دسته بندی | کشاورزی و زراعت |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 6303 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 162 |
آناتومی گیاه 162 اسلاید
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 60 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 7 |
آسیب های مینیسیک زانو
آناتومی:
استخوان های مفصل زانو شامل استخوان ران-درشت نی و کشکک زانو است.
سطوح مفصلی استخوان ران-درشت نی و کشکک زانو با یک پوشش غضروفی ضخیم چند میلیمتری پوشیده است که باعث فشار بیش از حد براین سطوح مفصلی می شود.
مینیسک یک دیسک غضروفی هلالی شکل است که در قسمت داخل و خارج مفصل زانو وجود دارد .مفصل زانو توسط یک کپسول مفصلی حمایت می شود که خود این کپسول توسط رباط های داخلی و خارجی طرفی زانو حمایت می شود.
مینیسک داخلی به رباط داخلی طرفی زانو می چسبد در حالیکه مینیسک خارجی به لیگامان خارجی طرفی نمی چسبد.
زانو از روبرو(عکس)
Aرباط صلیبی خلفی تیبیا
Bرباط جانبی مدیال – تیپا (میانی – درشت نی)
Cمینیسک میانی
Dمینیسک میانی قدامی
Eرباط عرضی زانو
Fدرشت نی
Gنازک نی
Hرباط صلیبی قدامی
Iرباط جانبی خارجی
Jمینیسک طرفی
Kاستخوان ران
زانو از بالا(عکس)
. رباط عرضی زانو.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 69779 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 138 |
زبان ارایه: فارسی
ویژه کلاس های مربی گری
دانش افزایی مربی گری
دانشجویان کارشناسی و ارشد تربیت بدنی
دسته بندی | دامپزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 2746 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مقاله بررسی آناتومی چشمان گربه در 19 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست
مقدمه .........................................................................................................................................................
آناتومی چشم ...........................................................................................................................................
اجزای چشم .............................................................................................................................................
پلکها ............................................................................................................................................................
ملتحمه ......................................................................................................................................................
صلبیه .........................................................................................................................................................
قرنیه ...........................................................................................................................................................
عنبیه ..........................................................................................................................................................
مردمک .......................................................................................................................................................
جسم مژگانی ............................................................................................................................................
بخش یووهآ ...............................................................................................................................................
عدسی ........................................................................................................................................................
زلالیه ..........................................................................................................................................................
زجاجیه ......................................................................................................................................................
مشیمیه .....................................................................................................................................................
شبکیه ........................................................................................................................................................
چشمان گربه ............................................................................................................................................
حس بینایی گربه ....................................................................................................................................
گربهها چگونه در تاریکی میبینند؟ ..................................................................................................
تفاوت چشم گربهها ................................................................................................................................
تطابق چشمان گربه ...............................................................................................................................
نتیجهگیری ...............................................................................................................................................
ضمیمه ......................................................................................................................................................
منابع ...........................................................................................................................................................
آنوتومی چشم:
آناتومی چشم را ابتدا با بررسی کاسه چشم (orbit) آغاز میکنیم.
کاسههای چشم بصورت دو حفرهاند که حاوی کرههای چشم، عضلات، عروق و اعصاب مربوط به دستگاه اشکی، همراه با مقدار متغیری بافت چربی نرم میباشند. حفره کاسه چشم شبیه هرمی چهارضلعی است که راس آن در عقب واقع شده است. دیوارههای داخلی راست و چپ کاسه چشم موازیند و توسط بینی از هم جدا شدهاند. در هر کاسه چشم (اربیت) دیوارههای داخلی و خارجی زاویهای 45 درجه تشکیل میدهند در نتیجه زاویه بین دو دیواره خارجی قائمه میشود. شکل اربیت را به گلابیای تشبیه میکنند که عصب بینایی (oftie nerve) دم آن را میسازد. قطر محیط قدامی قدری کوچکتر از ناحیه بلافاصله پشت لبه است، بنابراین حاشیه محافظ محکمی را میسازد.
اجزای چشم شامل:
- پلکها: پلکها پرده نازکی مرکب از پوست، عضله، بافت فیبروزی و غشاء مخاطی هستند که چشم را در برابر محرک خارجی محافظت میکنند. بعلاوه مقدار نور ورودی به چشم را تنظیم کرده و اشک را بروی کره چشم پخش میکنند. اگر پلکها کاملاً بسته باشند حدود 1% نور محیط وارد چشم میشود. وقتی پلکها باز هستند فضای بیضی شکلی را ایجاد میکنند که شکاف پلکی نام دارد طول آن حدود mm 30 و بیشترین ارتفاع آن در وسط حدود mm 12 است .
همچنین لبههای پلک حدود mm 2 عرض دارند..
- ملتحمه conjunctiva: غشاء مخاطی نازک و شفافی است که سطح داخلی پلکها و بخش قدامی صلبیه را میپوشاند. ملتحمه اولین جایی است که با محیط خارج یا میکروبها در تماس است و بنابراین احتیاج به محافظت دارد.
- صلبیه (اسکلرا) scleva: پوشش لیفی محافظ خارجی چشم است که متراکم و سفید میباشد. از نظر بافت شناسی شباهت قابل ملاحظهای با قرینه دارد. علت شفاف بودن قرینه و غیر شفافی صلبیه، کم آب بودن نسبی قرینه است.
- قرنیه (cornea): یک بافت بدون رگ شفاف است که اندازه و ساختمان آن قابل مقایسه با کریستال یک ساعت مچی کوچک است. دارای دو سطح است که سطح قدامی آن محدب و سطح خلفی مقعر میباشد.
قرینه 6/1 قدامی سطح چشم را به خود اختصاص داده است.
- عنبیه (iris): دیافراگمی است که در جلوی عدسی و جسم مژگانی قرار گرفته و اتاق قدامی را از اتاق خلفی جدا میکند. عنبیه مقدار نور وارد شده به چشم را کنترل میکند. عنبیه روی عدسی قرار دارد و بدون حمایت آن دچار لرزش میشود.
مردمک Pupil: سوراخی است که در وسط عنبیه و کمی متمایل بطرف بینی قرار دارد و مقدار نور وارد شده به چشم را کنترل میکند. اندازه مردمک اساساً بستگی به تعادل انقباض و انبساط دارد. انقباض مردمک به علت فعالیت پاراسمپاتیک عصب جمجمهای سوم و انبساط مردمک بعلت فعالیت سمپاتیک است.
- جسم مژگانی: حلقهای بافتی به عرض 6 میلیمتر است که از برآمدگیهای صلبیه تا ناحیهایی در شبکیه امتداد دارد و دارای مقطع مثلثی است. جسم مژگانی دارای عضلات طولی، حلقوی و شعاعی میباشد که کششها و رها شدنهای عدسی را به عهده دارد.
- بخش یووه آ: که شامل عنبیه - جسم مژگانی و مشیمیه است. یووه آ لایه عروقی میانی چشم است و توسط قرنیه و صلبیه محافظت میشود. نقش آن تأمین خون شبکیه است.
- عدسی (Lens): ساختمان شفاف و محدب الطرفینی است که درست در پشت عنبیه و مردمک و در جلوی فرورفتگی کم عمق وجه زجاجیهای قرار دارد. عدسی توسط لیگامانهای محافظت کننده بنام زنولا در جای خود ثابت شده است. عدسی بدون عروقی، بی رنگ و کاملاً شفاف است دارای قطر حدود 9 میلیمتر و ضخامت 4 میلیمتر است. کپسول عدسی پرده نیمه تراوایی (کمی نفوذپذیرتر از دیواره مویرگ) است که آب و الکترولیتها در آن میتوانند نفوذ کنند. دارای 65% آب، 35% پروتئین و عناصر کمیاب مانند دیگر بافتهای بدن است پتاسیم موجود در عدسی از اغلب بافتها بیشتر است. اسید اسکوربیک و گلوتاتیون به هر دو شکل اکسید شده و احیا شده در آن وجود دارند.
زلالیه (aqueous): مایع شفافی است که شامل 98% آب و 4/1% کلرورسدیم و مقداری گلوکز و آمینواسید و ویتامین c میباشد. زلالیه مسئول ثابت نگه داشتن فشار داخلی چشم و ابعاد آن است.
زجاجیه: مایع ژلهای شفافی است که از شبکیه نامنظم از رشتههای نازک و یکسان کلاژنی واقع در محلول بسیار رقیقی از نمکها، پروتئین و اسیدهیالورونیک ساخته شده و جزء اصلی آن را آب تشکیل میدهد. در قسمتی از ناحیه قدامی آن فرورفتگی برای قرار گرفتن عدسی وجود دارد.
- مشیمیه choroid: پردهای عروقی است که به اپی تلیوم رنگ دانهدار شبکیه و نیمه خارجی آن خون میرساند. در بین شبکیه و صلبیه قرار دارد. تجمع رگهای خونی مشیمیه، تغذیه بخش خارجی شبکیه زیر آنرا تأمین میکند.
شبکیه Retina:
رتین یک لایه نازک و ظریف، نیمه تراوا و چند لایهای از بافت عصبی است که سطح داخلی 3/2 خلفی کره چشم را میپوشاند. گیرندههای نوری موجود در شبکیه محیطی بطور عمده از نوع استوانهای است و سلولهای مخروطی در این ناحیه ضخیمتر از سلولهای مخروطی شبکیه مرکزی است. سلولهای میلهای مسئول دید سیاه و سفید و در شب هستند و سلولهای استوانهای مسئول دید رنگی در روز هستند.
ضمیمه:
فاکتورهای علمی در روشنایی:
جنبههای فیزیکی روشنایی اهمیت عملی برای پزشکی دارند که ممکن است برای ارزیابی کفایت منابع نوری در کارخانهها- مغازهها کلاسهای درس و خانه مورد مشاوره قرار گیرد.
از جنبههای اصلی شدت نور است که طبق قرارداد برحسب لوکس (lux) اندازهگیری میشود یک لوکس برابر است با یک لومن در یک متر مربع.
روشنایی صحیح خستگی چشم را کم میکند و سرعت و کارآیی خواندن را زیاد میکند نوردهی ضعیف باعث بیماری چشم نمیشود اما خستگی چشم را زیاد میکند. شایعترین خطایی که دانشآموزان هنگام تنظیم منبع نوری میکنند گذاشتن یک لامپ مطالعه در جلوی خود روی میز است. از این مکان نور مستقیماً روی چشمهای خواننده منعکس میشود و باعث خیرگی (glare) میگردد. برای مطالعه بهترین منبع نوری یک لامپ التهابی یا فلوئورسانت است که از بالا بتابد و یک نور منتشر با حداقل خیرگی و سایه ایجاد کند.
رایجترین منابع نوری عبارتند از آفتاب، چراغ التهابی و فلوئورسانت است. آفتاب یک منبع نوری بسیار عالی اما کاملاً متغیر است و کنترل شدت آن دشوار است.
چراغهای التهابی شبیه به نور آفتاب هستند و جریان نوری مستمر و منتشری را برقرار میسازند.
لامپهای فلوئورسانت معمولی بر اساس یک جریان متناوب کار میکنند که باعث سوسوزدن میشود اما میتوان دو لامپ فلوئورسانت را با هم جفت کرده و طوری تنظیم کرد که وقتی یکی از آنها در مرحله up است دیگری در مرحله down باشد و لذا سوسوزدن حذف شود.
فاکتورهای روشنایی که بر قابل رویت بودن موثرند:
الف- شدت : مقدار روشنایی نسبت مستقیم با بازده مطالعه دارد. ارتباط نزدیکی بین سن فرد و بزرگنمایی و روشنایی مورد نیاز وجود دارد. چون کودکان قدرت زیادی برای تطابق دارند میتوانند نوشتههای کوچک را در فضای نیمه تاریک با نگه داشتن کاغذ نزدیک به چشمان بخوانند. از سوی دیگر یک پیر چشم 48 ساله و کمی دوربین نمیتواند در روشنایی معمولی بدون عینکهای درشت کننده بخواند. زیرا قدرت تطابق را از دست داده است. نیاز اصلی در روشنایی داشتن نور کافی برای دیدن است وقتی این نیاز برآورده شود شدت نور و بزرگنمایی را میتوان طوری تنظیم کرد که بازده کارایی بینایی زیاد شود. شدت نور روی یک شی نسبت معکوس با مجذور فاصله از منبع نوری دارد. اگر فاصله 6/0 ؟؟؟ چراغ مطالعه و صفحه زیاد شود و به 2/1 متر برسد نور روی صفحه به یک چهارم تقلیل مییابد.
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
تحقیق بررسی آناتومی استخوان در 42 صفحه ورد قابل ویرایش
آناتومی و فیزیولوژی بافتهای پیوندی خاص
استخوان
استخوانها، بخش ضروری سیستم جنبنده را تشکیل میدهند و به عنوان دستههای اهرم طی حرکت و مقاومت نیروی جاذبه عمل میکنند. در ضمن استخوانها بافتهای هم جوار و اندامهای بدن را محافظت و نگهداری میکنند. علاوه بر عملکردهای مکانیکی، آنها عملکرد مهم شیمیایی را هم بر عهده دارند که آن تهیه منبع تعادل معدنی است.
استخوانها شامل چندین ناحیه مجزای عملکردی میباشند. در سطوح مفصلی دارای غضروف مفصلی است. پوشش کامل استخوان دارای ساختمان شامهای یا پیرااستخوان است. پوشش ناحیه محصور غضروف (کپسول) مفصلها و همچنین پوشش نیامهای تاندون، غشاهای مفصلی هستند که غضروف مفصلی را هنگامی که به عنوان دیواره حفاظتی عمل میکند، تغذیه و نرم میکنند. استخوان متصل به هم، تیغک مانند و مشبک در زیر فیزیس درون یک استخوان برون لایهای، فشرده و دگر بافتی قرار دارد که حفره مغز استخوان را در ناحیه استخواندار محصور کرده است.
سلولهای استخوانی
سه نوع اصلی سلول در استخوانها وجود دارد: استخوانزاها، کیستهای استخوانی، و استخوان شکنها. استخوانزاها به طور کلی سلولهای گرد و درشتی هستند که به همراه مقدار بسیاری آندوپلاسم میباشند. آنها مسئول بافت زایشی استخوانی ترکیب شده (استخوان مانند) هستند. این سلولها بر روی سطح نواحی استخوانسازی بافت میشوند و به عنوان مجموعه کانالهای هاورس شناخته شدهاند که درون استخوان یکپارچه بافت زایشی رگهای خونی را احاطه کردهاند. استخوان زاها در پوشش معدنی به استخوانهای سخت بافت یا کیست استخوانی تبدیل میشوند. استخوانهای سخت بافت با پوشش مواد معدنی از بین نمیروند در عوض از طریق فرایندهای طولانی با دیگر سلولهای پوشش دار معدنی و سلولهای غیر پوششدار ارتباط برقرار میکنند. سلولهای چند هستهای بزرگ با لبههای چینخوردهای که بر روی سطح بافت زایشی معدنی شده قرار دارند، استخوان شکنها میباشند. استخوان شکنها سنسورهای مکانیکی در بافت زایشی استخوانی هستند. این سلولهای عظیمالجثه (20 تا 100 قطر) مستقیماً مسئول از بین بردن مواد معدنی و بافت زایشی (جذب مجدد استخوانی) هستند. استخوان شکنها از طریق ترشح اسیدها و سپس آنزیمها (اسید فسفات، کلاژنها، کاتپسینها، پروتئازهای خنثی) مواد معدنی را در خود حل میکند و موجب کاهش بافت زایشی میشود. در استخوان سالم، فعالیتهای استخوان شکن و استخوانزاها در هم ادغام میشود (از طریق پروتئینی که از استخوان آزاد میشود): در نتیجه با جذب مجدد تشکیل استخوانهای جدید صورت میگیرد. (30) لیگاند استخوان پروتگرین (51) نیز عامل حلالی است که به عنوان کنشگر گیرنده فاکتور هستهای KB لیگاند، فاکتور متمایز استخوان شکن و فاکتور فعالیت تومور مردگی بافت که موجب سیتوکین میشود، شناخته شده است و از طریق استخوانزاها تولید میشود. لیگاند استخوان پروتوگرین موجب تشکیل استخوان شکن از سلولهای قبلی میشود و بوسیله ادغام با یک گیرنده حلال (استخوان پروتگرین) بر روی سطح استخوان شکن، استخوان شکنهای رشد یافته را فعال میسازد. لیگاند استخوان پروتگرین با نوع پوک آن، موجب گسترش پوکی استخوان میشود این بیماری نمایانگر افزایش غلظت استخوان در ارتباط با شکلدهی مجدد استخوان میانی استخوان شکن است. برخلاف انواع اشکال پوکی استخوان که میتواند با افزایش فاکتورهای رشد یا سلولهای مغز استخوان نجات یابند، لیگاند استخوان پروتگرین فقط میتواند از طریق افزایش لیگاند استخوان پروتگرین نجات یابند و این بدان معناست که این عامل برای تشکیل استخوان شکن ضروری است. (51 و 52)
بررسی مشکل و ساختمان استخوان در پروتونگاریها و یا در بخشهای پوششی استخوانی، الگویی را آشکار میسازد که برای مقاومت در برابر فشار طراحی شده است. فشارها، در یک استخوان متحمل وزن الگوی رادیوگرافی شده از ساختمان استخوان را متعادل میکند. توانایی استخوان برای تنظیم شکل بیرونی و نمای آن از طریق جذب مجدد و شکلدهی مجدد در واکنش به چنین فشارهایی، یکی از خصوصیات منحصر به فرد این گونه بافتهاست.
ترکیبات استخوان
تمام انواع استخوانها، اعم از بلند، تخت، درون شامهای، یکپارچه و فشرده، بر اساس اشکال بافتهای پیوندی و شکل و عملکرد آنها مشخص شدهاند و مانند دیگر بافتهای پیوندی به سازمندی و تعامل عناصر بافت زایشی برون یاختهای بستگی دارند. مواد معدنی بخشی از بافت زایشی استخوان برون یاختهای است که از دیگر بافتهای پیوندی متمایز بوده و جهت اجرای عملکردی منحصر بفرد خود آن را توانمند میسازد.
مواد معدنی موجود دو استخوان، آنالوگی است که بطور طبیعی هیدروکسیل آپرتیت معدنی Ca10(Po4)6(OH)2 را بوجود میآورد. کریستالهای معدنی استخوان، برخلاف کریستالهای آپرتیب زمینشناسی (اندازه آن از سانتی متر به متر است)، بسیار کوچک میباشند (بزرگترین ابعاد آن 20 تا 40 mm است). کریستالهای میکروسکپی در مواد معدنی استخوانی یافت میشوند آنها به خاطر اندازه کوچک خود گرایش دارند تا بیش از آپرتیتهای زمینشناسی حلال باشند و ناخالصیها و همچنین خلل و فرج بیشتری نسبت به کریستالهای هیدروکسیل آپرتیت خالص داشته باشند. مواد معدنی استخوانی هیدروکسیدی ناقص است و شامل مقادیر متغیر ولی قابل اندازهگیری کربنات، منیزیم، سدیم، فلوراید و سیترات به علاوه دیگر ناخالصیها است. (16)
این مواد معدنی به همراه کل بافت زایشی استخوانی بطور مداوم بوسیله استخوان شکنها از بین میروند و بوسیله استخوان زاها مجدداً شکل میگیرند و این امر در واکنش به فشارهای فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مکانیکی طبیعی صورت میپذیرد. مواد معدنی استخوان در تعادل مایعات بدن نقش دارد. کانی زدایی شدن استخوان هنگامی اتفاق میافتد که پذیرش یونهای معدنی برای شکلدهی استخوان کافی باشد (مثل نرمی استخوان در اثر کمبود ویتامین D) و یا هنگامی که کاهش شدید کلسیم بوجود آید (مثل پاراتیروئید پرکار).
تعادل یونی مواد معدنی
تنظیم غلظت سرم (خونابه) یونهای مواد معدنی (تعادل) اصولاً با سه هورمون کنترل میشود: هورمون پاراتیروئید، کلسیتونین و ویتامین D. هورمون پاراتیروئید نوعی پپتیر است که بوسیله غده پاراتیروئیدی تولید میشود که میزان کلسیم در حال جریان را حفظ و افزایش میدهد. (27)
این هورمون بر روی سه اندام اصلی فعالیت دارد: 1- کلیه، این هورمون در کلیه جذب مجدد یون کلسیم را افزایش داده و جذب مجدد فسفات را کاهش میدهد. 2- روده، این هورمون در روده جذب کلسیم را افزایش میدهد و 3- استخوان، این هورمون در استخوان موجب تحریک جذب مجدد (از طریق تحریک استخوانزاها تا لیگاند استخوان پروتگرین را تولید کند) میشود. کلسیتونین به عنوان یک هورمون پپتید تیروئیدی، هورمونی متضاد هورمون پاراتیروئید است که بطور مستقیم مانع فعالیت استخوان شکنها شده و از آزادسازی یونهای کلسیم از استخوان جلوگیری به عمل میآورد. ویتامین D نیز یک هورمون است زیرا میتوان در یکی از بافتها (بافت پوست) تولید شده و به بافتهای دیگر (استخوان، روده، کلیه) انتقال یابد این هورمون در آنجا با گیرندههای خاص ادغام شده و سبب سنتز پروتئینی میشود. چندین نوع متابولیت ویتامین D نیز یک هورمون است زیرا میتواند در یکی از بافتها (بافت پوست) تولید شده و به بافتهای دیگر (استخوان، روده، کلیه) انتقال یابد. این هورمون در آنجا با گیرندههای خاص ادغام شده و سبب سنتز پروتئین میشود. چندین نوع متابولیت ویتامین D در سرم نرمال موجود میباشد اما شکلگیری مجدد استخوانی موجب فعالیت متابولیتی میشود که بصورت گسترده میباشد، 5/12 هیدروکسیل کالی کلسیفرول است. این هورمون با بسیاری از سلولهای خارج از سیستم استخوان عضله ادغام میشود پدیدار شدن این هورمون در چنین سلولهایی که در برخی بافتهای استخوان عضله وجود دارند با دیفرانسیل و تعادل کلسیم مرتبط میباشند. (8) سنتز 5/12 هیدروکسیل کالی کلسیفرول از کلسترول اولیه در پوست بوسیله کبد و سپس بوسیله 1- هیدروکسیل موجود در کلیه آغاز میشود. فعالیت هیدروکسیلها تا اندازهای از طریق هورمون پاراتیروئید کنترل میشود. حیواناتی با بیماری کلیه و یا حیوانات آنفریک دارای میزان اندکی از هیدروکسل کالی کلسیفرول هستند و ناهنجاریهای استخوانی آنها با مواد معدنی کاهش یافته استخوان مانند (نرمی استخوان) و سخت شدگی ناقص غضروف (نرمی استخوان) مشخص میشوند.
پروتئین مورفوژنتیک استخوانی
پروتئینهای مورفوژنتیک استخوانها شامل گروهی بیش از 12 در ارتباط با پروتئینها هستند که از طریق حضورشان در استخراجات القاء استخوانی در استخوانهای بدون مواد معدنی مورد شناسایی قرار میگیرند. آنها بر اساس بافت زایشی استخوانی فاقد مواد معدنی، جز فعال و اصلی محسوب میشوند و به عنوان بخشی از گروه عامل بتا رشد در حال تغییر شکل (به استثنای پروتئین مورفوژنتیک 1) میباشند. (22) (105) عملکرد اصلی انها موجب تغییر شکل سلولهای مسنکیمال (میان آگنه) غیر متفاوت درون کندروسیتها و استخوانزاها طی رویانزایی،رشد، بلوغ ودرمان میشود. (49)(100) هر پروتئین میتواند به طور مداوم موجب تشکیل غضروف و استخوان در ویوو و ویتو میشود. (76)
پروتئین مورفوژنتیک استخوان نوعی افزایشی مفید برای پیوندهای استخوان اوتالوگوس (بدست آمده از خود اندام) و جایگزینهای پیوند استخوان است.
تحقیقات بسیاری بر روی پروتئین مورفوژنتیک استخوانی 2 به عمل امده است این پروتئین دارای بیشترین مقدار القاء استخوانی است. (105) ارتقاء درمان از طریق القا استخوانی باپروتئین مورفوژنتیک استخوانی به نمایش درآمده است.(45و38 و37 و34).
پروتئین شماره 2 مورفوژنتیک استخوان باز ترکیبی انسانی به عنوان جانشینی برای پیوندهای خودبه خودی مشبک مورد بررسی قرار گرفته است و دارای القاء استخوانی قابل مقایسه با پیوندی خود بخودی مشبک میباشد. (44 و 45) اختلاف گونهها به هر حال وجود دارد. سگها نسبت به تاثیرات القاء استخوانی پروتئین مورفوژنتیک استخوانی شماره 2 مقاومتر از موشها هستند، و یا میزان پروتئین مورفوژنتیک استخوانی شماره 2 که در بافت زایشی استخوان بدون مواد معدنی بافت میشود ممکن است برای القاء استخوانی در سگها ناکافی باشد. تحقیقات بسیاری در مورد حامل بهینه برای پروتئین مورفوژنتیک استخوانی صورت گرفته است که موجب شده پراکندگی از محلهای الزامی به تعویق افتاده و از فروکشی بیماری غیر مشخص در امان بماند. برخی حاملهایی که مورد ارزیابی قرار گرفتهاند شامل تری فسفات کلسیم بتا، هیدروکسی آپرتیت، گچ باریس، فیبرین انسانی، کلاژن و حاملهای پلیمر هستند. (49)
عامل رشد دگرسانی بتا
عامل رشد دگرسانی بتا، عامل رشد چند عملکردی است که موجب وساطت میان فیزیولوژی سلولی نرمال و رویانزایی بافتی میشود. بزرگترین منبع عامل رشد دگرسانی بتا بافت زایشی برون یاختهای استخوان است و پلاکتها دومین منبع عظیم میباشند. (85)
عامل رشد دگرسانی بتا در دامنه وسیعی از واکنشها در ارتباط با التهابات و بازسازیها شرکت دارد. این فاکتور دارای گستردگی فعالیتهای سلولی است که شامل کنترل تکثیر و فعالیت متابویکی سلولهای مسنکیمال (میان آگنه) اسکلتی مانند کندروسیتها، استخوانزاها و استخوان شکنهاست در ضمن برای درشت خوارها عامل کیموتاکتیک (کشش شیمیایی) قوی به حساب میآید. (85) چنین امری امکانپذیر است که عامل رشد دگرسانی بتا نقش بسیار مهمی در تنظیم تنوع بافت در درمان شکستگی در زمانهای مختلف و طی تناوب خود باز میکند. (22)
بیومکانیک و بیولوژی شکستگی
لغتنامة واژههای مربوطه
نیروی محوری: نیرویی که در یک جهت به کار رفته و به طور یکسان در سر تا سر سطح ساختار تحت فشار با توزیع شده است. واحدهای اندازهگیری: کیلوگرم و نیوتون.
گشتاور خمشی نیرو: نیرویی که استخوان را حول یک محور عمود بر محور طولی آن خم میکند محصول این نیرو و یک بازوی گشتاور. واحد اندازهگیری: نیوتن ـ متر.
نیروی واکنش زمین: نیرویی که در پاسخ به تماس پا با زمین وارد میشود این نیرو برابر با نیرویی است که از تماس پا به وجود آمده با این تفاوت که در جهت عکس آن است واحدهای اندازهگیری: کیلوگرم ـ نیوتون.
کشیدگی داخلی: تغییر شکل موضعی منطقه مشخصی از استخوان برابر است با تغییر در طول یا طول اصلی (کشیدگی طبیعی) یا تغییر زاویه مربوط به زاویه اصلی (کشیدگی منجر به شکسته شدن) با درصد بیان میشود.
فشار داخلی: شدت نیروی موضعی که توسط قسمت خاصی از سطح استخوان احساس میشود فشار میانگین مساوی با نیروی کل در برش مقطعی است واحد اندازهگیری: نیوتون بر میلیمتر مربع.
بازوی گشتاور (بازوی اهرم): فاصله عمودی خط عملکرد یک نیرو تا نقطهای که گشتاور محاسبه شده باشد. واحد اندازهگیری: متر.
محور خنثی: وقتی که استخوانی دچار خمیدگی میشود محور خنثی نقطهای از فشار صفر است که در آن استخوان با نقطه انتقال از فشردگی به کشیدگی ارتباط دارد.
گشتاور پیچشی نیرو (گشتاور): نیرویی که استخوان را حول محور طولی آن میپیچاند. محصول یک نیرو و بازوی گشتاور. واحد اندازهگیری: نیوتون ـ متر.
استخوانهای طویل در معرض نیروهای فیزیولوژیکی و غیر فیزیولوژیکی هستند. نیروهای غیر فیزولوژیکی در موقعیتهای غیر معمول نظیر تصادفات اتومبیل، جراحات ؟؟ و زمین خوردگیها بروز میکند. آنها میتوانند مستقیماً به استخوان منتقل شده و به آسانی از نهایت قدرت استخوان فراتر روند که در این حالت شکستگی را موجب خواهند شد. نیروها یا فشارهای فیزیولوژیکی از طریق افزایش وزن، انقباض ماهیچه و فعالیتهای بدنی مربوط به وجود میآید آنها از طریق سطوح مفصل و انقباض ماهیچهای به استخوان انتقال داده شدهاند. فشارهای فیزیولوژیکی یکی غیر محوری بوده اما میتواند به گشتاورهای خمشی و پیچشی منجر شود. فشارهای فیزیولوژیکی معمولاً از نهایت قدرت استخوان فراتر نمیروند و جز در شرایط غیر معمول موجب شکستگی استخوان نمیشوند.
فشار فیزیولوژیکی ناشی از افزایش وزن زمانی اتفاق میافتد که پا با زمین به طور همزمان با نیروی برابر اما در جهت مخالف واکنش نشان میدهد. که با نام نیروی واکنشی زمین معروف است. مقدار نیروی واکنشی زمین به همان نسبت با شتاب بدن و توزیع وزن بدن که در زمان تماس پا با زمین صورت میگیرد متفاوت است. علاوه بر مقدار مدت زمانی که طی آن پا با زمین در تماس است نیز در مشخص کردن تاثیر نیرو حائز اهمیت است. بنابراین بار ضربه و یا سرعت آن میتواند تاثیر متفاوتی از همان نیرو ولی به شکل آرامتر داشته باشد.
دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تحقیق بررسی آناتومی خودمختاری (فیزیولوژی ورزشی) در 15 صفحه ورد قابل ویرایش
آتونومی خودمختاری- هدفی مربوط به تخصصی شدن فیزیولوژی ورزش
موضوعات پیچیده مربوط به تخصصی نمودن مقررات خاص علوم ورزشی در تلاشهای اخیری که به منظور پیشرفت فیزیولوژی حرکتی، ورزش های حرفه ای صورت گرفته، واضح است. سؤالات مربوط به اینکه چه کسی در آینده این مقررات را کنترل می کند باعث شده تا سازمان انجمن آمریکائی فیزیولوژیست های ورزشی (ASEP) تشکیل گردد، سازمانی متشکل از فیزیولوژیست هایی که هدف اصلی آنها حرفه ای کردن فیزیولوژی ورزش است. در بین مشکلات عنوان شده توسط اعضاء ASEP این موضوع مهم است که تنها فیزیولوژیست ها باید بر مسیر مورد نظر، نظارت کنند. نکته مهم در بحث های مستمر امروزی آن است که آیا کالج آمریکایی درمان مشکلات ورزشی(ACSM)- سازمانی منتخب، مختص علوم ورزشی و متشکل از حداقل 56 شغل (شامل فیزیولوژی ورزش)- به عنوان متخصص حق و توانایی نظارت بر توسعه فیزیولوژی ورزش را دارد. (در این زمینه باید به تلاش های مداوم و جدید ACSM برای پیشرفت ثبت تخصصی فیزیولوژیست های درمانی ورزش توجه نمود). این بحث ادامه می یابد و در اینجا متوقف نخواهد شد، اما این استدلال باید توسط هر فرد با هر گرایشی به بخش های تخصصی ورزشی، بررسی شود. اتونومی، توانایی متخصصان برای فعایت مستقل بر خودمختاری، یک عنصر اصلی برای دست یابی به موقعیت های تخصصی است.
ضوابط اخلاقیACSM
اصول و اهداف
مقدمه: این اصول برای کمک فردی و اشتراکی به اعضاء و افراد کالج منظور می شود تا سطح بالایی از رفتار اخلاقی را حفظ نمایند. این موارد قانون نیستند بلکه استانداردهایی هستند که توسط آنها یک فرد یا عضو می تواند تناسب رفتاری خود، ارتباط با همراهان، با اعضاء تخصص های مربوطه، با عموم مردم و نیز با تمامی افرادی که یک رابطه حرفهای را ایجاد نموده اند، را مشخص نماید. هدف اصلی کالج، ایجاد ترویج دانش مربوط به تمامی جنبه های افراد شرکت کننده در تمرین می باشد البته با رعایت احترام نسبت به مقام انسانی آنها.
بخش1: اعضاء باید پی در پی کوشش کنند تا دانش و مهارت خود را بهبود بخشیده و امکان بهره مندی از دستاوردهای حرفه ای خود را برای هم قطارانشان فراهم نمایند.
بخش2: بایستی اعضاء استانداردهای علمی و حرفه ای بالایی را حفظ کنند و به طور عمدی با هر فردی که از این اصول تخطی می کند مشارکت نکنند.
بخش3: کالج موظف است تا از عموم افراد و خودش در مقابل اعضائی که در زمینه رفتار اخلاقی یا رقابت حرفه ای ضعف نشان داده اند، دفاع نمایند.
بخش4: آرمان های کالج حاکی از آن است که مسئولیت های هر فرد یا عضو نه تنها در قبال فردی توسعه می یابد بلکه در برابر اجتماع با هدف بهبود سلامت و رفاه فردی و اجتماعی نیز گسترش می یابد.
ادامه ضوابط اخلاقیACSM
حفظ ثبات مناسب در تخصص های تعیین شده
به هر فرد یا عضوی باید به طور قانونی مجوز داده شود، تائید شود و یا حتی توسط هر اداره دولتی کنترل شود تا در زمینه حرفه خود فعالیت نماید و باید قبل از آنکه آن اداره به عنوان شرط عضویت دائم کالج آن را بپذیرد در ثبات خود باقی بماند. چون ممکن است تنبیه انضباطی توسط کالج برای هر فرد اعمال شود، هر گونه اخراج، تعلیق، مجازات یا مصوبه دیگری توسط چنین اداره دولتی اجرا می گردد.
تشهیر (افشاء عمومی) وابستگی
به غیر از فعالیت اقتصادی، هر عضو یا فرد(FACSM) ممکن است وابستگی خود را در هر زمینه شفاهی یا مستند، با کالج افشاء کند، مشروط به اینکه به طور رایج صحت داشته باشد. در این بخش هیچکس نمی تواند کالج را مجبور به امضاء هر آنچه به افشاء موضوع می شود بکند، مگر اینکه این موضوع صراحتاً توسط کالج عنوان شود. افشاء وابستگی در ارتباط با فعالیت تجاری ممکن است صورت گیرد به شرط آنکه به روشی حرفه ای و مناسب انجام شود نه با روندی غلط، گمراه کننده و یا فریبنده و نیز پروانه فعالیت، دستیابی به تخصص یا وضعیت گواهی کا را به مخاطره نیندازد. از آنجایی که عضورت در ACSM به افراد اعطاء می شود، افشاء وابستگی و یا استفاده از ACSM نخستین به عنوان بخشی از نام تجاری، اشتراکی یا متحد نمی باشد.
بازگویی تخلف این مقوله ممکن است به عنوان تنبیه انضباطی تلقی گردد.
استفاده عمومی از مهارت های حرفه ای
افراد و اعضاء تشویق می شوند تا ورای موقعیت شغلی شان، هنگامی که فرصت ایجاب می کند مهرت حرفه ای خود را به معرض مشاوره بگذارند. در چنین موقعیتی، انتظار میرود تا کارشناس از جعل و حذف وقایع مربوطه، درگیری زیاده از حد بخشی از مهارت و مشکلات مربوط به ACSM در هنگام کار در زمینه یک ظرفیت انتسابی اجتناب کند.
نظم
ممکن است هر فرد یا عضو کالج به خاطر رفتار خود تأدیب یا اخراج شود که این امر به نظر هیأت امناء به خاطر مقام و موقعیت کالج مضر بوده و یا با اهداف کالج منافات دارد. ممکن است اخراج یک عضو با رأی مثبت دو- سوم اعضاء هیأت امناء حاضر در یک جلسه ماهانه یا خاص اعمال شده باشد و تنها بعد از آن عضو مذکور از مسئولیتهای موجود در مقابل خود مطلع شده باشد و قبل از رأی هیأت امنا فرصتی برای تکذیب یا رد چنین مسئولیت هایی را نداشته باشد. تنبیه های انضباطی دیگر از جمله توبیخ، مجازات و انتقاد نیز توسط کمیته رفتار حرفه ای و اخلاقیات پیشنهاد میشود و به دنبال رأی مثبت دو- سوم اعضاء هیأت حاضر در جلسه یا توسط رأی مخفی ارسالی اعمال می شود، مشروط به اینکه اکثریت آراء با آن موافق باشند.
همانگونه که در فصل1 شرح داده شد، بدنه اصلی آگاهی در نظم علم ورزش، حرکت می باشد. علیرغم آگاهی های خاص شاه راه اصلی وضعیت حرفه ای برای هر گروه پیشه روی تدریجی آن را تضمین می کند: تشخیص بخش خاصی از آگاهی؛ شرط یک دوره آموزشی رسمی پایان تخصصی با یک مدرک آکادمیک؛ و تجربه دوره انترنی و نیز مرحله مطالعه سخت برای پشت سر گذاشتن امتحانات عملی و شناختی و اخذ گواهی یا مدرکی که صلاحیت کاری را تضمین نموده، منجر به استخدام تخصصی گشته و علوم مردم را از مشاغل جعلی مبرا سازد. هر چند این مرحله برای افراد علاقمند به تحصیل علوم ورزشی قابل دسترسی است، فقدان شناخت تخصصی متداول به فقدان مشاهده شده یک یا بیشتر از یک ناحیه هرم تخصصی مربوط می شود.
دو خصوصیت به جامانده طبق میزان اهمیت آن در سطح تقریباً پائین تری قرار میگیرند. سازمانی حرفه ای برای ارائه استانداردها، قوانین، ساختار و ابزار ارتباطی ضروری است (فص3). اغلب سازمان های متخصص به افرادی اختصاص می یابند که از طریق تمرین تخصص هایشان دوره زمانی را برای ارائه خدماتشان تعهد می کنند.
مطمئناً، سطوح مختلف صلاحیت بین افراد متخصص وجود دارد، بسیاری از آنها توسط قوانین ایالتی یا برنامه های تشخیص ملی تعیین می شوند و بسیاری نیز اختیاری هستند. چنین مواردی به سلامت و تخصص های صلاحیتی مربوط می شوند و در اکثر ایالات به کار تخصص های علوم ورزشی در یک محیط کلینیکی.
تعریف نقش
در تکامل تدریجی علوم ورزشی، ارزیابی کامل نقش ها و انتظارات متخصصینی که در زیرمجموعه های انضباطی مربوطه کار می کنند، اهمیت زیادی دارد. دانشجوی علوم ورزشی گزینه های زیادی برای تحصیل یک دوره لیسانس دارند (به منظور بحث در مورد فرصت های استخدامی به فصل5 توجه کنید). با وجود ذینفع بودن دانشجو، یک موضوع تا حدی گیج کننده برای کارفرمایان بعدی به وجود می آید. اکثر دوره های آموزشی روشی متداول و قدیمی را برای آموزش دانشجویان لیسانس برمی گزینند (هرم آموزشی). این مدل نشان می دهد که دانشجو باید در معرض عرصه وسیعی از دانش قرار بگیرد و عمق دانش فردی یا آموزش دوره تضمین شود. مدل هرمی ارائه بخش وسیعی از دانش را تائید می کند، اما دانشجویان لیسانس عمق کمی از دانش را فرامیگیرند، کارفرمایان آینده باید مشخص نمایند، چقدر آموزش مستمر بعد از استخدام نیاز است و چه کسانی این خدمات را فراهم می کنند.
موضوع تعیین نقش توسط گروهی ملی که سعی در پیشرفت راهنماهای درمانی یا بیانیههای عمومی داشتند لغو شد. مثلاً، آژانس تحقیق و سیاست های مراقبت های بهداشتی (AHCPR) باAACVPR قرارداد بست تا راهنماهای علمی درمان را برای توانبخشی قلبی توسعه دهد. اعضاء این گروه شامل برخی متخصصین محترم توانبخشی قلبی می شدند. نتیجه به دست آمده، نقطه عطفی برای برنامه های توانبخشی قلب در آینده بود و شاید متصدیان بیمه شخص ثالث را هشیار می کند تا این خدمات را برای مشتریان خود مهیا سازند. به هر حال، راهنماها قادر به تعیین مسئولیت های خاص تیم نیستند. بیانیه عمومی مؤسسه های بهداشت ملی(NIH) نیز چنین عمل می کنند. گرچه این دو مقاله دولتی پذیرفته شد، آنها به کوتاه بودن تعریف مسئولیت های خاص تیم مراقبت بهداشت جدید پی بردند.
مادامیکه کنترل کنندگان بهداشت و ارائه دهندگان مراقبت سلامت هر چه بیشتر جای خود را در جامعه باز کنند، پرداخت کنندگان شخص ثالث (یعنی متصدیان بیمه) به دنبال تخصص هایی برای ارائه خدمات هستند، افرادی که مؤثر و مقرون به صرفه باشند. ضمن نقش آفرینی فیزیولوژیست ورزشی در تیم ارائه خدمات بهداشتی، انعکاس صحیح آموزش و تجربیات این موقعیت برای تعاریف شغلی مهم خواهد بود. مطالعه تعریف جامع نقش برای فیزیولوژی ورزش و دیگر اصول علم ورزش در عرصه درمان (مثلاً، بیومکانیک های درمانی) تا کنون توسط هیچ سازمان ملی انجام نگرفته است.
نامی برای نظم
به مدت دو دهه، تخصص بین اصول مشخص شده علم ورزش به گرمی مورد بحث قرار گرفت(14). هر چند بحث در مورد معرفی صحیح نظم اخیراً کمتر شده است، هیچ نتیجه ای توسط سازمان های تخصصی ملی ارائه نشده است. مثلاً، در یک بحث منتشر شده، هیگینز برای آنچه به نظر می رسید با برنامه های ادبی مشابه باشد به نام های متناوبی توجه نمود. او نام“علم حرکت” را به عنوان توصیفی ترین نام برای نظمی که این اصول اشتراکی را در کنار هم قرار می دهند، پیشنهاد نمود، در حالی که کرچمر (Kertchmer) نام “علم ورزش و تمرین” را انتخاب نمود.
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
تحقیق بررسی آناتومی استخوان در 42 صفحه ورد قابل ویرایش
آناتومی و فیزیولوژی بافتهای پیوندی خاص
استخوان
استخوانها، بخش ضروری سیستم جنبنده را تشکیل میدهند و به عنوان دستههای اهرم طی حرکت و مقاومت نیروی جاذبه عمل میکنند. در ضمن استخوانها بافتهای هم جوار و اندامهای بدن را محافظت و نگهداری میکنند. علاوه بر عملکردهای مکانیکی، آنها عملکرد مهم شیمیایی را هم بر عهده دارند که آن تهیه منبع تعادل معدنی است.
استخوانها شامل چندین ناحیه مجزای عملکردی میباشند. در سطوح مفصلی دارای غضروف مفصلی است. پوشش کامل استخوان دارای ساختمان شامهای یا پیرااستخوان است. پوشش ناحیه محصور غضروف (کپسول) مفصلها و همچنین پوشش نیامهای تاندون، غشاهای مفصلی هستند که غضروف مفصلی را هنگامی که به عنوان دیواره حفاظتی عمل میکند، تغذیه و نرم میکنند. استخوان متصل به هم، تیغک مانند و مشبک در زیر فیزیس درون یک استخوان برون لایهای، فشرده و دگر بافتی قرار دارد که حفره مغز استخوان را در ناحیه استخواندار محصور کرده است.
سلولهای استخوانی
سه نوع اصلی سلول در استخوانها وجود دارد: استخوانزاها، کیستهای استخوانی، و استخوان شکنها. استخوانزاها به طور کلی سلولهای گرد و درشتی هستند که به همراه مقدار بسیاری آندوپلاسم میباشند. آنها مسئول بافت زایشی استخوانی ترکیب شده (استخوان مانند) هستند. این سلولها بر روی سطح نواحی استخوانسازی بافت میشوند و به عنوان مجموعه کانالهای هاورس شناخته شدهاند که درون استخوان یکپارچه بافت زایشی رگهای خونی را احاطه کردهاند. استخوان زاها در پوشش معدنی به استخوانهای سخت بافت یا کیست استخوانی تبدیل میشوند. استخوانهای سخت بافت با پوشش مواد معدنی از بین نمیروند در عوض از طریق فرایندهای طولانی با دیگر سلولهای پوشش دار معدنی و سلولهای غیر پوششدار ارتباط برقرار میکنند. سلولهای چند هستهای بزرگ با لبههای چینخوردهای که بر روی سطح بافت زایشی معدنی شده قرار دارند، استخوان شکنها میباشند. استخوان شکنها سنسورهای مکانیکی در بافت زایشی استخوانی هستند. این سلولهای عظیمالجثه (20 تا 100 قطر) مستقیماً مسئول از بین بردن مواد معدنی و بافت زایشی (جذب مجدد استخوانی) هستند. استخوان شکنها از طریق ترشح اسیدها و سپس آنزیمها (اسید فسفات، کلاژنها، کاتپسینها، پروتئازهای خنثی) مواد معدنی را در خود حل میکند و موجب کاهش بافت زایشی میشود. در استخوان سالم، فعالیتهای استخوان شکن و استخوانزاها در هم ادغام میشود (از طریق پروتئینی که از استخوان آزاد میشود): در نتیجه با جذب مجدد تشکیل استخوانهای جدید صورت میگیرد. (30) لیگاند استخوان پروتگرین (51) نیز عامل حلالی است که به عنوان کنشگر گیرنده فاکتور هستهای KB لیگاند، فاکتور متمایز استخوان شکن و فاکتور فعالیت تومور مردگی بافت که موجب سیتوکین میشود، شناخته شده است و از طریق استخوانزاها تولید میشود. لیگاند استخوان پروتوگرین موجب تشکیل استخوان شکن از سلولهای قبلی میشود و بوسیله ادغام با یک گیرنده حلال (استخوان پروتگرین) بر روی سطح استخوان شکن، استخوان شکنهای رشد یافته را فعال میسازد. لیگاند استخوان پروتگرین با نوع پوک آن، موجب گسترش پوکی استخوان میشود این بیماری نمایانگر افزایش غلظت استخوان در ارتباط با شکلدهی مجدد استخوان میانی استخوان شکن است. برخلاف انواع اشکال پوکی استخوان که میتواند با افزایش فاکتورهای رشد یا سلولهای مغز استخوان نجات یابند، لیگاند استخوان پروتگرین فقط میتواند از طریق افزایش لیگاند استخوان پروتگرین نجات یابند و این بدان معناست که این عامل برای تشکیل استخوان شکن ضروری است. (51 و 52)
بررسی مشکل و ساختمان استخوان در پروتونگاریها و یا در بخشهای پوششی استخوانی، الگویی را آشکار میسازد که برای مقاومت در برابر فشار طراحی شده است. فشارها، در یک استخوان متحمل وزن الگوی رادیوگرافی شده از ساختمان استخوان را متعادل میکند. توانایی استخوان برای تنظیم شکل بیرونی و نمای آن از طریق جذب مجدد و شکلدهی مجدد در واکنش به چنین فشارهایی، یکی از خصوصیات منحصر به فرد این گونه بافتهاست.
ترکیبات استخوان
تمام انواع استخوانها، اعم از بلند، تخت، درون شامهای، یکپارچه و فشرده، بر اساس اشکال بافتهای پیوندی و شکل و عملکرد آنها مشخص شدهاند و مانند دیگر بافتهای پیوندی به سازمندی و تعامل عناصر بافت زایشی برون یاختهای بستگی دارند. مواد معدنی بخشی از بافت زایشی استخوان برون یاختهای است که از دیگر بافتهای پیوندی متمایز بوده و جهت اجرای عملکردی منحصر بفرد خود آن را توانمند میسازد.
مواد معدنی موجود دو استخوان، آنالوگی است که بطور طبیعی هیدروکسیل آپرتیت معدنی Ca10(Po4)6(OH)2 را بوجود میآورد. کریستالهای معدنی استخوان، برخلاف کریستالهای آپرتیب زمینشناسی (اندازه آن از سانتی متر به متر است)، بسیار کوچک میباشند (بزرگترین ابعاد آن 20 تا 40 mm است). کریستالهای میکروسکپی در مواد معدنی استخوانی یافت میشوند آنها به خاطر اندازه کوچک خود گرایش دارند تا بیش از آپرتیتهای زمینشناسی حلال باشند و ناخالصیها و همچنین خلل و فرج بیشتری نسبت به کریستالهای هیدروکسیل آپرتیت خالص داشته باشند. مواد معدنی استخوانی هیدروکسیدی ناقص است و شامل مقادیر متغیر ولی قابل اندازهگیری کربنات، منیزیم، سدیم، فلوراید و سیترات به علاوه دیگر ناخالصیها است. (16)
این مواد معدنی به همراه کل بافت زایشی استخوانی بطور مداوم بوسیله استخوان شکنها از بین میروند و بوسیله استخوان زاها مجدداً شکل میگیرند و این امر در واکنش به فشارهای فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مکانیکی طبیعی صورت میپذیرد. مواد معدنی استخوان در تعادل مایعات بدن نقش دارد. کانی زدایی شدن استخوان هنگامی اتفاق میافتد که پذیرش یونهای معدنی برای شکلدهی استخوان کافی باشد (مثل نرمی استخوان در اثر کمبود ویتامین D) و یا هنگامی که کاهش شدید کلسیم بوجود آید (مثل پاراتیروئید پرکار).
تعادل یونی مواد معدنی
تنظیم غلظت سرم (خونابه) یونهای مواد معدنی (تعادل) اصولاً با سه هورمون کنترل میشود: هورمون پاراتیروئید، کلسیتونین و ویتامین D. هورمون پاراتیروئید نوعی پپتیر است که بوسیله غده پاراتیروئیدی تولید میشود که میزان کلسیم در حال جریان را حفظ و افزایش میدهد. (27)
این هورمون بر روی سه اندام اصلی فعالیت دارد: 1- کلیه، این هورمون در کلیه جذب مجدد یون کلسیم را افزایش داده و جذب مجدد فسفات را کاهش میدهد. 2- روده، این هورمون در روده جذب کلسیم را افزایش میدهد و 3- استخوان، این هورمون در استخوان موجب تحریک جذب مجدد (از طریق تحریک استخوانزاها تا لیگاند استخوان پروتگرین را تولید کند) میشود. کلسیتونین به عنوان یک هورمون پپتید تیروئیدی، هورمونی متضاد هورمون پاراتیروئید است که بطور مستقیم مانع فعالیت استخوان شکنها شده و از آزادسازی یونهای کلسیم از استخوان جلوگیری به عمل میآورد. ویتامین D نیز یک هورمون است زیرا میتوان در یکی از بافتها (بافت پوست) تولید شده و به بافتهای دیگر (استخوان، روده، کلیه) انتقال یابد این هورمون در آنجا با گیرندههای خاص ادغام شده و سبب سنتز پروتئینی میشود. چندین نوع متابولیت ویتامین D نیز یک هورمون است زیرا میتواند در یکی از بافتها (بافت پوست) تولید شده و به بافتهای دیگر (استخوان، روده، کلیه) انتقال یابد. این هورمون در آنجا با گیرندههای خاص ادغام شده و سبب سنتز پروتئین میشود. چندین نوع متابولیت ویتامین D در سرم نرمال موجود میباشد اما شکلگیری مجدد استخوانی موجب فعالیت متابولیتی میشود که بصورت گسترده میباشد، 5/12 هیدروکسیل کالی کلسیفرول است. این هورمون با بسیاری از سلولهای خارج از سیستم استخوان عضله ادغام میشود پدیدار شدن این هورمون در چنین سلولهایی که در برخی بافتهای استخوان عضله وجود دارند با دیفرانسیل و تعادل کلسیم مرتبط میباشند. (8) سنتز 5/12 هیدروکسیل کالی کلسیفرول از کلسترول اولیه در پوست بوسیله کبد و سپس بوسیله 1- هیدروکسیل موجود در کلیه آغاز میشود. فعالیت هیدروکسیلها تا اندازهای از طریق هورمون پاراتیروئید کنترل میشود. حیواناتی با بیماری کلیه و یا حیوانات آنفریک دارای میزان اندکی از هیدروکسل کالی کلسیفرول هستند و ناهنجاریهای استخوانی آنها با مواد معدنی کاهش یافته استخوان مانند (نرمی استخوان) و سخت شدگی ناقص غضروف (نرمی استخوان) مشخص میشوند.
پروتئین مورفوژنتیک استخوانی
پروتئینهای مورفوژنتیک استخوانها شامل گروهی بیش از 12 در ارتباط با پروتئینها هستند که از طریق حضورشان در استخراجات القاء استخوانی در استخوانهای بدون مواد معدنی مورد شناسایی قرار میگیرند. آنها بر اساس بافت زایشی استخوانی فاقد مواد معدنی، جز فعال و اصلی محسوب میشوند و به عنوان بخشی از گروه عامل بتا رشد در حال تغییر شکل (به استثنای پروتئین مورفوژنتیک 1) میباشند. (22) (105) عملکرد اصلی انها موجب تغییر شکل سلولهای مسنکیمال (میان آگنه) غیر متفاوت درون کندروسیتها و استخوانزاها طی رویانزایی،رشد، بلوغ ودرمان میشود. (49)(100) هر پروتئین میتواند به طور مداوم موجب تشکیل غضروف و استخوان در ویوو و ویتو میشود. (76)
پروتئین مورفوژنتیک استخوان نوعی افزایشی مفید برای پیوندهای استخوان اوتالوگوس (بدست آمده از خود اندام) و جایگزینهای پیوند استخوان است.
تحقیقات بسیاری بر روی پروتئین مورفوژنتیک استخوانی 2 به عمل امده است این پروتئین دارای بیشترین مقدار القاء استخوانی است. (105) ارتقاء درمان از طریق القا استخوانی باپروتئین مورفوژنتیک استخوانی به نمایش درآمده است.(45و38 و37 و34).
پروتئین شماره 2 مورفوژنتیک استخوان باز ترکیبی انسانی به عنوان جانشینی برای پیوندهای خودبه خودی مشبک مورد بررسی قرار گرفته است و دارای القاء استخوانی قابل مقایسه با پیوندی خود بخودی مشبک میباشد. (44 و 45) اختلاف گونهها به هر حال وجود دارد. سگها نسبت به تاثیرات القاء استخوانی پروتئین مورفوژنتیک استخوانی شماره 2 مقاومتر از موشها هستند، و یا میزان پروتئین مورفوژنتیک استخوانی شماره 2 که در بافت زایشی استخوان بدون مواد معدنی بافت میشود ممکن است برای القاء استخوانی در سگها ناکافی باشد. تحقیقات بسیاری در مورد حامل بهینه برای پروتئین مورفوژنتیک استخوانی صورت گرفته است که موجب شده پراکندگی از محلهای الزامی به تعویق افتاده و از فروکشی بیماری غیر مشخص در امان بماند. برخی حاملهایی که مورد ارزیابی قرار گرفتهاند شامل تری فسفات کلسیم بتا، هیدروکسی آپرتیت، گچ باریس، فیبرین انسانی، کلاژن و حاملهای پلیمر هستند. (49)
عامل رشد دگرسانی بتا
عامل رشد دگرسانی بتا، عامل رشد چند عملکردی است که موجب وساطت میان فیزیولوژی سلولی نرمال و رویانزایی بافتی میشود. بزرگترین منبع عامل رشد دگرسانی بتا بافت زایشی برون یاختهای استخوان است و پلاکتها دومین منبع عظیم میباشند. (85)
عامل رشد دگرسانی بتا در دامنه وسیعی از واکنشها در ارتباط با التهابات و بازسازیها شرکت دارد. این فاکتور دارای گستردگی فعالیتهای سلولی است که شامل کنترل تکثیر و فعالیت متابویکی سلولهای مسنکیمال (میان آگنه) اسکلتی مانند کندروسیتها، استخوانزاها و استخوان شکنهاست در ضمن برای درشت خوارها عامل کیموتاکتیک (کشش شیمیایی) قوی به حساب میآید. (85) چنین امری امکانپذیر است که عامل رشد دگرسانی بتا نقش بسیار مهمی در تنظیم تنوع بافت در درمان شکستگی در زمانهای مختلف و طی تناوب خود باز میکند. (22)
بیومکانیک و بیولوژی شکستگی
لغتنامة واژههای مربوطه
نیروی محوری: نیرویی که در یک جهت به کار رفته و به طور یکسان در سر تا سر سطح ساختار تحت فشار با توزیع شده است. واحدهای اندازهگیری: کیلوگرم و نیوتون.
گشتاور خمشی نیرو: نیرویی که استخوان را حول یک محور عمود بر محور طولی آن خم میکند محصول این نیرو و یک بازوی گشتاور. واحد اندازهگیری: نیوتن ـ متر.
نیروی واکنش زمین: نیرویی که در پاسخ به تماس پا با زمین وارد میشود این نیرو برابر با نیرویی است که از تماس پا به وجود آمده با این تفاوت که در جهت عکس آن است واحدهای اندازهگیری: کیلوگرم ـ نیوتون.
کشیدگی داخلی: تغییر شکل موضعی منطقه مشخصی از استخوان برابر است با تغییر در طول یا طول اصلی (کشیدگی طبیعی) یا تغییر زاویه مربوط به زاویه اصلی (کشیدگی منجر به شکسته شدن) با درصد بیان میشود.
فشار داخلی: شدت نیروی موضعی که توسط قسمت خاصی از سطح استخوان احساس میشود فشار میانگین مساوی با نیروی کل در برش مقطعی است واحد اندازهگیری: نیوتون بر میلیمتر مربع.
بازوی گشتاور (بازوی اهرم): فاصله عمودی خط عملکرد یک نیرو تا نقطهای که گشتاور محاسبه شده باشد. واحد اندازهگیری: متر.
محور خنثی: وقتی که استخوانی دچار خمیدگی میشود محور خنثی نقطهای از فشار صفر است که در آن استخوان با نقطه انتقال از فشردگی به کشیدگی ارتباط دارد.
گشتاور پیچشی نیرو (گشتاور): نیرویی که استخوان را حول محور طولی آن میپیچاند. محصول یک نیرو و بازوی گشتاور. واحد اندازهگیری: نیوتون ـ متر.
استخوانهای طویل در معرض نیروهای فیزیولوژیکی و غیر فیزیولوژیکی هستند. نیروهای غیر فیزولوژیکی در موقعیتهای غیر معمول نظیر تصادفات اتومبیل، جراحات ؟؟ و زمین خوردگیها بروز میکند. آنها میتوانند مستقیماً به استخوان منتقل شده و به آسانی از نهایت قدرت استخوان فراتر روند که در این حالت شکستگی را موجب خواهند شد. نیروها یا فشارهای فیزیولوژیکی از طریق افزایش وزن، انقباض ماهیچه و فعالیتهای بدنی مربوط به وجود میآید آنها از طریق سطوح مفصل و انقباض ماهیچهای به استخوان انتقال داده شدهاند. فشارهای فیزیولوژیکی یکی غیر محوری بوده اما میتواند به گشتاورهای خمشی و پیچشی منجر شود. فشارهای فیزیولوژیکی معمولاً از نهایت قدرت استخوان فراتر نمیروند و جز در شرایط غیر معمول موجب شکستگی استخوان نمیشوند.
فشار فیزیولوژیکی ناشی از افزایش وزن زمانی اتفاق میافتد که پا با زمین به طور همزمان با نیروی برابر اما در جهت مخالف واکنش نشان میدهد. که با نام نیروی واکنشی زمین معروف است. مقدار نیروی واکنشی زمین به همان نسبت با شتاب بدن و توزیع وزن بدن که در زمان تماس پا با زمین صورت میگیرد متفاوت است. علاوه بر مقدار مدت زمانی که طی آن پا با زمین در تماس است نیز در مشخص کردن تاثیر نیرو حائز اهمیت است. بنابراین بار ضربه و یا سرعت آن میتواند تاثیر متفاوتی از همان نیرو ولی به شکل آرامتر داشته باشد.
دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تحقیق بررسی آناتومی خودمختاری (فیزیولوژی ورزشی) در 15 صفحه ورد قابل ویرایش
آتونومی خودمختاری- هدفی مربوط به تخصصی شدن فیزیولوژی ورزش
موضوعات پیچیده مربوط به تخصصی نمودن مقررات خاص علوم ورزشی در تلاشهای اخیری که به منظور پیشرفت فیزیولوژی حرکتی، ورزش های حرفه ای صورت گرفته، واضح است. سؤالات مربوط به اینکه چه کسی در آینده این مقررات را کنترل می کند باعث شده تا سازمان انجمن آمریکائی فیزیولوژیست های ورزشی (ASEP) تشکیل گردد، سازمانی متشکل از فیزیولوژیست هایی که هدف اصلی آنها حرفه ای کردن فیزیولوژی ورزش است. در بین مشکلات عنوان شده توسط اعضاء ASEP این موضوع مهم است که تنها فیزیولوژیست ها باید بر مسیر مورد نظر، نظارت کنند. نکته مهم در بحث های مستمر امروزی آن است که آیا کالج آمریکایی درمان مشکلات ورزشی(ACSM)- سازمانی منتخب، مختص علوم ورزشی و متشکل از حداقل 56 شغل (شامل فیزیولوژی ورزش)- به عنوان متخصص حق و توانایی نظارت بر توسعه فیزیولوژی ورزش را دارد. (در این زمینه باید به تلاش های مداوم و جدید ACSM برای پیشرفت ثبت تخصصی فیزیولوژیست های درمانی ورزش توجه نمود). این بحث ادامه می یابد و در اینجا متوقف نخواهد شد، اما این استدلال باید توسط هر فرد با هر گرایشی به بخش های تخصصی ورزشی، بررسی شود. اتونومی، توانایی متخصصان برای فعایت مستقل بر خودمختاری، یک عنصر اصلی برای دست یابی به موقعیت های تخصصی است.
ضوابط اخلاقیACSM
اصول و اهداف
مقدمه: این اصول برای کمک فردی و اشتراکی به اعضاء و افراد کالج منظور می شود تا سطح بالایی از رفتار اخلاقی را حفظ نمایند. این موارد قانون نیستند بلکه استانداردهایی هستند که توسط آنها یک فرد یا عضو می تواند تناسب رفتاری خود، ارتباط با همراهان، با اعضاء تخصص های مربوطه، با عموم مردم و نیز با تمامی افرادی که یک رابطه حرفهای را ایجاد نموده اند، را مشخص نماید. هدف اصلی کالج، ایجاد ترویج دانش مربوط به تمامی جنبه های افراد شرکت کننده در تمرین می باشد البته با رعایت احترام نسبت به مقام انسانی آنها.
بخش1: اعضاء باید پی در پی کوشش کنند تا دانش و مهارت خود را بهبود بخشیده و امکان بهره مندی از دستاوردهای حرفه ای خود را برای هم قطارانشان فراهم نمایند.
بخش2: بایستی اعضاء استانداردهای علمی و حرفه ای بالایی را حفظ کنند و به طور عمدی با هر فردی که از این اصول تخطی می کند مشارکت نکنند.
بخش3: کالج موظف است تا از عموم افراد و خودش در مقابل اعضائی که در زمینه رفتار اخلاقی یا رقابت حرفه ای ضعف نشان داده اند، دفاع نمایند.
بخش4: آرمان های کالج حاکی از آن است که مسئولیت های هر فرد یا عضو نه تنها در قبال فردی توسعه می یابد بلکه در برابر اجتماع با هدف بهبود سلامت و رفاه فردی و اجتماعی نیز گسترش می یابد.
ادامه ضوابط اخلاقیACSM
حفظ ثبات مناسب در تخصص های تعیین شده
به هر فرد یا عضوی باید به طور قانونی مجوز داده شود، تائید شود و یا حتی توسط هر اداره دولتی کنترل شود تا در زمینه حرفه خود فعالیت نماید و باید قبل از آنکه آن اداره به عنوان شرط عضویت دائم کالج آن را بپذیرد در ثبات خود باقی بماند. چون ممکن است تنبیه انضباطی توسط کالج برای هر فرد اعمال شود، هر گونه اخراج، تعلیق، مجازات یا مصوبه دیگری توسط چنین اداره دولتی اجرا می گردد.
تشهیر (افشاء عمومی) وابستگی
به غیر از فعالیت اقتصادی، هر عضو یا فرد(FACSM) ممکن است وابستگی خود را در هر زمینه شفاهی یا مستند، با کالج افشاء کند، مشروط به اینکه به طور رایج صحت داشته باشد. در این بخش هیچکس نمی تواند کالج را مجبور به امضاء هر آنچه به افشاء موضوع می شود بکند، مگر اینکه این موضوع صراحتاً توسط کالج عنوان شود. افشاء وابستگی در ارتباط با فعالیت تجاری ممکن است صورت گیرد به شرط آنکه به روشی حرفه ای و مناسب انجام شود نه با روندی غلط، گمراه کننده و یا فریبنده و نیز پروانه فعالیت، دستیابی به تخصص یا وضعیت گواهی کا را به مخاطره نیندازد. از آنجایی که عضورت در ACSM به افراد اعطاء می شود، افشاء وابستگی و یا استفاده از ACSM نخستین به عنوان بخشی از نام تجاری، اشتراکی یا متحد نمی باشد.
بازگویی تخلف این مقوله ممکن است به عنوان تنبیه انضباطی تلقی گردد.
استفاده عمومی از مهارت های حرفه ای
افراد و اعضاء تشویق می شوند تا ورای موقعیت شغلی شان، هنگامی که فرصت ایجاب می کند مهرت حرفه ای خود را به معرض مشاوره بگذارند. در چنین موقعیتی، انتظار میرود تا کارشناس از جعل و حذف وقایع مربوطه، درگیری زیاده از حد بخشی از مهارت و مشکلات مربوط به ACSM در هنگام کار در زمینه یک ظرفیت انتسابی اجتناب کند.
نظم
ممکن است هر فرد یا عضو کالج به خاطر رفتار خود تأدیب یا اخراج شود که این امر به نظر هیأت امناء به خاطر مقام و موقعیت کالج مضر بوده و یا با اهداف کالج منافات دارد. ممکن است اخراج یک عضو با رأی مثبت دو- سوم اعضاء هیأت امناء حاضر در یک جلسه ماهانه یا خاص اعمال شده باشد و تنها بعد از آن عضو مذکور از مسئولیتهای موجود در مقابل خود مطلع شده باشد و قبل از رأی هیأت امنا فرصتی برای تکذیب یا رد چنین مسئولیت هایی را نداشته باشد. تنبیه های انضباطی دیگر از جمله توبیخ، مجازات و انتقاد نیز توسط کمیته رفتار حرفه ای و اخلاقیات پیشنهاد میشود و به دنبال رأی مثبت دو- سوم اعضاء هیأت حاضر در جلسه یا توسط رأی مخفی ارسالی اعمال می شود، مشروط به اینکه اکثریت آراء با آن موافق باشند.
همانگونه که در فصل1 شرح داده شد، بدنه اصلی آگاهی در نظم علم ورزش، حرکت می باشد. علیرغم آگاهی های خاص شاه راه اصلی وضعیت حرفه ای برای هر گروه پیشه روی تدریجی آن را تضمین می کند: تشخیص بخش خاصی از آگاهی؛ شرط یک دوره آموزشی رسمی پایان تخصصی با یک مدرک آکادمیک؛ و تجربه دوره انترنی و نیز مرحله مطالعه سخت برای پشت سر گذاشتن امتحانات عملی و شناختی و اخذ گواهی یا مدرکی که صلاحیت کاری را تضمین نموده، منجر به استخدام تخصصی گشته و علوم مردم را از مشاغل جعلی مبرا سازد. هر چند این مرحله برای افراد علاقمند به تحصیل علوم ورزشی قابل دسترسی است، فقدان شناخت تخصصی متداول به فقدان مشاهده شده یک یا بیشتر از یک ناحیه هرم تخصصی مربوط می شود.
دو خصوصیت به جامانده طبق میزان اهمیت آن در سطح تقریباً پائین تری قرار میگیرند. سازمانی حرفه ای برای ارائه استانداردها، قوانین، ساختار و ابزار ارتباطی ضروری است (فص3). اغلب سازمان های متخصص به افرادی اختصاص می یابند که از طریق تمرین تخصص هایشان دوره زمانی را برای ارائه خدماتشان تعهد می کنند.
مطمئناً، سطوح مختلف صلاحیت بین افراد متخصص وجود دارد، بسیاری از آنها توسط قوانین ایالتی یا برنامه های تشخیص ملی تعیین می شوند و بسیاری نیز اختیاری هستند. چنین مواردی به سلامت و تخصص های صلاحیتی مربوط می شوند و در اکثر ایالات به کار تخصص های علوم ورزشی در یک محیط کلینیکی.
تعریف نقش
در تکامل تدریجی علوم ورزشی، ارزیابی کامل نقش ها و انتظارات متخصصینی که در زیرمجموعه های انضباطی مربوطه کار می کنند، اهمیت زیادی دارد. دانشجوی علوم ورزشی گزینه های زیادی برای تحصیل یک دوره لیسانس دارند (به منظور بحث در مورد فرصت های استخدامی به فصل5 توجه کنید). با وجود ذینفع بودن دانشجو، یک موضوع تا حدی گیج کننده برای کارفرمایان بعدی به وجود می آید. اکثر دوره های آموزشی روشی متداول و قدیمی را برای آموزش دانشجویان لیسانس برمی گزینند (هرم آموزشی). این مدل نشان می دهد که دانشجو باید در معرض عرصه وسیعی از دانش قرار بگیرد و عمق دانش فردی یا آموزش دوره تضمین شود. مدل هرمی ارائه بخش وسیعی از دانش را تائید می کند، اما دانشجویان لیسانس عمق کمی از دانش را فرامیگیرند، کارفرمایان آینده باید مشخص نمایند، چقدر آموزش مستمر بعد از استخدام نیاز است و چه کسانی این خدمات را فراهم می کنند.
موضوع تعیین نقش توسط گروهی ملی که سعی در پیشرفت راهنماهای درمانی یا بیانیههای عمومی داشتند لغو شد. مثلاً، آژانس تحقیق و سیاست های مراقبت های بهداشتی (AHCPR) باAACVPR قرارداد بست تا راهنماهای علمی درمان را برای توانبخشی قلبی توسعه دهد. اعضاء این گروه شامل برخی متخصصین محترم توانبخشی قلبی می شدند. نتیجه به دست آمده، نقطه عطفی برای برنامه های توانبخشی قلب در آینده بود و شاید متصدیان بیمه شخص ثالث را هشیار می کند تا این خدمات را برای مشتریان خود مهیا سازند. به هر حال، راهنماها قادر به تعیین مسئولیت های خاص تیم نیستند. بیانیه عمومی مؤسسه های بهداشت ملی(NIH) نیز چنین عمل می کنند. گرچه این دو مقاله دولتی پذیرفته شد، آنها به کوتاه بودن تعریف مسئولیت های خاص تیم مراقبت بهداشت جدید پی بردند.
مادامیکه کنترل کنندگان بهداشت و ارائه دهندگان مراقبت سلامت هر چه بیشتر جای خود را در جامعه باز کنند، پرداخت کنندگان شخص ثالث (یعنی متصدیان بیمه) به دنبال تخصص هایی برای ارائه خدمات هستند، افرادی که مؤثر و مقرون به صرفه باشند. ضمن نقش آفرینی فیزیولوژیست ورزشی در تیم ارائه خدمات بهداشتی، انعکاس صحیح آموزش و تجربیات این موقعیت برای تعاریف شغلی مهم خواهد بود. مطالعه تعریف جامع نقش برای فیزیولوژی ورزش و دیگر اصول علم ورزش در عرصه درمان (مثلاً، بیومکانیک های درمانی) تا کنون توسط هیچ سازمان ملی انجام نگرفته است.
نامی برای نظم
به مدت دو دهه، تخصص بین اصول مشخص شده علم ورزش به گرمی مورد بحث قرار گرفت(14). هر چند بحث در مورد معرفی صحیح نظم اخیراً کمتر شده است، هیچ نتیجه ای توسط سازمان های تخصصی ملی ارائه نشده است. مثلاً، در یک بحث منتشر شده، هیگینز برای آنچه به نظر می رسید با برنامه های ادبی مشابه باشد به نام های متناوبی توجه نمود. او نام“علم حرکت” را به عنوان توصیفی ترین نام برای نظمی که این اصول اشتراکی را در کنار هم قرار می دهند، پیشنهاد نمود، در حالی که کرچمر (Kertchmer) نام “علم ورزش و تمرین” را انتخاب نمود.
دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 49 |
مقاله بررسی آناتومی و جنین شناسی چشم در 49 صفحه ورد قابل ویرایش
الف- آناتومی طبیعی
کاسه چشم (THE ORBIT)
(شکلهای 1-1 و 2-1)
حفره کاسه چشم شبیه هرمی چهارضلعی است که راس آن در عقب واقع شده است. دیواره های داخلی راست و چپ کاسه چشم موازی اند و توسطی بینی از هم جدا شده اند. در هر کاسه چشم (اربیت) دیواره های داخل یو خارجی زاویه ای 45 درجه تشکیل می دهند، در نتیجه زاویه بین دو دیواره خارجی قائمه میشود. شکل اربیت را به گلابی ای تشبیه می کنند که عصب بینایی (optic nerve) دم آن را می سازد. قطر محیط قدامی قدری کوچکتر از ناحیه بلافاصله پشت لبه است، بنابراین حاشیه محافظ محکمی را می سازد.
حجم اربیت فرد بزرگسال تقریبا 30 ml است و کره چشم فقط در حدود یک پنجم این فضا را اشغال میکند عمده فضای باقیمانده را چربی و عضله اشغال می کنند.
حد قدامی حفره اربیت را سپتوم پیشانی در پایین با سینوس فکی و در سمت داخل با سینوسهای پرویزنی و پروانه ای (spenoid) مرتبط است. ضربه مستقیم به کره چشم براحتی موجب آسیب کف نازک اربیت میشود که بصورت ترک برداشتن (شکستگیblowout) شود و محتویات اربیت را گرفتار کند. خوردگی سقف اربیت (مانند نوروفیبروماتوز) ممکن است موجب ضربانهای آشکار کره چشم شود که از مغز منتقل میشوند.
دیواره های اربیت
سقف اربیت عمدتا توسط صفحه اربیتال استخوان پیشانی تشکیل میشود غده اشکی در حفره اشکی واقع در ضلع قدامی خارجی سقف قرار دارد. در خلف ، بال کوچک استخوان اسفنوئید که کانال اپتیک را در خود جای می دهد، سقف را کامل میکند.
دیواره خارجی توسط شیار کاسه چشمی فوقانی از سقف جدا میشود این شیار بال کوچک استخوان پروانه ای را از بال بزرگ جدا میکند. قسمت قدامی دیواره خارجی توسط سطح اربیتال استخوان زیگوماتیک (گونه ای) تشکیل میشود که محکم ترین قسمت اربیت استخوانی است. لیگمان های آویزان کننده (suspensory) تاندون پلکی خارجی، و لیگان های گونه ای بوسیله بافت همبندی به دگمه اربیتال خارجی متصل میشوند.
کف اربیت بوسیله شیار اربیتال تحتنای از دیواره خارجی جدا میشود. صفحه اربیتال ماگزیلا، قسمت بزرگ مرکزی کف اربیت را می سازد که بخش اعظم شکستگی های blowout در آنجا اتفاق می افتد. زایده پیشانی ماگزیلا از سمت داخل و استخوان زیگوماتیک از سمت خارج لبه تحتانی اربیت را کامل می کنند. زایده اربیتال استخوان گام مثلث کوچکی ازقسمت خلفی کف اربیت می سازد. حدود دیواره داخلی کمتر مشخصند. استخوان پرویزنی بسیار نازک است اما در جلو که به استخوان اشکی (lacfrimal bone) می رسد، ضخیم میشود. بدنه استخوان پروانه ای (sphenoid b.) خلفی ترین بخش دیواره داخلی را می سازد، و زایده گوشه ای (angular) استخوان پیشانی بخش فوقانی ستیغ اشکی خلفی را می سازد. بخش تحتانی ستیغ اشکی خلفی از استخوان اشکی تشکیل میشود. ستیغ اشکی قدامی به آسانی از طریق پلک قابل لمس است و از زایده پیشانی استخوان ماگزیلا ساخته می شو، ناودان اشکی بین دو ستیغ قرار دارد و حاوی کیسه اشکی (lacrimal sac) است.
نوک اربیت (orbital apex)
شکل (3-1)
نوک اربیت مدخل تمام اعصاب و عروق چشم و مبدا تمام عضلات خارج چشمی بجز مایل تحتانی است. شیار کاسه چشمی فوقانی (superior orbital fissure) بین بدنه و بالهای بزرگ و کوچک استخوان پروانه ای قرار دارد. (trochlear) از بخش خارجی شیار عبور میکنند که خارج از حلقه zinn قرار دارد. شاخه های فوقانی و تحتانی عصب اکولوموتور را بدوسنس و اعصاب نازوسیلیاری از پخش داخلی شیار و از داخل حلقه زین می گذرند. عصب اپتیک و شریان افتالمیک از کانال اپتیک عبور می کنند که آنهم در داخل حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتانی ممکن است از هر یک از بخشهای شیار اربیتال فوقانی عبور کند از جمله بخش مجاور بدنه اسفنوئید که پایین و داخل تر از حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتنای ممکن است ازهر یک از بخشهای شیار اربیتال فوقانی عبور کند از جمله بخش مجاور بدنه اسفنوئید که پایین و داخل تر از حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتانی اغلب پیش از خروج ازاربیت به ورید افتالمیک فوقانی می پیوندد.
خونرسانی
(شکل های 4-1 تا 6-1)
خونرسانی شریانی اصلی اربیت و ساختمانهای آن از شریان افتالمیک تأمین میشود که اولین شاخه اصلی قسمت داخل جمجمه ای شریان کاروتید داخلی است. این شاخه از زیر عصب اپتیک عبور میکند و آن را در مسیر کانال اپتیک تا اربیت همراهی میکند. اولین شاخه داخل اربیتی، شریان مرکزی شبکیه است که در 8 تا 15 میلی متری زیر کره چشم وارد عصب اپتیک میشود. سایر شاخه های شریان افتالمیک عبارتند از شریان اشکی (lacrimal a.) که غده اشکی و پلک فوقانی را مشروب می کند؛ شاخه های عضلانی به عضلات مختلف اربیت؛ شریانهای مژگانی کوتاه و بلند؛ شریانهای پلکی داخلی (medial palpebral a.s) به هر دو پلک و شریانهای سوپرا اربیتال و سوپرا تروکلئار. شریانهای مژگانی خلفی کوتاه مشیمیه و بخشهایی از عصب اپتیک را مشروب می سازند. دو شریان مژگانی خلفی بلند، جسم مژگانی را مشروب می سازند و با یکدیگر و با شریانهای مژگانی قدامی آناستوموز می یابند تا حلقه شریانی اصلی عنبیه را تشکیل دهند. شریانهای مژگانی قدامی از شاخه های عضلانی به عضلات رکتوس جدا میشوند. آنها به قدام صلبیه اپی اسکلرا، لیمبوس، و ملتحمه خون می رسانند و در حلقه شریانی اصلی عنبیه شرکت می کنند. قدامی ترین شاخه های افتالمیک در تشکیل قوسهای شریانی پلک ها نقش دارند که از طریق شریان فاسیال با گردش خودن کاروتید خارجی ارتباط برقرار می کنند.
عمده تخلیه وریدی اربیت از طریق وریدهای افتالمیک فوقانی و تحتانی است که وریدهای ورتکس (vortex) وریدهای مژگانی قدامی و ورید مرکزی شبکیه را زه کشی می کنند. وریدهای افتالمیک ازطریق شیار اربیتال تحتانی به سینوس غاری (cavernous) و از طریق شیار اربیتال تحتانی به شبکیه وریدی رجلی (pterygoid) متصل میشوند. ورید افتالمیک فوقانی از به هم پیوستن وریدهای سوپرا اربیتال و سوپرا تروکلئار و شاخه ای از ورید آنگولار تشکیل میشود که همه آنها پوست ناحیه پری اربیتال را زه کشی می کنند. این ورید ارتباط مستقیمی بین پوست صورت و سینوس غاری برقرار می کند، که اساس ترومبوز سینوس غاری ثانویه به عفونت سطحی پوست پری اربیتال است که میتواند کشنده باشد.
کره چشم
کره چشم طبیعی در بزرگسالان تقریبا کروی است و قطر قدامی خلفی آن بطور متوسط mm 5/24 است.
ملتحمه
ملتحمه غشای مخاطی شفاف و نازکی است که سطح خلفی پلکها (ملتحمه پلکی) و سطح قدامی صلبیه (ملتحمه کره چشمی) را می پوشاند. درلبه پلک ملتحمه در امتداد پوست قرار میگیرد (پیوستگاه پوستی مخاطی) و در لیمبوس (محیط عنبیه) به اپی تلیوم قرنیه می پیوندد.
ملتحمه پلکی سطح خلفی پلک ها را می پوشاند و محکم به تارسوس چسبیده است. در لبه های فوقانی و تحتانی تارسوس، ملتحمه به عقب تا می خورد(در بن بست های فوقانی و تحتانی) و بافت اپی اسکلرا را می پوشاند تا ملتحمه چشمی به وجود آید.
ملتحمه چشمی (bulbar conjunctive) اتصال سستی با سپتوم کاسه چشمی در فورنیکس ها دارد وبه دفعات چین خورده است. این امر، حرکت چشم و بزرگ شدن سطح ملتحمه ترشحی را امکان پذیر می سازد.(مجاری غده اشکی به داخل فورنیکس گیجگاهی فوقانی باز میشوند) ملتحمه چشمی اتصال سستی با کپسول تنول و اسکلری زیر آن دارد (بجز در لیمبوس که کپسول تنون و ملتحمه در پهنای mm3 به هم جوش خورده اند)
یک چین متحرک و ضخیم از ملتحمه چشمی (چین هلالی semilunar fold) در کانتوس داخلی قرار دارد که معادل پرده nictitating در برخی حیوانات پست تر است. یک ساختمان گوشتی اپیدرموئید (کارونکل caruncle) به سطح قسمت داخلی چین هلالی چسبیده است که یک ناحیه تغییر بافت است زیرا دارای هر دو عنصر پرده مخاطی و پوستی است.
عضلات راست (rectus muscles)
مبدا چهار عضله راست، یک حلقه تاندونی مشترک (حلقه Zinn) است که عصب بینایی را در نوک خلفی کاسه چشم احاطه میکند (شکل 3-1). آنها را برحسب اتصال انتهایشان بر صلبیه روی سطوح داخلی، خارجی، تحتانی و فوقانی چشم نام گذاری می کنند. پس بترتیب عمل اصلی آنها، دور کردن، نزدیک کردن، پایین بردن و بالا بردن کره چشم است. (ر.ک. فصل 12). طول عضلات در حدود mm 40 است، و از فاصله 9-4 میلی متری اتصال انتهایی که پهنای mm 10 دارند تبدیل به تاندون میشوند. فاصله تقریبی اتصال انتهای آنها از لیمبوس قرنیه بصورت زیراست: رکتوس داخلی mm 5 ؛ رکتوس تحتانی mm 6؛ رکتوس خارجی mm 7؛ و رکتوس فوقانی mm 8 (شکل 18-1) وقتی چشم دو وضعیت اولیه (معمولی) باشد، عضلات رکتوس عمودی زاویه ای درحدود 23 درجه با محور بینایی می سازند.
عضلات مایل
دو عضله مایل اساسا حرکات چرخشی و به میزان کمتر، حرکات به سمت بالا و پایین را کنترل می کنند (ر.ک. فصل 12)
عضله مایل فوقانی بلندترین و نازکترین عضلات چشم است. مبدا آن در بالا و داخل سوراخ بینایی Optoic forman است و بخشی از آن روی مبدا عضله بالا برنده پلک فوقانی levator palpebrae superioris را می پوشاند. عضله مایل فوقانی یک شکم دوکی و نازک دارد ( mm 40 طول) و در جلو به شکل تاندون از روی قرقره ای عبور میکند. سپس به عقب و پایین برمی گردد تا به شکل یک بادبزن در زیررکتوس فوقانی به صلبیه متصل شود. یک ساختمان غضروفی است که mm 3 درخلف لبه کاسه چشم به استخوان پیشانی وصل میشود. تاندون مایل فوقانی هنگام عبور از روی قرقره در یک غلاف سینوویال پوشید شده است.
مبدا عضله مایل تحتانی در سمت نازال دیواره کاسه چشم درست در خلف لبه تحتانی کاسه چشم و در خارج مجرای بینی- اشکی است. ابتدا از زیر رکتوس تحتانی و سپس عضله رکتوس خارجی عبور میکند تا با تاندون کوتاهی به صلبیه متصل میشود. محل اتصال آن در بخش خلفی گیجگاهی کره چشم، درست در زیر ناحیه ماکولا است. طول آن mm 37 است.
دروضعیت اولیه (معمولی) چشم، صفحه عضلات مایل تحتانی و فوقانی زاویه 54-51 درجه با محور بینایی می سازد.
فاشیا
تمام عضلات خارج چشمی غلافی از فاشیا دارند که در محل اتصال انتهایی آنها در امتداد کپسول تنون قرار میگیرد و متراکم شدن فاشیا در اطراف ساختمانهای مجاور لیگامان های مانع check ligaments را می سازد (شکلهای 19-1 و 20-1).
عصب دهی
عصب محرک مشترک چشم oculomotor (III) عضلات رکتوس داخلی، تحتانی، فوقانی و نیز عضله مایل تحتانی را عصب دهی میکند. عصب دور کننده abducens (VI) عضله رکتوس خارجی را عصب دهی میکند؛ عصب قرقره ای trochlear (VI) عضلا مایل فوقانی را عصب دهی میکند.
خونرسانی
خونرسانی عضلات خارج چشمی از شاخه های عضلانی شریان چشمی تأمین می گردد. عضلات رکتوس خارجی و مایل تحتانی نیز بترتیب توسط شاخه های شریان اشکی و شریان زیرکاسه چشمی infraorbitla تغذیه میشوند.
ضمایم چشم
1- ابرو
ابروها چینهای پوستی ضخیمی اند که از مو پوشیده شده اند. چین پوستی توسط عضلات زیرین حمایت میشود. چنین پوستی توسط عضلات زیرین حمایت میشود. گلابلا globella برجستگی بدون موی بین دو ابرو است.
2- پلک
پلکهای فوقانی و تحتانی چینهای پوستی تغییر یافته اند که میتوانند بسته شوند و از قسمت جلویی کره چشم محافظت کنند (شکل 21-1). پلک زدن به گسترده فیلم اشک که محافظ قرنیه و ملتحمه از خشک شدن است کمک میکند پلک فوقانی به ابروها ختم میشود؛ پلک تحتانی در گونه محو میشود.
پلک ها از پنج صفحه اصلی بافتی تشکیل شده اند که از سطح به عمق عبارتند از: لایه پوست، لایه عضله مخطط (orbicularis oculi) بافت حفره ای arcolar t. ، بافت فیبرو (صفحات تارسی tarsal plates) و لایه ای از پرده مخاطی (ملتحمه پلکی) (شکل 22-1).
ساختمانهای پلک ها
الف- لایه پوستی: پوست پلک ها متفاوت از پوست بیشتر نواحی بدن است زیرا نازک، سست، و ارتجاعی و دارای موهای اندک و بدون چربی، زیرپوستی است.
ب- عضله حلقوی چشم orbicularis oculi : عمل این عضله بستن پلک ها است. الیاف عضلانی آن شیار یکی را بصورت هم مرکز احاطه می کنند و تا فاصله کوتاهی از حاشیه کاسه چشم گسترده میشوند. برخی از آن به گونه و پیشانی می روند. بخشی از عضله که در است به عنوان بخش قبل تارسی pretarsat آن خوانده میشود؛ بخشی که روی سپتوم کاسه چشمی را میگیرد بنام بخش قبل سپتومی preseptal خوانده میشود. بخشی که در خارج پلک است را بخش کاسه چشمی orbital خوانند. عصب دهی آن از عصب صورتی fascial n. تامین می شود.
ج- بافت حفره ای areolar tissue : بافت حفره ای زیر عضلانی که در عمق عضله حلقوی چشم قرار دارد با لایه های زیرنیامی پوست سر ارتباط می یابد.
د- صفحات تارسی tarsal plates : ساختمان اصلی محافظ پلک ها یک لایه بافت فیبروی متراکم است که همراه با مقدار کمی بافت ارتجاعی بنام صفحه تارسی خوانده میشود. زوایای خارجی و داخلی و دنباله صفحات تارسی بوسیله لیگامان های داخلی و خارجی پلکی به لبه کاسه چشم متصل میشوند. صفحات تارسی فوقانی و تحتانی نیز توئسط یک فاشیای محکم و نازک به لبه های فوقانی و تحتانی کاسه چشم وصل میشوند. این فاشیای نازک سپتوم کاسه چشم orbital septum را می سازد.
هـ- ملتحمه پلکی: پلک ها در خلف بوسیله لایه ای از پرده مخاطی بنام ملتحمه پلکی پوشیده میشوند، که محکم به صفحات تارسی می چسبد. برش خط خاکستری لبه پلک به روش جراحی، آن را به یک تیغه قدامی متشکل از پوست و عضله حلقوی و یک تیغه خلفی متشکل از صفحه تارسی و ملتحمه پلکی تقسیم میکند.