دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
افزایش زیاد کاشی های ایران آناتولی و سوریه
سده های دوازدهم / ششم الی چهاردهم / هشتم
دوره های سلجوقی و ایلخانی به عنوان اولین مظاهر شگرف کاشی کاری اسلامی به حساب می آیند که در این برهه های تاریخی تحت حاکمیت این دو سلسله در تکنیک های گوناگون صنعت سفالگری انجام گرفت . نکته جالب اینکه شمار زیادی از کاشی هایی که اکثرا دارای تاریخ و امضا صنعتگران خود بوده از این دوران باقی مانده اند. افزون بر آن حمایت های وسیع مذهبی که توسط حاکمان و شخصیت های برجسته مذهبی هر دو سلسله صورت گرفته باعث ساختن بناهای متعددی به عنوان مقبره گردید که مهم ترین این مقبره ها با کاشی های زرین فام تزئین می شدند.
دوران تاریخی مورد بحث با سلطنت سلجوقیان بزرگ که تبار ترکی داشته شروع می شود این سلسله بین سالهای 1194-1038/591-430 در عراق و ایران حکومت کردند. اگرچه انشعاباتی جداگانه از آنان در سوریه و کرمان نیز گسترش یافتند اما آنچه که بیشتر باعث شگفتی می شود این است که شروع موج فعالیت هنری آنان تنها در روزهای آخر استقرار حکومت شان رخ داد. و به این ترتیب این دوران رونق و شکوفایی هنری پس از اضمحلال امپراطوری سلجوقی به خوبی ادامه پیدا کرد و به قلمروهای کوچکتری تقسیم گردید . البته دودمان سلاجقه تنها در آناتولی تداوم یافت. خلفای عباسی که در حال نابودی و زوال بودند در بغداد بار دیگر ظاهر شدند. اما دیری نپایید که نه تنها آنان بلکه تمامی دنیای اسلام به دلیل حملات پی در پی مغولان که در سال 1258/657 منجر به تصرف مسند امپراطوری اسلام در بغداد گردید به سوی یک سردرگمی سیاسی و آشفتگی تاریخی سوق داده شدند. زمانی که سلسله ایلخانان مغول حاکمیت یافتند آثار هنرمندان در مقایسه با دوره سلجوقیان بیشتر و گسترده تر مورد حمایت هنری قرار گرفتند . بناهای جدیدی در ایران ساخته شد و در نتیجه این ساخت و سازها تولید کاشی رو به افزایش گذاشت.
شهر کاشان مهم ترین مرکز سفالگری و کاشی کاری نفیس در بخش مرکزی ایران به شمار می رفت و کلمه کاشی نام خود را از این شهر گرفته است اگر چه بدون تردید فعالیت های سفالگری دیگری در سده های میانی ایران نیز وجود دارد اما مدارکی از موقعیت ممتاز کاشان بین سده های دوازدهم / ششم و چهاردهم/ هشتم وجود دارد. همچنین امضاهای تعداد زیادی از سفالگران معروف و شناخته شده نیز بر این نکته صحه می گذارد که مشهورترین آنان امضا خاندان ابوطاهر بوده که نام های خود را بر روی کاشی ها و ظرف ها امضا می کردند. بعضی از آنان نسبت خود یعنی کاشان را نیز اضافه می کردند و در کنار امضاشان با صراحت آنرا می نوشتند . به عنوان مثال در یک نمونه کاشی که در موزه بریتانیا موجود بوده و تاریخ آن 1339/739 است. در آن زمان این خاندان در کاشان اقامت داشتند.
یاقوت جغرافی دان و نویسنده سده سیزدهم / هفتم به صادرات محصولات سفالی کاشان اشاره می کند. اگرچه منطقه کاشان به طور منظم حفاری نشده اما انواعی از ضایعات و بقایای کوره هایی که در این منطقه ساخته شده به دست آمده اند. قطعات فراوانی متعلق به این دوره موجود بوده که دارای تاریخ اند و اولین نمونه شناخته شده یک پارچ کوچک موجود در موزه بریتانیا بوده که تاریخ آن 1180-1179/576-575 است تاریخ کاشی های باقی مانده نشان می دهد که تولید کاشی درکاشان پس از 1200/597 تا دهه 1330/731 تقریبا بی وقفه ادامه یافت.
تهاجمات مغول موجب یک رکود کوتاه در صنعت کاشی کاشان شد. بنابراین کاشی هایی که بین سده های 1243/641 و 125/653 ساخته شده باشند وجود ندارند. اما همه این ویرانی ها و حملات به سفالگران افراسیاب – شهر قدیمی سمرقند در آسیای مرکزی – یا شهرراقه در فرات آنان را از پای در نیاورد. و به این ترتیب سبک ها و تکنیک های مشابه همچنان ادامه یافته و در کاشی کاری بعد از تهاجمات مغول به کار گرفته شدند و در شکل های جذابتری درکاشی ها و ظرف هایی که اصطلاحا ظرفهای سلطان آباد نامیده می شدند توسعه یافتند و ازحدود سال 1270/669 آثاری که تولید شدند با به کارگیری نقشمایه چینی در مقایسه با نمونه های اولیه قابل توجه تر و بارزتر بودند.
مقبره ها و کاخ ها
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
صنعت کاشی سازی و کاشیکاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طور اخص بناهای مذهبی بکار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگیهای خاصی است. این هنر و صنعت از گذشتة بسیار دور در نتیجة مهارت، ذوق و سلیقه کاشی ساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب که هنرمند کاشیکار یا موزاییک ساز با کاربرد و ترکیب رنگهای گوناگون و یا در کنار هم قرار ادن قطعات ریزی از سنگهای رنگین و بر طبق نقشه ای از قبل طرح گردیده، به اشکالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است. طرحهای ساده هندسی، خط منحنی، نمیدایره، مثلث، و خطوط متوازی که خط عمودی دیگری بر روی آنها رسم شده از تصاویری هستند که بر یافته های دوره های قدیمی تر جای دارند، که به مرور نقش های متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات که با الهام و تأثیر پذیری از طبیعت شکل گرفته اند پدیدار می گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت کار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه می باشد.
این نکته را باید یادآور شد که مراد کاشی گر و کاشی ساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلکه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی مایة اصلی کارش بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم که هنرهای کاربردی بیشتر جنبه کاربرد مادی دارد، حال آنکه خلق آثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان می باشد، همچنان که “پوپ” پس از دیدن کاشیکاری مسجد شیخ لطف الله در “بررسیهای هنر ایران” می نویسد، “ خلق چنین آثار هنری جز از راه ایمان به خدا و عشق به مذهب نمی تواند به وجود آید”.
هنر موزاییک سازی و کاشیکاری معرق، ترکیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیاء و رنگهاست، که بیننده را به تحسین ذوق و سلیقه و اعتبار کار هنرمند در تلفیق و ترکیب پدیده های مختلف وادار می سازد، تزیینات کاشی بر روی ستونهای معبدالعبید در بین النهرین باقیمانده از سالهای نیمة دوم هزارة دوم ق.م نشانگر اولین کاربرد هنرکاشیکاری در معماری است. این شیوة تزیینی که با ترکیب سنگهایی الوان و قراردادن آنها در کنار یکدیگر و با نظم و تزیینی خاص هم چنین با استفاده از سایر اشیاء رنگین مانند صدف، استخوان و … ترتیب یافته، بیشتر شبیه به شیوة موزاییک سازی است تا کاشیکاری، که بهرحال اولین تلفیق اشیاء الوان تزیینی است که با نقوش مختلف هندسی زینت بخش نمای بنا شده، و پایهی تداوم هنر کاشیکاری به خصوص نوع معرق آن در آینده گردیده است. هم چنین اولین تزیینات آجرهای لعابدار و منقوش نیز بر دیواره های کاخهای آشور و بابل به کار گرفته شده است.
در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته ازممالک همجوار، با ممالک دور دست حتی از دوران تاریخی سابقه داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر کاشیکاری و کاشی سازی و موزاییک به همراه داشته، که اولین اثار و مظاهر این هرن در اواخر هزارة دوم ق. م جلوه گر می شود. در کاوشهای باستانشناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشتهای لعابدار نیز یافت شده است. فن و صنعت موزاییک سازی یعنی ترکیب سنگهای رنگی کوچک و طبق طرحهای هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده که ساغر بدست آمده از حفریات مارلیک را می توان نمونه عالی و کامل آن دانست، این جام موزاییکی که از ترکیب سنگهای رنگین به شیوة دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فنی به “هزارگل” معروف است و از لحاظ کیفیت کار در ردیف منبت قرار دارد.
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 275 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 89 |
موقعیت جغرافیایی ایران بگونه ای است که همواره مورد سکونت انسانها از هزاران سال پیش از تاریخ قرار گرفته است. نجد ایران مثلثی است بین دو فرورفتگی خلیج فارس در جنوب و دریای خزر در شمال. کوههای مغرب یا سلسله زاگراس از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد یافته است و سلسله جبال البرز در قسمت شمالی مثلث مذکور قرار گرفته است.
به شهادت تاریخ و گواهی باستانشناسانی که از سالها قبل از این، در مناطق مختلف و بر روی آثار بجای مانده از ایران باستان کند و کاو می کردند نجدایران از جمله اولیه نواحی سکونت بشر اولیه بوده است. در قسمت داخلی نجد ایران از جمله مناطقی که مورد سکونت قرار گرفته است دشت پهناور خوزستان یا سوزیانای[1] قدیم است این دشت که در قسمت جنوب غربی قرار گرفته است همان امتداد دشت بین النهرین است.
تحقیقات باستانشناسی نشان داده است که انسان عهد حجر که تازه از کوه فرود آمده و در دشت سکونت گزیده بود بر روی مسیر کمانی شکل اطراف کویر نمک واقع در مرکز ایران ساکن شد. (هزاره پنجم ق.م) از جمله قرارگاههای انسانی بر روی این مسیر سیلک کاشان، قم، ساوه، ری و دامغان است.
بشر اولیه تا زمانی که یکجا نشینی را آغاز نکرد نتوانست به طور مطلوب از صنایع مختلف از جمله سفالگری، کشاورزی، دامداری و غیره بهره لازم را ببرد. اگرچه باستانشناسان، قدیمی ترین ظروف گلی حرارت دیده را به هشت هزار ق.م نسبت میدهند و نمونه آن در غار کمربند در نزدیکی بهشهر بدست آمده لیکن سفالهای این دوره ضخیم، کم پخت، شکننده، خشن، قهوه ای رنگ و بدون نقش است و در آن مقدار زیادی علف به عنوان شاموت[2] بکار رفته است و این نشاندهنده آن است که سفال در این سالها در مرحله ابتدایی پیشرفت خود بوده است و احتمالاً مدت زمان زیادی از استفاده پوسته کاسه ای گیاهان و قطعات سنگی با سطح مقعر به عنوان ظرف نگذشته بوده است.
در مرحله بعد با گذشت زمان و تشکیل دهکده ها و پیشرفت صنایع مختلف بخصوص سفالگری، ظروف سفالی ظریفتر، با ضخامت کمتر و با درجه حرارت بالاتر پخته شدند و کم کم نقوش مختلف با تکامل تدریجی خود بر روی ظروف بکار گرفته شد که این تکامل تدریجی را با بررسی لایه های مختلف تپه های سیلک کاشان، شوش و سایر نقاط می توان مشاهده کرد.
همزمان با شکل گیری نقوش تزئینی بر روی سفال، با هنر نقش برجسته در این دورهها روبرو هستیم. هنر نقش برجسته از هنرهایی است که ایرانیان باستان از هزاران سال پیش از تاریخ به آن توجه داشتند لیکن این هنر در اندازه های بزرگ آن بیشتر بر روی سنگ و با حجاری اجرا می شد و فقط اندازه های کوچک آن بود که به کمک فلز و گاهی گل انجام می شد. نقوش این نقش برجسته ها در بیشتر مواقع واقعی و در مواردی در دوره هایی خاص نقوش تجریدی بکار می رفت.
امروزه نقش برجسته ها بیشتر حالت تزئینی یافته اند و در اندازه های مختلف بیشتر با گل برای تزئینات داخلی و خارجی بکار می روند. آنچه باعث کاهش ارزش این آثار به عنوان هنر می شود طرحهایی است که هنرمندان اجرا می نمایند. بیشتر طرحهایی که امروزه نه فقط در نقش برجسته بلکه در هنرهای دیگر نیز اجرا می شود چیزی جز تقلید زود هنگام از هنر غرب نیست که هیچ گونه سنخیتی با فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد. تمدنی که در آن با وجود همه پستیها و بلندیها، هنر روال طبیعی تکامل خود را طی کرد و در این راه هیچگاه از چهارچوب روح ایرانی خارج نشد.
در طراحی پروژه عملی ارائه شده سعی شده است نیم نگاهی به هنر اصیل ایرانی، سفالگری و هنر اصیل ایرانی، نقوش روی سفال، صورت گیرد.
در طراحی این نقوش، از نقاشی های اجرا شده بر روی سفال پیش از تاریخ بخصوص در سه منطقه سیلک کاشان، شوش و تل باکون الهام گرفته شده است.
در این رساله نیز هر چند سعی شد تا نقوش بیشتر از حیث معنی و مفهوم مورد بررسی قرار گیرند ولی بدلیل کمبود منابع این منظور به طور کامل برآورده نشد.
فصل اول
هنر از جمله اموری است که در هزاره های پیش از تاریخ هم همراه همیشگی بشر بوده است و همگام با پیشرفت فرهنگ و تمدن بشر به رشد و توسعه خود ادامه داده است و امروزه که بسیاری از علائم و نشانه های فرهنگ و تمدن های قدیم از بین رفته است آثار هنری که از آن زمان باقی مانده است تا حدود زیادی به دانسته های ما در مورد این تمدنها و فرهنگ انسانهای پیش از تاریخ می افزاید البته در این میان ایران از جمله مناطق محدودی است که مورد سکونت بشر اولیه قرار گرفته و هنر در این سرزمین مورد توجه خاص بوده و با ویژگیهای مخصوص این سرزمین تکامل یافته است.
دکتر آرتور اپهام پوپ در مورد اهمیت و ویژگیهای هنر ایران چنین می نویسد: «در سراسر تاریخ دراز و پر حادثه ایران که پر از انقلابها و پیروزیها و شکستها و کام و ناکامیهاست و همیشه در پی هرافول و نزولی صعود و ترقی پرثمری داشته هنر بزرگترین مایه و صفت خاص آن و هدیه دائم ملت ایران بتاریخ جهان بوده است.
هنر ایران در درجه اول به زندگی پیوند نزدیک دارد و تار و پود آن از تجربیات بشری بافته شده است. آنچه را که خوار مایه و بازاری است می آراید و زیور میبخشد. در همه دوران ایران باستان هنر ایران نیروهای آسمانی را می جوید و میکوشد با وسایلی که دارد با این نیرو ارتباط بیابد، از او یاری بخواهد، قهر و خشم او را فرو بنشاند و او را مدح و ستایش کند. از قدیمترین زمان اگرچه هنر امری عادی و معمول بود ایرانیان برای زیبایی مقامی بلند قائل بودند. در طی قرنها همیشه ذوق و فهمی عام و استادانه مایه ترقی هنر بود. حمایت شاهان که نسبت به هنر دلبسته و کریم بودند پیوسته وجود داشت و زیبایی همیشه و در هر امری به مقام عالی می رسید.
هنر با زندگی پیوسته بود و انواع هنرها نیز با یکدیگر پیوند داشتند شیوه تجزیه و تقسیمی که امروز معمول است شاید در نظر هنرمند ایرانی عجیب می نمود. هر هنری از هنر دیگر مشتق می شد. اغلب موضوع نقاشی و شاعری یکی بود و شاعر و نقاش هر یک نکاتی از الهامات ذهن خود را بدیگری القا می کردند. هر دو در اجرای امر واحدی می کوشیدند و اینقدر کم در بند شهرت و نام خود بودند که ایثار نفس و فروتنی ایشان برای ما موجب تعجب است»[3].
هنرمند ایرانی در راه ایجاد اثر هنری خود پیوسته به هدف و آرمانی و الهامی اندیشید و با این اندیشه احساسات درونی خود را به دنیای مادی منتقل می کرد و به خاطر وجود همین تفکر و جنبه فراطبیعی هنر هیچگاه در پی بجا گذاشتن نام و نشانی از خود بر نیامد.
«هنر ایرانی بر تزئین مبتنی است. از همان آغاز هنرمندان خواسته اند نقشهایی را که کنایه و نشانه ای از اشکال و امور خارجی است بنگارند و این شیوه در نظر بعضی از فیلسوفان عمل اصلی و خاص ذهن بشری است. در این شیوه امور خارجی با نقشهایی تصویر می شود که آنها را تعبیر و تنظیم می کند. این گونه نقشها نه همان اشیاء را به صورت انتزاعی نشان می دهد بلکه جنبه عاطفی آنها را نیز جلوه گر می سازد و چون این نقوش بر عادات و عقاید دینی مبتنی باشد و رابطه میان هر علامت با آداب مذهبی ادراک شود ممکن است عمیق ترین تاثیر را بوجود بیاورد.
ابهت و جنبه روحانی هنر باستانی ایرانی بسبب آنست که کمال آن در تزئین مطلق است. تزئین که منبع اصلی و هدف هنر ایرانی است تنها مایه لذت چشم یا تفریح ذهن نیست بلکه مفهومی بسیار عمیق تر دارد.
نخستین ادراک مبهم ولی اساسی که بشر از جهان داشت با نقوش و اشکال تزئینی صورت خارجی یافت و بوسیله همین نقوش انسان با سرنوشت دشوار و پرخطر خویش ارتباط بیشتری پیدا کرد. هر نقش و شکلی وسیله ای برای پرستش و مایه ای برای راز و نیاز و آرامش و نیروی باطنی گردید. بسبب مجموع این امور هنر تزئینی ایران که از تجربیات ضروری ناشی شده بود به بالاترین درجه کمال رسید و چون پیوسته بتاثیر این عوامل ظریفتر شده و توسعه فراوان یافته است اکنون می تواند مستقیماً با دل آدمی سخن بگوید.»[4]
چنانچه امروزه با مشاهده نقوش تزئینی بر روی اشیاء بجا مانده از آن دوران دریافته می شود که نقوش طراحی شده توسط هنرمند آن زمان اگرچه دارای اشاراتی به زندگی و عالم واقعی است لیکن بیشترین توجه آن به سمت عالم غیر واقعی و روحانی است.
«این نقشهای رمزی برای آنکه در ذهن انسان تاثیر کند و روح را به هیجان بیاورد لازم بود که با وجوه اصلی ادراک بشری متناسب گردد. نقاشان می بایست زبانی برای بیان عواطف کشف کنند، نه تنها به منظور آنکه نقشهای شناختنی حاکی از اشیاء و وابسته به زندگی بوجود آورند، بلکه به آن قصد که اندیشه خود را با نقوشی بیان کنند که هر یک بخودی خود دارای تاثیر خاصی باشد. البته این روش با علم و اراده هنرمند پیش نمی رفت اما هنرمندان کهن که نخستین نگارگران ظروف سفالی بودند علائم و اشکال خاصی ابداع کردند که در نهایت وضوح و شدت تاثیر بود و این نقوش قراردادی برای ذهن خیال پرور ایرانیان راه توسعه و ترقی را گشود. نقاشان این اه را در طی هزاران سال پیمودند. نقاشان ایران در عین آنکه به رسوم کهن پایبند بودند و آن را با متانت و وفاداری حفظ می کردند در تکمیل آن رسوم و ابداع دقایق جدید کوشیدند. اگر این هنر بر اثر حوادثی که نیروی ملی ایران را ناتوان می کرد گاهی رو به ضعف نهاد قالبهای آن روح کهن را حفظ کرد و زمینه را برای تجدد و تجدید رونق آماده نگهداشت.»[5]
این به نحوی بود که با وجود فواصل زیاد از نظر مکانی و زمانی بین تمدنهای مختلف که گاهی به صدها کیلومتر و هزاران سال می رسید و نیز دگرگونیهای اساسی در تمدنها، روح حاکم بر هنر ایرانی هیچگاه به طور کامل از بین نرفت و با نابود شدن یک تمدن هنر ایرانی در منطقهای دیگر از این سرزمین با همان روح حاکم به تکامل خود ادامه داد.
«این امر که در ایران نقاشی تابع شعر و اندیشه های دینی و فلسفی است نباید اتفاقی تلقی شود، ایرانیان چنانکه ادبیات هزار ساله ایشان نشان می دهد شاعرترین ملتها هستند. برای این نوع نقاشی که معمول هنرمندان ایران است در زبانهای اروپائی اصطلاحی که کاملاً متناسب با آن باشد وجود ندارد، کلمات تزئین و آرایش هر دو مفهوم پست تری دارند و حاکی از اموری است که فرع و تابع حقیقت و اعتبار ملی است.
شاید بسیار اشتباه نکرده باشیم اگر هنر ایران را هنر نقش مطلق بخوانیم یعنی هنری که باید ما نند موسیقی و معماری تلقی شود. راستی هم غالباً مهمترین نمونه های هنر تزئینی به موسیقی مرئی تبدیل شده است، زیرا که این هنر از زیبایی و کمال اجزاء، و حسن ترکیب آنها به صورتی با معنی و موثر و در هیاتی که دارای قدرت تاثیر باشد حاصل می شود و هرگز اشیاء را با صفات اصلی که معرف جنبه خارجی یا جاندار آنهاست نمایش نمی دهد
دسته بندی | فنی و مهندسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
گزارش کاراموزی فن و هنر سفالگری در 45 صفحه ورد قابل ویرایش
فن و هنر سفالگری
سفال قرون 3 و 4 هجری
قرن 3 هجری شروع و تلاشهای فرهنگی و اقتصادی در حیات جامعه است پس از دو قرن ساده زیستی و حذف تجمل گرایی و همگانی شدن امکانات جامعه ،زمینه های رشد وتوسعه اندیشه های انسانی فراهم شده است به طوری که شکوفایی این فعالیت ها را در قرن 4 هجری می توان دید .
دانشمندان معلمان بویژه ایرانیان در این قرن حاصل تفکرات فلسفی یونیان را در قالب تجربیات علمی و عملی در زمینه شناخت علوم و فنون به جهان عرضه کردند وبا ترجمه کتابهای یونانی و سانسکریت و تدوین کتب عربی وفارسی زمینه پیشرفت و تسریع اندیشه های آن دوره را به سوی شکوفایی فراهم نموده ، -0 آثار سفالی بیش از هر اثر باقیمانده ای منعکس کننده این تحولات است زیرا سیر تطور و تکامل اندیشه ها از روی نوع تزئینات نوشته های کوفی روی سفالها و تجربیات انجام شده د رزمینه عقیه لعاب های مختلف و کشف لعابهای جدید ورنگهای مختلف می توان دید در پایان قرن 4 موفقیتهای ارزنده ای در زمینه شناخت اکسید فلزات و فرمول ترکیبات آنها برای رنگ لعاب مورد نظر حاصل شده بود سفالگران باتکیه براین دانش و تجربه و ممارست در پخت سفال و کنترل حرارت و تغییر در شکل کوره ها توانستند تحولی عظیم و چشمگیر در خلق ظروف سفالی با تزئینات بسیار چشم نواز وارزشمند به وجود آورند . 0-0 در طبقه بندی سفالهای دروه اسلامی سفالی قرن 3و 4 را بنام سفالهای سامانی شناسایی کرده وویژگیهای فن و زیرین موسوم به لعاب گلی را به این دوره نسبت داده اند . این گروه ازسفالها بیشتر در شمال شرق ایران در مراکزی مانند نیشابور ، سمرقند و جرجان معمول بوده است فنون تزئین متداول در این دوره چنین است .
الف – لعاب گلی : در این نوع تزئین ظروف ساخته شده از گل را که معمولا دارای خمیر نخودی یا قرمز بوده است پس از خشک شدن در دو غابی از گل نخود رنگ فرو می بردند . طوری که داخل و خارج آن بطور یکنواخت با این دوغاب پوشانده می شد و پس از خشک شدن ظروف را به نقوش مورد نظر می آراستند این نقوش معمولا ساده بود و شامل یک جمله یا کلمه کوفی میشد که در کف داخلی یا برحاشیه لبه داخلی ظروف نوشته می شده سپس ظروف را با لعاب شیشه ای پوشاندند و به کوره می بردند . معمولا برای ظروف ساده یک رنگ از ترکیب لعاب گلی که سیلیس هم به آن اضافه میشده استفاده می کردند که این کار در یک مرحله انجام می شده در نهایت ظروف به رنگ شیری براق در می آمد . ظروف مزین به لعاب گلی معمولا درچهار گروه مطالعه می شود .
سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاه روی زمینه سفید : ( یکانی و کریمی ، 1364 ، ص 16) این دسته از ظروف که مهمترین مرکز ساخت آنرا می توان نیشابور دانست ، با پوشش گلی پوشانده شده و سپس با نقوش سیاه رنگ یا قهوه ای تیره و لعاب شفاف مبدلی تزئین شده است ( شکل 3-9) زمینه این ظروف کاملا شیری رنگ یا سفید است که در گوشه ای از لبه داخلی یا کف آن با کلمه یا جمله ای کوتاه تزئین شده است در اوایل قرن 4 تزئینات دیگری شامل نقطه چین های مرتب نقش پرندگان گلهای مسبک به نوشته کوفی تزئین اضافه می شود از ویژگیهای کلی تزئینات این نوع ظروف عدم تراکم نقش وایجاد فضای خالی در زمینه است ( تصویر 3-9 تا 3-6 ) –0- در ظروف بزرگتر که لازم بود نوشته کوفی طولانی باشد جملاتی نظیر دعای خیر ، روایات ، ضرب المثل ،احادیث منسوب به حضرت محمد ص ) ، حضرت علی (ع) و کلام بزرگان اهل ادب برای تزئین بکار می رفته است ( تصویر 7-9 و 8-9) در داخل بعضی کاسه ها یا لنگهای بزرگ نقش آفتابه دیده می شود که بطرز بسیار زیبایی با نقش و نگار که تقلیدی از قلمزینهای آثار فلزی است همراه شده است . در کاوشهای علمی مشترک موزه مترو پوییتن ومرکز باستان شناسی ایران که گزارش آن در سال 1347 منتشر شده است در شهر قدیم نیشابور نمونه های منحصر به فرد با نوشته های کوفی بدست آمده که بنام ظروف کتیبه ای معروف است ظروف کتیبه دار مکشوفه از نیشابور را پژوهشگر ارجمند ، عبدالله قوچانی در سال 1364 در کتابی بنام کتیبه های سفال نیشابور معرفی کرده است که درشناخت اوضاع سیاسی – اقتصادی – مذهبی – واجتماعی این دوره اهمیت قابل توجهی دارد .
سفالینه با لعاب گلی و نقوش رنگارنگ روی زمینه سفید ؟
سفالهای رنگارنگ ونقوش رنگی روی لعاب گلی بویژه قرن 4 هجری است که متعلق به دورانی است که کیمیاگران وتهیه کنندگان لعاب با رنگهای مختلف و اکسیدهای متنوع آشنا شده اند و به تبع علاقه به ترسیم نقوش در انسان ،گلها ،گیاهان و حیوانات از رنگهای ارغوانی تیره سیاه ، قهوه ای ،زرد و افرایی بصورت پوشش نازک روی زمینه ها و پوشش گلی استفاده کرده اند (تصویر 9-9 و 10-9 ) از نقوش متداول این دوره می توان نقش اسب سوار به تقلید از ظروف فلزی ساسانی با تلفیقی از نقوش پرندگان مثل مرغ شاخوار و پرنده مسبک ( نقطه نشان ) ونقش مایه های اسلیمی و تکرار حروف خط کوفی نام برد که در داخل کاسه ها ، بشقابها و پیمانه های کوچک آبخوری رسم شده است . 0-0 در میان مراکز ساخت این نوع ظروف نیشابور از اهمیت بسیار برخوردار است و بطور کلی در شرق ایران و نیز در مازندران این سفال متداول بوده و حتی بنام ظروف ساری نیز نامیده می شده است . تعداد زیادی کوره های پخت این نوع سفال در جرجان کشف شده و محققان آنجا را مرکز ساخت و اشاعه این سفال می دانند در مجموع این نوع ظروف در جهان اسلام از ابداعات وابتکارات سفالگران ایرانی محسوب می شود و پرفسور میکاهی استاد دانشگاه توکیو این امور را تاکید کرده است { پانوشت کیانی 1357 ،ص 16 – 17}( تصویر 11-9 ، 12-9 ، 13-9)
تاریخچه سفالگری در نیشابور
مجموعه سفالهای نیشابور بسیار جالب است و نمونه های مختلفی از هنر سفالسازی ایران را در قرون سوم و چهارم وپس از آن شامل می شود . قالبهائی که ازاین کوره ها کشف گردیده ونشان می دهد که ظروف سفالین آن زمان را چگونه تزئین می کرده اند . موضوع نقوش این ظروف بسیار قابل توجه بوده واین مطلب را روشن می نماید که اگر چه از بعضی جهات بسیار مختصر و کوزه گران نیشابور احتمالا از چینی ها اقتباسهائی کرده اند ولی بطور کلی هنر آنان دنباله هنر ساسانی است .
در میان ظروف شناخته شده از نیشابور ظرفی بی نظیر بود که در آرایش آن بازنمائی های پیکره ای داشت واز نظر سبک و رنگ بکار رفته در آن بسیار چشمگیر بود رنگهائی چون سیاه برای خطوط پیکره ها و سبز وزرد و خردلی روشن ، و انواع قهوه ای سیر ، چهره ، پیکره ها اغلب شبیه پیکره هائی است که روی سفالینه لعابی بین النهرین آمده است .
از نمونه های برجسته این نوع سفالینه و جامی در تهران ( موزه باستان شناسی ) و جامی با پیکره ایستاده می باشد .
پیکره ها در مقابل پس زمینه ای ایستاده اند که با تصاویر حیوانات ، گلها و نخلها و کتیبه ها پوشیده شده است .
تعدادی از سفالینه های محلی نیشابور نیز وجود دارد که از مشخصه های آن پرندگان بزرگ کاکل سبز با رنگ سیاه واخرائی و حاشیه هائی از سفید وسبز است .
در فاصله سالهای 1381 – 1315 خورشیدی ، وهیات باستان شناسی موزه مترو پلیتن امریکا در شهر نیشابور و حفریاتی انجام دادند و آثاری از دوران تمدن اسلامی بدست آوردند که بیشترین این سفالینه ها شامل سفالهای لعابدار عاجی رنگ مزین به خطوط کوفی وهمچنین ظروف زرین فام و رنگارنگ بانقوش کنده و لعاب پاشیده با نقوش قالب زده وهمچنین ظروف یک رنگ بوده اند . ومعروفتر ازهمه ونوع سفالینه دارای نوشته قهوه ای کوفی تزیینی است که چگونگی ونحوه نگارش خطوط کوفی بر روی ظروف سفالین ، ذهن بسیاری از پژوهشگران را به خود معطوف داشته است .
در فاصله سالهای 1315-1318 خورشیدی که هیات باستان شناشی موزه مترو پلیتن در شهر کهنه نیشابور حفریاتی انجام دادند و توانستند آثاری از دوران تمدن اسلامی بدست آورند . بیشتر این آثار را سفالینه های لعابدار عاجی رنگ مزمن به خطوط کوفی ورنگارنگ تشکیل می داد که امروزه زینت بخش موزه های ایران باستان و متروپلیتن است و همچنین دراوایل اسفند ماه 1343 آقای سیف الله کامبخش فرد در نیشابور حفریاتی در مورد مطالعه کوره های سفالپزی انجام داد . این کاوشها در دو محل شهر کهنه نیشابور یکی در شمال قریه ( خرمک ) و دیگری در اراضی ( لک لک آشیان ) چهار کوزه سفالپزی عصر سلجوقی حفاری و ساختمان آنها مشخص شد .
حفاری در کوره های سفالپزی اول و دوم
حفاری در شمال قریه خرمک انجام شد . دو کوره اول و دوم با شکل خمره مانند خود که سقف مشبک یافته اند در عدد انواع کورههای قدیمی وابتدائی بشمار می روند . ولی باید دانست که همین دو کوره آثار بسیار زیبائی را در دوران سلجوقی قرن 5 بوجود آورده اند .
معمولا سفالینه ها گاه دوبار حرارت دیده اند یکی به هنگام پخت سفال ساده ودیگر با لعاب و تزئینات آن دریچه سوخت کوره ها با یکدیگر فاصله کمی دارند و سفالگر قادر بوده است بین آنها قرار گرفته و به هر دو سوخت برساند . کاه را از دریچه کوره شماره یک بدرون میرخته ودر مرحله دیگر به کوره شماره دو میدمیده است و به همین ترتیب در یکیسفال را بسادگی پخته و عمل آورده است و در دیگری عمل تزئین و نقاشی ولعاب را به انجام میرسانده است .
بهنگام حفاری و کوره شماره دوم که کوچکتر است سفال ساده بیرون می داد و در حالیکه اکثر سفالینه های لعابدار راما از کوره شماره اول که بزرگتر است بیرون آوردیم مرحله لعاب دادن و تزئین لازمه اش حرارت بیشتر کوره بوده است برای اینکه لعاب واقعا زیبا باشد باید جلای آن کاملا مساوی و لعابش مطلقا یکرنگ باشد رنگ پریدگی مربوط به کمی پخت است که دراین صورت تغییر املاح بخوبی سیر نمی باشد .
فرم دادن به گل سفالگری
الف چرخ سفالگری
از هزاره چهارم وپنجم پیش ازمیلاد که در ایران چرخ سفالگری استفاده شد تحول مهمی درصنعت سفالسازی بوجود آمد که با چرخهای امروزی تفاوت زیادی نداشت و ساختمان ساده آن نیز از یک میز و نیمکت بهم متصل شده تشکیل می شد روی میز صفحه مدوری قرار داشت که این صفحه چوبی یا فلزی بوسیله محوری عمودی به صفحه مدور دیگری در زیر میز متصل گردیده است این صفحه ها هر دو افقی و موازی هم قرا ردارند عمل صفحه زیرین طوری است که وقتی سفالگر پشت میز می نشیند پایش روی صفحه زیرین قرار گرفته و با حرکت پا آن را به چرخش مجبور می کند با این چرخش از طریق محور عمودی صفحه روی میز هم که چانه را روی آن قرار می دهند به چرخش در می آید .
برای ساختن یک ظرف سفالی ابتدا چانه گل را روی صفحه گرد آن چرخ سفالگری قرار داده و باحرکت پا صفحه زیرین را به گردش در آورده وبا دست به گل شکل می دهند . چرخیدن صفحه با حرکت پاکنترل می شود .
برای اینکه گل به دست سفالگر نچسبد ، سفالگر دستهایش را با آبی که درظرفی روی میز قرار دارد خیس می کند .
چرخکاری در سفالگری یکی از مهمترین مراحل است و مراهت صنعتگر نقش مهمی در آن بازی می کند که بتواند شئی مورد نظر را در آورد در عین حال ضخامت گل درتمام نقاط ظرف یکسان ، یکنواخت وحتی المقدور نازک وظریف باشد پس از این که شئی مورد نظر را ساخت .
آنرا از روی چرخ بوسیله نخی ، بر میدارند سپس ظرف ساخته شده را برای مدتی درسایه جهت خشک شدن می گذارند تا تمام سطح فر آورده شکل داده شده بطور یکنواخت خشک گردد واز پیدایش ترک پیشگیری بعمل آید .
پس از طی این مدت اشیا ساخته شده نیمه خشک رامجددا بر روی چرخ به صورت وارونه قرار می دهد ودر حالی که چرخ را به حرکت در می آورند بوسیله یک تیغه ای ساده قسمتهای زائد را می تراشند پس از تراش وتمیز کاری ، عمل شکل دادن کامل می شود و مجددا آنرا برای مدت 24 ساعت در سایه قرار می دهند وپس از این مدت شئی را مقابل تابش آفتاب ویا در گرمخانه قرار داده تا کاملا خشک شده وبرای پخت آماده شود .
ب – شکل دادن بوسیله قالب گچی
معمولا ظروفی راکه دارای برجستگیهای تزئینی بامدلهای مخصوص هستند وبا دست یا چرخ امکان شکل دادن آنها مشکل می باشند از قالبهای گچی برای ساخت آنها از قالبهای گچی استفاده می کنند امروزه قالبهای گچی در صنعت مدرن کاربرد بسیار داشته وبا ارزش است در این صورت مقداری گل مخلوط با لوئی را بوسیله وردنه مسطح کرده و آنرا داخل قالب گچی که دربعضی مواقع از چندین قطعه ساخته شده است می نمایند سپس گل را بوسیله ضربات دست در قالب نموده وبه جداره گچی آن فشار وارد می نمایند تا تمام گل شکل قالب را به خود بگیرد پس ازگذشت مدت کوتاهی قالب گچی را باز کرده و ناهمواریهای جسم شکل یافته را بوسیله ابر خیس صاف می نمایند واضافات را توسط کارد ویا شئی مشابه آن جدا می کنند . آنگاه فراورده آماده شده را در گوشه ای از کارگاه قرا رمی دهند تا خشک شود .
ج – فرم دادن توسط ریخته گری
اجسامی را که دارای شکل پیچیده بوده ویا میان تهی باشند بسادگی با این روش دادن می توان ساخت در این حالت مجددا از قالب گچی استفاده می شود با این تفاوت که خاک رس مورد نظر مقدار بیشتری آب بوده و بصورت دوغاب می باشد و گاهی نیز موارد دیگری جهت افزایش خاصیت شناور بودن ذرات خاک رس در آب ، مانند سیلیکات سدیم ویا مواد مشابه آن به مقدار بسیار کم به دوغاب اضافه می شود که این عمل نتیجتا مقدار کاربرد آب را تا اندازه ای کاهش می دهد پس از آماده کردن دوغاب آن را در قالب گچی ریخته و پس از مدت کوتاهی که بر اثر جذب آب توسط جداره گچی قالب قشر نسبتا سختری از خاک رس بوجود آمد .
دوغاب باقی مانده را خالی می کنند وبا گذشت مدت زمانی ، این قشر خود را از جداره گچی جدا کرده ودر این موقع می توان قالب را باز و جسم شکل گرفته را خارج و آن را بوسیله ابر خیس و کارد تمیز کرده و قسمتهای زائدرا جدا نموده وبرای خشکتر شدن آماده کرد .