دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 56 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اضطراب و استرس
2-1 مقدمه
امروزه اضطراب و دلواپسی برای میلیونها انسان به صورت مشکلی غیر قابل حل و خسته کننده درآمده است، ولی باید در نظر داشت که نگرانیها همه مخرب نیستند و به کمک یک برنامهریزی دقیق میتوان آن ها را از بین برد .نگرانی مفرط یا به عبارت دیگر – دلشوره– یک بیماری روحی است که باعث میشود سلامتی جسمی به خطر بیفتد. نگرانیها اغلب نتیجه تعبیر نادرست افراد از حقیقت است .ما می توانیم روح حقیقتگرایی و واقعبینی را به طرق مختلف در خودمان تقویت کنیم. روانشناسان چنین معتقدند که: «هیچ وقت در خلوت خویش نباید به اضطراب و نگرانی فکر کرد».
اضطراب عبارت است از یک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پریشانی فکر و گاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگپریدگی میشود. در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی، یک عامل حقیقی ترسآور یا خطرناک یا آسیب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار و ناخود آگاه ذهن آدمی دچار احساس خطر میشود و هرگاه ذهن در اثر تنشهای روانی و استرسهای عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی مکرراً برایمان رخ میدهد از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا کند دچار اضطراب میشویم. علل پیدایش اضطراب عوامل وراثتی، تجربههای تلخ سالهای گذشته و محیط ناآرام و عصبی است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال در تمرکز حواس میشود، قدرت تصمیمگیری و اراده را از انسان سلب میکند، او را بدبین میسازد و باعث میشود که انسان دیگر فرد مثمرثمر و سودمندی نباشد (کاپلان[1]،2007، ص 988).
اختلال افسردگی[2] اساسی یکی از شایعترین تشخیصهای روانپزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده و با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بیعلاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص میشود؛ چیزی که از آن به عنوان «سرماخوردگی روانی» یاد میشود. افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند.
افسردگی و اضطراب از شایع ترین بیماریهای روانپزشکی به شمار میرود. بهطور آماری از هر پنج زن، سه زن و از هر پنج مرد دو مرد در طول عمر دچار عارضهی افسردگی و اضطراب میشوند. این بیماریها جزو بیماریهای مزمن و گاه ناتوانکننده هستند که در صورت عدم درمان باعث اختلال در عملکرد اجتماعی، فردی، شغلی و زناشویی بیمار میشوند. از جمله علایم شایع در بیماری افسردگی، کاهش سطح انرژی، احساس بیحسی و ضعف، احساس یأس و ناامیدی، عدم احساس لذت، انزوا طلبی، اختلال درتمرکز و حافظه، اختلال در اشتها، وزن و خواب، اختلال در عملکرد جنسی، دل مشغولی با احساس گناه، خود سرزنشگری و گاه خودکشی است (طاهری،1388،ص24).
در مورد عارضهی اضطراب، بیمار در بسیاری از مواقع با علایم جسمی مانند تهوع، استفراغ، اسهال، تپش قلب، احساس تنگینفس، دردهای قفسهسینه با دردهای جسمی بدون علت در اندامها، سر درد، بی خوابی، سرگیجه و سبکی در سر، تعریق، لرزش و مورمور شدن اندامها، عدم تمرکز، اختلال حافظه، ناراحتی گوارشی به صورت احساس نفخ، یبوست و دردهای گوارشی و تکرر ادراری به پزشک مراجعه میکند.
بیماران مضطرب همچنین دچار علایم احساس لقمه در گلو، دلشوره، نگرانیهای بدون علت و اختلال خواب، اشتها و عملکرد جنسی هستند. بسیاری از این بیماران به علت شکایات جسمی به کلینیکهای داخلی یا جراحی مراجعه میکنند و در مورد وضعیت خود دچار نگرانیهای شدید هستند. بیماریهای اضطرابی شامل چندین اختلال هستند؛ از جمله وسواسهای فکری و عملی به صورت افکار مزاحم و تکراری و شدید آزاردهنده که بیمار در مورد آن احساس گناه میکند و در بسیاری موارد از بازگو کردن آن امتناع میورزد. در مواردی بیمار برای خلاصی از این افکار مزاحم نیاز به صرف انرژی یا انجام اعمال تکراری که برای سایرین بیمعنی است دارد. نوع دیگر اضطراب به صورت حملات ترس شدید و بدون علت است که بیمار بهطور ناگهانی دچار حملات ترس و وحشت شدید و احساس مرگ یا سکته میشود و در مواقع عادی بیمار همیشه نگران تکرار این حالت است. در بسیاری مواقع بیمار به علت از خروج از خانه به تنهایی یا احساس عدم کنترل در جاهای شلوغ خانه نشین می شود. نوع شایع دیگر اضطراب، ترس از حضور در جمع، حیوانات، حشرات، ارتفاع، فضای بسته یا آسانسور، خون و تزریق است (گله برگ، به نقل از پورافکاری،1371، ص216).
از انواع دیگر اضطراب عمومی احساس بیقراری، عصبانیت، خلق گرفته، عدم تمرکز، احساس سنگینی، درد در اندامها، احساس خستگی و اختلال در خواب است.این حالات خصوصاً در خانمها در زمانهای خاص مانند عادات ماهانه، پس از زایمان، سقط و دوران یائسگی شایعتر است.بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی از اختلالات شناختی مانند احساس منفی از خود، عملکرد خود و آیندهی خود که موجب عدم اعتماد به نفس میشود رنج میبرند. از مشکلات دیگر این بیماران تفکر خوب و بد است که تمام افراد و مسایل زندگی را به صورت خوب مطلق یا بد مطلق میبینند (کاپلان،2007، ص991).
این بیماران حتی در مورد مسایلی که به آنها ربطی ندارد خود را مقصر دانسته و سرزنش میکنند. این بیماران موفقیتهای خود را کوچک و بیارزش میشمارند و شکست خود را بزرگ و به تمام زندگی بسط میدهند و این مسأله احساس بیارزشی و عدم اعتماد به نفس را برای آنها به دنبال دارد.
2-2 مبانی نظری و ادبیات پژوهش
2-2-1 تاریخچه اضطراب
اختلالات اضطراب[3] بشری که در نوشتهجات طبی آمده است، گروه ناهمگن از سندروهای بالینی و تعریفها را در بر میگیرد. از نظر تاریخی، اصطلاحاتی نظیر، خستگی شدید عضو قلب و در قلب تحریک پذیر و «نوروز قلبی» و «سندرم فعالیت» و «آستنی عصبی عروقی» همه برای توصیف اختلالات فرض اضطراب که در آنها تنگینفس، تپش قلب، خستگی عدم تحمل فعالیت و اشتغال ذهنی با حالات جسمی علائم عمده اختلال را تشکیل میدادهاند، مورد استفاده قرار گرفتهاند، نور آستنی یا خستگی عصبی یکی دیگر از اصطلاحاتی است که برای اختلالات اضطراب فراوان بکار رفته است. نوروز اضطراب که بهوسیله فروید بکار رفت. برای متجاوز از چهل سال بر چسب عمده برای اختلالات اضطراب بود (کراز،به نقل از منصور،1368).
برای اولین بار پزشک آمریکایی بهنام بیرد[4] سال (1869) نور آستنی را تعریف کرد. بیمارانی که امروز آنها را مبتلا به نوروز اضطراب میشناسیم در نور استنی بیرد گنجانده میشود. معهذا برخی از بیماران مبتلا به هیستری و یا وسواس بیشتر در تعاریف او جا میگیرد بعد از او داکوستا[5] در سال (1871) سندرم خلل تحریکپذیری را گزارش داد.
فروید[6] در سال (1898) نوروز اضطراب را بهعنوان یک واحد بالینی از پسیکاستنی بازشناخت علامت اصلیاین بیماری نگرانی، اضطراب و دلهره میباشد که هر سه عملیات مختلفی از یک کیفیت اساسی است که به احساس پریشانی، انتظار خطری تربیت الوقوعها و احساسهای بدنی همراه است (گلبرگ،1368- ص59).
نوروز حالت اضطراب به طور عمده اختلال افراد جوان است که شروع آن معمولاً در اواسط دهه سوم عمر است و بهطور متوسط بیمار قبل از مراجعه برای درمان 5 سال علائم اضطراب را داشته است. شیوع حالات اضطراب در جمعیت نرمال در انگلستان و آمریکا 2 تا 5/4% ذکر گردیده است. معهذا این ارقام اطلاعاتی در مورد شدت علائم و درجه ناتوانی اجتماعی حاصل از این اختلال بدست نمیدهد.
اختلالات اضطراب در 14% بیماران قلبی و 2% بیماران جراحی شده مشاهده شده است. اختلالات اضطراب بهنظر میرسد که در کار طبابت خوب شناخته نمیشوند. عدم تشخیص اضطراب بدون تردید تا حدودی مربوط به این واقعیت است که اغلب علایم جسمی بارزترین خصوصیات حالات اضطراب را تشکیل می دهند. علت دیگر این است که بیمار مضطرب اغلب خود را مبتلا به یک اختلال جسمی تصور نموده و بیشتر به درمانگاه داخلی مراجعه میکنند تا مراکز بهداشت روانی (طریقتی،1367،ص53).
اضطراب کلی از شایعترین مسائلی است که در کار طبابت با آن برخورد میشود تخمین زده میشود که عمده بیماران را مبتلا به اختلال اضطراب مزمن نسبت به پزشکان 40 بر یک است و 30% کسانیکه پزشک عمومی مراجعه مینمایند از این ناراحتی در عزابند تشخیص افتراقی و ارزیابی طبیب عمومی در مورد اضطراب با رنگین کمانی از عوامل بیولوژیکی و انسانی روبرو است.
نقش پزشک ارزیابی تشخیص کامل در عین حال تعادلی است که بی جهت به قیمت نادیده گرفتن عوامل روانی و محیطی مهم روی جزء زیستی طبی موضوع تکیه نکند. حفظ این تعادل چندان آسان نیست در یک قطب پزشکی در خطر نادیده گرفتن علل پنهانی است در قطب دیگر ناتوانی در شناخت عوامل ایجادکننده روانی رفتاری و اجتماعی است. ممکن است منجر به یک سری مراجعات مکرر و بی حاصل گردد که اغلب استفاده از انواع دارو و آزمایشات گرانقیمت را به همراه دارد (مهریار،1373،ص38).
[1] Coplan
[2] Depression disorder
[3] Anxiety disorder
[4] Bird
[5] Dakusta
[6] Froid
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 87 |
*مقاله پژوهش درباره اضطراب*
چکیده:
موضوع پژوهش حاضر،و بررسی و مقایسه میزان اضطراب کلی دانش آموزان دختر و پسر محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و آنهایی که مادرشان بعد از فوت پدر ازدواج مجدد نکرده اند وهمچنین دانش آموزان دخترو پسر دارای هر دو والد اصلی، می باشد که این افراد در پایه سوم راهنماییو در محدوده سن16-14سال قرار گرفته اند و نمونه گیری بصورت تصادفی از کلیه مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی84-83 انجام گرفته است 0
بررسی و مقایسه به وسیله اجرای آزمون اضطراب آر0بی0کتل صورت گر فته است وهمچنین پرسشنامه ای به منظورتفکیک دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اندودانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند همچنین بررسی نظارت آنها دراین امر تهی هشده واز دانش آموزان خواسته شد که پس از اتمام پاسخگویی به آزمون به سوالات این پرسشنامه جواب دهند.
سرانجام اینکه فرض کلی پژوهش مبنی بر معناداربودن تفاوت میزان اضطراب دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اند وآنهایی که مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند تایید نشد0 البته بین میانگین این دو گروه تفاوت وجودداشت بطوریکه میانگین اضطراب گروه اول کمتر ازمیانگین اضطراب گروه دوم بود0 ولی دوفرض دیگر پژوهش مبنی برتفاوت میزان اضطراب دوگروه ذکرشده دربالا بادانش آموزان دارای هردو والدتایید شد0 همچنین مطابق بانتایج پاسخهای دانش آموزان به پرسشنامه دوم اینطور گزارش می شودکهاکثرا" باامرازدواج مجدد مادرمخالف بوده وآنهایی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند دلیل این امررابیشتراصرار اطرافیان می دانند.
تقدیم به : پدرومادرم، عزیزانی که وجودشان برایم همه مهرووجودم برایشان همه رنج ، آنان که فروغ نگاهشان، گرمی وروشنی رویشان سرمایه های زندگی ام بوده وخواهد بود.
خواهرانم، که محبت هایش را هرگز فراموش نخواهم کرد
تقدیر:
اینک که به لطف ایزدمنان موفق شدم دوره به یادماندنی دانشگاه راپشت سربگذارم برخودلازم می دانم که به رسم ادب
وسنت نیکوی سپاس ازتمام اساتید بزرگواری که توفیق شاگردی درمحضرشان راداشته ام سپاسگزاری نمایم بویژه ازاستاد محترم وعزیزم جناب آقای سعید بهشتی که درانجام این
پژوهش مراازراهنماییهاوحمایتهای بی دریغ خویش بهره مند ساخته اند کمال تشکر و قدردانی رادارم.
فصل اول
بیان مسئله
مقدمه
ازدواج مسئله مهمی است که بسیار سفارش شده است زن ومرد افریده شده اند تا درکنار یکدیگر قرار گرفته وآرامش یابند . زن ومردی که هر کدام تنها زندگی می کنند می توانند باازدواج به افق تازه ای از زندگی دست یافته و بامشارکت یکدیگر بسیاری از مشکلاتشان را که شاید به تنهایی از عهده حل انها بر نمی امد ند را حل کنند وهمچنین از نظر سلامت روانی نیز تامین می شوند.هر چند ممکن است بعضی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی نداشته باشد.
و کانون به علت های مختلف از هم بهپاشد ولی در مجموع می توان گفت که در روزگار پر کشمکش امروز ، شاید تنها جای امنی که می توان یافت محیط خانه و زندگی در کنار افراد خانواده است .
در خانواده علاوه بر حضور زن ومرد که بعد ها نقش مادر وپدر را بر عهده می گیرند ، فرزندانی نیز وجود دارند
که تر بیت وپرورش آنها بسیار حائز توجه واهمیت است وپدر ومادردر قبال این امر نقش اساسی برعهده دارند که باید بامشارکت یکدیگر این نقش راایفا کنند . حال اگر هر یک از آنها در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند یا اینکه در محیط خانواده حضورنداشته باشد عوارض ناگواری در پی خواهد داشت که دامنگیر همه اعضای خانواده مخصوصاً فرزندان خواهد شد، چرا که فرزنان والدین خود را تنها تکیه گاه خویش دانسته ودرغیاب آنها ممکن است دچارآسیب های جبران ناپذیری شوند.
عدم حضور والدین می تواند علل های مختلفی همچون طلاق مرگ آنها سفرهایطولانی و... داشته باشد که واکنش فرزندان در قبال هر کدام متفاوت است . آنها ممکن است از والد تنها انتظار زیادی داشته ودائم نگران باشند که آینده آنها چه خواهدشد . وظیفه والد تنها نیز بسیارمشکل می شود چرا که باید در یک لحظه هم نقش پدر را بازی کندوهم مادرراوتمام مسئلولیت های زندگی را به تنهایی به دوش بکشد.ااو باید تصمیم بگیرد که چگونه ازعهده وظایف خود برآید وکوچکترین تصمیم او در مورد اداره ی زندگی می تواند تاثیرات عمیقی برکل ساختار خانواده مخصوصافرزندا وسلامت روانی آنها داشته باشد. والدتنها ممکن است تصمیم به ازدواج مجدد بگیردتابتواند بامشارکت همسر جدید خود مشکلات رابهتر حل کند . فرزندان در قبال این امر واکنش های متفاوتی خواهند داشت که البته بر اساس سن وجنس آنها متفاوت می باشد .
البته کیفیت تاثیر ازدواج مجدد هنوز بطور مطلق بیان نشده واحتیاج به بررسی وتحقیقات گسترده ای دارد .
باتوجه به میزان وتعداد زیاد خانواده های تک سرپرست و واکنش های اطرافیان و جامعه در قبال این مسئله به نظر می رسد بایستی ابعاد مختلف آن مور د بررسی قرار گیرد تا شاید نتایج این پژوهشها بتواند پشتوانه تصمیم زنان ومردان همسر از دست داده جهت اخذ مناسب ترین تصمیم ها و تامین بهترین شرایط برای خود و فرزندانشان وهمچنین روشن شدن وظا یف ناپدری ونامادری در برابر فرزندان باشد .
بیان مسئله
درنظام فرهنگی هر جامعه ،نها د خانواده نقش اساسی بر عهده دارد ،امروزه بر خلاف آنچه درگذشت مرسوم بوده ، الگوی تازه ای از مشارکت زن و مرد درانجام امور خانه و تربیت فرزندان پدید آمده است که از آن جمله ،نقش پدر در رسیدگی به فرزندان و دقت در تربیت آنان است . تجربه تازه استفاده از ظر فیت فرزندان توسط پدران نشان داده است که کارکرد آموزشی خانواده دو چندان شده و تعامل والدین -کودکان معنای عمیق تری یافته است (فضائلی هاشمی،1381)
بیشتر ما فکر می کنیم تاثیر گذ اری پدران بر فرزندان خود ،به شکلی مستقیم از طریق ارتباط رو در رو ی روزانه صورت می گیرد و با این تصور عده ای فکر می کنند که تاثیر پدران بر فرزندان کمتر از مادران است زیرا وقت کمتری را با بچه ها می گذرانند .اما چنین تصوری لزوما درست نیست ،پدرانی که به نحو مطلو بی در دسترند ،می توانند الگوی پشتکارو انگیزه موقیعت بیشترفرزند خود باشند ،فرصت مکرربرای مشاهده و پیروی از یک پدرشایسته به رشد توانائی آموزشی و حل مسئله فرزندان کمک می کند( فضائلی هاشمی، 1381)
حذف نقش پدرخانواده فقدان او می تو ا ند عوارض جبران ناپذیری برساخت خانواده، مخصوصا فرزندان داشته باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 198 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 127 |
خانواده ، کانون مهر ، محبت و تربیت ومبنای شکل گیری زندگی اجتماعی است. وبنیادی ترین و اصلی ترین شکل و جزء اجتماعی است. جامعه سالم در گرو سلامت خانواده و تحقق سلامت آن مشروط به برخورداری اعضای آن از سلامت روانی است و هر جامعه ای برای تداوم و بقای خود نیاز به حفظ و بسط ارزش های خود در قالب خانواده دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددکاری ناجا در شهر کرمانشاه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادیست که در سال 1393 برای بررسی و رفع تعارضات زناشویی واختلافات خانوادگی خود به دوایر مشاوره ومددکاری نیروی انتظامی درسطح شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ودر دسترس انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کتل، مقیاس افسردگی بک و پرسشنامه تعارضات زناشویی(MCQ) استفاده گردیده است . طرح پژوهش از نوع همبستگی است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون وآزمون Tاستفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که بین اضطراب وافسردگی با تعارضات زناشویی همبستگی مثبت معنا داری وجود دارد(P≤0/01). و افسردگی واضطراب ،تعارضات زناشویی را پیش بینی می کنند. ازنتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که تعارضات زناشویی عامل افزایش افسردگی واضطراب در بین زوجین است.
واژه های کلیدی : تعارضات زناشویی- اضطراب - افسردگی
فهرست مطالب
چکیده. 1
فصل یکم: مقدمه پژوهش
1-1 مقدمه. 3
1-2 بیان مسأله. 6
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش. 8
1-4 اهداف پژوهش. 11
1-4-1 هدف اصلی. 11
1-4-2 اهداف فرعی. 11
1-5 سؤالات پژوهش. 11
1-6 تعاریف اصطلاحات ومفاهیم. 12
1-6-1 تعاریف نظری. 12
1-6-2 تعاریف عملیاتی. 13
فصل دوم: پیشینه تحقیق
2-1 پیش درآمد. 15
2-2 اضطراب. 15
2-2-1 ماهیت اختلال های اضطرابی. 16
2-2-2 اختلال وحشتزدگی. 17
2-2-3 آگورافوبی. 17
2-2-3-1 فوبی خاص. 18
2-2-3-2 فوبی اجتماعی. 18
2-2-4 اختلال اضطراب فراگیر. 18
2-2-5 اختلال وسواس فکری-عملی. 19
2-2-6 اختلال استرس حاد و استرس پس از آسیب. 20
2-2-7 نظریه های روانشناختی در مورد اضطراب. 21
2-2-7-1 نظریه های روان پویایی. 21
2-2-7-2 نظریه رفتاری. 22
2-2-7-3 نظریه فیزیولوژیک. 22
2-2-7-4 نظریه پدیدار شناختی و وجودی. 23
2-3 افسردگی. 23
2-3-1 افسردگی چیست. 26
2-3-2 حالات افسردگی. 27
2-3-3 تاریخچه افسردگی. 28
2-3-4 طبقه بندی افسردگی. 28
2-3-4-1 اختلال های خلقی یک قطبی. 28
2-3-4-2 اختلال افسردگی اساسی. 29
2-3-4-3 اختلال افسرده خویی(دیس تایمی). 29
2-3-4-4 اختلال خلق ادواری. 29
2-3-4-5 اختلال دوقطبی. 30
2-3-5 شیوع افسردگی. 32
2-3-6 افسردگی درون زاد در مقابل افسردگی واکنشی. 33
2-3-7 افسردگی فصلی. 33
2-3-8 تشخیص افتراقی برای افسردگی. 34
2-3-9 منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست. 35
2-3-10 حملات افسردگی. 36
2-3-11 ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی. 37
2-3-12 دیدگاههای موجود در مورد افسردگی. 41
2-3-12-1 دیدگاه زیست شناختی. 41
2-3-12-2 دیدگاه روان پویشی. 41
2-3-12-3 دیدگاه رفتاری. 42
2-3-12-4 دیدگاه شناختی. 43
2-4 تعارضات زناشویی. 45
2-4-1 ابعاد تعارض. 49
2-4-2 تعارضات خانوادگی چرا؟. 50
2-4-3 مفهوم تعارض. 51
2-4-4 تعاریف تخصصی متعددی از تعارض. 52
2-4-5 تعارض زناشویی از نظر وایل. 52
2-4-6 دیدگاههای تعارض. 52
2-4-6-1 دیدگاه سنتی. 53
2-4-6-2 دیدگاه روابط انسانی. 53
2-4-6-3 دیدگاه تعاملی. 53
2-4-7 عقاید مثبت ومنفی نسبت به تعارض ازنظر ویلموت وهاکر. 53
2-4-8 هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر. 54
2-4-9 عوامل تعارض. 54
2-4-10 زمینه های تعارضات زناشویی. 55
2-4-11 مراحل تشدید تعارض زناشویی. 56
2-5 الگوهای ارتباطی. 57
2-6تجزیه وتحلیل تعارض. 58
2-7 روش های حل تعارض . 58
2-8 سبک ها و استراتژی های حل تعارض. 59
2-9 چهار سوال اساسی در حل تعارضات. 60
2-10تأثیر اضطراب بر روابط و تعارضات زناشویی. 62
2-11 پیشینه تحقیق. 65
2-11-1 پژوهش های داخلی. 65
2-11-2 پژوهش های خارجی. 71
فصل سوم: روش پژوهش
3-1 پیش درآمد. 76
3-2 روش پژوهش. 76
3-3 معرفی متغیرها. 76
3-4 جامعه آماری. 76
3-5 جامعه نمونه و روش نمونه گیری. 76
3- 6 ابزار پژوهش. 77
3-7 شیوه اجرا. 79
3-8 روش تجزیه وتحلیل داده ها. 79
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1 پیش درآمد. 81
4-2 آمار توصیفی. 81
4-3 جداول ونمودارها. 82
4-3-1 جداول ونمودارهای فراوانی جمعیت شناختی پاسخ دهندگان به پرسشنامه. 82
4-4 آماراستنباطی. 86
4-5 روش آزمون سؤالات پژوهش. 86
4-6 تجزیه وتحلیل سؤالاتپژوهش. 87
4-7 خلاصه تجزیه وتحلیل ها و آزمون، به تفکیک هر سؤال. 87
4-7-1 آزمون سؤال اول. 87
4-7-2 آزمون سؤال دوم. 89
4-7-3 آزمون سؤال سوم. 91
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 پیش درآمد. 93
5-2 بررسی سؤال ها. 93
5-3 مقایسه نتایج سؤالات باپژوهش های قبلی. 95
5-4 نتیجه گیری از نظر نگارنده. 96
5-5 محدودیتهای پژوهش. 96
5-6 پیشنهادهای پژوهشی. 97
5-6 پیشنهادهای کاربردی. 97
منابع و ماخذ. 98
پیوستها. 104
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (2-1): فهرست نشانه های بالینی افسردگی. 31
جدول (2-2): ملاک تشخیصیDSM-IV-IR برای دوره افسردگی. 37
جدول (2-3): ملاک تشخیصیDSM-IV-IRبرای دوره مانی. 39
جدول (2-4): تفاوت های بالینی میان افسردگی وشیدایی. 40
جدول (2-5): خطاهای شناختی بک. 44
جدول (3-1): درجات وسطوح افسردگی در پرسشنامه افسردگی بک. 78
جدول (4-1): جنسیت پاسخ گویان. 82
جدول (4-2): وضعیت تأهلپاسخگویان. 82
جدول (4-3): سنپاسخگویان. 83
جدول (4-4): تحصیلاتپاسخگویان. 83
جدول (4-5): فراوانی متغیرهای افسردگی،اضطراب وتعارضات زناشویی 84
جدول (4-6): ضریب همبستگی وسطح معنی داری وتعداد داده ها بین دو متغیر اضطراب وتعارضات. 88
جدول (4-7): ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و میزانT وسطح معنی داری اضطرابوتعارضات. 89
جدول (4-8): ضریب همبستگی وسطح معنی داری وتعداد داده ها بین دو متغیر افسردگیوتعارضات. 90
جدول (4-9): ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و میزانTوسطح معنی داری افسردگیوتعارضات. 90
جدول (4-10): رگرسیون جهت پیش بینی تعارضات زناشویی براساس افسردگی و اضطراب. 91
جدول (4-11):ضرایب رگرسیون مرتبط با پیش بینی تعارضات زناشویی براساس افسردگی و اضطراب…. 91
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (4-1): نمودار منحنی طبیعی. 87
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
*مقاله امنیت شغلی و با رویکرد ایمنی و سلامت*
امنیت شغلی با رویکرد ایمنی و سلامت و نقش آن در نگهداری کارکنان سازمان
چکیده
این مقاله به بررسی یکی از عوامل مهم نگهداری کارکنان یعنی ایمنی و سلامت حرفهای میپردازد. در ابتدا تعریف و مفاهیم مربوط ارائه میشود و سپس روشهای متداول بررسی و اقدام در زمینه بهداشت و ایمنی محیط کار نام برده شده و به قوانین ایمنی و سلامت حرفهای در ایران اشاره میگردد. همچنین فرهنگ، سخت افزار و سیستمها که عوامل کلیدی در ایمنی و سلامت حرفهای هستند مورد بررسی قرار میگیرند. مواردی راهنما به منظور ارزیابی عملکرد ایمنی و سلامت ارائه میشود. انواع برنامههای ایمنی بر مبنای مشوق و برمبنای رفتار تحلیل میشوند. بعد از این مطالب استرس مرد بررسی قرار میگیرد. پس از تعریف استرس و عوامل بوجود آورنده آن، عواملی که بر آن اثر گذاشته و از آن اثر میپذیرند، بررسی شده و سپس راهکارهایی در چارچوب مدیریت استرس برای بهینه کردن آن ارائه میشود.
1- مقدمه
یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در مقاله حاضر تأکید اصلی بر روی موارد دسته اول است به این صورت که در ابتدا در مورد اصطلاحات ایمنی و سلامت و جنبههای قانونی آن بحث میشود و در ادامه به برنامهها و راهکارهای مدیریت ایمنی و سلامت حرفهای پرداخته میشود. در قسمت دوم مقاله بحث سلامت کارکنان با توجه به عامل کلیدی استرس در محیط کار با تمرکز بر روی شناخت و بهینه سازی میزان استرس بررسی میشود. در پایان امید است که توجه و بکارگیری مطالب و راهکارهای این مقاله در افزایش ایمنی و سلامت محیط کار، بهینه سازی سطح استرس و ایجاد امنیت شغلی مناسب و در نهایت ایجاد رضایت شغلی موثر باشد که این نیز یکی از عواملی است که در بهبود مستمر و تعالی سازمانها باید در نظر گرفته شود.
2- امنیت شغلی1 در آینده
در آینده و در تجارت تغییرات سریع باعث کوچکتر شدن سازمانها میشود و سازمانها به سمت مجازی شدن پیش میروند. سازمانها به صورت یک هسته مرکزی در میآیند و سایر قسمتها و کارکنان به صورت موقت در اطراف آنها قرار میگیرند و اکثر مردم برای خود کار خواهند کرد. پرداختها به صورت قسمتی از سود خواهد شد و جای دستمزدهای ثابت را میگیرد. کارکنان خود را باید با قراردادهای نامعین و مستقل وفق دهند. در این شرایط کارکنان مجبورند همواره در حال یادگیری باشند که دلیل این وضعیت افزایش روزافزون رقابت است. در آینده امنیت استخدام بر مبنای توانایی کارکنان در ایجاد ارزش افزوده میباشد. با توجه به این عوامل میتوان نتیجه گرفت که در آینده عمده مسئولیت ایمنی و سلامت به عهده کارکنان است (وارن 1996؛ یوسف 1998).
3- تعاریف و مفاهیم ایمنی و بهداشت کار
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 206 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 169 |
نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو میسازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص میشود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل میباشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان میگردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه میشود، بکار میگیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار میگیرند (فرایدنبرگ، 1997).
لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.
در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی مینگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمیکند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه میشوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل میکنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده میشوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).
مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).
تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی میکنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوشبینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978به نقل از کانینگهام[16]، 2001).
اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابیهایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر میکند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.
در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر میگیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمیتواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).
معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:
1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن
2- پایداری در برابر ناپایداری
3- کلی بودن در مقابل خاص بودن
برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده میکنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).
مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.
از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوة کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).
بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شییروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.
در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان میدهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.
فهرست مطالب
فصل اول
مقدمه
۱-۱- بیان مساله
۱-۲- ضرورت و اهمیت تحقیق
۱-۳- اهداف تحقیق
۱-۴- فرضیه های پژوهش
۱-۵- متغیرهای پژوهش
تعریف اصطلاحات
۱-۶- تعاریف نظریو عملیاتی متغیرها
۱-۶-۱- مهارتهای مدیریت بر استرس
۱-۶-۲- سبک کنارآیی اجتنابی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۳- سبک اسناد منفی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۴- سلامت روانی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۵- دانش آموز
۱-۶-۶- پایه تحصیلی
۱-۶-۷- جنسیت
خلاصه
فصل دوم
مقدمه
۲-۱- استرس یا فشارروانی
۲-۲- تعریف استرس
۲-۳- مدلهای استرس
۲-۳-۱- مدل محرک
۲-۳-۲- مدل پاسخ
۲-۴- ارزیابی های شناختی
۲-۵- استرس زاهای بالقوه
۲-۵-۱- فجایع ( وقایع آسیب زا )
۲-۵-۲- تاثیر وقایع مهم زندگی
۲-۵-۳-گرفتاریهای روزانه
۲-۶- استرس نوجوانی
۲-۶-۱- تأثیر محیط
۲-۶-۲- نشانه های استرس در نوجوانی
۲-۷- تعریف کنار آمدن
۲-۷-۱-کنارآمدن از دیدگاههای مختلف
۲-۷-۲- نظریه لازاروس درباره کنارآمدن
۲-۷-۳- شیوه های مختلف کنار آیی
۲-۷-۴- مقیاس هایی از سیاهه شیوه های کنار آیی
۲-۷-۴-۱-کنارآیی مسئله مدار:
۲-۷-۴-۲-کنارآیی هیجان مدار : شامل
۲-۷-۴-۳- ترکیبی از کنارآیی مسئله مدار و هیجان مدار :
۲-۸- عوامل موثر بر استرس و کنارآیی
۲-۸-۱- حمایت اجتماعی
۲-۸-۲- تفاوتهای فردی
۲-۸-۲-۱- شخصیت نوع A
۲-۸-۲-۲- اضطراب و روان رنجورخویی
۲-۸-۲-۳- سخت رویی
۲-۸-۲-۴- خوش بینی در مقابل بدبینی
۲-۸-۳- عزت نفس
۲-۹- سبک اسناد
۲-۹-۱- سبک اسناد خوش بین/ بدبین
۲-۹-۲- سبک اسناد و رابطه آن با سلامت و سبک های کنارآیی
۲-۱۰- سلامت روان و ابعاد آن
۲-۱۰-۱- مفهوم سلامت روان
۲-۱۰-۲- بیماری روانی و سلامت روان : مدلت حالت کامل
۲-۱۱- آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس
۲-۱۱-۱- مقدمه ای بر استرس و کنارآیی
۲-۱۱-۲- راهکارهای ذهنی و عقلانی جهت کنارآیی با استرس
۲-۱۱-۳- روشهای فیزیکی کنار آمدن با استرس
۲-۱۱-۴- مهارتهای مطالعه، آمادگی برای امتحان و مدیریت بر زمان
۲-۱۱-۵- مهارتهای ارتباطی و میان فردی
۲-۱۱-۶- تقویت اعتماد به نفس،عزت نفس ومقابله با افسردگی و نگرانی
۲-۱۱-۶-۱- آموزش مجدد سبک اسناد در افسردگی
۲-۱۲- مروری بر پژوهشهای پیشین
تحقیقات انجام شده در ایران
رابطه سبک های اسناد و شیوه کنار آیی با استرس
بررسی ها در زمینه شیوه های کنار آیی با استرس
مروری بر پژوهشهای انجام شده در خارج
الف- آموزش مهارتهای مدیریت براسترس:
ب) تحقیقات پیرامون راهکارهای کنارآیی:
خلاصه
فصل سوم
مقدمه
۳-۱- جامعه آماری
۳-۲- نمونه پژوهش
۳-۳- شیوه نمونهگیری
۳-۴- ابزارهای اندازهگیری
۳-۴-۱- مقیاس کنارآیی نوجوانان
سبک اول یا حل مشکل کنارآیی بارور
سبک دوم، مراجعه به دیگران
سبک سوم، کنار آمدن نابارور (اجتنابی)
نحوه نمره گذاری
اعتبار و پایایی مقیاس کنارآیی نوجوانان
۳-۴-۲- مقیاس – R90-SCL
توصیف ابعاد ۹ گانه آزمون R – ۹۰ – SCL
الف- شاخص ضریب ناراحتی (PSDI)
ب – علامت شناسی کلی علائم مرضی ( GSI)
ج – جمع علائم مرضی (PST)
نمره گذاری آزمون – R90-SCL
پایایی آزمون – R90-SCL
اعتبار آزمون – R90-SCL
۳-۴-۳- پرسشنامه اسنادی در کودکان ونوجوانان
روایی و اعتبار پرسشنامه
۳-۵- روش اجرای پژوهش
۳-۶- طرح تحقیق
۳-۷- روشهای آماری در تحلیل داده ها
خلاصه
فصل چهارم
مقدمه
۴-۱- داده های توصیفی پژوهش
جدول ۴-۱: شاخص های توصیفی متغییر کسب کنار ایی اجتنابی گروههای آزمایش و گواه در مرحله پیش
جدول ۴-۲: شاخص های توصیفی متغیر سبک کنارآیی اجتنابی گروههای آزمایش وگواه در مرحله پس آزمون
جدول ۴-۳: شاخص های توصیفی متغیر سبک اسناد منفی و زیر مقیاسهای آن در مرحله پیش آزمون
جدول ۴-۴: شاخص های توصیفی متغیر سبک اسناد منفی و زیر مقیاس ها آن در مرحله آزمون
جدول ۴-۵: شاخصهای توصیفی متغیر سلامت روان و ابعاد آن در مرحله پیش
جدول ۴-۶- شاخص های توصیفی متغیر سلامت روان و ابعاد آن درمرحله پس
۴-۲- آزمون فرضیه های پژوهش
جدول ۴-۷: آزمون معناداری تفاوت میانگینها در سبک کنارآیی اجتنابی در دوگروه آزمایش و گواه
جدول ۴-۸: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه (آزمایش وگواه) در زیرمقیاسهای سبک کنارآیی اجتنابی
جدول ۴-۹: آزمون معناداری میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در کسب اسناد منفی
جدول ۴-۱۰: آزمون معناداری میانگین های دو گروه آزمایش – گواه در زیر مقیاسهای سبک اسناد منفی
جدول ۴-۱۱: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در متغیر سلامت روان
جدول ۴-۱۲: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در زیر ابعاد فهرست ۹۰ نشانه مرضی
خلاصه فصل چهارم
فصل پنجم
مقدمه
۵-۱- خلاصه و نتیجه گیری
۵-۲- بحث و جمع بندی (بحث دریافته ها)
۵-۳- محدودیت های پژوهش
۵-۴- پیشنهادات
پیشنهادات بکار بسته:
پیشنهادهایی جهت پژوهشهای بعدی:
فهرست منابع فارسی
ضمایم
برگه تکلیف خانگی: آگاهی از استرس روزانه
مروری بر دوره شیوه های کنار آمدن با استرس
آموزش تنفس و انبساط
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 200 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 248 |
نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو میسازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص میشود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل میباشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان میگردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه میشود، بکار میگیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار میگیرند (فرایدنبرگ، 1997).
لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.
در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی مینگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمیکند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه میشوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل میکنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده میشوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).
مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).
تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی میکنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوشبینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978به نقل از کانینگهام[16]، 2001).
اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابیهایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر میکند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.
در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر میگیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمیتواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).
معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:
1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن
2- پایداری در برابر ناپایداری
3- کلی بودن در مقابل خاص بودن
برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده میکنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).
مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.
از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوة کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).
بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شییروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.
در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان میدهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.
فهرست مطالب