ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
دسته بندی | آموزشی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 1425 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
آسانسور راننده یا خلبان ندارد و به صورت شبانه روز آماده کار می باشد مسافرین بیرون آسانسور فرمان احضار می دهند و مبدا و مقصد را مشخص می نمایند و در زمان مناسب پاسخ می دهد بنابراین فشارهای مجدد بر روی دکمه های احضار کابین کاری بیهوده است مسافرین درون کابین فرمان حرکت می دهند و مقصد را مشخص می نمایند این وسیله قادر به شناسایی مسافرین از نظر سن قد مونث و یا مذکر و بیمار یا سالم بودن و میزان وزن دقیق مسافرین نمی باشد .
آسانسور وسیله حمل و نقل عمودی است مه با سیستم تعلیق و تعادل نیروی محرکه عمل جابه جایی انجام می دهد در واقع برای آشنایی بیشتر با این وسیله باید گفت که بشر در قرنهای گذشته از بالابر استفاده کرده است اما پایه گذار علمی و طراح آسانسور امروزی دانشمند و ریاضی دان بزرگ اتوود است که با ساختن ماشین اتوود که عبارت بود از دو وزنه که با یک نخ به یکدیگر مربوط می شدند و روی قرقره ها بالا و پایین می رفتند توانست طرج ابتدایی یک آسانسور را ارائه دهد. اسانسور در پاره ای از موارد به وسیله بسیار خطرناکی تبدیل می شود .
دکمه های فرمان اسانسور در محلی نصب شده است که کودکان کمتر از هفت سال قادر به احضار و صدور فرمان نباشند ولی همواره باید به خاطر بسپاریم که هرگز کودکان به تنهایی نباید از این وسیله استفاده نمایند با ایجاد شرایط مناسب فضای بازی و گاهی مذاکره دست جمعی با کودکان و نوجوانان باید به صورت جدی و کامل از بازی با آسانسور جلوگیری نماییم.
در هنگام استفاده از آسانسور حتما باید به ظرفیت نهائی آن توجه شود ظرفیت ها معمولا 4 6 8 10 12 15 18 20 و ... می باشند که باید بر روی پلاک مشخصات در کابین نصب باشد معمولا کابین آسانسور به صورتی طراحی و ساخته می شود که حداکثر ظرفیت به سختی در آن جا شوند زیرا استفاده خارج از ظرفیت خطرات بسیار جدی در بر دارد که قابل قیاس با انواع خودروها و وسایل دیگرنیست .
ورود اولین آسانسور به ایران
هر چند که از ورود اولین آسانسور به ایران حدوداً بیش از شصت و پنج سال نمی گذرد، اما تاریخ دقیق ورود و اینکه چه کسی یا کدام شرکت یا مؤسسه ای، اولین آسانسور را وارد ایران کرد، دقیق معلوم نیست. اما داستان از اینجا آغاز می شود:
من در سال 59 در شرکت "ایران شیندلر" مشغول بکار بودم. روزی مدیر عامل وقت، آقای امیرمظفری مرا به اطاق خود خواند و گفت که می خواهند برای اولین رئیس جمهوری ایران آقای بنی صرد "مقری" بسازند. گفتم: "بفرمائید کاخ"؛ ایشان گفتند:مسئولین اصرار دارند که بگویند "مَقَّرِ ریاست جمهوری" شما هم همینطور بگویید. گفتم: "در تهران که کاخ فراوان داریم، هم پائین شهر، هم در بالای شهر". آقای امیرمظفری در حالیکه می خندید گفت: "می توانی چند دقیقه ای گوش کنی تا من حرف بزنم"، گفتم: "بفرمائید" (خب بعد از انقلاب بود و زبانها پس از سالیان دراز که در دهانها فقط ابزار بلع غذا شده بودند، بقول معروف دراز شده بود و همه کس و در همه جا می خواستند همه جور اظهار نظر کنند).به هر جهت، دستور این بود که می خواهند باشگاه افسران در خیابان سوم اسفند (سرگرد سخایی امروز) را تبدیل به مقر ریاست جمهوری کنند. در باشگاه، چهار دستگاه آسانسور قدیمی وجود داشت و شرکت "ایران شیندلر" موظف شده بود که آسانسورهای مقر ریاست جمهوری را تعویض نماید. آقای امیرمظفری گفتند: "این وظیفه بعهده شما گذاشته می شود، پس از بررسی و دریافت نیرو و ابزار کافی، به محل مراجعه و خودتان را به شورای بازسازی مقر ریاست جمهوری معرفی کنید". بعد هم با خنده گفتند: "یادتان باشد در آنجا صحبت از کاخ نکنید...".