فایلساز

فروشگاه فایلساز ، فروش فایل ارزان , فروش ارزان فایل, پروژه, پایان نامه, مقاله و ...

فایلساز

فروشگاه فایلساز ، فروش فایل ارزان , فروش ارزان فایل, پروژه, پایان نامه, مقاله و ...

پاورپوینت بیان احساس ابیاتی از حبسیه خاقانی شروانی

بیان احساس حبسیه خاقانی
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل ppt
حجم فایل 80 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
پاورپوینت بیان احساس ابیاتی از حبسیه خاقانی شروانی

فروشنده فایل

کد کاربری 12271

چکیده

شاعران با انواع گوناگون ادبی، به بیان حالات درونی نهفته در وجودشان می پردازند و شعر را وسیله ای می دانند که مهم ترین وظیفه آن ، ترنم بهترین احساسات انسانی است.
از دیدگاه انواع ادبی، حبسیه شعری است که شاعر اندوه و رنج خود را در زندان توصیف می کند.(انواع ادبی- شمسیا ص236)
بیشترین حبسیه ها در دیوان مسعود است که مدت 18 سال را در زندان بوده و بعد از او شاعرانی نیز در زندان بودند که حبسیه سروده اند از جمله خاقانی شروانی.
طبع حساس خاقانی و حوادثی که برای او پیش آمده روح او را رنجور ساخته و او را واداشته تا برای اثبات خود به چندین شیوه توسل جوید:
1. خود بزرگ بینی
2. خود بزرگ نمایی
3. شکوه و شکایت
4. نارضایتی از همه و همه چیز که نوعی مکانیزم دفاعی در برابر تجاوزهای فردی و اجتماعی و ترسیم روحی و روانی خود است.
با این حال نه از اندیشه های خود دست برداشت و نه از در سازش با زمانه برآمد ، بلکه برعکس، بر تارک زمانه سوار گشت. تردیدی نیست که خاقانی ،قبل از سرودن تحفة العراقین به دستور منوچهر به زندان افتاد. استاد فروزانفر هم احتمال می دهد دوباره زندانی شده باشد و وضع روحی شاعر در هر دو مورد زندان مشابه بوده است. برای درک اینکه خاقانی در آن روزها چه احساسی داشته و چه می اندیشیده بررسی اشعار مربوط به زندان او ضروری است.
این حبستار در صدد بیان احساسی که در مضامین خاقانی طول کرده ، بدون شکم شاهده افتابی که 8 قرن پیش غروب کرده امکان پذیر است. اما با این وجود می توان برای درک او از آثارش مدد گرفت.
خاقانی برای نمونه در قصیده معروف ترسانیه خود هنگامی که زندانی شده بود احساس بی نیازی می کند و علاوه بر آن تفاخر هم می کند و نسبت به زورمندان بی اعتناست.
جز این قصیده شعرهای دیگری نیز دارد که گویی احساس و شخصیت اوست و اینکه غم و اندوه در تمام عمر همدم او بوده خود می گوید:
”ماما ناف او را به نام غم بریده است“
مقدمه:

افضل الدین خاقانی در سال 520 در شماخی پایتخت شروان چشم به جهان گشود. نام شاعر به احتمال قوی بدلیل و به نقلعده ای از تذکره نویسان و به روایت بعضی (شادی ابادی در مقدمه دیوان خاقانی) عثمان است.

او همچون رودخانه ای پر از احساس به اقیانوس فرهنگ و تمدن ملت خویش پیوسته و آن را برکتی ناتمام بخشیده بود.

این فرزند پر غرور شماخی غلیان احساساتش را از دماوند آتشین به وام گرفته بود و به سان ابرهای سفید گاه می خندد وگاه می گرید. او شاعری بود حساس و موشکاف با روحی سرکش که از حوادث محیط خویش از آنچه دوست می داشت یا نمی داشت سخت متاثر می شد و قلب شاعرانه اش که خود به آبکش تشبیه کرده از این جریانات چین و شکن بر می داشت و در اشعارش منعکس شده است.

اولین اشعاری که در زندان سروده مربوط به سال های 544-533 (یعنی دوره دوم زندگی او) است که با بحران روحی و فکری عمیق و رنج آوری روبه رو بود.

خاقانی در دشوار ترین روزهای زندگی خودیعنی هنگامی که زمانه خط بطلان بر آمالش می کشید، با تمام وجود در اندیشه صداقت راستی احسان و نیکی در برابر بدی را مراعات می کند:
من که خاقانیم هیچ بدی بدنخواهم که اوست یزدانم
در این زمان خاقانی اومانیزم (عقاید انسان دوستانه) اش را بر افکار اجتماعی و فلسفی والایی از این دست بنا نهاده بود.
اشعار مربوط به زندان او به دو بخش تقسیم می شود:
1. اشعاری که در زندان سروده
2. اشعاری که بعد از زندان درباره آن حادثه به تعلم آورده
نوع اول این اشعار در اینجا مورد بررسی قرار خواهیم داد تا بازتاب احساس در آنها دریابیم.
اشعار مربوط به زندان خاقانی شامل موارد زیر است:
1. قصیده ای با مطلع
راحت از راه دل چنان برخاست که دل اکنون ز بند جان برخاست
2. قصیده ای با مطلع
غصه بر هر دلی که کار کند آب چشم آتسین نثار کند
3. قصیده ای با مطلع
صبح دم چون کله بندد آه دود آسای من چون شفق در خون نشیند چشم شب پیمای من
4. قصیده ای با مطلع
فلک کژ روتر است از خط ترسا مرا دارد مسلسل راهب آسا
5.قصیده ای با مطلع
هر صبح پای صبر بر دامن آوردم پرگار عجز گرد سروتن در آورم
6. سوگند نامه ای که در زندان سروده
7. غزلی به مطلع
از تو دل آتشین دهانم زان نام تو بر زبانم نرانم
8. قصیده ای بانام قاضی القضات امام احمشاد سروده است و چند قصیده دیگر .
استاد سخن خاقانی خود بیش از دیگران متوجه این نکته بود که اشعارش در واقع حسب الحال است که می گوید:
هر چه دارد ضمیر خاقانی در غمش حسب حالی افتاده است
شاعر بیش از حد حساس و نا ملایمات زندگی او را اندوهگین می سازد اما در همین شرایط است که بهترین اشعار خود را می سراید.