دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 284 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 6 |
بسم الله الرحمن الرحیم
سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ (53)فصلت
به زودى نشانههاى خود را در کرانهها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا براى آنان روشن شود که بىتردید او حق است. آیا کافى نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همه چیز گواه است [که تنها او آفریننده و بىنیاز است و غیر او مخلوق و از هر جهت نیازمند به اوست.] (53)
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 162 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 63 |
حب و بغض دو مفهومی است که با زندگی همه انسانها عجین شده و از فطریات اولیه بشر هست. از این رو در معارف بشری و معارف الهی که در کتب آسمانی منعکس شده به خصوص در قرآن کریم، از آن، مطالب و معارف مفصلی عنوان شده است. در آخرین کتاب آسمانی برای تبیین این مقوله فطری، اقسام آن، درجات، رابطه میان حب انسان و خداوند، بهره مندان از حب الهی و محرومین از آن و ... از واژه های مختلفی استفاده شده است، که در این نوشته تا حد امکان به بررسی همه آنها در رابطه با «محبت» پرداخته شده است. از این رو می توان به ضد آن (بغض) معرفت پیدا کرد که تعرف الاشیاء باضدادها.
فهرست مطالب
چکیده: 4
مقدمه :اهمیت موضوع.. 5
1.پیشنیه. 6
واژه شناسی.. 6
1. محبت.... 7
معنای «محبت» 7
2.«مودت» 8
3.«اُلفت» 8
4.«خُلّت» 9
.
.
.
.
4.بخشش خدا و ایمنی از عذاب... 29
5.فروتنی در برابر مؤمنان، عزّت، سرافرازی ... 30
محبت پیامبر و اهل بیت.... 30
دوستی پیامبر. 30
دوستی اهل بیت.... 31
سایر محبت ها 32
اول: محبتهای ناپسند.. 32
الف) محبت نسبت به افعال و صفات... 33
ب) محبت نسبت به افراد. 35
دوم: محبت های پسندیده. 38
الف) محبت نسبت به صفات و افعال.. 39
ب) محبت نسبت به افراد. 40
سوم: دوستی در قیامت.... 43
پینوشتها: 44
منابع: 61
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
قرآن
قرآن کتاب آسمانى ما و معجزه جاوید پیامبر ماست.این کتاب در طول بیست و سه سال تدریجا بر رسول خدا نازل گشت. قرآن کریم که هم کتاب پیغمبر اکرم است و هم مظهر اعجاز او، نقشى صدها بار بزرگتر داشت از نقش عصاى موسى و دم عیسى.پیغمبر اکرم آیات قرآن را بر مردم مىخواند و جاذبه این آیات، افراد را به سوى اسلام مىکشید.تاریخچههاى مربوط به این موضوع در تاریخ اسلام از حد احصاء خارج است.قرآن مجموعه 114 سوره است و مجموع این سورهها بر حدود 6205 آیه مشتمل است و همه این آیات مجموعا در حدود 78000 کلمه است.
مسلمین از صدر اسلام تا عصر حاضر اهتمام بىنظیرى در امر قرآن نشان دادهاند که نشانه شیفتگى آنها نسبت به قرآن است.قرآن در زمان رسول اکرم به وسیله گروهى که خود ایشان معین کرده بودند - که به نام «کاتبان وحى» معروف شدند - نوشته مىشد.بعلاوه غالب مسلمین اعم از مرد و زن، کوچک و بزرگ، عشق عجیبى به حفظ همه و یا اکثر آیات قرآن داشتند، قرآن را در نمازها مىخواندند و در غیر نمازها تلاوت آن را ثواب مىدانستند و بعلاوه از تلاوت آن لذت مىبردند و مایه آرامش روح آنها بود.
اهتمام عظیم مسلمین نسبت به قرآن
مسلمین در هر عصرى متناسب با امکانات فکرى و عملى خود تحت تاثیر شوق و عشقى که به کتاب آسمانى خود داشتند درباره قرآن کار کردهاند، از قبیل یاد گرفتن و به خاطر سپردن، قرائت نزد استادان قرائت و تجوید، تفسیر معانى، توضیح و شرح لغات قرآن در کتب لغت مخصوص این کار، بر شمردن آیات و کلمات و حتى حروفى که در مجموع قرآن به کار رفته است، تدقیق در معانى آن و استفاده از آن در مسائل حقوقى، اخلاقى، اجتماعى، فلسفى، عرفانى، علمى و زینت دادن گفتهها و نوشتههاى خود به آیات قرآن، کتیبههاى بسیار عالى یا گچبریها و کاشى کاریها، نوشتن آن با خطوط بسیار زیبا، تذهیب آن، آموختن آن به فرزندان خود قبل از هر آموزش دیگر، تدوین نحو و صرف زبان عربى به خاطر قرآن، ابداع و ابتکار علم معانى و بیان و بدیع، جمع آورى لغات زبان عربى و امثال اینها.
عشق و علاقه مسلمین به قرآن منشا و مبدا یک سلسله علوم ادبى و عقلى شد که اگر قرآن نمىبود این علوم به وجود نمىآمد.
اعجاز قرآن
قرآن معجزه جاوید خاتم الانبیاء است.از بدو نزول قرآن در مکه که با سورههاى کوچک آغاز شد رسول اکرم رسما بر آن «تحدى» کرد، یعنى مدعى شد که قرآن کار من نیست، کار خداست و از من و هیچ بشر دیگر ساخته نیست که مانند آن را بیاورد و اگر باور ندارید آزمایش کنید و از هر کسى مىخواهید کمک بگیرید، ولى بدانید که اگر جن و انس پشت به پشت دهند که مانند آن را بیاورند، قادر نخواهند بود.
مخالفان پیغمبر اکرم نه در آن زمان و نه در زمانهاى بعد - که اکنون چهارده قرن از آن مىگذرد - نتوانستهاند به این مبارزه طلبى پاسخ بدهند.آخرین سخن مخالفان آن عصر این بود که «جادو» است.
خود این اتهام، اعتراف ضمنى به خارق العاده بودن قرآن و نوعى اظهار عجز در برابر قرآن بود.
مخالفان سرسخت پیامبر از هیچ معارضهاى با پیغمبر براى تضعیف و مغلوب کردنش مضایقه نکردند و تنها کارى که به آن دست نزدند - زیرا صد در صد ناامید بودند - همان بود که پیغمبر مکرر پیشنهاد مىکرد و خود قرآن هم تصریح کرده است، یعنى آوردن لا اقل یک سوره(و لو سورهاى یک سطرى مانند قل هو الله و سوره انا اعطیناک الکوثر)مانند قرآن.
جنبههاى اعجاز قرآن
قرآن از جنبههاى مختلف معجزه است، یعنى فوق بشرى است.در اینجا به اجمال اشاره مىکنیم.از نظر کلى اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظى و معنوى.
اعجاز لفظى قرآن مربوط مىشود به مقوله زیبایى، و اعجاز معنوى آن به مقوله علمى.پس اعجاز قرآن یکى از جنبه زیبایى و هنرى است و دیگر از جنبه فکرى و علمى.هر یک از این دو جنبه - خصوصا جنبه علمى - به نوبه خود داراى چند جهت است (1) .
الفاظ قرآن
سبک قرآن نه شعر است و نه نثر.اما شعر نیست براى اینکه وزن و قافیه ندارد.
بعلاوه، شعر معمولا با نوعى تخیل که تخیل شاعرانه نامیده مىشود همراه است.قوام شعر به مبالغه و اغراق است که نوعى کذب است.در قرآن تخیلات شعرى و تشبیههاى خیالى وجود ندارد.در عین حال نثر معمولى هم نیست، زیرا از نوعى انسجام و آهنگ و موسیقى برخوردار است که در هیچ سخن نثرى تاکنون دیده نشده است.مسلمین همواره قرآن را با آهنگهاى مخصوص تلاوت کرده و مىکنند که مخصوص قرآن است.
در دستورهاى دینى رسیده است که قرآن را با آهنگ خوش بخوانید.ائمه اطهار
1.اخیرا بعضى از دانشمندان مصرى و ایرانى، مدعى نوعى اعجاز در قرآن از جنبه «فنى» ، یعنى نظام مخصوص در هندسه حروف و کلمات، و منحنى مخصوص در بالا رفتن تدریجى سطح آیات نازله[شدهاند.]رجوع شود به کتاب سیر تحول قرآن و مقاله «قرآن و کامپیوتر» در نشریه فلق، شماره اول، نشریه دانشجویان دانشکده ادبیات.
گاهى قرآن را در خانههاى خود با آهنگى چنان دلربا مىخواندند که مردم کوچه را متوقف مىکرد.هیچ سخن نثرى مانند قرآن آهنگ پذیر نیست، آنهم آهنگهاى مخصوصى که متناسب با عوالم روحانى است نه آهنگى مناسب مجالس لهو.پس از اختراع رادیو هیچ سخن روحانى نتوانست با قرآن از نظر زیبایى و تحمل آهنگهاى روحانى برابرى کند.علاوه بر کشورهاى اسلامى، کشورهاى غیر اسلامى نیز از نظر زیبایى و آهنگ، قرآن را در برنامههاى رادیویى خویش گنجانیدند.عجیب این است که زیبایى قرآن زمان و مکان را در نوردیده و پشتسر گذاشته است.بسیارى از سخنان زیبا مخصوص یک عصر است و با ذائقه عصر دیگر جور در نمىآید و یا حد اقل مخصوص ذوق و ذائقه یک ملت است که از فرهنگى مخصوص برخوردار مىباشند، ولى زیبایى قرآن نه زمان مىشناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص.
همه مردمى که با زبان قرآن آشنا شدند آن را با ذائقه خود مناسب یافتند.هر چه زمان مىگذرد و به هر اندازه ملتهاى مختلف با قرآن آشنا مىشوند، بیش از پیش مجذوب زیبایى قرآن مىشوند.
یهودیان و مسیحیان متعصب و پیروان برخى از مذاهب دیگر در طول چهارده قرن اسلامى انواع معارضهها براى تضعیف مقام قرآن کردهاند، گاهى نسبت تحریف دادهاند و گاهى در برخى قصههاى قرآن خواستهاند تشکیک کنند و گاهى به شکلى دیگر علیه قرآن فعالیت کردهاند، ولى هیچ گاه به خود ندیدهاند که از سخنوران ورزیده خود کمک بگیرند و به فریاد مبارزه طلبى قرآن پاسخ گویند و لا اقل یک سوره کوچک مانند قرآن بیاورند و به جهانیان عرضه دارند.
همچنین در تاریخ اسلام افراد زیادى پدید آمدهاند که به اصطلاح «زنادقه» یا «ملاحده» خوانده شدهاند و برخى از آنها برجستگى فوق العاده داشتهاند.این گروه به اشکال و اقسام مختلف علیه «دین» به طور کلى و قرآن خصوصا سخنانى گفتهاند و برخى از آنها خداوند سخن در زبان عربى شمرده مىشوند و احیانا به منازعه با قرآن برخاستهاند، ولى تنها کارى که کردهاند آن بوده که کوچکى خود و عظمت قرآن را روشنتر کردهاند.تاریخ از «ابن راوندى» ، «ابوالعلاء معرى» ، یا «ابوالطیب متنبى» شاعر نامدار عرب، داستانها در این زمینه آورده است.اینها کسانى بودهاند که خواستهاند قرآن را «کارى بشرى» جلوه دهند.
افراد زیادى به ادعاى پیغمبرى برخاستند و سخنانى آوردند به خیال خود شبیه قرآن، و ادعا کردند که این سخنان نیز مانند قرآن از جانب خداست. «طلیحه» ، «مسیلمه» و «سجاح» از این گروه هستند.این گروه نیز به نوعى دیگر کوچکى خود و عظمت قرآن را روشن نمودند.
عجیب این است که کلام خود پیغمبر که قرآن بر زبان او جارى شده است، با قرآن متفاوت است.از رسول اکرم سخنان زیادى به صورت خطبه، دعا، کلمات قصار و حدیث باقى مانده است و در اوج فصاحت است، اما به هیچ وجه رنگ و بوى قرآن ندارد. این خود مىرساند که قرآن و سخنان فکرى پیغمبر از دو منبع جداگانه است.
على(علیه السلام)از حدود ده سالگى با قرآن آشناست، یعنى سن على در این حدود بود که اولین آیات قرآن بر پیغمبر اکرم نازل شد و على مانند تشنهاى که به آب زلال برسد آنها را فرا مىگرفت و تا آخر عمر پیغمبر در راس کاتبان وحى قرار داشت.
على حافظ قرآن بود و همیشه قرآن را تلاوت مىکرد، شبها که به عبادت مىایستاد با آیات قرآن خوش بود.با این وضع اگر سبک قرآن قابل تقلید مىبود، على با آن استعداد بىنظیر در سخنورى و فصاحت و بلاغت که بعد از قرآن نظیرى براى سخنش نمىتوان یافت، مىبایست تحت تاثیر سبک قرآن از سبک قرآن پیروى کند و خود به خود خطابههایش به شکل آیات قرآن باشد، اما مىبینیم سبک قرآن با سبک على کاملا متفاوت است.
آنگاه که على در ضمن خطابههاى غرا و فصیح و بلیغش آیهاى از قرآن مىآورد کاملا متمایز است و ستارهاى را ماند که در مقابل ستارگان دیگر درخشش فوق العاده دارد.
قرآن موضوعاتى را که معمولا زمینه هنر نمایى بشر در سخن سرایى است و افراد بشر اگر بخواهند هنر سخنورى خویش را بنمایانند آن زمینهها را انتخاب مىکنند و سخن خویش را با پیش کشیدن آنها زیبا مىسازند، از فخر، مدح، هجو، مرثیه، غزل و توصیف زیباییهاى طبیعت، مطرح نکرده و درباره آنها داد سخن نداده است، موضوعاتى که قرآن طرح کرده همه معنوى است، توحید است، معاد است، نبوت است، اخلاق است، احکام است، مواعظ است، قصص است، و در عین حال در حد اعلاى زیبایى است.
هندسه کلمات در قرآن بىنظیر است، نه کسى توانسته یک کلمه قرآن را پس و پیش کند بدون آنکه به زیباییهاى آن لطمه وارد سازد و نه کسى توانسته است
مانند آن بسازد.قرآن از این جهت مانند یک ساختمان زیباست که نه کسى بتواند با جابجا کردن و تغییر دادن، آن را زیباتر کند و نه بتواند بهتر از آن و یا مانند آن را بسازد.
سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنى نه قبلا کسى با این سبک سخن گفته است و نه بعدا کسى - با همه دعوتها و مبارزه طلبیهاى قرآن - توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید نماید.
تحدى قرآن و مبارزه طلبى او هنوز هم همچنان مانند کوه پا برجاست و براى همیشه باقى خواهد بود.امروز هم همه مسلمانان با ایمان مردم جهان را دعوت مىکنند که در این مسابقه شرکت کنند و اگر مثل و مانندى براى قرآن پیدا شد آنها از دعوى و ایمان خود صرف نظر مىکنند و اطمینان دارند که چنین چیزى میسر نیست.
معانى قرآن
اعجاز قرآن از نظر معانى نیازمند به بحث وسیعترى است و لااقل نیازمند به یک کتاب است، ولى مىتوان به طور مختصر زمینهاى به دست داد.مقدمتا باید بدانیم قرآن چه نوع کتابى است؟آیا کتاب فلسفى است؟آیا کتاب علمى است؟آیا کتاب ادبى است؟آیا کتاب تاریخى است؟و یا صرفا یک اثر هنرى است؟ پاسخ این است که قرآن هیچکدام از اینها نیست.همچنانکه پیامبر اکرم، بلکه عموم پیغمبران، تیپ جدایى هستند، نه فیلسوفاند، نه عالم، نه ادیب، نه مورخ و نه هنرمند و یا صنعتگر و در عین حال مزایاى همه آنها را - با چیزهایى اضافه - دارند، قرآن نیز که کتاب آسمانى است، نه فلسفه است و نه علم و نه تاریخ و نه ادبیات و اثر هنرى، در عین حال مزایاى همه آنها را دارد بعلاوه یک سلسله مزایاى دیگر.
قرآن کتاب راهنمایى بشر است و در واقع کتاب «انسان» است اما انسان آنسان که خداى انسان او را آفریده و پیامبران آمدهاند او را به خودش بشناسانند و راه سعادتش را به او بازگو کنند، و چون کتاب انسان است پس کتاب «خدا» هم هست، زیرا انسان همان موجودى است که خلقتش از ما قبل این جهان آغاز مىشود و به ما بعد این جهان منتهى مىگردد، یعنى انسان از نظر قرآن نفخه روح الهى است و خواه ناخواه به سوى خداى خودش بازگشت مىکند.این است که شناسایى خدا و شناسایى انسان از یکدیگر جدا نیست.انسان تا خود را نشناسد خداى خود را به درستى نمىتواند بشناسد.از طرف دیگر، تنها توام با شناختن خداست که انسان به واقعیتحقیقى خود پى مىبرد.
انسان در مکتب پیامبران - که قرآن کاملترین بیان آن است - با انسانى که بشر از راه علوم مىشناسد بسى متفاوت است، یعنى این انسان بسى گستردهتر است.
انسانى که بشر از راه علوم مىشناسد، در میان دو پرانتز(تولد - مرگ)قرار دارد و قبل و بعد این پرانتزها را تاریکى گرفته است و از نظر علوم بشرى مجهول است، ولى انسان قرآن این پرانتزها را ندارد، از جهان دیگر آمده است و در مدرسه دنیا باید خود را تکمیل کند و آیندهاش در جهان دیگر بستگى دارد به نوع فعالیت و تلاش و یا تنبلى و سستىاى که در مدرسه این جهان انجام مىدهد.تازه انسان میان تولد و مرگ - آنچنانکه بشر مىشناسد - بسى سطحىتر است از آنچه پیامبران مىشناسانند.
انسان قرآن باید بداند: از کجا آمده است؟ به کجا مىرود؟ در کجا هست؟ چگونه باید باشد؟ چه باید بکند؟ انسان قرآن آنگاه که به این پنجسؤال عملا درست پاسخ گفتسعادت واقعىاش در این جهان که هست و در جهانى که باید برود تامین مىگردد.
این انسان براى اینکه بداند از کجا آمده و از چه منبعى آغاز شده است باید خداى خود را بشناسد، و براى اینکه خداى خود را بشناسد باید در جهان و انسان به عنوان آیات آفاقى و انفسى مطالعه کند و در عمق وجود و هستى تعمق نماید.
و براى اینکه بداند به کجا مىرود، باید درباره آنچه قرآن آن را «بازگشت به خدا» مىنامد، یعنى معاد و حشر اموات، هراسهاى قیامت و نعمتهاى جاویدان و عذابهاى سخت و احیانا جاویدان آن و بالاخره مراحل و منازلى که در پیش دارد تامل کند و از آنها آگاهى یابد و بدانها اعتقاد پیدا کند و ایمان آورد و خدا را همچنانکه اول و نقطه آغاز موجودات مىشناسد، آخر و نقطه بازگشت موجودات نیز بشناسد.
و براى اینکه بداند در کجا هست، باید نظامات و سنن جهان را بشناسد و مقام و موقع انسان را در میان سایر موجودات درک کند و خود را در میان موجودات بازیابد. و براى اینکه بداند چگونه باید باشد، باید خلقها و خویهاى انسانى را بشناسد و خودش را بر اساس آن خلقها و خویها بسازد. و براى آنکه بداند چه باید بکند، باید یک سلسله مقررات و احکام فردى و اجتماعى را گردن نهد. انسان قرآن علاوه بر همه اینها باید به یک سلسله موجودات نامحسوس و غیر مرئى، و به تعبیر خود قرآن «غیب» ، به عنوان مظاهر و مجارى اراده الهى در نظام هستى ایمان بیاورد، و هم باید بداند که خداوند متعال در هیچ زمانى بشر را که به هدایت آسمانى نیاز داشته است، مهمل نگذاشته و یک عدخ افراد نخبه که پیامبران خدا و راهنمایان بشر بودهاند، از طرف خداوند مبعوث شده و پیام الهى را رساندهاند.
انسان قرآن به طبیعت به عنوان «آیت» و به تاریخ به عنوان یک «آزمایشگاه» واقعى که درستى تعلیمات پیامبران را مىرساند، نظر مىافکند.
آرى، انسان قرآن چنین است و مسائلى که در قرآن براى انسان طرح شده اینها بعلاوه برخى مسائل دیگر است.
موضوعات قرآنى
موضوعاتى که در قرآن طرح شده زیاد است و نمىتوان به طور جزئى بر شمرد، ولى در یک نگاه اجمالى این مسائل به چشم مىخورد: 1.خدا، ذات، صفات و یگانگى او و آنچه باید خدا را از آنها منزه بدانیم و آنچه باید خدا را به آنها متصف بدانیم(صفات سلبیه و ثبوتیه).
2.معاد، رستاخیز و حشر اموات، مراحل بین مرگ تا قیامت(برزخ).
3.ملائکه، وسائط فیض و نیروهاى آگاه به خود و به آفریننده خود و مجرى اوامر الهى.
4.پیامبران، یا انسانهایى که وحى الهى را در ضمیر خود دریافت کرده و به انسانهاى دیگر ابلاغ کردهاند.
5.ترغیب و تحریض براى ایمان به خدا، به معاد، به ملائکه و پیامبران و کتب آسمانى.
6.خلقت آسمانها، زمین، کوهها، دریاها، گیاهان، حیوانات، ابر، باد، باران، تگرگ، شهابها و غیره.
7.دعوت به پرستش خداى یگانه و اخلاص ورزیدن در پرستش، کسى و چیزى را در عبادت شریک خدا قرار ندادن، منع شدید از پرستش غیر خدا، اعم از انسان یا فرشته یا خورشید یا ستاره یا بت.
8.یادآورى نعمتهاى خدا در این جهان.
9.نعمتهاى جاویدان آن جهان براى صالحان و نیکوکاران، عذابهاى سخت و احیانا جاویدان آن جهان براى بدکاران.
10.احتجاجات و استدلالات در مورد خدا، قیامت، پیامبران و غیره، و پارهاى خبرهاى غیبى ضمن این احتجاجات.
11.تاریخ و قصص به عنوان آزمایشگاهى انسانى و لابراتوارى که صدق دعوت پیامبران را روشن مىکند، و عواقب نیک مردمى که بر سنن انبیاء رفتهاند و عاقبت بد تکذیب کنندگان آنها.
12.تقوا، پارسایى و تزکیه نفس.
13.توجه به نفس اماره و خطر وساوس و تسویلات نفسانى و شیطانى.
14.اخلاق خوب فردى از قبیل شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبت، ذکر خدا، محبتخدا، شکر خدا، ترس از خدا، توکل به خدا، رضا به رضاى خدا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقل و تفکر، علم و آگاهى، نورانیت قلب به واسطه تقوا، صدق، امانت.
15.اخلاق اجتماعى از قبیل اتحاد، تواصى(توصیه متقابل)بر حق، تواصى بر صبر، تعاون بربر و تقوا، ترک بغضاء، امر به معروف و نهى از منکر، جهاد به مال و نفس در راه خدا.
16.احکام از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، نذر، یمین، بیع، رهن، اجاره، هبه، نکاح، حقوق زوجین، حقوق والدین و فرزندان، طلاق، لعان، ظهار، وصیت، ارث، قصاص، حدود، دین، قضا، شهادت، حلف(قسم، ثروت، مالکیت، حکومت، شورا، حق فقرا، حق اجتماع و غیره.
17.حوادث و وقایع دوران بیست و سه ساله بعثت رسول اکرم.
18.خصائص و احوال رسول اکرم، صفات حمیده آن حضرت، عتابها نسبت به آن حضرت.
19.توصیف کلى از سه گروه در همه اعصار: مؤمنین، کافرین، منافقین.
20.اوصاف مؤمنین و کافران و منافقان دوره بعثت.
21.مخلوقات نامرئى دیگر غیر از فرشتگان، جن و شیطان.
22.تسبیح و تحمید موجودات جهان و نوع آگاهى در درون همه موجودات نسبت به خالق و آفرینندهشان.
23.توصیف خود قرآن(در حدود پنجاه وصف).
24.جهان و سنن جهان، ناپایدارى زندگانى دنیا و عدم صلاحیت آن براى اینکه ایدهآل و کمال مطلوب انسان قرار بگیرد، و اینکه خدا و آخرت و بالاخره جهان جاویدان شایسته این است که مطلوب نهایى انسان قرار گیرد.
25.معجزات و خوارق عادات انبیاء.
26.تایید کتب آسمانى پیشین خصوصا تورات و انجیل و تصحیح اغلاط و تحریفهاى این دو کتاب.
گستردگى معانى
اینها که گفته شد اجمالى بود از آنچه در قرآن آمده است و البته حتى نمىتوان ادعا کرد که از لحاظ اجمالى نیز کافى است.
اگر تنها همین موضوعات متنوع را درباره انسان و خدا و جهان، و وظایف انسان در نظر بگیریم و آن را با هر کتاب بشرى درباره انسان بسنجیم، مىبینیم هیچ کتابى طرف قیاس با قرآن نیست، خصوصا با توجه به اینکه قرآن به وسیله فردى نازل شده که «امى» و درس ناخوانده بوده و با افکار هیچ دانشمندى آشنا نبوده است، و بالاخص اگر در نظر بگیریم که محیط ظهور چنین فردى از بدوىترین و جاهلىترین محیطهاى بشرى بوده است و مردم آن محیط عموما با تمدن و فرهنگ بیگانه بودهاند.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 139 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 103 |
مقاله بررسی خورشید در قرآن در 103 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
تعریف موضوع............................................................................................................. 1
پیشینه تحقیق................................................................................................................ 1
سئوالهای اصلی تحقیق................................................................................................... 1
سئوالهای فرعی............................................................................................................. 1
اهمیت مسئله................................................................................................................ 2
فرضیه اصلی................................................................................................................. 2
فرضیه فرعی................................................................................................................. 2
روش تحقیق................................................................................................................. 2
محدودیتهای تحقیق....................................................................................................... 3
چکیده.......................................................................................................................... 3
مقدمه........................................................................................................................... 5
فصل اول: تفسیر علمی قرآن و دیدگاههای مختلف در مورد قرآن
تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی و اعجاز علمی............................................. 13
معنای اصطلاحی تفسیر علمی (انطباق قرآن با علوم تجربی)............................................. 13
پیشینه تاریخی تفسیر علمی در غرب.............................................................................. 14
پیشینه تاریخی تفسیر علمی در اسلام.............................................................................. 17
تفسیر علمی دریک قرن اخیر و علل گسترش آن............................................................. 20
ردیابی تفسیر علمی در تفاسیر شیعه و اهل سنت.............................................................. 26
انگیزه های روی آوری مفسران به علم گرایی افراطی........................................................ 28
جریان زیادی روی و میانه روی در تفسیر علمی و ویژگیهای آن....................................... 29
اقسام تفسیر علمی......................................................................................................... 30
الف: اقسام تفسیر براساس هدف مفسر............................................................................ 30
ب: اقسام تفسیر علمی از جهت شکل و شیوه.................................................................. 31
معیارهای تفسیر علمی معتبر........................................................................................... 35
آثار مثبت و منفی تفسیر علمی (بررسی دیدگاههای مخالفین و موافقین تفسیر علمی).......... 38
فصل دوم:خورشید در قرآن
نگاهی گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید.......................................................... 42
بررسی آیات قرآن در مورد خورشید............................................................................... 44
بررسی نکات تفسیری در مورد آیات مربوط به خورشید................................................... 46
فصل سوم: خورشید: تولد ، حرکت و مرگ
ساختمان و ویژگیهای خورشید....................................................................................... 70
حرکت خورشید............................................................................................................ 81
چرخه زندگی خورشید (زیستگرد خورشید)..................................................................... 92
نتیجه کلی..................................................................................................................... 100
فهرست منابع................................................................................................................ 102
تعریف موضوع:
تحقیق با عنوان خورشید در قرآن را شاید بتوان موضوعی فیزیکی قرآنی نامید. زیرا در این مجموعه، وضعیت فیزیکی و یا شیمیایی خورشید و نحوه حرکت آن بررسی شده و پس از قطعیت رسیدن کامل این علوم تجربی با قرآن تطبیق داده می شود.
پیشینه تحقیق:
تحقیق در زمینه خورشید در حقیقت پیشینه ای چند هزارساله دارد و تنها قرآن نیست که بدان اشاره داشته است از بطلمیوس گرفته تا کوپرنیک ، گا لیله، کپلر و … همه و همه به نحوی خورشید را از جهات مختلف مورد کنکاش قرار داده اند و جالب اینکه قرآن کریم پیش از همه این جنجالها موضع محکم خود را در هزار و اندی سال پیش به همگان عرضه داشته است و اکثر دانشمندان امروزی یافته های علمی خود را به قرآن استناد می کنند.
سوالهای اصلی تحقیق:
1- کدامیک از آیات قرآن با یافته های قطعی علوم تجربی منطبق است؟
2- چند نوع حرکت را می توان برای خورشید در نظر گرفت؟
3- سرانجام خورشیدی که چند میلیون سال از عمر آن می گذرد چه می شود؟
سوالهای فرعی تحقیق:
1- در چه مواردی انطباق قرآن با علوم تجربی اعجاز علمی را ثابت می کند؟
2- آیا غیر از این حرکاتی که در قرآن برای خورشید در نظر گرفته شده می توان خورشید را دارای حرکت نوع چهارمی دانست؟
3- مواردی که علوم روز در مورد حرکت و آتیه خورشید بدان اشاره میکند تا چه حد قابل انطباق و استناد به قرآن است؟
فرضیه اصلی:
1- ظنّی بودن علوم تحربی در غالب موارد
2- خورشید نیز مانند زمین دارای حرکاتی است.
فرضیه فرعی:
1- خورشید همیشه دارای یک شکل، یک حرکت و یک وضعیت خاص نخواهد بود.
اهمیت مسئله:
در میان تمام ثوابت، خورشید یگانه کوکبی است که نظر بنزدیکی آن به زمین تنها مانند یک نقطه نورانی به نظر نمی رسد و می توانیم قسمتهای مختلف آنرا با استفاده از قرآن و به کمک علوم تجربی تشخیص دهیم و به کمک مطالعه تابشها و حرکات آن بخصوصیات آن و پیدایش شب و روز پی ببریم و اهیمت آن از این جهت شاید کمی محسوستر باشد که حیات و پیدایش آن بدون خورشید معنی ندارد.
روش تحقق:
در این تحقیق شاید بتوان گفت که ما از دو نوع روش استفاده کرده ایم:
1- روش زمینه ای و مواردی:
دراین روش پژوهش گسترده ای از موقعیت قبلی و فعلی و آینده یک واحد مانند خورشید انجام می شود و کنش ها و واکنش های آن بررسی می گردد و با مراجعه به قرآن و تفاسیر مختلف حتمیت و قطعیت آن مورد تایید قرار می گیرد
2- روش جمع آوری اطلاعات
در قسمت دیگر این تحقیق که به صورت استفاده از کتابخانه می باشد، عمدتا از کتب روز و علوم تحربی روز استفاده شده است که نشان دهد سخنی که قرآن در هزاران سال پیش آورده هیچ جای شکی برای هیچ انسانی باقی نگذاشته است و نشان داده که معجزه ای کامل و بس عظیم است.
محدودیتهای تحیقیق:
1- پراکندگی موارد تفسیر علمی و اعجاز علمی در تفاسیر بزرگ و مفصل، دسترسی به آنها را دشوار می نماید.
2- اگربخواهیم کمی دقیقتر به مسئله حرکت خورشید نگاه کنیم شاید به طور قطع نتوان گفت که خورشید دارای چند حرکت است زیرا مفسران و دانشمندان مطالب مختلف و گاه متناقضی دراین مورد آورده اند.
چکیده:
این تحقیق (که اگر نام آنرا بتوان تحقیق گذاشت) از سه بخش اصلی، تشکیل شده است فصل اول که با نام تفسیر علمی و دیدگاههای مختلف در مورد آنست زیر مجموعه هایی چون تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی، پیشینه تاریخی علمی اسلامی و درغرب و علل گسترش آن و علم گرایی افراطی وتعادلی، معیارها و انواع تفسیر علمی معتبر و همچنین آثار مثبت و منفی آن بررسی میشود. دراین فصل اگر ما بتوانیم تفسیر علمی معتبرو غیرمعتبررا از هم تشخیص دهیم راهی بس بزرگ را در راه رسیدن به تفسیر علمی که خلوص آن از خلط حوزه علم و دین جلوگیری خواهد کرد خواهیم پیمود، علاوه بر این در این فصل با چند نوع تفسیر علمی که توانسته اند بطور صحیح از انطباق ناصحیح قرآن با علوم تجربی روز جلوگیری کنند آشنا خواهیم شد.
اما در فصل دوم این مجموعه در ابتدا نگاهی هر چند گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید خواهیم پرداخت چرا که دانستن پیشینه تاریخی در مورد خورشید مشکل گشای ما در مراحل بعدی شناخت خورشید خواهد بود.
در قسمت دوم، آیات قرآن در مورد خورشید و حرکت آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت و تفسیر هر آیه در ذیل همان ایه و سپس دسته بندی مفسران به دو گروه مفسران و صاحبنظران قدیم و جدید و بررسی نظرات آنان در رأس کار ما قرار خواهد گرفت.
اما در فصل سوم و آخرین فصل این مجموعه در حقیقت خورشید از تولد تا مرگ به انضمام ویژگیها، ساختمان، زیستگرد و نحوه تشخیص حرکات خورشید در کتب علمی روز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
1- نگاهی گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید
خورشید ستاره ایست که هر انسانی می تواند هر روز آنرا ببیند و حرکات کاذب روزانه آن از طرف مشرق به مغرب همیشه توجه انسان را به خود جلب کرده است.[1]
تمدن های باستان بر این گمان بودند که زمین در مرکز جهان قرار دارد. براساس این عقیده که نظریه «زمین مرکزی» Geocentric نام داشته و بوسیله یونانیان باستان پشتیبانی گردیده است. خورشید و سیارات و ستارگان روی دایره های متحدالمرکزی به گرد زمین در گردشند.
نظریه زمین کروی در میانه های سده دوم پس از میلاد بوسیله کلودیوس، بطلمیوس، claudius, ptolemaeus [2] طی کتابی به نام almagest چاپ و نشرگردید و بیش از هزارسال بر جهان علم فرمانروایی کرد. با وجودیکه قرنها پیش از بطلیموس فیلسوفهای چندی بویژه چون آریستاخوس یا ارسطرخوس (310 تا 230 پیش از میلاد) نظریه زمین مرکزی را به زیر پرسش برده و گردش زمین و سیارات را در پیرامون خورشید مورد تایید قرار داده بودند مع الوصف نظرات آنان نه تنها هواخواهانی پیدا نکرد بلکه با شدت و حرارت هر چه بیشتر بوسیله معاصرینشان رد گردید و نظریه خورشید مرکزی Heliocentric تا سده شانزدهم میلادی هیچگاه مورد پذیرش جدی قرار نگرفت و هیئت بطلمیوس را یکه تاز میدان علم خواست.
بطلمیوس کره زمین را ساکن و مرکز کلیه کرات پنداشته بود. او می گفت:
«در از سطح زمین را آب فرا گرفته و کره هوا مجموع خاک و آب را احاطه کرده و کره هوا کره آتش را در میان گرفته و آتش کره ماه را در آغوش دارد (فلک قمر (ماه) را جز خود ستاره ای نیست) و پس از فلک قمر، افلاک عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری و زحل به ترتیب هر فلک بعدی محیط بر فلک قبلی است و هر یک را فقط یک ستاره است که به نام آن خوانده میشود.
پس از فلک زحل، کره هشتم، یا فلک ثوابت (که جمیع کواکب ثابته مانند مریخ بر پیکر آن کوبیده شده است) قراردارد پس از آن فلک اطلس که تمام افلاک گانه به ترتیبی که ذکر شد در شکم آن جای دارد (مثل پیازی که لایه لایه بر همدیگر هستند)
«فلک مزبور خالی از ستاره و دارای قطری نامحدود است و در یک شبانه روز با کلیه افلاکی که در جوف آنست، به گرد زمین می چرخد»[3]
هیئت بطلمیوسی 17 قرن بر فکر بشر حکومت کرد و پس از او در سال 1543 نیکلاس کوپرنیک Nicolaus copernicus (1473 تا 1543 میلادی) ستاره شناس لهستانی که طرح خورشید مرکزی را ازبوته فراموشی بدر آورد و آنرا جزییات بیشتر و کامل عرضه داشته بود با مخالفت سخت انجمن های علمی ان زمان بویژه کلیسا رو به رو شد و حتی اندیشمندانی چون گالیله (1565 تا 1642 میلادی) را که به هواخواهی از آن برخاسته بودند ظاهرا به توبه استغفار وا داشت.
سرانجام یوهان کپلر johameskepler (1571 تا 1630 میلادی) ستاره شناس نامدار آلمانی نظریه زمین مرکزی را با قاطعیت تمام کنارگذاشت و با وضع قوانین معروف خویش نظریه خورشید مرکزی را جانی تازه بخشید و با سیاراتی که بر پایه قوانین کپلر به دور خورشیدبه گردش در آمده بودند چهره نوینی از جهان منظومه خورشیدی تصویر نمود و جهانیان را به پذیرش منطقی آن وا داشت.
کپلر شکل بیضوی گردش زمین به دور خورشید را کشف کرد.
پس از کپلر و کوپرنیک، گالیله ایتالیایی عقیده این دو دانشمند را مستقر و مدکل گردانید و از آن پس نظام منظومه شمسی به صورت نوین پایه گذاری شد که سیارات به دور خورشید می چرخند ولی هنوز عقیده اخترشناسان حتی (کپلر و کوپرنیک و گالیله) برآن بود که خورشید ثابت است و حتی در ادعانامداری که علیه گالیله در دادگاه قرائت شده او را متهم به اعتقاد به سکون خورشید (بر خلاف کتاب مقدس که خورشید را متحرک می دانست) کردند ولی او حاضر نشد که حرکت خورشید را بپذیرد اما در اعصار جدید روشن شد که خورشید دارای چند حرکت است:
اول: حرکت وضعی که هر 5/25 روز یک باربه دور خود می چرخد
دوم: حرکت انتقالی از جنوب آسمان به سوی شمال که هر ثانیه 5/19 کیلومتر همراه با منظومه شمسی حرکت می کند.
و سوم: حرکت انتقالی که با سرعت 225 کیلومتر در ثانیه به دور مرکز کهکشان می گردد که در این حرکت نیز منظومه شمسی را به همراه خود می برد.
بررسی آیات قرآن در مورد خورشید:
خورشید یکی از نشانه های الهی است که خداوند به آن سوگند خورده است. در آیات متعددی از خورشید و حرکات آن یاد شده است و لذا بسیاری از مفسران و صاحب نظران و متخصصان کیهان شناسی در این مورد اظهار نظر کرده اند. آیاتی که در این مورد به آنها استناد شده عبارتند از:
1-«و آیه لهم اللیل نسلخ منه النهار فاذاهم مظلمون. والشمس تجری لمستقرلها ذلک تقدیر العزیز العلیم.»[4] و نشانه ای [دیگر] برآنها شب است که روز [مانند پوست] از آن بر می کنیم و بناگاه در تاریکی فرو می روند و خورشید به [سوی قرارگاه خود روان است] تقدیر آن عزیز دانا اینست.
2- «لاالشمس ینبغی لها ان تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون»[5] نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند.
3-«و هوالذی خلق اللیل و النهار و الشمس و القمر کل فی فلک یسبحون»[6] و اوست آن کسی که شب و روز و خورشید و ماه را پدیدآورده و هر کدام از این دو مداری [معین] شناورند
4- و سخرالشمس و القمر کل یجری لاجل مسمی»[7] و خورشید و ماه را رام گردانید. هر کدام برای مدتی به سیر خود ادامه می دهند.
5- «و سخرلکم الشمس و القمر دائبین»[8]
و خداوند خورشید و ماه را در حالی که هر دو در حرکتند به نفع شما مقهور و مسخر گردانید.
6- «الشمس و القمر بحسبان»[9]
خورشید و ماه به حساب معین در گردشند.
7- «و جمع الشمس و القمر»[10]
و خورشید و ماه جمع گردد.
8- «اذ الشمس کورت»[11]
هنگامی که آفتاب تاریک شود.
9- «فالق الاصباح و جعل اللیل سکنا و الشمس و القمر حسبانا ذلک تقدیر العزیز» العلیم»[12]
خداست شکافنده پرده صبحگاهان و شب را برای آسایش خلق مقرر داشته و خورشید و ماه به نظمی معین به گردش در آورده است (از این نظم ثابت عالم) تقدیر آن عزیز داناست.
3- بررسی نکات تفسیری در مورد آیات مربوط به خورشید:
همانطور که می دانیم در مورد خورشید آیات زیادی وجود دارد که قرآن کریم بدانها اشاره کرده است. اما ما بیشتر به دنبال آیاتی هستیم که بحث علمی خاصی در آنها نهفته است و نیاز به تفسیر مفسران و رای دانشمندان دارد. (البته از این جهت نیازمند تفسیر است که چون ما به این گونه آیات نیاز داریم و در اصل قرآن به طور مطلق نیاز به تفسیر ندارد چون به قدری روشن و مبرهن است که هر کسی می تواند منظور آن را با کمی تدبر در آن کشف کند)
بیشتر آیاتی که در قرآن راجع به خورشید بدانها اشاره شده مربوط به بحث حرکت خورشید می باشد که مفسران و دانشمندان دراین خصوص نظرات متفاوتی را ارائه داده اند که در اینجا به تفصیل از انها استفاده خواهیم کرد ولی قبل از آن ما باید بدانیم که چه آیاتی به طور صحیح به این بحث اشاره کرده اند و از کدامیک از آیات می توان استفاده بیشتری در این موضوع کرد از این گونه آیات که به طورشگفت انگیزی قصد در تبیین حرکت خورشید در یک مدار معین دارد می توان به آیات 38 و 40 سوره مبارکه یس اشاره کرد.
«… والشمس تجری لمستقرلها ذلک تقدیر العزیز العلیم»
و نیز خورشید تابان را بر مدار معین خود دائم بدون هیچ اختلاف در گردش است.
روشی که ما در اینجا استفاده کردیم به این نحو است که نظر هر مفسر را در ذیل آیات مربوط به حرکت خورشید می اوریم و بعد نظرات دانشمندان اسلامی به آن اضافه خواهیم نمود در تفسیر نمونه ذیل آیه 38/ یس چنین امده است:
این آیه به وضوح حرکت خورشید را به طور مستمر بیان می کند. اما در اینکه منظور از این حرکت چیست مفسران بحثهای فراوان دارند:
1- گروهی آن را اشاره به حرکت ظاهری خورشید بر گرد زمین می دانند که این حرکت تا پایان جهان که در حقیقت قرارگاه خورشید و پایان عمر اوست ادامه دارد.
2- بعضی دیگر آنرا اشاره به میل خورشید در تابستان و زمستان به سوی جنوب زمین دانسته اند زیرا می دانیم خورشید از آغاز بهار از خط اعتدالی به سوی شمال متمایل می شود و تا مدار 23 درجه شمالی پیش می رود و از آغاز تابستان به عقب باز می گردد تا در آغاز پاییز به خط اعتدالی می رسد و خط سیر را تا آغاز زمستان به سوی جنوب ادامه می تدهد و از آغاز زمستان به سوی خط اعتدال حرکت می کند و در اغاز بهار به آن می رسد.
البته تمام این حرکات در واقع ناشی از حرکت زمین و تمایل محور ان نسبت به سطح مدارش می باشد، هر چند در ظاهر و به حسب حس مربوط به حرکت آفتاب است.
3- بعضی دیگر آنرا اشاره به حرکت وضعی(کره آفتاب) دانسته اند زیرا مطالعات دانشمندان بطور قطع ثابت کرده که خورشید به دور خود گردش می کند.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
اقدام پژوهی چگونه توانستم میزان علاقه مندی دانشآموزان پایه اول را به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن افزایش دهم؟
فهرست مطالب
چکیده. 5
واژگان کلیدی :. 5
مقدمه. 6
بیان مسأله. 8
توصیف وضع موجود ( شواهد 1). 10
الف. شاخص های کیفی وضع موجود. 10
ب. شاخصهای کمّی وضع موجود. 11
اهداف تحقیق. 12
ب. اهداف اختصاصی :. 12
گردآوری داده ها و اطلاعات برای ارایه راه حلها. 13
الف. مشاهده. 13
ب. پرسش نامه. 14
ج. مصاحبه. 14
د. بررسی پرونده های تحصیلی دانشآموزان. 15
الف: پیشینه ی نظری. 16
ب. پیشینه عملی. 17
تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها و اطلاعات. 21
راه حل های پیشنهادی. 22
انتخاب راه حل ها. 26
اعتبار بخشی به راه حل ها. 28
اجرای راه حل ها (شواهد2 ). 29
پیشنهاد ها و راهکارها. 33
فهرست منابع و مآخذ. 35
عنوان اقدام پژوهی حاضر این است که ، چگونه توانستم میزان علاقه مندی دانشآموزان پایه اول را به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن افزایش دهم؟ و هدف اصلی آن نیز افزایش میزان علاقه مندی دانشآموزان یاد شده به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن می باشد. اما نکته ای که اشاره به آن خالی از لطف نمی باشد ، آن است که اگر چه موضوع و عنوان اقدام پژوهی حاضر، تکراری به نظر می رسد ، اما باید اذعان نمود که گاهی از اوقات ، تکرار نه تنها زیبا و ضروری ست ، که بسیار حیاتی نیز می باشد ! از آن جمله می توان به تکرار شب و روز، تکرار نمازهای پنج گانه در هر روز وغیره اشاره نمود. علاوه بر این ، آشنا نمودن کودکان با اصول و مبانی دین اسلام، به ویژه قرآن کریم ، آن هم در پایه اول دبستان ، همواره نیازمند تکرار است. زیرا عامل « تکرار » در فرایند تدریس ، امری اجتناب ناپذیر می باشد. بدون شک ، انجام این تحقیق ، از ابعاد گوناگون دارای اهمیت و ضرورت بسیار بوده است. زیرا از یک سو، علاوه بر ایجاد علاقه مندی در دانشآموزان پایه اول دبستان ……… به درس قرآن ، میزان فعالیت و مهارت آنان در روخوانی ، روان خوانی ، قرائت و حفظ آیات ، پیام ها و داستان های قرآنی را افزایش می داد و از دیگر سو، موفقیت دانشآموزان در یادگیری دیگر دروس( قرائت فارسی ، جمله نویسی ، املا و غیره ) را نیز امکان پذیر می ساخت.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 221 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 146 |
دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 146
دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه
تربیت دینی یکی از مهمترین اهداف نظام آموزشی کشور است و اهمیت و جایگاه ویژة آن باعث شده است درس مستقلی، که عموماً تحت عنوان قرآن و تعلیمات دینی شناخته میشود، با سایر دروس در هر پایه تفاوتهای عمدهای داشته باشد. اصولاً ماهیت دروس دینی بهگونهای است که از نظر محتوای آموزشی، فرایند یادگیری و شیوههای آموزشی با دروس دیگر قابل مقایسه نیست.
به عبارت دیگر، هر فعالیتی که از سوی معلم برای یادگیری در دانشآموز انجام شود، صرفنظر از ارزش محتوای مورد یادگیری، آموزش و تدریس محسوب میشود. در این صورت و دروسی چون ریاضی، جغرافیا، زیستشناسی، تاریخ، علومپایه و... همگی از این نظر در یک ردیف جای میگیرند، اما اگر یادگیری را مفهومی فراتر از آموزش تلقی کنیم و در واقع آن را هدف آموزش بدانیم، در آن صورت باید فرایندی را که در استمرار زمان باعث ایجاد تمرین، تجربه و تغییرات تدریجی و نسبتاً پایدار در دانشآموز شود، یادگیری تلقی کرد.(ساجدی ،ش42: 4)
درس پیام های آسمانی از این نظر با سایر دروسی که نام بردیم بسیار متفاوت است.
زیرا یادگیری در تربیت دینی بیش از آنکه نظری باشد، عملی است. در حالیکه سایر دروس1 چندان در عرصة عملی مطرح نیستند. اگر چه در مورد آموزش دروس آزمایشگاهی مفهوم آموزش عملی به چشم میخورد؛ اما عمل در این دروس همان مهارتی است که اگر در فرایند آموزش بهدست نیاید، لطمهای به شخصیت و ساختار وجودی دانشآموز وارد نخواهد ساخت؛ چراکه حوزة عمل در آنها خود محتوای دروساند، نه خود دانشآموز. در حالیکه هدف تربیت دینی ایجاد کنش و رفتارهای خاصی است که بود و نبود آنها اساساً بر ساختار وجودی و شخصیت دانشآموز تأثیرگذار است. تربیت یعنی استعدادهای درونی را، که بالقوه در یک شیء موجود است، به فعلیت در آوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است.( مطهری، :56 و 57)
بر آن است تا استعدادها و قابلیتهای دانشآموز را در جهت کمال انسانی وی در تقرب به خداوند، که سرچشمة کمال است، شکوفا کند و در این مسیر از تواناییهای خود بهره ببرد.
لذا چنانچه ارزشهای وجودی فرد برای خودش یا برای آموزشدهندگان وی شناخته شده نباشد، تربیتی صورت نخواهد گرفت و آنچه در قالب تربیت صورت میگیرد، بیشتر شرطی شدن است تا پرورش و تغییر رفتار آگاهانه، که از مشخصات تربیت به معنای واقعی آن است. تفاوت معنای تربیت در مورد انسان و حیوان نیز همین است. برای مثال، اگر بخواهیم رفتاری مؤدبانه مانند «دست دادن» را به کودک بیاموزیم، کافی است او را عملاً در موقعیتهای مختلفی که این کار مجاز است، تعلیم دهیم و محدودة این رفتار را برای او مشخص کنیم. به این ترتیب، او بهتدریج خواهد آموخت که کی، کجا و با چه کسانی دست بدهد.
حال اگر اتفاقاً دست این کودک یا نوجوان در حادثهای آسیب ببیند، بشکند یا به هر دلیل دیگری نتواند دست خود را حرکت دهد، این رفتار مؤدبانه به شکلی دیگر، که جایگزین قبلی است، باز هم صورت میگیرد؛ مثلاً تکان دادن یا خم کردن سر و... . در حالیکه همین دست دادن را میتوان به حیوانات نیز آموخت. چنانکه در سیرکهای نمایشی توسط مربیان کارآزموده به شیرها آموزش داده میشود و آنها نیز مانند انسانها با مردم دست میدهند. اما هرگز شیر آسیبدیدهای که قادر به حرکت دادن دست خود نیست، رفتار جایگزین ندارد! زیرا رفتار قبلی او (دست دادن) آگاهانه و هدفمند نبوده بلکه تنها یک واکنش ناشی از شرطی شدن بوده است.( جعفری:210 و 211)
تأکید بر جایگاه ویژة دروس قرآن و تعلیمات دینی در نظام آموزشی از آن جهت صورت میگیرد که هدف اصلی، یادگیری عملی و التزام به کاربرد آموختههاست. آموزههایی که قابل حصول و انسانسازند و دامنة آنها از حوزة نظری فراتر میروند و تمام ارکان و شئون زندگی فرد را دربرمیگیرند.
اساساً این نوع تربیت با تمامی واقعیات خارجی زندگی انسان و پیوند او با هستی ارتباط دارد. لذا جهت نیل به هدف و نقطة مشخصی که تربیت دینی در پی آن است، باید برنامهریزی شود. برنامههایی که مشتمل بر نحوة ارتباط فرد با خدا، مردم، طبیعت و خودش باشد. بدیهی است چنین برنامهای بر پایة اصول مشخصی که از باید و نبایدهای معین برمیخیزد و بر مبنای قواعدی که توسط مربیان لحاظ میشود، تدوین خواهد شد.
برخی از عمدهترین مشکلات آموزش و یادگیری دروس دینی به مواد و محتوای آموزشی مربوط میشود. در سالهای اخیر در جهت کیفیت بخشی به محتوا اقدامات مؤثری صورت گرفته که از جملة آنها تغییر کتب درسی و تألیف محتوای جدید است. این تغییرات در دورة ابتدایی به تألیف «هدیههای آسمان» و در دورة راهنمایی به تألیف «پیامهای آسمان» منجر شد و در دورة متوسطه نیز تألیف «دین و زندگی» قدم مثبتی است که در جهت ترغیب دانشآموزان به یادگیری محتوای دینی برداشته شد.
هدف مشترک در این تغییرات، اجرای سیاست خاصی است که در صدد ایجاد باورهای قلبی در فراگیرندگان از طریق اقدامات فکری و فعالیتهای عقلانی خود آنهاست. ( حدادعادل:41)
در شرایط کنونی، عموم مخاطبان شاید در بعد اعتقادی مشکلی نداشته باشند ولی هرچه به ابعاد عملی و رفتاری نزدیک میشویم، وضعیت، به نسبت، نامطلوبتر میشود.
جنبة رسمی داشتن نظام آموزشی و تلقی رسمی و فاقد بار تربیتی از سوی دانشآموزان، بهخصوص در مقاطع بالاتر، نوع تحصیلات و مدرسه، نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و بهکار گرفته نشدن الگوهای مناسب و شایسته از مواردی هستند که از دیدگاه صاحبنظران، در تقویت نشدن و توسعه نیافتن رفتار دینی و اخلاقی دانشآموزان و بهره نگرفتن آنان از انبوه فعالیتهای تربیت دینی و اخلاقی موجود تأثیر گذارند.1
این در حالی است که در نظام آموزشی تدریس مفاهیم و آموزههای قرآنی، بهویژه مهارت روخوانی قرآن به نحو مطلوب صورت نمیگیرد و دانشآموزان ابتدایی در شرایطی به دورة تحصیلی راهنمایی وارد میشوند که قادر به روانخوانی و روخوانی قرآن نیستند. این امر مشکلات دبیران راهنمایی را افزایش میدهد؛ زیرا زمانی را که باید به آموزش مفاهیم قرآن اختصاص دهند، بالاجبار صرف یاددهی دوبارة روخوانی قرآن میکنند. این ضعف زمانی آشکار میشود که متوجه میشویم دانشآموزی که پس از سالها تحصیل و آموزش این دروس، در زمان پایان تحصیل خود هنوز به روخوانی قرآن در حد نسبی آشنا نشده و مفاهیم قرآن نیز در زندگی وی عینیت نیافته است.
اینجاست که مهمترین مشکل در نظام آموزشی رخ مینماید و ضرورت بهکارگیری روشهای مناسب آشکار میشود. مشکل آموزشدهنده و میزان مهارت وی در یاددهی مفاهیم دینی بهگونهای است که به تغییر رفتار مطلوب در دانشآموزان منجر گردد. در حال حاضر شیوههای گوناگونی در تدریس دروس دینی و قرآن مورد استفادة دبیران و آموزگاران در دورههای مختلف آموزشی است. غالب این شیوهها بر پایة روشهای قدیمی و سنتی بوده است و گاهی بدون آموزش قبلی تنها به اتکای تجربة شخصی معلم توسط خود وی انتخاب میشود. شیوههایی چون سخنرانی، داستانگویی، تمثیل و نمایش و... عمدتاً در آموزش دروس دینی کاربرد دارند و بهکارگیری آنها تا حدی ضروری است. اما با توجه به محتوای دروس نمیتوان به این شیوهها اکتفا نمود. علاوه بر این، بهکارگیری همین شیوهها نیز اگر با روش اصولی صورت نگیرد، فاقد کارایی لازم خواهد بود. زیرا حتی جذابترین داستانها و خوشصحبتترین سخنوران نیز ممکن است ملالآور باشند و تأثیر لازم را بر مخاطب خود نگذارند و یا اساساً بیتأثیر شوند. پس صرف قدیمی و سنتی بودن شیوة دلیل نقد آن نیست بلکه نحوة بهکارگیری آن در شرایط نامناسب مشکلآفرین است.
در این نوشتار نقدهای زیر را در بهکارگیری روشهای سنتی رایج یادآور میشویم و ضمن آن برخی روشهای جایگزین را که بهندرت مورد استفادة دبیران قرار میگیرند، بهصورت پیشنهاد معرفی میکنیم.
یکنواختی و سکون
از آنجا که تغییرات محیط اطراف بیش از سکون آن توجه انسان را جلب میکند، برای توجه بیشتر لازم است در محرکهای دیداری و شنیداری دانشآموزان تغییراتی ایجاد شود. بنابراین، سخنرانی یا قصهگویی با تمام جذابیتی که ممکن است در محتوا داشته باشند اگر بهصورت یکنواخت و بیتحرک ارائه شوند، نهتنها توفیقی در آموزش مباحث نظری نخواهند داشت بلکه مخاطبان را آرامآرام در خواب فرو خواهند برد.
نبودن هماهنگی بین صدا، حرکات، ژستهای معلم و وضع چهره با محتوای کلام تأثیر آن را در مخاطب بسیار کاهش میدهد. جلب تنها حس شنیداری مخاطب، بدون اینکه حس دیداریاش وادار به فعالیت شود، بار چندان مثبتی نخواهد داشت. جذابیت این روش، در مقایسه با تماشای فیلم، ضعف آن را بهخوبی آشکار میسازد؛ زیرا توجه مخاطبان به فیلم به واسطة فعال بودن دو حس دیداری و شنیداری بسیار بیشتر از توجه به سخنرانی است.
باید توجه داشت که دانشآموزان از نظر بهکارگیری قوای دیداری و شنیداری سه دستهاند: (ساجدی،ش42 : 7 و 8)
برخی دارای حافظة دیداری هستند و با نگاه کردن مطلب را میآموزند. برخی دارای حافظة شنیداریاند و با گوش دادن مطالب را یاد میگیرند. برخی نیز با بهکارگیری هردو قوه به یادگیری میپردازند. در صورتی که دبیر بتواند از ابتدای سال استعداد هر یک از دانشآموزان را تعیین کند و بر حسب استفادة بیشتر از یک قوه جای آنان را در کلاس مشخص کند، کمک بسیار مهمی به آنان کرده است. برای تعیین نوع استعداد، میتوان داستانی کوتاه و تخیلی را با ژستها و حرکات مهیج دست و صورت بیان کرد و سپس از آنها بخواهیم آن را بازگو کنند. کسانی که در نقل داستان همان حرکات دبیر را از خود نشان میدهند، دارای استعداد دیداری، و آنان که مو به موی داستان را بدون توجه به حرکات گوینده باز میگویند، دارای استعداد شنیداری هستند. میان این دو گروه نیز دستهای هستند که هم داستان را کامل بیان میکنند و هم تا حدودی به حرکات گوینده توجه نشان میدهند. پس میتوان روش سخنرانی و قصهگویی را برای شنیداریها مناسب دانست؛ مشروط به اینکه تنها به این دو روش اکتفا نشود.
غیرفعال بودن
روشهای آموزشی یا فعالاند یا غیر فعال. در روش فعال یادگیری با مشارکت یادگیرنده صورت میگیرد. در حالیکه در روشهای غیرفعال دانشآموز به مثابه ظرفی خالی است که معلم بهصورت کاملاً یکطرفه آن را با آموزش خود پر میکند. در شیوة فعال، مخاطب با تلاش و تکاپوی خود، بیشتر با درس و محتوای آموزشی درگیر میشود. در حالیکه در روش غیرفعال ذهن مخاطب منفعل از آموزش معلم است. از مزایای روش فعال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تقویت تواناییهای ادراکی مخاطب
- بارورسازی قوای فهم و تجزیه و تحلیل مخاطب
- رشد و افزایش اعتمادبهنفس
- ایجاد آمادگی برای شرکت فعال در بحث و گفتوگو
- ایجاد تمرین در تعامل با دیگران و تشخیص رفتار مناسب.( همان:85 )
جهت عکس موارد فوق، نتیجة رویکرد و روش غیرفعال خواهد بود. زیرا روش غیرفعال مخاطب را از یادگیری بهصورت رویارویی با مسائل بازمیدارد. زیرا مخاطبی که همواره شاهد حل مسائل بهدست معلم است هرگز نمیتواند مستقل از معلم با مسائل مواجه شود و راهکار لازم را برای مواجهه با مسائل فرا نمیگیرد. لذا چنین مخاطبی هنگام رویارویی با مشکلات دائماً دچار پریشانی و اضطراب خواهد بود.
این روش، بهخصوص در مسائلی چون تجزیه و تحلیل باورهای دینی، بسیار آسیبزاست. زیرا هدف در آموزش و تربیت دینی، رسیدن به رفتار مطلوب و ارزشمند مورد تأیید دین است و تجلی یافتن باورهای مذهبی در عمل افراد، مستلزم تعمیق باورها و ارزشهاست. در حالیکه با روشهای غیرفعال رایج در نهایت نتیجهای جز حفظ آموختهها بهدست نمیآید. همان آموختهها نیز، بعد از برگزاری امتحان و کسب نمره، به فراموشی سپرده میشوند و چون درونی و نهادینه نشدهاند به سرعت رنگ میبازند و در زندگی عملی مخاطب جایگاهی نخواهند داشت.
شیوههای فعال
روش پرسش و پاسخ سقراطی: اگر در کلاسهای دینی مخاطبان را به فکر کردن پیرامون مفاهیم دینی تشویق کنیم تا بتوانند با هدایت غیرمستقیم معلم از مجهول به معلوم برسند، یادگیری بسیار جذابتر و ماندگارتر صورت خواهد گرفت. در این شیوه ذهن فراگیرنده دست به خلاقیت میزند و انگیزه و اعتمادبهنفس او را برای مشارکت در بحث افزایش میدهد. با این روش، پرسشها با نظارت معلم بهسوی پاسخ هدایت میشوند و با جمعبندی دیدگاه مخاطبان، پاسخ صحیح توسط وی تکمیل، نهایی میگردد
فعالیت علمی گروهی:دانشآموزان بیشتر در حوزههای ورزشی و تفریحی گروه تشکیل میدهند اما برای تقویت انگیزههای دینی چنین گروههایی دیده نمیشود. و تشویق و ترغیبی هم از سوی اولیای مدارس صورت نمیگیرد. معلمان باید با طرح موضوعات دینی مرتبط به درس و با توجه به علایق مشترک دانشآموزان آنها را گروهبندی و سپس به انجام پژوهشهای دینی ترغیب کنند.
آموزش چهره به چهره: با توجه به تراکم دانشآموزان در یک کلاس، این روش برای کسانی ضروری است که به دلایلی نسبت به دین و دیانت احساس تنفر دارند و به درس دینی دل نمیدهند یا پذیرش باورهای دینی در آنان منوط به حل پارهای از ابهامات بیپاسخ است. بدیهی است که معلم باید اختصاصاً از این روش برای افراد مشخصی استفاده کند.
توجه به مخاطبمحوری: غفلت از نیازها و علایق فراگیرندگان سبب میشود که معلم تنها پارهای از اندوختههای فکری خود را در کلاسهای متعدد تکرار کند و بدون در نظر گرفتن نیازها و شرایط درونی و بیرونی مخاطبان آنچه را میداند بیاموزد. در حالیکه مدرس دینی باید همواره آمادة پاسخگویی به ابهامات و شبهات دینی فراگیرندگان باشد و با مطالعة مستمر، توانایی خود را در این جهت افزایش دهد.
تأکید و التزام بر تمرین مستمر: شاید در برخی دروس فراگیری ذهنی به سرعت انجام شود اما در آموزش دینی، که مفاهیم بیشتر انتزاعیاند، ضرورت تمرین و ممارست بیشتر به چشم میخورد. آموزشهای عملیِ مرتبط با مفاهیم دینی اگر بدون تأکید بر تکرار و تمرین رها شوند، چه بسا خشتی باشند که تا ثریا کج پیش خواهند رفت. صحیحخوانی قرآن و آدابی چون وضو، نماز، تیمم و... از این دست آموزشهایی هستند که در همان مراحل اولیة یادگیری باید مورد توجه و در صورت نیاز مورد تصحیح و اصلاح قرار گیرند. در غیر اینصورت آنچه تثبیت میشود یادگیری غلط است که به مرور زمان اصلاح آن دشوار یا ناممکن میگردد.
پرهیز از تحکّم و تحمیل و بهرهگیری از حکمت و تحلیل: تحلیل آموزههای دینی عامل مهمی در تقویت خردورزی است. آنچه با خرد و برهان حاصل میشود بسیار پایدارتر است از آنچه صرفاً درسی از دروس تلقی شود و آن را باید فرا بگیرند. فهماندن آموزههای دینی از طریق بهکارگیری قوای فکریِ مخاطب به مراتب توفیق بیشتری در آموزش دینی دارد. معلم نباید با زبان تحکم و تحمیل عقاید خود از مخاطب بخواهد چشم بسته تعالیم وی را بپذیرد. شرایط کنونی جامعه و تأثیر فضاهای فکری و فرهنگی متفاوت، این حقیقت را آشکار میسازد که اگر مخاطب، متناسب با سن خود، تحلیلی از موضوع دینی دریافت نکند، تأثیر اندکی از آن خواهد پذیرفت. در حالیکه اگر مخاطب مخاطب در مواجهه با موضوعات دینی تحلیل درستی داشته باشد، احساس خواهد کرد که در پرتو این آموزهها میتواند بازبینی مجددی در زندگی خود داشته باشد. در قرآن کریم از این روش به «بصیرت» تعبیر شده است:
«قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَة» (یوسف /108)بگو این راه من است که با بصیرت به سوی خدا دعوت میکنم.
آموزشی که نهتنها اندیشة مخاطب را بارور نسازد بلکه او را به رکود بکشاند، توفیقی در تبیین آموزههای آسمانی نخواهد داشت. روشی کارآمد است که به اقناع مخاطب بینجامد. البته اقناع کار سادهای نیست. لذا برای کسب توفیق باید موقعیت مخاطب از نظر ساختار روحی، روانی، تعصبات قومی و قبیلهای، عادات و رفتارهای غلط تثبیت شده، پیشفرضهای نادرست و... مورد توجه قرار گیرد
شیوة مناظره و احترام به نظر مخالف:ضرورت استفاده از این روش در دورة متوسطه، بیش از دو دورة دیگر، به چشم میخورد. بهدلیل رشد عقلی و فکری بیشتر دانشآموزان در این دوره و شکلگیری نسبی آنان از جهت عقیدتی، ممکن است معلم دینی با دانشآموزانی روبهرو شود که دعاوی مخالف یا شبهات خاصی دارند. اگر معلم فرصت طرح آزادانة این مسائل را به دانشآموزان ندهد و یا بعد از طرح هر مسئله پاسخ مناسبی به آن نداشته باشد، هم حق طرح مسئلة دانشآموز را زیر پا میگذارد و هم اعتبار خود را زیر سؤال میبرد و از نظر عاطفی فضای کلاس را به حمایت از مخالف میکشاند. مهمترین عاملی که دبیران را به چنین واکنشهای نامناسب میکشاند، بیاطلاعی معلم و کمسوادی خود اوست. ترس از ناتوانی در پاسخگویی، معمولاً معلم را به اینسو میکشاند که اساساً اجازة طرح شبهه یا نظر مخالف به دانشآموزان ندهد.
اجتناب از تحقیر نظر مخالف و تعصب نداشتن نسبت به نظر موافق: گاهی معلم در مقام اثبات عقیدة خود چنان افراطی عمل میکند که جانبداری مخاطبان را در پذیرش آن عقیده از دست میدهد نیز ممکن است به لجاجت آنان بینجامد. حقمحوری معلم آن است که عقیدة مخالف را اولاً به درستی و بدون دستکاری در آن بیان کند و سپس با به چالش کشیدن آن، براساس اصول منطقی آن را نقض کند و صحت ادعای خود را به اثبات برساند.
نادیده گرفتن نکات مثبت نظر مخالف: نقد نظر مخالف چنانچه شامل تمامی جهات و نکات مربوط به آن باشد، معلم را بیانصاف نشان میدهد و نوعی حق برای مخالف ایجاد میکند و نتیجه جهات منفی عقیدة مخالف بینقد و بیپاسخ باقی میماند. معلمانی که هیچ نقطة روشنی در کلام مخالف خود نمیبینند، غالباً با تمام جنبههای یک تفکر مخالفت میکنند؛ بدون آنکه جهات خوب و بد آن را از یکدیگر تفکیک کنند. این نوع برخورد موجب میشود که نقد وی بر سخن مخالف به حساب یکسو نگری و کوتهبینی وی گذاشته شود و فاقد اعتبار تلقی گردد.
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1113 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 473 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 270 |
آداب معاشرت در قرآن
مقدمه
معاشرت نیکو بستگی به علم و تعلیم و حلم و تربیت نیکو و عمل صالح ، صبر و تحمل و مهر و محبت و اخلاق حسنه دارد . آنکه علمش بیشتر و تربیتش نیکو تر است عملش صالح تر است و مطمئنا از رذائل اخلاقی همچون خشم و شهوت ، بخل و حسادت ، افراط و تفریط و عصبیت و تکبر و خود بینی به دور است . در این حالت چنین شخصی نه تنها از سلامت جسم وروان برخوردار است بلکه معاشرانش نیز از این چشمه فیاض بهره کافی می برند ، و معاشرت با چنین فردی سعادت دو دنیا را به همراه دارد .
از پیامبر ( ص ) روایت شده :
« مومنی که با مردم می آمیزد و آزار آنها را تحمل می کند در پیشگاه الهی اجرش بزرگتر است از آن مومنی که با مردم آمیزش ندارد و بر اذیت آنها صبر نمی کند . » [1]
درباره معاشرتهای اجتماعی ، حضرت علی ( ع ) در توصیه خود به فرزندشان امام مجتبی ( ع ) چنین فرمود :
« به اتکاء روابط دوستانه و رفاقت صمیمانه ، حق برادرت را ضایع مکن ، چه در زمینه تضییع حقوق ، روابط دوستی نابود می شود و آنکس که حقش را تباه ساختی ، برای تو برادر نخواهد شد . » [2]
روابط افراد با همدیگر در کلیه سطوح اجتماعی ، باید رفتاری برادرانه و دوستانه باشد همراه با عدل و انصاف ، تا بقاء و دوام یابد و البته در سایه چنین معاشرتهایی جامعه رو به تکامل و امنیت و سعادت پیش می رود . البته هرگز نمی توانیم با تمام افراد جامعه رفتاری برادرانه داشته باشیم مگر اینکه به فرموده خداوند در قرآن کریم گوش جان دهیم و دستورات ایشان را آمیزه گوش خود نماییم .
کلیات
تبیین موضوع
از آنجایی که آدمی بالطبع موجودی اجتماعی است و به صورت اجتماعی زندگی می کند و زندگی فردی آن تقریبا امکان پذیر نمی باشد آداب معاشرت و روابط اجتماعی در اسلام دارای اهمیت مضاعفی است و قرآن کتابی است که برای هدایت بشر آمده لذا در تنظیم روابط بین انسان و خدا ، انسان با طبیعت و انسان با انسانهای دیگر او را یاری می کند و به بیان دستوراتی برای تحسین روابط اجتماعی می پردازد که این آداب گاهی جنبه حقوقی دارد و گاهی جنبه اخلاقی ما بنا داریم در این رساله آداب معاشرت را مورد بررسی قرار داده ، شأن نزول ، نظرات مفسران و روایاتی که در بیان آیات آمده است را مورد کنکاش قرار دهیم .
اهمیت و ضرورت موضوع
انسان در همه عرصه ها به روابط و معاشرت با یکدیگر نیازمند است ، اقتصاد ، سیاست و ... در برقرری ارتباط در این حوزه ها به معاشرت می پردازد و اکنون سوال اساسی آن است که چگونه باید این ارتباط انجام بپذیرد از آنجا که همه در عرصه های مختلف نیازمند به ارتباط و معاشرت هستند و باید این معاشرت و ارتباط بر طبق دستور دین و قرآن باشد و پژوهش در این موضوع ضروری است و اهمیت بسیاری دارد ما در این رساله به این موضوع می پردازیم .
انگیزه انتخاب موضوع
با توجه به اینکه در معاشرتها خیلی از مسائل رعایت نمی شود و از سوی دیگر اسلام به آداب معاشرت صحیح تأکید کرده است ما به بررسی این مساله می پردازیم و امیدواریم که در رفع مشکلات اجتماع مؤثر باشیم .
پیشینه موضوع
چون معاشرت و ارتباط از آغاز خلقت انسان بین افراد رایج بوده است قرآن به عنوان کتاب هدایت ، در آیات زیادی به آن پرداخته است . همچنین در روایات نبوی هم از آن بحث شده است بدین روی این دو ، منبع مهم برای بررسی مسائل مورد بحث ما شناخته می شوند . در تبیین پیشینه باید نخستین پیشینه ها را در موضوعات مطرح شده در کتب تفاسیر و کتب اخلاقی جستجو نمود که به تدریج در این مورد کتب مستقلی تألیف یافته است و در دوران اخیر نیز این موضوع بیشتر مورد توجه قرار گرفته است که می توان به برخی از کتب مستقل در دوران معاصر اشاره نمود . ازجمله : اخلاق معاشرت ( جواد محدثی ) ، اخلاق و معاشرت در اسلام ( علی قائمی )
سؤالات
1- معاشرت از نظر واژگان و اصطلاح چیست ؟
2- کاربرد و بسامد واژگان و محتوای این موضوع در قرآن چه میزان است ؟
3- اقسام و انواع معاشرت کدامند ؟
4- آداب معاشرت در حوزه عمومی جهان اسلام ( بین مسلمانان) و جهان انسان چگونه باید باشد؟
5- آداب معاشرت در حوزه خاص ( اقارب ، همسایگان ، همسفران ، دوستی و ...) چگونه صورت می پذیرد ؟
6- آثار و پیامدهای رعایت و عدم رعایت آداب معاشرت کدام است ؟
روش تحقیق
این تحقیق به روش کتابخانه ای صورت گرفته است که با مراجعه به کتابخانه و بررسی کتب مختلف و در بعضی موراد مراجعه به اینترنت تدوین شده است .
فرضیه
قرآن ، کتاب هدایت است ، در کتاب هدایت روابط اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و در انواع معاشرت ها آداب و دستور العملهایی در این زمینه ارائه شده است که با سیره نبوی تجسم یافته و قرآن در حوزه عمومی و خاص ، آداب و مقررات خاصی رابیان نموده که در این رساله ما به آن می پردازیم .
چکیده
در فصل اول شناخت حوزه معاشرت که انسان در اجتماع با چه گروههایی باید معاشرت کند و هدف معاشرت و انواع معاشران با توجه به آیات و روایات مورد بررسی قرار گرفت .
در فصل دوم آداب معاشرت در حوزه های مختلف در بخشهای پنج گانه به شرح ذیل آمده است :
بخش اول در حوزه عمومی شامل آداب وارد شدن به خانه ، آداب غذا خوردن ، آداب تحیت و سلام ، مطرح گردید .
و در بخش دوم آن آداب معاشرت در حوزه مسلمانان و در بخش سوم آداب معاشرت در حوزه خانواده و خویشاوندان شامل مباحث آداب معاشرت والدین و فرزندان ، آداب معاشرت زوجین آداب معاشرت در حوزه خویشاوندان و بستگان از دیدگاه قرآن و سنت مورد بررسی واقع شد .
در پایان این بخش به آداب معاشرت برادران و خواهران نسبی و رضاعی از دیدگاه روایات و رعایت حقوق بین آنها اشاره شد .
بخش چهارم : آداب معاشرت در حوزه مرتبطان غیر خویشاوند شامل :
معاشرت با همسایگان ، معاشرت با دوستان ، معاشرت با معلمان و مربیان ، معاشرت با مومنان و برادران دینی و برآوردن نیازهای همدیگر . معاشرت با مسئولان و نهادهای اجتماعی و رعایت حقوق و احترام متقابل بین مسئولان ، نهادهای اجتماعی و مردم آمده است .
بخش پنجم آداب معاشرت در حوزه غیر مسلمانان با توجه به اصل عدم تسلط کفار بر مسلمانان و چگونگی معاشرت با انواع کافران ( حربی و غیر حربی و ... ) و نهی از دوست داشتن والدین کافر از دیدگاه قرآن و روایات و تفاسیر مختلف آمده است .
در فصل سوم جایگاه , آثار و پیامدهای معاشرت که شامل سه بخش است .
بخش اول : انسان موجودی اجتماعی است .
بخش دوم : جایگاه روابط اجتماعی از نظر اسلام .
بخش سوم : آثار روانشناختی آداب معاشرت و تأثیرات رفتاری و گفتاری افراد بر یکدیگر بر اساس آیات و نظر روانشناسان آمده است .
فصل اول
الف - شناخت لغوی
ب - کاربرد قرآنی
ج - شناخت حوزه معاشرت انسان
د - هدف از معاشرت
ه - انواع معاشران
الف – شناخت لغوی
در این بخش بر آنیم تا با بررسی دقیق تر معانی لغت ، با استفاده از کتب مرجع موجبات آشنایی بیشتر خواننده را با مفاهیم مطرح شده در تحقیق فراهم نماییم .
1- معاشرت
با مراجعه به کتابهای لغت روشن می گردد که این کلمه از ریشه العشره به معنای هم نشینی و مصاحبت آمده است .
ابن منظور در لسان العرب در معنای این کلمه می نویسد ، العشره = المخالطه و معاشره را به معنای مخالطه و مصاحبت دانسته است . [3]
دهخدا در فرهنگش در ذیل واژه معاشرت به این معانی اشاره کرده است :
آمیختن با هم ، گفت و شنید با هم ، الفت و مصاحبت و همدمی و رفاقت و زندگانی با هم ، خوردن و آشامیدن با هم ، نشست و برخاست ، خوش معاشرت . [4]
با مراجعه به کتابهای لغت عربی در می یابیم که این کلمه دارای مشتقاتی است که ما آن مشتقاتی را که به موضوع ما مربوط است را به همراه معانی آنها ذکر خواهیم کرد .
الف – عشیره : خانواده . راغب می گوید :
عشیره اهل رجل و خانواده اوست که بوسیله آنها زیاد می شود و برای او به منزله عدد کامل می شوند که عشیره عدد کامل است ، دیگران آنرا اقوام نزدیک پدری یا قبیله گفته اند « عشیره الرجل بنو ابیه لادنون او قبیله » .
باید دانست که پدران و فرزندان و برادران داخل در عشیره نیستند به قرینه ﴿ قُلْ إِن کاَنَ ءَابَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَنُکُمْ وَ أَزْوَجُکمُْ وَ عَشِیرَتُکمُْ ... ﴾ [5]
مگر آنکه گفته شود « عشیرتکم » ذکر عام بعد از خاص است . [6]
ب- عشیر : معاشر و هم نشین چه دور و چه نزدیک . [7]
قبیله و طایفه ، خویشاوند ، فامیل ، دوست ، رفیق ، شوهر ، زن . [8]
زبیدی می گوید : عشیر به معنای هم نشین است و کسی که با او معاشرت می شود و آن به معنای نزدیک و دوست صمیمی است وهم نشین انسان همسرش می باشد برای اینکه با او معاشرت می کند و مورد معاشرت او قرار می گیرد . بنابراین هم نشین ،همان دوست صمیمی و همراه است. [9]
عشیر به معنای یک دهم نیز آمده است . [10]
ج – المعشر : جماعت ، جمعیت ، خانواده و اهل انسان ، جن و پری ، انسان ، گروه . [11]
د- عشره : رفت و آمد کردن با یک دیگر ، معاشرت ، رفت و آمد و نشست و برخاست. [12]
ه- عاشره : با او رفت و آمد و نشست و برخاست و معاشرت کرد ، با او مصاحبت و هم نشینی کرد . [13]
ح – عاشرته : در دامان شدن برای او مثل عدد ده کامل شدن . [14]
خ – معاشر : به معنای جماعتی از مردم است چنانچه پیامبر ( ص ) فرموده :
« نحن معاشر الانبیاء ...» ما گروه پیامبران ...
دکتر معین در فرهنگ خود در معنای معاشر چنین می نویسد : « 1- به معنای یار و رفیق ( صفت ) 2- با کسی زندگی کننده ( اسم فاعل ) 3- معاشر به معنای گروه ( اسم جمع ) که تنها به این
صورت آن هم در حدیث به کار رفته است . » [15]
2- روابط
روابط جمع رابطه است . رابطه به معنای بستگی ، علاقه ، پیوند می باشد .[16] البته از این ریشه اصلی ربط به دو واژه ذیل نیزمی توان اشاره کرد .
الترابط به معنای ایجاد را بطه و پیوند . [17]
ارتباط به معنای التزام ، نسبت ، پیوستگی از دو سو .[18]
دهخدا در فرهنگش ذیل واژه روابط گفته است : در اصطلاح فارسی زبانان ، ارتباط ، رفت و آمد ، مراوده ، معاشرت و آمیزش . [19]
و هم چنین ذیل واژه ربط به این معانی اشاره می کند : علاقه و آنچه بدان چیزی را به چیزی ببندند . [20]
علقه و وصله ، هر چیزی که بستگی به چیز دیگر داشته باشد .
- سلسله و زنجیر.
- کلمه پاورقی یعنی کلمه ای که در پایین صفحه نویسند و به عین همان کلمه ای باشد که در اول سطر صفحه بعد نوشته می شود .
- آشنایی ، ارتباط و پیوندی که در میان دو کس به واسطه دوستی و آشنایی پیدا می شود .
- ( در اصطلاح شطاریان ) مرشد کامل را گویند که مسترشد را به حق تعالی رابطه دهد. [21]
با مراجعه به کتابهای لغت عربی به معنای ربط و مشتقات آن در می یابیم که عبارت است از : ربط : بستن و بعدا برای هر کسی که در حصاری پناه گیرد و در آن از دشمنان بیرون حصار دفاع کند . [22]
ربط الفرس : بستن اسب در جایی که نگهداری و حفظ شود . [23]
رباط الجیش : باقی ماندن و پیوستن سپاه ، کمین گاه ، استراحت گاه سربازان ( چاپار خانه و قرار گاه ) .
رباط : مکانی که مخصوص اقامت نگهبانان است . [24]
ارتبط فی الحبل : با طناب بسته شد . [25]
الرّّبط : جمع کردن و به هم پیوند دادن .
الربطه : یک بار با طناب و غیره چیزی را بستن .
ربط : محکم کرد ، پیوست ، متصل کرد یا شد .
ارتبط : بستگی داشت ، مربوط بود .
مرتبط ، مربوط : دارای بستگی . [26]
ب- کاربرد قرآنی
1- معاشرت
در قرآن مجید مشتقات معاشرت در دو قالب به کاررفته است :
به صورت فعل که آن هم در باب مفاعله است چنانچه خداوند می فرماید : ﴿ وَ عَاشرُِوهُنَّ بِالْمَعْرُوف ﴾ [27]
با ( زنان ) به طور شایسته رفتار کنید .
( واین از جمله وظایف مرد با زن است اعم از وظایف واجب یا مستحب ) وآن وسعت دادن در
نفقه ومدارا نمودن با او در قول و فعل وباقی امور است. [28]
2- به صورت اسم مفرد (صفت مشبهه بر وزن فعیل ) آمده است که به معنای زیر به کار رفته است :
الف - به معنای قریب و صدیق که جمع آن عشراء است .
ب - به معنای زوج و زوجه آمده است . [29]
چنانچه در حدیثی از پیامبر ( ص ) روایت شده که فرمود :
« انکن اکثر اهل النار ، فقیل لم یا رسول الله ؟ قال لا نکن تکثرن اللعن و تکفرن العشره . » اکثر شما زنان اهل آتش ( جهنم ) هستید . پرسیده شد چرا ای پیامبر خدا ( ص ) ؟ فرمود :
زیرا شما زیاد لعنت و ناسپاسی همسر را می کنید .
ج- یکی از مصادیق معروف عشیر ، هم نشین و معاشر است چنانچه خداوند می فرماید : ﴿ لَبِئْسَ الْمَوْلىَ وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ﴾ [30]
چه بد مولا و یاوری ، و چه بد مونس و معاشری . [31]
د- عشیر به معنای ده یک یا یک دهم نیز آمده است . [32] ( این واژه در این معنی با معاشر مترادف است . )
3- عشیره که به معنای اسم جمع است و به معنی خانواده و قبیله است و جمع آن عشرات و
عشایر است چنانچه در قرآن آمده است : ﴿ وَ أَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِین . ﴾ [33]
و خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده .
البته در قرآن در آیات ذیل به معنای خاندان و قبیله آمده است . ﴿ قُلْ إِن کاَنَ ءَابَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَنُکُمْ وَ أَزْوَجُکمُْ وَ عَشِیرَتُکم ... ﴾ [34]
بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما ...
﴿ وَ لَوْ کَانُواْ ءَابَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَنَهُمْ أَوْ عَشِیرَتهَُمْ ﴾ [35]
هر چند پدران یا فرزندان یابرادران یا خویشاوندانشان باشند .
4- معشر ... این واژه در معانی زیر به کار رفته است :
الف : به معنای جماعت و گروه چنانچه خداوند می فرماید : ﴿ یَمَعْشَرَ الجِْنِّ وَ الْانس ﴾ [36]
ای گروه جن و انس .
ب : معشر به معنای اهل و خانواده آمده زیرا معشر الرجل را به معنای اهل و خانواده او نیز گفته اند و جمع آن را معاشر دانسته اند . ( معشر الرجل = اهله )
2- روابط
الرباط : مصدر است که افعال آن – ربطت و رابطت و مرابطه – است مثل محافظه . خدای تعالی گوید : ﴿ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ ﴾ [37]
اسبهای ورزیده ( برای میدان نبرد ) ، تا به وسیله آن ، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید .
رباط مثل ربط به معنی بستن است رباط الخیل یعنی ذخیره اسبان . در کشاف گفته : رباط نام اسبان ذخیره در راه خداست و شاید ربط باشد .
ناگفته نماند : از آن در آیه فوق بین الانثیین مراد نیست بلکه شاید تأکید و مبالغه مراد باشد یعنی برای مقابله با دشمنان آنچه بتوانید از نیرو و ذخیره اسبان جنگی آماده کنید ( یا اسبان ذخیره شده آماده کنید ) تا دشمنان خدا و دشمنان خویش را بیم دهید . در آیه : ﴿ یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبرُِواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون ﴾ [38]
ای کسانی که ایمان آورده اید ( در برابر مشکلات و هوسها ) استقامت کنید و در برابر دشمنان ( نیز ) ، پایدار باشید و از مرزهای خود ، مراقبت کنید ، و از خدا بپرهیزید ، شاید رستگار شوید .
« اصبروا » صبر فردی را می رساند « صابروا » به صبر دسته جمعی دلالت دارد « رابطوا» از مرابطه به عقیده المیزان ایجاد ارتباط میان نیروها و افعال جامعه است . در اقرب الموارد می گوید : « ربط الامر واظب علیه » یعنی : بر کار مواظبت کرد . [39]
معنی آیه چنین می شود : ای مومنان از حیث فرد و عموم خویشتن دار باشید و میان خویش ربط ایجاد کنید و مواظب هم باشید و از خدا بترسید تا رستگار شوید .
پس مرابطه دو گونه است :
1- مرابطه – یا مراقبت و پاس دادن در سر حدّات و مرزهای بلاد مسلمین که مثل مرابطه نفس و حفظ جان آدمی از بدن خویش است و مثل این است که کسی در سر حد و مرزی ساکن شده است و مراقبت و نگه داری آنجا به او واگذار شده پس نیاز دارد که مرز را با نگهبانی و رعایت کامل و بدون غفلت حفظ کند و این عمل مثل جهاد در مجاهده است .
پیامبر ( ص ) فرمود : « من الرباط نتظار الصلوه بعد الصلاه » یعنی : یکی از پاسداری و مراقبت ها انتظار و یا اقامه نماز بعد از نماز است تا مرز نفس از وسوسه های شیطانی و شهوات سد شود و این حدیث تفسیری از حالات و مراقبین عبادات است که می فرماید : ﴿ الَّذِینَ هُمْ عَلىَ صَلَاتهِِمْ دَائمُون . ﴾ [40]
آنها که پیوسته نمازها را به جا می آورند .
و این جهاد اکبر است زیرا جلوگیری از نفوذ بزرگترین دشمنان یعنی وسوسه های شیطانی است.
2- فلان رابط الجأش : این عبارت وقتی به کار می رود که قلب انسان قوی و نیرومند باشد . خدای تعالی گوید : ﴿ وَ رَبَطْنَا عَلىَ قُلُوبِهِمْ ﴾ [41]
و دلهایشان را محکم ساختیم .
در باره اصحاب کهف است که می فرماید : دلها شان را قوی کرده بودیم و چون برخاستند گفتند : ﴿ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ السَّمَوَتِ وَ الْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَاْ مِن دُونِهِ إِلَهًا ﴾
پرودگار ما رب آسمانها و زمین است و هر گز جز او خدایی را نمی خواهیم .
و آیات ﴿ لَوْ لَا أَن رَّبَطْنَا عَلىَ قَلْبِهَا ﴾ [42]
و اگر دل او را ( به وسیله ایمان و امید ) محکم نکرده بودیم . و « وَ لِیرَْبِطَ عَلىَ قُلُوبِکُمْ » [43]
خداوند شما را در جنگ بدر مدد رسانید تا از وساوس شیطانی مصون ماند و دلهاتان را قوی گرداند .
و این معنی اشاره ای است به آیه : ﴿ هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السَّکِینَةَ فىِ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزَْدَادُواْ إِیمَنًا ﴾ [44]
او کسی است که آرامش را در دلهای مومنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید .
و در آیه ﴿ أُوْلَئکَ کَتَبَ فىِ قُلُوبهِِمُ الْایمَنَ وَ أَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْه ﴾ [45]
آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده .
به کار بردن قلوب در این آیه افئده و دل آنها نیست چنانکه گفته : ﴿ أَفِْدَتهُُمْ هَوَاء ﴾ [46] دلهای ستمکاران هوا و باطل است .
فهرست مطالب
مقدمه ......................................................................................................................... 1
کلیات.................................................................................................................... 2
تبیین موضوع ......................................................................................................... 2
اهمیت و ضرورت موضوع....................................................................................... 2
انگیزه انتخاب موضوع ............................................................................................. 2
پیشینه موضوع ........................................................................................................ 3
سؤالات ................................................................................................................. 3
روش تحقیق .......................................................................................................... 3
فرضیه ................................................................................................................... 4
چکیده ................................................................................................................... 5
فصل اول ......................................................................... 6
الف : شناخت لغوی .............................................................................................. 7
1- معاشرت .......................................................................................................... 7
2- روابط............................................................................................................... 9
ب : کاربرد قرآنی ................................................................................................. 11
1- معاشرت .......................................................................................................... 11
2- روابط .............................................................................................................. 12
ج : شناخت حوزه معاشرت انسان ......................................................................... 15
الف : معاشرت اختیاری ......................................................................................... 15
ب : معاشرت اضطراری ........................................................................................ 15
الف : معاشرتهای نیک ........................................................................................... 16
1- خردمند و کریم ............................................................................................... 16
2- خوش اخلاق ................................................................................................... 16
3- صادقان ........................................................................................................... 16
ب : معاشرتهای بد ................................................................................................ 17
1- کافران ............................................................................................................ 17
2- استهزاء گران دین ............................................................................................ 18
3- فاسقان ............................................................................................................ 18
4- عصیانگران ...................................................................................................... 19
چگونگی معاشرت ................................................................................................ 19
حفظ عزت انسانی در روابط و معاشرت ................................................................ 20
اعتدال در معاشرت ............................................................................................... 21
د : هدف از معاشرت ............................................................................................ 21
هـ : انواع معاشرت ............................................................................................... 22
فصل دوم ......................................................................... 24
بخش اول : آداب معاشرت در حوزه عمومی ......................................................... 25
الف : آداب وارد شدن به خانه .............................................................................. 26
مقدمه .................................................................................................................... 26
استیذان .................................................................................................................. 26
امنیت و آزادی در محیط خانه ................................................................................. 29
کنترل نگاه ............................................................................................................. 33
چشمهای بی بها ..................................................................................................... 33
2- آداب سلام و تحیت ....................................................................................... 36
اهمیت سلام نمودن در قرآن ................................................................................... 36
اهمیت سلام نمودن در سنت ................................................................................... 37
کیفیت سلام وتحیت ............................................................................................... 39
فلسفه سلام کردن .................................................................................................. 40
آداب فقهی سلام کردن ........................................................................................... 42
لزوم پاسداری از این سنت اسلامی ......................................................................... 43
3- آداب غذا خوردن ........................................................................................... 45
بخش دوم : بررسی معاشرت در حوزه مسلمانان ..................................................... 48
مقدمه .................................................................................................................... 49
بررسی معاشرت مسلمانان از دیدگاه قرآن ................................................................ 49
1- مسالمت و بخشش ........................................................................................... 50
2- فرو بردن خشم و احسان ................................................................................. 53
3- دوری از تکبر و فخر فروشی ............................................................................. 55
4- پرهیز از بدگویی و عیب جویی .......................................................................... 56
5- صداقت ........................................................................................................... 59
6- دوری از تمسخر و گمان بد ............................................................................... 59
بررسی معاشرت مسلمانان از دیدگاه روایات ............................................................. 63
اعتدال ودوری از حسادت وتملق ............................................................................ 63
حق مسلمان بر مسلمان ........................................................................................... 65
محبت , مهم ترین عامل در معاشرتها ....................................................................... 66
انفاق مال برای رضای محبوب ................................................................................. 70
بخش سوم : آداب معاشرت در حوزه خانواده و خویشاوندان ................................. 73
مقدمه .................................................................................................................... 74
1- آداب معاشرت با والدین و فرزندان ....................................................................... 75
مقدمه .................................................................................................................... 75
الف - آداب معاشرت با والدین .............................................................................. 76
معاشرت با والدین از دیدگاه قرآن ........................................................................... 76
وظایف فرزندان ..................................................................................................... 76
دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر .................................................................. 79
احسان به والدین .................................................................................................... 80
دعا برای پدر و مادر ............................................................................................... 82
معاشرت با والدین از دیدگاه روایات ....................................................................... 85
معاشرت با پدر از دیدگاه روایات ............................................................................ 86
حق پدر بر فرزند ................................................................................................... 86
معاشرت با مادر از دیدگاه قرآن ............................................................................... 87
معاشرت با مادر از دیدگاه روایات ........................................................................... 88
هشدارها در مورد والدین ........................................................................................ 89
نیکی به والدین در حیات و ممات ........................................................................... 91
افضل اعمال در ارتباط با والدین .............................................................................. 91
اقسام پدران ........................................................................................................... 91
پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع ) دو پدر این امت اسلامی .................................. 92
ب - روابط و وظایف متقابل والدین به فرزندان......................................................... 95
بررسی وظایف والدین و فرزندان از دیدگاه قرآن ...................................................... 95
بررسی وظایف و حق فرزند از دید گاه روایات ....................................................... 99
محبت به فرزند ...................................................................................................... 99
اجرای عدالت ........................................................................................................ 100
توجه بیشتر به دختر ................................................................................................ 101
ب : آداب معاشرت زوجین ................................................................................... 102
مقدمه .................................................................................................................... 102
بررسی معاشرت زوجین از دیدگاه قرآن ................................................................... 103
1- وفاداری به پیمان ازدواج ................................................................................... 103
2- مودت و مهربانی و ایجاد آرامش ........................................................................ 103
3- حفظ و پوشانیدن عیوب یکدیگر ........................................................................ 106
ادای حقوق یکدیگر ................................................................................................ 107
معاشرت نیکو ........................................................................................................ 116
هدایت و فضاسازی معنوی ..................................................................................... 118
حق همسر در روایات ............................................................................................ 119
نظر ابن مسکویه رازی درباره معاشرت با همسر ( زوجه ) ......................................... 120
3- آداب معاشرت در حوزه خویشاوندان .............................................................. 122
بررسی معاشرت در حوزه خویشاوندان از دیدگاه قرآن .............................................. 123
1- رعایت تقوای الهی ............................................................................................ 123
2- صله رحم ......................................................................................................... 123
3- احسان ............................................................................................................. 124
4- انفاق ................................................................................................................ 126
معاشرت با خویشاوندان از دیدگاه روایات ................................................................ 129
قطع رحم از دیدگاه قرآن ........................................................................................ 130
زیان کاران واقعی ................................................................................................... 134
اهمیت صله رحم در اسلام....................................................................................... 136
قطه رحم نشانه فسق .............................................................................................. 137
اولو النهی از دیدگاه پیامبر ( ص ) ........................................................................... 138
عاقبت قطع از دیدگاه روایات ................................................................................. 139
ائمه معصومین ( ع ) مصداق اولوالارحام .................................................................. 139
آداب معاشرت با ارحام هم کیش ............................................................................. 141
4- آداب معاشرت برادران و خواهران ................................................................... 143
انواع نسبت ............................................................................................................ 143
انواع اخوت ........................................................................................................... 143
بررسی معاشرت با خواهران و برادران نسبی و رضاعی از دیدگاه روایات .................... 144
رعایت حقوق خواهران و برادران ............................................................................ 144
بخش چهارم : آداب معاشرت در حوزه مرتبطان غیر خویشاوند .............................. 145
الف : معاشرت با همسایگان .................................................................................. 146
مقدمه .................................................................................................................... 146
معاشرت با همسایگان ............................................................................................. 146
انواع همسایه و حقوق آنها ...................................................................................... 149
حق همسایه از دیدگاه روایات ................................................................................. 149
روابط همسایگان و حقوق آنان بر یکدیگر ................................................................ 151
حد همسایگی ........................................................................................................ 152
عاقبت همسایه آزاری ............................................................................................. 152
رفتار با همسفر ذمی ( صاحب بالجنب ) .................................................................. 153
پرهیز از مصاحبت بعضی از هم نشین ها .................................................................. 153
2- معاشرت با دوستان .......................................................................................... 155
آداب معاشرت در حوزه دوستی .............................................................................. 155
آیین دوست یابی از نظر دیل کارنگی ....................................................................... 158
آیین دوست یابی از دیدگاه قابوسنامه و حکما و بزرگان ............................................ 159
لقمان حکیم و وصیت او به پسرش پیرامون دوستی ................................................... 160
صفات و ویژگیهای دوست خوب در اسلام .............................................................. 160
آداب رفاقت .......................................................................................................... 164
3- معاشرت با معلمان و مربیان .............................................................................. 166
معاشرت با مربی از دیدگاه قرآن .............................................................................. 166
معاشرت با مربی از دیدگاه روایات .......................................................................... 168
لزوم دقت در انتخاب استاد ..................................................................................... 169
4- معاشرت با مومنان و برادران دینی .................................................................... 171
الف - اصلاح بین مردم و عدالت ورزی .................................................................. 171
ب- اخوت و تقوی ................................................................................................ 173
د- برآوردن نیازهای مومنان ..................................................................................... 181
5- معاشرت با مسئولان و نهادهای اجتماعی ........................................................... 184
الف - رعایت حقوق متقابل .................................................................................... 184
ب- حفظ وحدت و نظم عمومی ............................................................................. 185
ج- پیروی از فرمانروایان صالح ............................................................................... 186
د- عدم توجه به گزارش فاسقان .............................................................................. 187
رعایت ادب گفتار دربرابر پیامبر ( ص ) ................................................................... 189
بخش پنجم : آداب معاشرت در حوزه غیر مسلمانان ............................................... 192
مقدمه .................................................................................................................... 192
اصل عدم تسلط کفار بر مسلمانان ............................................................................ 192
انواع کافران ........................................................................................................... 193
کفار غیر محارب ( غیر جنگنده ) ............................................................................. 193
احسان به کفار غیر حربی ........................................................................................ 194
معاشرت با کافران غیر حربی ( سالم ) ..................................................................... 194
تعادل در روابط با کافران غیر حربی ........................................................................ 196
تعادل در محبت ..................................................................................................... 196
نهی از دوست داشتن والدین کافر از دیدگاه قرآن ..................................................... 197
معاشرت با کافر ذمی .............................................................................................. 201
چگونگی معاشرت با اهل ذمه .................................................................................. 205
معاشرت با کافران حربی از دیدگاه قرآن .................................................................. 206
مبارزه با کفر .......................................................................................................... 209
مقاومت درجنگ با کفار ........................................................................................ 210
خلاصه و نتیجه گیری ............................................................................................. 215
همنوع دوستی ولی نه به هر بها ............................................................................... 215
فصل سوم : جایگاه ، آثار و پیامدهای معاشرت ................................. 217
بخش اول : انسان موجودی اجتماعی ..................................................................... 218
مقدمه .................................................................................................................... 218
آیا انسان بالطبع اجتماعی است ................................................................................ 219
اجتماعی شدن فرد ................................................................................................. 222
بخش دوم : جایگاه روابط اجتماعی از نظر اسلام ................................................... 224
بخش سوم : آثار روانشناختی آداب معاشرت ......................................................... 228
اهمیت گفتار در ارتباطات ....................................................................................... 229
الف : تاثیر گفتار .................................................................................................... 231
ضرورت توجه به سطح مخاطب در گفتار ................................................................. 232
ب : تاثیرات رفتاری ............................................................................................... 238
عدم افشای « اسرار » یا گفتار بیرون از حد تحمل ..................................................... 239
انطباق کردار با گفتار شرط اصلی تاثیر گفتار ............................................................. 240
نقش معاشرت در برآوردن نیازهای اساسی ............................................................... 242
نیاز به محبت ......................................................................................................... 243
نیاز به بستگی و تعلق به گروه ................................................................................. 244
نیاز به بیان و ابراز خود ........................................................................................... 245
نقش معاشرت در رشد اجتماعی .............................................................................. 255
نقش معاشرت در توسعه ارتباط با دیگران ................................................................ 256
نقش معاشرت در رشد اخلاقی ................................................................................ 257
رشد و توسعه تمایلات به گروهها و موسسات اجتماعی ............................................ 259
نقش معاشرت در احساس نشاط وسرزندگی ( شادمانی و سرور ) ............................. 264
خلاصه و نتیجه گیری فصل ................................................................................... 265
نتیجه رساله ........................................................................................................... 267
منابع و مأخذ ........................................................................................................ 270
[1] - مجموعه ورام ، ج 1، ص 9
[2] - نهج البلاغه ، فیض ، نامه 31
[3] - لسان العرب ، ج 9 ، ص 220 - قاموس قرآن ، ج 5 ، ص 1
[4] - دهخدا ، ج 13 ، ص 21094
[5] - توبه 24
[6] - قاموس قرآن ، ج 5 ، ص 1 - مقاییس الغه ، ج 4 ، ص 326 - تاج العروس ، ج 7 ، ص 222 - ترجمه المنجد ، ج 2 ، ص
1125 - ترجمه مفردات راغب ، ج 2 ، ص 601 - منجد الطلاب ،ص 362
[7] - ترجمه مفردات راغب ، ج 2 ، ص 601
[8] - ترجمه المنجد ، ج 2 ، ص 1125 - منجد الطلاب ، ص 362
تاج العروس ، ج 7 ، ص 222
[10] - قاموس قرآن ، ج 5 ، ص 1
[11] - ترجمه المنجد ، ج 2 ، ص 1125 - قاموس قرآن ، ج 5 ، ص 1 - مقاییس الغه ، ج 4 ، ص 326 - منجد الطلاب ، ص 362
[12] - ترجمه المنجد ، ج2 ، ص 1125 - منجد الطلاب ، ص 362
[13]- همان
[14] - ترجمه مفردات راغب ، ج 2 ، ص 601
[15] - فرهنگ دکتر معین ، ج 3 ، ص 4212
[16] - ترجمه المنجد ، ج 1 ، ص 540 - تاج العروس ، ج 10، ص 262 - مقاییس الغه ، ج 2 ، ص 478
[17] - المنجد ، ج 1 ، ص 540
[18] - فرهنگ جامع نوین ، ج 1 ، ص 638
[19] - دهخدا ، ج 8 ، ص 12277
[20] - منتهی العرب ، ج 1 ، ص 425
[21] - دهخدا ، ج 8 ، ص 11677
[22] - قاموس قرآن ، ج 3 ، ص 47 - مجمع البیان ، ج 4 ، ص 399
[23] - ترجمه مفردات راغب ، ج 2 ، ص 35
[24] - همان
[25] - ترجمه المنجد ، ج 1 ، ص 540 - تاج العروس ، ج 10 ، ص 262 - لسان العرب ، ج 7 ، ص 303
[26] - فرهنگ جامع نوین ، ج 1 ، ص 638
[27] - نسا ء 19
[28] - ترجمه مفردات راغب ، ج2 ، ص601 - قاموس قرآن ، ج 5 ، ص1
[29] - لسان العرب ، ج 9 ، ص 220 - مجمع البحرین ، ج 3 ، ص 185
[30] - حج 13
[31] - تاج العروس ، ج 7 ، ص 222
[32] - ترجمه مفردات راغب ، ج2 ، ص601 - قاموس قرآن ، ج 5 ، ص 1و 2
[33] - شعراء 214
[34] - توبه 24
[35] - مجادله 22
[36] - الرحمن 33
[37] - انفال 60
[38] - آل عمران 200
[39] - تاج العروس ، ج 10، ص 259
[40] - معارج 23
[41] - کهف 14
[42] - قصص 10
[43] - انفال 11
[44] - فتح 4
[45] - مجادله 22
[46] - ابراهیم 43
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 107 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 150 |
توبه یعنی بازگشت و نسبت داده می شود به انسان و به خدای متعال ، معنای توبه در مورد انسان بازگشت از معصیت به سوی فرمانبرداری است و در مورد خدای متعال رجوع از عذاب به سوی لطف است . توبه در اصطلاح ، پشیمانی از گناه است به خاطر گناه بودنش ، پس خارج میشود با این تعریف ، پشیمانی از شراب خوردن به خاطر ضرر رساندن آن به جسم ، و به تحقیق توبه با عزم همیشگی بر ترک بازگشت به گناه ، حاصل می شود و ظاهر این است که این عزم ، لازمة آن پشیمانی بوده و از آن جدایی ناپذیر است .
فهرست مطالب
معنای توبه
الف – معنای لغوی توبه
ب – معنای اصطلاحی توبه
توبه در قرآن
توبه در احادیث
حقیقت توبه
توبه با سه امر تحقق می یابد :
الف- آگاهی به ضرر گناه
ب- پشیمانی
ج- قصد ترک گناه
وجوب توبه
الف- وجوب توبه در قرآن
ب- وجوب توبه در سنت
ج- وجوب توبه از نظر اجماع
د-وجوب توبه از نظر عقل
فوری بودن وجوب توبه
توبه از جمیع معاصی
توبه هنگام رؤیت مرگ
قبول توبه از جانب خداوند
آثار توبه
حق الله و حق الناس
نقش توبه درحق الله و حق الناس
نظر فقهای مذاهب چهارگانه در مورد توبه
معنای جرم در حقوق جزا
عناصر تشکیل دهنده جرم
انواع جرائم
معنای مجازات
اقسام مجازات ها
معنای حد
نقش توبه در حدود
تعزیر
فرق بین حد و تعزیر
نقش توبه در جرائم تعزیری
الف- اقرار
ب- بینه
ج- علم امام و حاکم اسلامی
زنا و کیفر آن
راه های ثبوت زنا
مجازات زناکار
1- قتل
2- رجم ( سنگسار کردن )
3- جلد (تازیانه زدن )
4- جمع بین صد تازیانه و سنگسار کردن
5- جمع بین تازیانه و تراشیدن سر و تبعید نمودن
6- ضغث
7-پنجاه تازیانه
8-جمع بین جلد و کیفر اضافه
توبه زناکار
لواط و کیفر آن
اثبات لواط
حد لواط
نقش توبه در مجازات لواط
مساحقه و کیفر آن
نقش توبه در کیفر سحق
قیادت و کیفر آن
نقش توبه در سقوط کیفر قیادت
قذف و کیفر آن
نقش توبه در کیفر قذف
نقش توبه در قبول شهادت قذف کننده
قذف مادر پیغمبر و کیفر آن
توبة قذف کنندة مادر پیغمبر (ص)
شرب خمر و کیفر آن
موجبات حد مسکر
حد مسکر
ثبوت شرب مسکر
نقش توبه در کیفر خورند شراب
نقش توبه در مستحل الخمر و دیگر مسکرات
حد سایر مسکرات
نقش توبه در فروشنده خمر و دیگر مسکرات
سرقت و کیفر آن
طرق اثبات حد سرقت
نقش توبه در کیفر سارق
محاربه و کیفر آن
نقش توبه در کیفر محارب
تعریف مرتد و اقسام آن
شرایط ارتداد
حکم ارتداد
نقش توبه در کیفر مرتد فطری
نقش توبه در کیفر مرتد ملی
نقش توبه زن در کیفر زن مرتد
کشتن مرتدی که توبه کرده
تکرار ارتداد
دشنام به پیامبر و کیفر آن
توبة دشنام دهنده پیامبر
سحر و کیفر آن
راه های ثبوت سحر
نقش توبه در کیفر ساحر
استمناء کننده و کیفر ان
نقش توبه در استمناء
و طی با حیوان و کیفر آن
توبه وطی کننده با حیوان
کیفر جماع با مرده و نقش توبه در آن
استمناء کننده و کیفر آن
نقش توبه در استمناء
و طی با حیوان و کیفر آن
توبة وطی کننده با حیوان
کیفر جماع با مرده و نقش توبه در آن