دارند. با این وجود قبل از آنکه فرایند روستاگرایی آغاز شود چنین اماکنی صنعتگران و کارگران سرویسهای محلی اساسی را نیز در بر میگرفت.
(ruralization : روستاگرایی فرایندی است که طی آن تعداد سکنه نواحی روستایی دور افتاده نسبت به گذشته کمتر شده است و بیشترشان کارگران کشاورزی هستند، در صورتی که در گذشته این نواحی دارای جمعیت بیشتری بودند و تعداد صنعتگران و کارگران خدمات با کشاورزان و کارگران کشاورزی برابر بود).
2. محیط : محیط جغرافیایی نواحی روستایی بیشتر دستپرورد? طبیعت است تا ساخته دست بشر؛ همراه با چشماندازی بیشتر مرکب از مزارع و جنگلها تا عمارات، کارخانجات و خیابانها.
3. انداز? جامعه: اماکن روستایی معمولاً کوچکتر از شهرها هستند.
4. تراکم جمعیت: جمعیتهای نسبی در نواحی روستایی پایینتر از شهرها است.
5. تجانس جمعیت: از لحاظ خصوصیات اجتماعی، جمعیت جوامع روستایی در مقایسه با جمعیت شهری متجانستر است.
6. تمایز اجتماعی: تمایز و طبقهبندی اجتماعی، در شهر بیشتر به چشم میخورد تا در روستا و اختلافات طبقاتی در روستا کمتر محسوس است.
7. تحرک : تحرک هم به مفهوم فضایی و هم اجتماعی، در روستا دارای شدت کمتری است تا درشهر.
8. سیستم اثرات متقابل: روابط متقابل در جامعه روستایی در حول پنج فعالیت زیر دور میزند:
خویشاوندی، زندگی اقتصادی، سیاست، فعالیتهای مذهبی یا سنتی و تفریحات سالم.
درجات روستایی- شهری
بعضی از دانشمندان اجتماعی درجات مختلفی از روستایی بودن یا شهری بودن را در محلهای بخصوصی تمیز داده و چنین محلها یا جوامعی را در امتداد یک مقیاس درجهبندی شده بین دو قطب که ممکن است «روستایی خالص» و «شهری خالص» نامیده شوند قرار دادهاند. اسمیت T.L.smith دلایل اینگونه ترتیب و طبقهبندی را چنین توجیه کرده است: «روستایی و شهری به خودی خود و به طور خالص وجود ندارند، بلکه خصوصیات اصلی هر یک ممکن است به داخل خصوصیات اصلی دیگری سایه بیندازد و یا با آن درآمیزد. به جای ترکیب یافتن از دو طبقه متقابلاً منحصر به فرد روستایی و شهری به نظر میرسد که کل جامعه شبیه طیفی باشد که در آن دورافتادهترین زیر روستاهای پشت جنگلی به طور نامحسوسی به داخل روش زندگی روستایی و سپس به تدریج به داخل تمام درجات روستایی و زیر شهری تا به داخل شهریترین روش زندگی و فوق شهری سایه زده و با آن درمیآمیزد.