دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا رهها و شیوه هایی را برای رهایی ازآنها بیابند. از مجموعه این آگاهیها و تجربه ها و آموخته ها، توانسته اند زمینه های مطالعاتی و رشته های مختلفی را برای تبیین بی هنجاریها و نابسامانیهای زندگی اجتماعی پی ریزی کنند. حاصل این کار پیدایی دانش آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحراف) است. آسیب شناسی اجتماعی مطالعه بی نظمیها و آسیبهای اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه های پیشگیری و درمان این پدیده ها، به انضمام مطالعه شرایط بیمار گونه اجتماعی است؛ زیرا خاستگاه اصلی تبهکاری را باید در کل حیات اجتماعی از قبیل: فقر، تورم، گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و دیگر عواملی که باعث محرومیت می شوند. زمینه مساعدی را برای انواع مختلف آسیبهای اجتماعی چون: خودکشی، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر، الکلیسم، طلاق، گدایی و… فراهم می آورند. از این رو مفهوم آسیب شناسی گسترده وسیعی پیدا می کند و از ابعد ارزشی و کاربردی فراوانی برخوردار می گردد.
تعریف آسیب شناسی اجتماعی
آسیب شناسی عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی نظیمها در ارگانیسم در پزشکی به فرآیند به علت یابی بیماریها، آسیب شناسی گویند. در مشابهت کالبد انسانی با کالبد جامعه می توان اسیب شناسی اجتماعی را مطالعه و ریشه یابی بی نظمی های اجتماعی تعریف کرد.
در واقع، آسیب شناسی اجتماعی، مطالعه ناهنجاریها و آسیب های اجتماعی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، روسپیگری، طلاق. ولگردی، گدایی و... همراه با علل و شیوه های پیشگیری و درمان آنها به انضمام مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامان اجتماعی است.
اعتیاد چیست؟ معتاد کیست؟
اعتیاد چیست؟ اعتیاد را به عادت کردن خود گرفتن، خوگر شدن، و خود را وقف عادتی نکوهیده کردن معنی کرده اند. به عبارت دیگر، ابتلای اسارات آمیز به ماده مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیان آور شمرده شود اعتیاد نام دارد.
اصطلاح اعتیاد به سهولت قابل تعریف نیست، اما عواقب آن به صورتهای مختلف نظیر کم شدن تحمل و وابستگی بدنی هویدا می شود.
در طب جدید به جای کلمه اعتیاد، وابستگی به دارو به کار می رود که دارای همان مفهوم ولی دقیق تر و صحیح تر است. مفهوم این کلمه آن است که انسان بر اثر کار برد نوعی ماده شیمیایی از نظر جسمی و روانی به آن وابستگی پیدا می کند، به طوری که بر اثر دستیابی و مصرف دارو، احساس آرامش و لذت به او دست می دهد؛ در حالی که نرسیدن دارو به خماری، دردهای جسمانی و احساس ناراحتی و عدم تامین دچار می شود(فدائی و سجادیه، 1365: 19).
معتاد کیست؟
معتاد کسی است که در اثر مصرف مکرر و مداوم، متکی به مواد مخدر یا دارو شده باشد، یا به عبارت دیگر قربانی هر نوع وابستگی دارویی یا روانی به مواد مخدر معتاد شناخته مس شود. (برژره، 1368:5) از نظر آسیب شناسی هر دارویی که پس از مصرف چنان تغییراتی را در انسان به وجود آورد که از نظر اجتماعی قابل قبول و پذیرش نباشد و اجتماع نسبت به آن حساسیت یا واکنش نشان دهد، آن دارو مخدر است و کسی که چنین موادی را مصرف می کند معتاد شناخته می شود.
عوارض جسمی
1.تریاک و مشتقات آن دندانها را کثیف و آسیب پذیر کرده، مخاط دهان را ملتهب می سازد و موجب نقصان ترشحات غدد بزاقی می گردد.
2.ورود مرفین یا هروئین به بدن، کار دستگاه عصبی را در سطوح مختلف تغییر می دهد و در صورت تداوم، آن را به بدکاری مزمن و دایمی سوق می دهد. (تقوی: 1370: 97).
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
آسیب شناسی اجتماعی چیست ؟
آسیب شناسی اجتماعی مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی (کجرویها ) قائل می شوند . در واقع ، با شکل گیری و رشد جامعه شناسی در قرن نوزدهم میلادی ، بهره گیری از علوم مختلف برای بیان فرایند های اجتماعی نیز معمول گردید و در نتیجه بسیاری از اصطلاحها و واژه های رایج در علوم دیگر چون زیست شناسی ، علوم پزشکی ، زمین شناسی و مانند ان در جامعه شناسی نیز به کار گرفته شد که از جمله می توان” آسیب شناسی اجتماعی” را نام برد .
هدفها و مقاصد آسیب شناسی اجتماعی
هدفها و مقاصد آسیب شناسی اجتماعی را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد :
1. مطالعه و شناخت آسیب های اجتماعی و علل و انگیزه های پیدایی آنها ، زیرا تشخیص درست دردها ، نخستین شرط چاره جویی و بیش از نیمی از درمان است ، درد تشخیص نا داده را درمان نتوان کرد . بی شک هرگونه ساختن بدون شناختن ، تیر در تاریکی رها کردن است .
2. پیشگیری از وقوع انحرافات اجتماعی و جرم در جامعه به منظور بهسازی محیط زندگی جمعی و خانوادگی . ازآنجا که پیشگیری همواره ساده تر ، علمی تر و کم هزینه تر از درمان است ، دارای اهمیت بسیار می باشد .
3. درمان کجروان اجتماعی با بکار گیری روشهای علمی و استفاده از شیوه های مناسب برای قطع ریشه ها و انگیزه های این کجرویها .
4. تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد انحرافات اجتماعی وم بررسی شیوه های باز پذیری اجتماعی کجروان .
در واقع ، آسیب شناسی اجتماعی خاستگاه اختلالها ، بی نظمی ها و نا بسامانیهای اجتماعی است . اگر در جامعه ای هنجارها مراعات نشود ، کجروی پدید می آید و رفتار آسیب می بیند . مطالعه علمی این گونه نابسامانیها و ناسازیها را در جامعه انسانی آسیب شناسی اجتماعی می گویند .
فرهنگ
انسانها به کمک نیروی اندیشه ، بر خلاف دیگر جانداران خود را از تسلیم و وابستگی بی قید و شرط به طبیعت برهانند و برای مبارزه و تسلط بر آن ، راهها و روشها ومسایلی را اختراع کنند که به مجموعه آنها ”فرهنگ ” گویند . فرهنگ مجموعه پاسخهای انسان به پرسشها و نیازهای گوناگون ناشی از ضروریات زندگی در طبیعت و در جامعه است . تایلورفرهنگ را حاصل رفتار و کردار انسانهایی می داند که دار جامعه زندگی می کنند . به بیان دیگر ، فرهنگ شیوه کلی زندگی در هر جامعه است .
از آنجا که فرهنگ ، قوام دهنده و نظام بخش کارکردها و ساختارهای اجتماعی است و رفتار هر یک از افراد جامعه از آن تاثیر می پذیرد ، بنابراین باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد تا از آن بتوان به تبیین رفتار فردی و گروهی در جامعه پرداخت .
ویژگیهای فرهنگ
فرهنگ دارای ویژگیهایی چند است :
1. انتقال پذیری : یعنی فرهنگ فرایندی است که از طریق آموزش از نسلی به نسل بعدی انتقال می یابد ، ادامه پیدا می کند و دگرگون می شود . فرهنگ با انتقال تجربه ها ، الگوها و قالبهای رفتاری را در ذهن افراد جامعه ، حک می کند و زمانی این قالبها حک شد ، آثار تجربه ها ، عمیق و مداوم و مستعمر می شوند . فرایند حک کردن ، از طریق جامعه پذیری ، فرهنگ پذیری و یاد گیری انجام می شود .
2. آموختنی : فرهنگ را می توان به عنوان مجموع ویژگیهای رفتاری و اکتسابی افراد یک جامعه تعریف کرد . واژه تعیین کننده در این تعریف ، همان واژه اکتسابی است که فرهنگ را از رفتاری که نتیجه وراثت زیست شناختی است ، متمایز می سازد
3. همگانی : بدین معنی که فرهنگ دستاورد فردی نیست ، بلکه مجموعه ای از افراد در پیدایی آن شریک و سهیمند
4. وسیله ای برای کنترل و نظم اجتماعی : از آنجا که افراد ، شیوه های رفتاری و الگوهای فرهنگی جامعه را چه به صورت سطحی ( جامعه پذیری ) و چه به صورت عمقی ( فرهنگ پذیری ) یاد می گیرند ، فرهنگ وسیله ای است که رفتار و تمایلات و کردار آنان را یکنواخت می کند و از طریق مجازاتهایی که اعمال می کند ، باعث کنترل و ایجاد نظم در جامعه می شود . فرهنگ پذیری وقتی در شرایط استعماری – هنگامی که یک فرهنگ مورد تهاجم واقع می شود و فرهنگ غالب سعی در انهدام ارزشهای اجتماعی و رد حیات سنتی داشته باشد – ( فرهنگ زدایی ) قرار بگیرد ، آسیب شناختی به خود می گیرد . ویلیام ریورس (1922) می نویسد : در اثر تضاد میان فرهنگ غربی ( فرهنگ غالب ) و فرهنگ بومی در برخی از قبایلی که در حالت بدوی زندگی می کنند ( فرهنگ مغلوب ) ، ” لذت زندگی از میان رفته است ” . به این اعتبار ” فرهنگ زدایی ” که بر اثر آن فرد فاقد هنجارهای قابل استناد برای رفتار خویش می گردد ، منجر به بروز برخی ناسازیها و دشواریهای اجتماعی مانند : الکلیسم ، اعتیاد به مواد مخدر ، رشد فحشا ، افزایش جرمهای مختلف ، خود کشی و مانند آن خواهد شد .
ضربه فرهنگی:
هنگامی که یک فرد در یک محیط فرهنگی بیگانه و در میان مردمی قرار می گیرد که در باورهای بنیادی آنها سهیم نیست ، دچار ضربه فرهنگی می شود ( کوئن ،1370 : 43). مثلا اگر یک ایرانی را به جزیره دور افتاده ای در اقیانوس آرام در میان قبیله ای ببرند ، جایی که شکار انسان برای آنها امری معمولی است ، به درستی دچار ضربه فرهنگی می شود ، زیرا زندگی این قبایل با شیوه زندگی او بسیار متفاوت است .
مفهوم وسیع و گسترده فرهنگ که شیوه های کلی زندگی مردم در هر جامعه است ، به طور مشخص از اجزا و عناصر متفاوتی که در عین حال به هم مربوطند ، تشکیل شده است . ما در اینجا برای روشنتر شدن موضوع به دو بخش مهم فرهنگ – ارزشها و هنجارها – اشاره می کنیم .
هنجارهای اجتماعی ، شیوه های رفتاری معینی هستند که بر اساس ارزشهای اجتماعی جامعه شکل می گیرند و با رعایت آنهاست که جامعه نظام پیدا می کند . در اصطلاح جامعه شناسی هنجارها را ”الگوهای استاندارد شده رفتار و کردار” می گویند ، این الگوها نشان دهنده رفتار ایده آل یا مطلوب افرادجامعه است. مقررات رسمی ، قوانین ، احکام فقهی و شرعی ، آداب و رسوم ، شیوه های قومی و نظایر آن از جمله هنجارهای جامعه به شمار می روند .
هنجارهای اجتماعی راهنماهای آشکاری هستند که به یک مردم جامعه می گویند چگونه باید در شرایط خاص رفتار کنند . در واقع ، هنجارهای اجتماعی تعیین می کنند چه باید بگوید و از گفتن چه چیزهایی اجتناب ورزد . باید چگونه بیندیشد و چگونه رفتار کند ، چه اعمالی را انجام دهد و از انجام کدام اعمال دوری گزیند و به همین دلیل هر کس می کوشد تا رفتار خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار کند تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد . بنابراین ، هنجارهای اجتماعی برای اعضای جامعه مشخص می سازند که در یک موقعیت اجتماعی چه نوع رفتاری را باید در پیش گیرند و از چه نوع رفتار پرهیز کنند . به عنوان مثال : هنجارهای ممنوع ، عملی را که فرد مجاز به انجام آنها نیست مشخص می کند . مثلا” به فرد گفته می شود که دزدی ، آدمکشی و وارد آوردن خسارات مالی و جانی به دیگران اجتناب کند و هنجارهای مجاز ، رفتارهایی را مشخص می کند که از فرد انتظار می رود در موقعیت معین ، آن را انجام دهد ، مثلا از فرد انتظار می رود که به موقع مالیات خود را بپردازد ، قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کند و لباس مناسبی بپوشد .
پاره ای از مهمترین هنجارهای اجتماعی را می توان به شرح زیر گروهبندی کرد :
1.هنجارهای دینی : هنجارهای دینی معلول آموزش دینی هر جامعه مفروض است . برای مثال ، فقه و شرع مقدس اسلام که ازتعالیم دینی اسلام سرچشمه گرفته است ، در طول قرنها به وسیله مجتهدان و اندیشمندان دینی تنظیم تدوین شده و تنها مرجع داوری در کارها و مهمترین هنجارها در ایران است .
آسیب شناسی را باید با توجه به هنجارهای دینی مطالعه کرد : زیرا با پژوهشهایی که به عمل آمده است ، بین نوع آسیبهای اجتماعی و باور های دینی رابطه نزدیک وجود دارد . مثلا معلوم شده است که نرخ خودکشی در کشور های اسلامی بسیار کمتر از دیگر کشور ها است ، زیرا خود کشی در این دین تحریم شده است .
2.هنجارهای رسمی : هنجارهای رسمی مشتمل بر قوانین تشکیلاتی ، اداری و مالی کشور و واحد ها و مؤسسه های تابعه است ، مانند: قانون اساسی ، قانون مدنی ، قوانین حقوقی و جزایی. هنجارهای رسمی به وسیله نمایندگان مجلس وضع می شود و بخش اعظم کارهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و اداری و سازمانی بر اساس آن انجام می گیرد و سازمانهای قضایی و نیروهای انتظامی برای نظارت بر اجرای آنها به وجود آمده اند .
3. هنجارهای سنتی (غیر رسمی ) : هنجارهایی است که بوسیله فرد یا افرادی وضع نشده ، بلکه خود به خود و به صورت تدریجی از اتفاقات روزمره زندگی سرچشمه گرفته و خاستگاهی جز کل جامعه ندارد . این هنجارها جزیی از فرهنگ عامه ( فولکلور ) است که آنها را به عنوان سنتها ، رسمها و آداب و رسوم می شناسیم . آداب و رسوم هنجارهایی است که مشخص میکند افراد در فعالیت روزانه شان به چه شیوه های مورد قبول باید فکر کنند .
هنجارها و نوع مجازات
به طور کلی ، هنجارها را بر حسب نوع مجازات آنها در سه گروه طبقه بندی می کنند :
تعریف کجروی اجتماعی
کجروی اجتماعی به مفهوم رفتاری است که به طریقی با انتظارهای مشترک اعضای یک جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد آن را ناپسند و نا درست می دانند . در واقع ، هر جامعه از اعضای خود انتظار دارد از ارزشها و هنجارها تبعیت کنند . جامعه افرادی را که هماهنگ . همساز با ارزشها و هنجارها باشند ” سازگار ” یا ”همنوا ” و اشخاصی را که بر خلاف آنها رفتار کنند ” ناسازگار ”یا ”ناهمنوا” می خوانند . در واقع ، کسانی که با جامعه همنوا هستند ” بهنجار ” شمرده می شوند و آنان که همنوایی ندارند ” نابهنجار ” نام می گیرند . از میان افراد نا بهنجار ، کسی که رفتار نابهنجا ریش زودگذر نباشد و دیرگاهی دوام آورد ، کجرو یا منحرف نامیده میشود و رفتار او را ” انحراف اجتماعی”یا کجروی اجتماعی نامیده می خوانند .
به بیان دقیقتر ، مفهوم انحراف یا کجروی شامل هر گونه رفتاری می شود که به هنجارهای اجتماعی همنوایی ندارد . اگر چه در عمل همه هنجارهای اجتماعی به طور خاص دارای اهمیت یکسانی نبوده و عدم همنوایی با آنها ممکن است اغماض و یا حتی نادیده گرفته شود . بنابراین جامعه شناسی و جرم شناسی متوجه آن دسته از نقص هنجارها است که توسط عده زیادی از مردم گناه تلقی می گردد . از این رو ، انحراف یا کجروی اجتماعی عبارت است از رفتاری که هنجارهای اجتماعی را نقص کرده و در نتیجه از نظر تعداد بسیاری از مردم قابل نکوهش است .
بدین ترتیب ، جامعه شناسان ” انحراف ” را به رفتاری اطلاق می کنند که مخرب زندگی بوده ، مورد سرزنش قرار گیرد و یا موجب لکه دار شدن و جریمه گردد . غالبا ، انحراف را مترادف با قانون شکنی می دانند و در جامعه موارد آن خیلی بیشتر از ” جرم ” است .
دوب ، انحراف اجتماعی را عبارت از هر نوع وضعیت یا رفتاری می داند که اعضای قویتر یک گروه اجتماعی به طور معقول ، تلقی جدی را نسبت به ارزشها یا معیارهای مهم خود مورد توجه قرار می دهند .
آلبرت کوهن ، رذالت ، تقلب ، خدعه ، نادرستی ، جنایت ، آب زیر کاهی ، تمارض ، گوش بری ، فساد ، خیانت ، اختلاس ، تبهکاری ، بزهکاری و نظایر آن را ” انحراف ” می داند . البته باید توجه داشت ، فهرست کردن نمونه هایی از این گونه به طور دقیق رفتار خاصی را به عنوان ” انحراف ” مشخص نمی کند ، زیرا هیچ رفتاری خود به خود انحراف نیست . هنگامی که یک رفتار ، انحراف آمیز تلقی می شود که به عنوان رفتاری ” غیر عادی ” تعریف شود .
ملاکهای تشخیصی کجرویهای اجتماعی
1. ملاک آماری : یکی از روشهای متداول برای تشخیص رفتار نابهنجار ، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است که انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان می دهد . در روش آماری یک حد متوسط وجود دارد که افراد بهنجار را شامل می شود کسانی که بیرون از این حد قرار دارند نابهنجار محسوب می گردند . این ملاک در پزشکی ، روان شناسی و علوم اجتماعی کاربرد دارد . مثلا حرارات بدن انسان طبیعی و سالم حدود 37 درجه است . کسانی که درجه حرارت پایین تر یا بالاتر از این حد دارند ، غیر عادی به حساب می آیند یا میزان قند خون که در یک محدوده خاص قرار می گیرد . کسانی که قند خون آنها بالاتر از این حد باشند به بیماری دیابت ( مرض قند ) مبتلا می باشند و کسانی که قند خون پایین تر از حد متوسط را دارند نیز غیر طبیعی بوده و دچار هیپو گلیسمی هستند . در روان شناسی مثلا در مورد وسواس ( شستن دست ) هر فردی که در مقایسه با جمعیت کل در شستن دست افراط دارد غیر عادی به شمار می رود .
همانطور که می دانیم هنجارها یا معیارهای اجتماعی ، مواردی هستند که اکثریت افراد جامعه آنرا پذیرفته اند که این خود در واقع یک ملاک آماری است . یعنی از نطر آماری وقتی گفته می شود که لباسی مد شده یعنی اکثریت افراد جامعه آن را می پوشند . بنابراین صفتی که اکثر افراد جامعه نپذیرند ، خارج از هنجار محسوب شده و غیر طبیعی و یا نابهنجار تلقی می شود .
بر اساس تعریف آماری می توان گفت که نابهنجاری یعنی : انحراف کمی از معیار متوسط آماری ، اما این ملاک معایبی دارد . مهمترین آن این است که گاهی نمی توان مرز کاملا مشخص و قاطعی بین هنجار و نابهنجار را تعیین کرد یعنی نقطه ای را بهنجار در نظر گرفت که بالاتر یا پایین تر از آن حد یا نقطه نابهنجار شود .
مطالعه آماری دوریکم در باره خودکشی به این دلیل معروف شد که او توانست برای نخستین بار با کمک گرفتن از داده های آماری ، نظریه های روان شناختی و زیست شناختی آن زمان را زیر سوال ببرد و با دلیل و برهان و شواهد عینی ، آنها را رد کند و در نهایت به این نتیجه برسد که نمی توان هیچ عاملی را به غیر از عوامل جامعه شناختی به عنوان عامل آسیبهای اجتماعی در نظر گرفت .
برای شناخت آمارهایی که نمایشگر کجرویهای اجتماعی مختلف باشد ، باید جمعیت جامعه و کیفیت آن را دقیقا بررسی کرد . پژوهشگرانی که بخواهند معیارهایی برای مطالعه و بررسی خود بدست آورند، باید تحقیقات خود را بر اساس آمار قرار داده و کجروان را با توجه به ان بسنجند . مثلا در مورد آمار معتادان به مواد مخدر ، باید الکلیستها ، بیماران روانی و افرادی که به خودکشی گرایش دارند نیز با توجه به جمعیت جامعه یا جمعیت کجروان جامعه بررسی کرد . در اینجا ذکر این نکته ضروری است که نباید جمعیت کل را بر اساس تحقیقات آماری پاره ای از جنایتها و جرمها قرار دارد . به عنوان مثال : برای بررسی تجاوز های جنسی ( زنای به عنف ) باید زنان از 15 تا40 سال را دار نظر گرفت و یا برای تحقیق درباره مجرمان مرد ، باید سن 14 تا 40 سال و پیرامون ورود به خانه مردم به قصد ارتکاب جرم تعداد مغازه ها و خانه ها و درباره سرقتهای اتومبیل باید تعداد اتومبیلهای موجود در جامعه را در نظر گرفت .
حسن عمده این بررسی این است که مفهوم کجروی را از صرف فراوانی آماری مجزا می سازد . رفتار ، تنها هنگامی نابهنجار نامیده مخی شود که نشانگر ناهمنوایی فرد با هنجارهای اجتماعی باشد . در این بررسی یک ویژگی مثبت چون هوش بالا ، نشانه ” بهنجار ” و یا ” سالم ” بودن فرد است ، هر چند در کل جمعیت فراوانی چندانی نداشته باشد .
2- ملاک اجتماعی : انسان موجودی اجتماعی است که باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کند . اینکه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها ، سنتها و انتظارات جامعه مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره او قضاوت می کند معیار دیگری برای تشخیص رفتار غیر عادی است . بدین ترتیب رفتاری که مورد قبول جامعه نباشد نابهنجار تلقی می شود . البته این معیار نیز محدودیتها و مشکلاتی دارد . یکی ، نسبی بودن هنجارهای اجتماعی است ، یعنی رفتاری که در یک جامعه غیر عادی محسوب می شود ، ممکن است در جامعه دیگر عادی به حساب آید . به طور مثال قانون ازدواج پسران با یکدیگر سالهاست در انگلستان به تصویب رسیده و امری عادی و بهنجار است ، اما چنین رفتاری در کشور ما نابهنجار به شمار می رود .
محدودیت دوم تغییر هنجارهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگی در شرایط مختلف است . حتی در جامعه واحد نیز معیارهای نابهنجاری در مکانها و زمانهای مختلفی تغییر می کند . آنچه در یک زمان معمول و قابل قبول است ممکن است در زمان دیگر به هیچ وجه قابل قبول نباشد . مثلا رعایت حجاب برای زنان اکنون در جامعه ما یک ارزش فرهنگی بسیار با اهمیت تلقی می شود ، در صورتیکه قبلا یک ” ضد ارزش ” محسوب می شد .
3- ملاک فردی : یکی از ملاکهای تشخیص رفتار نابهنجار درجه ناراحتی و اختلالی است که فرد احساس می کند . بر این اساس اگر انطباق با ارزشهای اجتماعی ناسازگارانه باشد یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند ، نابهنجار تلقی می شود . اختلالاتی مانند افسردگی ، ترس
، اضطراب ، شرابخواری ، مشاغل نادرست و بی بندو باریهای جنسی و … که موجب آسیب رساندن به رفاه فرد و اجتماع می گردد ، نابهنجار به شمار می آیند . انتقادی که بر این ملاک وارد است این است که گاهی اوقات خود فرد احساس ناراحتی نمی کند و رفتار خود را نابهنجار نمی داند ، اما از سوی دیگر رفتار او غیر عادی به شمار می رود .
تاکنون انسان نتوانسته است معیار دقیقی ارایه دهد تا بر اساس آن رفتار سالم از رفتار نا سالم به طور قاطع تفکیک شود . بنابراین استفاده از یک ملاک به تنهایی می تواند ما را به اشتباه اندازد . معمولا در مورد یک رفتار نابهنجار هر سه ملاک کاربرد دارند ، مثلا فردی که رفتار نابهنجار دارد هم از نظر آماری از میانگین کل جمعیت دور است ، هم خود احساس ناراحتی می کند و خوشحال و سلامت نیست و هم با اجتماع خود ناسازگار می باشد و رفتارش بر خلاف انتظارات و ارزشهای جامعه است .
انواع کجرویهای اجتماعی
کجرویهای اجتماعی را میتوان به انواع زیر تقسیم کرد :
1- کجروی نخستین : به انحرافی گفته می شود که فرد هنجار شکن ” بر چسب ” نخورده و خود را منحرف نمی داند . این گونه کجروی گاه و بیگاه پیش می آید ، موقتی است ، همیشه تکرار نمی شود و مردم هنوز به فرد خاطی بر چسب انحراف نداده اند و برای او احترام قایلند .
مثال : فردی که گاه از مغازه ای دزدی می کند یا با اتومبیل از چراغ قرمز عبور می کند ، در واقع به نخستین صورت انحراف دچار است .
2- کجروی دومین : به رفتار انحراف آمیزی گفته می شود که فرد متجاوز ” برچسب ” خورده باشد واو نیز خود را کجرو ” بداند ” . در واقع ، اولیای امور بر او برچسب انحراف زده باشند و فرد نیز ” پایگاه منحرف بودن ” را پذیرفته باشد .
مثال : آدمکشان ، دزدان حرفه ای ، معتادان ، الکلیستها و … که پیوسته رفتار ناسازگار با هنجارهای جامعه دارند . منحرف به صورت دومین به شمار می آیند و جامعه نمی تواند رفتارش را تحمل کند و سعی می کند آنها را با مجازاتهای گوناگون مانند نگهداری در زندان یا بیمارستانهای ترک اعتیاد وادار کند تا خود را با هنجارهای جامعه انطباق دهند
3- کجروی فردی : شخصی که به تنهایی از هنجارهای اجتماعی منحرف شود و آنها را نپذیرد و اجرا نکند ، کجروی فردی نامیده می شود . یک منحرف فردی ، تنها از معیارها و مقررات مطلوب خودش پیروی می کند و به تنهایی دست به رفتار انحراف آمیز می زند .
مثال : دزدی که به تنهایی دست به سرقت می زند و حتی ممکن است در حین دزدی ، کسی را نیز به قتل برساند .
4- کجروی گروهی : گروهی از افراد که به صورت دسته جمعی ، بر خلاف هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی جامعه عمل می کنند . ” کجروی گروهی ” را مرتکب می شوند . کجروی گروهی معمولا در داخل ” خرده فرهنگ کجرو ” جامعه انجام می گیرد . خرده فرهنگ منحرف ، گروهی از کجروان را در بر می گیرد که شیوه زندگی یکسانی دارند و پیوسته با یکدیگر در تماسند . یاریگر هم هستند ، و ضمن شرکت در فعالیتی که جامعه بزرگتر آن را انحراف آمیز می خواند به خرده فرهنگشان وفا دارند ، آنان در مواقع ضروری پشتیبان و حامی یکدیگرند و برای ارتکاب رفتارهای خلاف ، تسهیلاتی را برای هم فراهم می آورند .
مثال : روسپیان ، همجنس بازان ، معتادان ، دسته های تبهکار ، جیب برهای حرفه ای نمونه ای از این خرده فرهنگها را تشکیل می دهند . خرده فرهنگهای کجرو با حمایت از اعضای گروه خود در برابر جامعه بزرگتر و تایید رفتار و حرمت قائل شدن و نیز با آموزش دادن به آنان که چگونه بدون دستگیری مرتکب رفتارهای خلاف شوند ، اعضا را یاری می رسانند و تا حد توان در حل مسایل آنان در امر انطباق با شیوه های زندگی متفاوت گروه ، به اعضایشان کمک می کنند .
5- کجروی نا آگاهانه : اگر رفتاری ندانسته و از روی نا آگاهی و احتمالا” نیندیشیده از فردی سر زند که با هنجارهای جامعه منافات داشته باشد ، این کجروی را ” نا آگاهانه ” می گویند . چنانچه کودکان و دیوانگان مرتکب خلافی شوند ، جامعه از آن چشم پوشی می کند و آنان را مورد مجازات قرار نمی دهد ، زیرا چنین استنباط می کند که کجروی آنان از روی نا آگاهی ، ندانسته و ناخواسته صورت گرفته است .
به طور کلی ، یکی از هدفهای عمده هر نظام آموزشی اجتماعی کردن ( جامعه پذیری ) افراد جامعه است . جامعه پذیری ، یعنی همسازیی و همننوایی با ارزشها و هنجارها و نگرش های اجتماعی . در مواردی ، در قوانین اسلامی ” تکلیف شدن ” معادل با جامعه پذیری است و پیش از این دوره را باید حد غیر اجتماعی نامید زیرا اگرکودکی که هنوز به سن تکلیف نرسیده است ، مرتکب رفتار خلافی شود جامعه کجروی او را نا آگاهانه دانسته و با او مدارا می شود و از مجازاتش خودداری می گردد . این امر نه تنها در مورد کودکان صادق است بلکه دیوانگان و بیماران روانی نیز تابع چنین حکمی هستند .
6- کجروی آگاهانه : هرگاه فردی یا افرادی دانسته و از روی آگاهی و بر اساس نظام ارزشی خود به اعمالی بر خلاف ارزشها و هنجارهای جامعه دست بزنند . چنین کجروی را آگاهانه نامند . یکی از ملاکهای آگاهانه یا غیر آگاهانه بوودن کجروی اجتماعی ” عاملین ” آن می باشند . هر چند ممکن است انحرافی واقعا نا آگاهانه بوده باشد ، اما وقتی استنباط جامعه از آن” آگاهانه ” باشد و به فرد ” برچسبی ” داده شود که پیش از این نداشته است ، این گونه کجروی را آگاهانه می نامند و نسبت به مجازات او اقدام می کنند . در سال 1995 در آمریکا دختر 17 ساله ای همکلاس خود را با چاقو کشت و قاضی اغو را به حبس ابد بدون استفاده از عفو مشروط محکوم کرد . قاضی در تایید قضاوت خود ، اظهار عقیده کرد که قتل با تصمیم گیری قبلی و همراه با قساوت انجام شده و این یک عمل بزرگسالانه و آگاهانه است و نمی توان کمی سن را ملاک تخفیف مجازات قرار داد .البته باید در نظر داشت فردی که در یک مورد کجروی می کند و از هنجارهای جامعه منحرف می شود ، احتمال دارد در همنوایی با دیگر هنجارها کوشا باشد . بنابراین ، کسی که از نظر جامعه می تواند برچسب ” کجرو ” بگیرد ، بستگی به میزان و شدت انحراف او از هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی و شرایط اجتماعی و طرز تلقی و ظرفیت تحمل جامعهدارد .
7- کجروی طبیعی : هنجارهای اجتماعی و فرهنگی هیچ گاه به طور کامل و مو به مو مراعات نمی شوند و همواره مقداری انحراف از الگوی ایده آل فرهنگی وجود دارد که چنین انحرافی را ” کجروی طبیعی ” می گویند .
به طور کلی ، رفتارهای ما در برابر دو دسته عوامل متضاد هم قرار دارد : اول طبیعت فردی و دوم فرهنگ جامعه . این دو نه هیچ گاه صد در صد یکی می شود و نه هیچ گاه صد در صد مقابل هم قرار می گیرند . در نتیجه ، رفتار ما در جامعه مطابق هیچ کدام از آنها نیست . به عبارت دیگر ، فرد به عنوان عضو جامعه ، در حالی که همیشه یک مقدار محرومیت و سر کوبی تمایلات شخصی را می پذیرد ، همان طور هم همواره مقداری از هنجارها و الگوهای فرهنگی جامعه خود فاصله می گیرد که همین حالت دوم را ” انحراف طبیعی ” می نامند ( شیخاوندی 1353: 13 )
جامعه شناسان بر این باورند که کارهای یک سازمان در ساخت غیر رسمی بهتر انجام می شود و بهره دهی آن بیشتر است و این خود نشانگر آن است که در عمل مقداری انحراف از آن منطقه ایده آل فرهنگی نه فقط طبیعی است ، بلکه گاهی لازم است .
8- کجروی سازنده : چنانچه فرد یا گروهی با اطلاع و آگاهی کامل از ارزشها و هنجارهای جامعه خودی، ارزشها و هنجارهای نوینی بیافریند که برتر از قبلی باشد و جامعه را به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهد ، چنین انحرافی را ” کجروی سازنده ” می گویند زیرا اگر جامعه ای همواره الگوهای فرهنگی خود را مو به مو اجرا می کرد ، فرهنگ و تمئن بشری ایستا می ماند .کجرویهای سازنده یا مثبت ممکن است در تمام جنبه های زندگی اجتماعی اعم از سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ، دینی ، اقتصادی و … پدید آید . چنانچه در شرح حال پیامبران و مردان بزرگ تاریخ آمده است که همه آنها از بزرگترین ” کجروان ” جامعه زمان بوده اند . مثلا مقدسان در نظام ارزشهای دینی ، قهرمانان در نظام جنگی ، رهبران در نظام هنری ، مدیران و رییسان کارخانه ها در نظام تولیدی در پی نو آوریهایی بر می آیند و با کارهای خارق العاده خود نظام ارزشی نویی را به جامعه ارزانی می دارند . انقلابها ، جنبشها ، نهضتها و نو آوریهای بزرگ همه نمونه هایی از انحراف سازنده اند . بدین ترتیب ، جامعه شناسان ، نو آوران اجتماعی ، اقلیتهای سیاسی و انقلابیون را که رفتاری ظاهرا” ناسازگار با هنجارهای جامعه دارند الزاما” نابهنجار نمی نامند زیرا که این خود بستگی تام به سازندگی و موثر بودن عقاید و فعالیتهای آنان در دراز مدت دارد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
*آسیب شناسی اجتماعی*
ای خداوند پاک و بی انباز و یار دست گیر و جرم ما را در گذر
” مولوی“
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند. از مجموعه این آگاهیها و تجربه ها و آموخته ها، توانسته اند زمینه های مطالعاتی و رشته های مختلفی را برای تبیین بی هنجاریها و نا بسامانیهای زندگی اجتماعی پی ریزی کنند. حاصل این کار پیدایی دانش آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات) است. آسیب شناسی اجتماعی مطالعه بی نظمیها و آسیبهای اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه های پیشگیری و درمان این پدیده ها، به انضمام مطالعه شرایط بیمار گونه اجتماعی است؛ زیرا خاستگاه اصلی تبهکاری را باید در کل حیات اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد. نا بسامانیهای اقتصادی-اجتماعی از قبیل : فقر، تورم، گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و دیگر عواملی که باعث ” محرومیت“ می شوند، زمینه مساعدی را برای انواع مختلف آسیبهای اجتماعی چون : خودکشی، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر، الکلیسم، طلاق، گدایی و ... فراهم می آورند. از این رو مفهوم آسیب شناسی گستره وسیعی پیدا می کند و از ابعاد ارزشی و کاربردی فراوانی برخوردار می گردد.
می دانیم که شخص اجتماعی واحد پایه در انواع گروهبندیهای اجتماعی است. اکنون سعی می کنیم گروه اجتماعی را تعریف کنیم. گروه اجتماعی به سبب وجود عینی اش در خارج از ذهنیت انسان نمی تواند سنخ اجتماعی محسوب شود. ماهیت روابطی که اشخاص در گروه ها اجتماعی دارند آن را از جماعت اجتماعی متمایز می کند و در یک گروه اشخاص با هم متحد می شوند، منافع مشترک پیدا می کنند و کنش متقابلشان طبق الگو است. بنابراین، گروه اجتماعی از افراد انسانی که در روابط متقابل هستند تشکیل می شود.
هر مطالعه ای درباره منشاء و شکلبندی گروهها باید عطف به یک گروه خاص باشد که آغاز و انجامی در زمان دارد، در این معنا که در زمان معینی بوجود می اید، مدتی کوتاه یا بلند، دوام می آورد و سپس از بین می رود. نمی توان بدون توجه به ابتدا و انتها از زندگی گروهی سخن گفت. زندگی گروهی و روابط اجتماعی با هستی اشخاص بوجود می آید و بسط می یابد.
1-1 مشخصات گروه
تعریف جامعه شناختی واژه ” گروه“ خیلی مفصل تر از آنست که در بالا تذکر دادیم. تعریف کامل تر گروه اجتماعی باید مشخصات زیر را در بر گیرد:
الف)واحد اجتماعی که گروه نامیده می شود، باید از درون، به افرادی که عضو آن هستند، و از بیرون، به اشخاصی که ناظر آن هستند، چنین هویتی را القا کند. منظور این نیست که هر فرد عضو گروه باید شخصا معرف حضور هر فرد دیگر عضو یا غیر عضو باشد. انجمن های سری، لژهای فراماسونری، در تعریف گروه اجتماعی جا می گیرند، در حالی که اعضایشان جمع بسته ای را تشکیل می دهند و نه تنها بر اشخاص خارج که بر بیشتر اعضای گروه ناشناسند. در شهرهای بزرگ شمار گروههای اجتماعی آنقدر زیاد است که هیچ کس نمی تواند همه آنها را شخصا بشناسد، ولی همه آنها کم و بیش قابل شناسایی هستند.
ب)گروه یک ساختار اجتماعی دارد، در این معنا که موقعیت هر عضو یا هر شخص نسبت به موفقیتهای دیگر معین است. روی همین اصل، آرایشی از پایگاههای اجتماعی یا قشر بندی اجتماعی در هر گروهبندی حتی در کوچکترینشان( مثلا در خانواده) مشاهده می شود. در هر گروهی حتی در تساوی طلبانه ترینشان نشانه ای از مراتب فرمانبری و فرماندهی به چشم می خورد.